«رابرت هریس» روزنامهنگار سابق و نویسنده معروف انگلیسی در مصاحبهای اذعان کرد قرنطینه و خانهنشینی نظم وی در نوشتن را مختل کرده بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، رابرت هریس زاده ۷ مارس سال ۱۹۵۷ یک نویسنده معروف انگلیسی است که در بازار کتاب ایران بیشتر با کتابهایی چون مجمع سری (۱۳۹۶، نشر چترنگ) و دیکتاتور (۱۳۹۶، نسل نواندیش) شناخته میشود. هریس ۶۴ ساله که سابق بر این گزارشگر تلویزیون بی.بی.سی انگلیس بود، نویسندگی را با آثار غیرداستانی آغاز کرد اما شهرت جهانی خود را بیشتر به داستانهای تاریخی کارنامه هنریش مدیون است.
اولین کتاب این نویسنده انگلیسی شکل بالاتری از قتل: تاریخ مخفی جنگ گاز و میکروب بود که در سال ۱۹۸۲ چاپ و روانه بازار شد. از دیگر آثار غیرداستانی هریس میتوان به دولت، رسانهها و بحران فالکلند (۱۹۸۳)، فروش هیتلر (۱۹۸۶) درباره رسوایی خاطرات تقلبی رهبر آلمان نازی و بنده خوب و وفادار (۱۹۹۰) در مورد برنارد اینگهام سخنگوی دولت مارگارت تاچر، اشاره کرد.
کتاب پرفروش سرزمین پدری (۱۹۹۲ ) اولین تجربه هریس در حوزه ادبیات داستانی بود. این رمان جهانی را به تصویر میکشد که در آن آلمان پیروز جنگ جهانی دوم شده است. شرکت اچ. بی. او در سال ۱۹۹۴ اقتباس سینمایی این اثر را ساخت. هریس پس از سرزمین پدری چند اثر داستانی درباره رم باستان منتشر کرد. کتابهای جدیدتر این نویسنده بر تاریخ معاصر تمرکز دارند.
هریس در گفتوگویی جدید با روزنامه گاردین از آخرین رمان خود وی-۲ (V۲) که به داستان یک مهندس آلمانی متخصص در حوزه ساخت موشک و یک جاسوس انگلیسی میپردازد، گفت و از تاثیری که شیوع کرونا و خانهنشینی بر حرفه نویسندگیاش داشت. در ادامه متن کامل این گفتوگو را میخوانید:
رمانهای شما همیشه خیلی متفاوت و متنوعاند. داستان رمان جدید از کجا آمد؟
هیچ برنامه از پیش تعیین شدهای وجود ندارد، فقط همانطور که روزها را به شب می رسانم، یکدفعه چیزی در ذهنم جرقه میزند. در مورد رمان وی-۲، حدود پنج یا شش سال پیش یک آگهی فوت در روزنامه تایمز دیدم متعلق به زنی که مسئولیت تعیین خط پرتاب موشکها را در بلژیک تازه آزاد شده برعهده داشت. به نظرم شبیه به یک کاراکتر جالب برای داستان آمد، همین. جالب اینجاست که به خاطر برگزیت (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا) جذب این داستان شدم؛ این ایده که یک قدرت اروپایی یک کشور اروپایی دیگر را به تصرف و اشغال خود درآورد تا از آنجا به یک کشور سوم در اروپا موشک بالستیک شلیک کند، برایم شگفتانگیز و اعجابآور بود.
چطور تصمیم میگیرید در داستانهایتان روی کدام کاراکتر تمرکز کنید؟
باید شخصیتی را انتخاب کنید که خودتان و خوانندگانتان به آن علاقه داشته باشید و داستان را طوری پیش ببرید که در جهانی که خلق کردهاید، اتفاق جالبی برای این شخصیت بیفتد. کار رماننویسی اینطور آغاز میشود. حالا رخدادهایی که من به آنها علاقه دارم، اتفاقات سیاسی و جهان شمول بودن انگیزه های سیاسی است، از رُم سیسرون گرفته تا فرانسه، روسیه و آلمان در قرن نوزدهم، هر جایی که تلاش برای رسیدن به قدرت در جریان باشد. از نویسندهای که در ازای پول به جای دیگران مینویسد تا یک منشی ساده، بیشتر شخصیت های کتابهای من در حاشیه هستند و از بیرون قدرت را نظاره میکنند.
