درتا سوآپا گفت: الگا توکارچوک در جستوجوی هویتهای متفاوت و دیدگاههای دگرسان است که مستلزم عبور از مرزهاست. آثار توکارچوک در ردیف کتابهای «سرگرم کننده» قرار نمیگیرند، پایان خوشی ندارند، اما خواننده را حسابی تکان میدهند.

ایبنا: پنجشنبه گذشته هجدهم مهرماه با تاخیر یک ساله برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۸ همزمان با اعلام برنده ۲۰۱۹ معرفی شد؛ پانزدهمین زنی که توانست این جایزه را از آن خود کند. الگا توکارچوک نویسندهای لهستانی است که چندان برای ما ایرانیها شناخته شده نبوده است. از این رو برای آشنایی بیشتر با توکارچوک از دُرتا سوآپا، نویسنده، مترجم لهستانی درباره این برنده نوبل ادبیات پرسیدهایم.
دُرتا سوآپا در گفتوگو با ایبنا درباره الگا توکارچوک گفت: این نویسنده متولد سال ۱۹۶۲، نویسنده و روانشناس است، علاقهمند به آثار یونگ، فلسفه، علم غیب و تمام آن چیزی که ماورای منطق است. در کارنامه ادبی اکثرا رمان و مجموعه داستان دارد، اما با شعر و جستار نیز غریبه نیست. نوسندهای است مردم محور که همانطور که در یکی از جستارهایش مینویسدمتعقد است: که طبیعی دانستن مسائلی بیشتر به تعهدات اجتماعی و عاداتی ذهنی ما نزدیک است تا به خودِ واقعیت.
این نویسنده درباره ویژگی آثار توکارچوک اظهار کرد: یکی از علایق نویسنده بیتردید بازگشت به اسطورهها و تاریخ است؛ منتها نه تاریخ به معنای کلاسیک آن، بلکه تاریخ به عنوان سلسلهای از سرنوشتهای آدمها، به خصوص آن سرنوشتهایی که مشکوکاند یا به فراموشی سپرده شدند. نویسنده در آثار خود نیز به مسائلی چون حمایت از حق و حقوق زن، محیط زیست و حقوق حیوانات توجه دارد.
این مترجم در پاسخ به این سوال که آثار توکارچوک چه شاخصههایی دارد که به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۸ انتخاب شد، اظهار کرد: آکادمی سوئد علت انتخاب الگا توکارچوک را «تخیل روایی که در کنار شوری همه جانبه پشت سر گذشتن مرزها را همچون شکلی از زندگی به تصویر میکشد» دانستند و من به عنوان خواننده موشکافی کتابهای توکارچوک کاملا با این توضیح مختصر موافقم. توکارچوک پیوسته در حرکت است و در جستوجو: در جستوجوی هویتهای متفاوت و دیدگاههای دگرسان که خب، مستلزم عبور از مرزهاست. آثار توکارچوک در ردیف کتابهای «سرگرم کننده» قرار نمیگیرند، پایان خوشی ندارند، اما خواننده را حسابی تکان میدهند.
سوآپا درباره سبک نویسندگی توکارچوک گفت: با توجه به اینکه نویسنده در همه آثار خود مرزهای فکری متعارف را میشکند و راههای نرفته را امتحان میکند، به نظرم میشود سبکش را تجربی، آزمایشی نامید. اما از طرفی همانطور که خود نویسنده ماورای مرزها و باید و نبایدهای زندگی میرود، کل فعالیت ادبی وی را نمیتوان در یک کلمه خلاصه کرد.
این منتقد درباره علت ترجمه نشدن آثار توکارچوک به زبان فارسی اظهار کرد: دلیل اینکه آثار نویسندگان جهانی که به زبانهای کم شناختهتر مینویسند، کمتر ترجمه میشود خیلی ساده است: کمبود مترجمانی که همزمان به زبان مورد نظر و زبان فارسی تسلط داشته باشد. تمام آثار توکارچوک هم به زبان انگلیسی ترجمه نشدهاند تا مترجمان این زبان از روی ترجمه انگلیسی کتابهای وی را برگردانند، که البته این اتفاق خوبی است، چون به نظرم ادبیات نباید با کمک زبان واسطه ترجمه شود.
وی در ادامه افزود: یک مثال میزنم، در ایران درباره موراکامی از خیلیها شنیدهام که نویسنده خوبی است اما این قدر هم خاص نیست که با توجه به سر و صدایی که آثارش در دنیا کرده، باید از او انتظار داشت. در لهستان اما آثار موراکامی بسیار قابل توجه قرار گرفته است. فکر نمی کنم که این تفاوت نظر به تفاوت سلیقه خواننده ایرانی و لهستانی ربط داشته باشد، بلکه احتمالش هست به مسئله ترجمه مربوط باشد: در ایران موراکامی معمولا از انگلیسی برگردانده میشود و یک مترجم ندارد که به نوعی متخصص این نویسنده باشد، در حالی که در لهستان همه کارهای این نویسنده مشهورِ ژاپنی خانم آنا زیلینسکا – الیوت Anna Zielińka – Elliot که خودش ژاپن شناس است (تحصیل کرده ژاپن شناسی ورشو و دانشگاه مطالعات خارجی توکیو) و از سال ۱۹۹۵ مشغول ترجمه آثار مورکامی به لهستانی است… باقی حرف را دیگر من لازم نیست بزنم.
درتا سوآپا در پاسخ به این سوال که آیا قصد ترجمه آثار اولگا توکارچوک را دارد گفت: بدون شک. در واقع کار ترجمه شروع شده و دارد پیش میرود.