در رمان وی-۲ نه دانشمندان موشکی آلمان و نه جاسوسان انگلیسی به موفقیت چندانی نمیرسند. توضیحتان در این باره چیست؟
یک کتاب از آیلین یانگ هازبند، یکی از کهنه سربازان انگلیسی که در جنگ جهانی دوم به دنبال پایگاههای موشکی آلمان بود، می خواندم که در آن مدعی شده بود در پایان اولین شیفتشان دو پایگاه کشف کردند که توسط نیروی هوایی انگلیس نابود شده بود و این که عملیات آنها موشک های وی-۲ را شکست داد. اما با نیم ساعت تحقیق متوجه شدم هیچوقت به هیچ پایگاه موشکیای حمله نشده است. بنابراین جنس کتابی که میخواستم بنویسم به کتابی درباره بیهودگی تغییر کرد؛ پروژه موشک های وی-۲ یک شکست بود. این موشک ها ترس و اضطراب بالایی در دل مردم ایجاد کردند اما ساخت آنها بزرگترین اتلاف پول در کل جنگ جهانی دوم بود.
آیا قرنطینه و خانهنشینی عادات نویسندگی شما را تغییر داد؟
روش کار من این طور است که معمولا کار نوشتن یک کتاب را ۱۵ ژانویه (اواخر دی) آغاز میکنم و پرونده آن را تا حول و حوش ۱۵ ژوئن (اواخر خرداد) میبندم؛ از آنجایی که یک روزنامهنگار قدیمی هستم وجود این نوع فشار لازمه کارم است. در حال نوشتن رمان جدیدم بودم که قرنطینه و خانه نشینی شروع شد. این شرایط کار مرا برای نوشتن کتاب سخت کرد. در گذر ایام به این نتیجه رسیدهام که بیشتر روند نوشتن در ناخودآگاه انجام میشود و برای به کار انداختن ناخودآگاه باید اول از همه آرامش داشت، باید به دیدن دوستانتان بروید و بیرون رفتن و سینما رفتن را در برنامه داشته باشید. وقتی نتوانید این کارها را بکنید، ذهنتان به جایی بسیار عجیب تبدیل میشود. (در دوران قرنطینه) نمی توانستم بیشتر از ۳ یا ۴ ساعت در روز کار کنم. مجبور بودم سر ظهر که میشد نوشتن را تعطیل کنم. این شرایط رنگ و بوی خاصی به رمان بخشیده و آن را به یک رمان پرایجاز و فشرده تبدیل کرده است.
دوست دارید دوباره دبیر اخبار سیاسی باشید؟ از زمانی که در این شغل بودید تا به حال چه چیزی در دورنمای سیاسی جامعه بیشترین تغییر را داشته است؟
به این نتیجه رسیدهام که همیشه رماننویسی بودم که از راه روزنامهنگاری پول درمیآورد تا روزنامهنگاری که به یکباره نویسنده شده. بنابراین دوست ندارم دوباره دبیر اخبار سیاسی باشم. البته مدیون این تجربه هستم و همیشه در نوشتن کتابهایم از آن استفاده میکنم، خواه رمانی درباره رم باستان باشد یا فرانسه قرن نوزدهم.
از نظر من چیزی که از آن زمان تاکنون بیشترین تغییر را کرده، کیفیت سیاستمداران است. تصویر کلی سیاست همیشه جذاب است اما وضعیت فعلی وستمینیستر به ویژه کیفیت سخنرانیها و مناظرات از هر زمان دیگری در تاریخ دلسردکنندهتر است بنابراین خوشحالم که دیگر در کار دبیری اخبار سیاسی نیستم.
این روزها قبل از خواب چه کتابی میخوانید؟
درحال حاضر در حال نوشتن رمانی درباره جنگ داخلی انگلیس هستم بنابراین کتاب خاطرات ساموئل پیپس وقایع نگار انگلیسی را میخوانم همراه متن سخنرانیهای الیور کرامول، از رهبران سیاسی و نظامی انگلیس. نامههای کارلایل هم یکی دیگر از کتابهایی است که این روزها قبل خواب مطالعه میکنم.
به یک نوجوان ۱۲ ساله خواندن چه کتابی را پیشنهاد میکنید؟
جوانتر که بودم کتابهای جاست ویلیام از کرامپتون، شرلوک هلمز از کانن دویل و آثار اچ.جی. ولز را میخواندم. اولین کتاب درست و حسابی که خواندم آرزوهای بزرگ از چارلز دیکنز بود؛ فکر کنم ۱۲ ساله بودم و این کتاب به نظرم شگفت انگیز آمد. بنابراین به کسی که در آن سن و سال است خواندن این رمان را پیشنهاد میکنم.