معاون کتابخانه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران با تاکید بر اینکه کارکرد و شکل کتابخانهها در آینده نزدیک تغییر اساسی خواهد کرد، گفت: همانطور که کتابهای چاپ سنگی، حالت موزهای و میراثی پیدا کردند، شک ندارم که چند سال آینده نیز همین کتابهایی که در اطراف ما هستند شکل عتیقه و موزهای پیدا میکنند.
ایرنا: دنیایی که تقریباً همه چیز را وابسته به ساختارهای دیجیتال و نرم افزاری کرده و حجم و فضای فکری و دانشی را در گیگابایت و ترابایت خلاصه میکند، حتما صابونش به تن شغل شریف کتابداری و کتابخانهها نیز خورده است.
در دنیای دیجیتال امروز یک سوال جدی مطرح میشود که چه مقدار دنیای پُرسرعت دیچیتال سازی، دنیای آرام کتابداری و کتابخانهها را دچار تلاطم خواهد کرد.
برای دریافت پاسخ این سوال و برخی سوالات دیگر به سراغ فریبرز خسروی؛ معاون کتابخانه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران رفته ایم. او که از موسفیدان و معلمان علم کتابداری است و همواره دستی در مدیریت اجرایی عرصه کتاب داشته به تشریح چالش و فرصتهای آینده کتابخانهها در عرصه دیجیتال پرداخته است.
ایرنا: برای شروع درباره تاثیر دنیای دیجیتال و عصر شبکههای اجتماعی بر کتاب و کتابداری توضیح می دهید؟ اینکه دیجیتالی شدن منابع میتواند کتاب را تحت تاثیر قرار دهد یا دچار افول کند؟
خسروی: ما در عصری به سر میبریم که ظاهراً نقطه عطفی در بسیاری از شئون زندگی انسانهاست. وقتی «گوتنبرگ» طلاساز اهل ماینز آلمان ماشین چاپ را اختراع کرد شاید کمتر کسی فکر میکرد که این اختراع باعث تحولات اساسی در مسائل سیاسی و اجتماعی و حتی مسائل خانوادگی شود. نشر گسترده کتاب که ابتدا مورد توجه کلیسا هم قرار گرفته بود آهسته آهسته به منتقد آن تبدیل شد و ظهور مطبوعات بر میزان آگاهی بخشی و اثرگذاری آن افزود. «مک لوهان» آن دوره را کهشان گوتنبرگی نام نهاده و به خوبی عبور فرهنگ جوامع را از فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب توضیح داده است.
در سه دهه ای که «آلوین تافلر» آینده پژوه آمریکایی با همکاری همسرش سه گانه شوک آینده، موج سوم و جابجایی قدرت را خلق کرد، شاید این کتابها کمتر جدی گرفته میشد. او پیش بینی کرده بود که در آینده اطلاعات و دانایی قدرت است. اگر مائو در چین معتقد بود که قدرت سیاسی از لوله تفنگ بر میخیزد او اعلام کرد که مفهوم قدرت در حال دگرگونی است و این دوره جدید که محور آن اطلاعات است با خود شکل نوینی از: خانواده؛ نحوه کار، عشق، زندگی؛ اقتصاد و سیاست را به ارمغان خواهد آورد. در زمانی که موج سوم ترجمه شده بود و در کلاسهای دانشگاهی توسط بعضی از استادان در مورد آن بحث میشد اغلب آن را ایده پردازیهایی دور از واقعیت میپنداشتند، اما گذر زمان ثابت کرد که بسیاری از آن پیش بینیها عملی شده و حتی شتاب زیادی هم یافته است.
من گمان دارم ورود به دنیای دیجیتال و عصر شبکههای اجتماعی و گوشیهای هوشمند و تغییری که در عرصه ارتباطات فرد با فرد و فرد با جمع و در مساله فرهنگ ایجاد میکند بسیاری از زمینهها را متحول خواهد کرد. «تافلر» در یکی از کتابهایش اصطلاح «مصرف کننده مولد» را بکار میبرد. او پیش بینی میکند که در آینده شما فقط مصرف کننده نیستی و خودت در حین مصرف تولید کننده هم هستی و واقعاً الان این مسئله شکل گرفته، مثلاً شب هنگام خودتان یک سند بانکی صادر میکنید و مبلغی را حواله کرده و رسید آن را دریافت میکنید درحالیکه درگذشته برای کارهای بانکی باید روند طولانی طی میشد و اکنون برای این حواله بانکی شما کار ۱۰ نفر را یک نفره انجام میدهید، مصرف کننده مولد یعنی همین.
ظهور این پدیدههای نوین بسیاری از نهادها و بسیاری از کارکردهای نهادها را دچار تحول عمیق میکند، با وجود مقاومت افراد معدودی واقعا این موارد رخ خواهد داد. با آنکه یک کتابدارم و معلم کتابداری هستم و مانند بسیاری از همکارانم باید از ماندگاری کتاب در شکل کاغذی آن دفاع کنم و در منقبت آن بسرایم اما می گویم کتاب و مطبوعات کاغذی در حال رنگ باختن است و در سالهای آینده شاهد افول بیشتر این فرم از انتشار خواهیم بود. کارکرد و شکل کتابخانهها و مراکز آرشیوی تغییر اساسی خواهد کرد.
آیا کتابخانهها دچار سکون فضای موزهای میشوند و این امر در صورتی که پاسختان مثبت است مختص کتابخانههای ایران خواهد بود و یا کتابخانههای جهان سریعتر دچار آن میشوند؟
خسروی: سه سال پیش در بازدیدی از کتابخانه کنگره آمریکا و کتابخانه عمومی نیویورک که از بزرگترین کتابخانههای دنیا به حساب میآیند، کتابداران آنجا درددل میکردند که به موزه تبدیل شده اند بیشتر بازدید کننده دارند تا مراجعه کننده جدی! همانطور که کتابهای چاپ سنگی، حالت موزه ای و میراثی پیدا کردند کتابهای چاپ سربی نیز نایاب شدهاند، شک ندارم که چند سال آینده نیز همین کتابهایی که در اطراف ما هستند حالت عتیقه و موزه ای پیدا میکنند و سرعت تمایل انسان به سمت رسانههای جدید بیشتر میشود.
بنابراین جبر فناورانه الزامهای خود را دیکته میکند، چه خوشمان بیایید و یا نه. وسیله نوشتن در دست فرزندان ما دیگر قلم نیست حتی کیبورد هم نیست بلکه تاچ است! یعنی یک بچه سه چهار ساله را میبینید عکس میاندازد روتوش میکند و برای اقوام خود ارسال میکند و این پدیدهای تحول آفرین و عظیم است. چشم این بچهها دیگر به کاغذ نیست به صفحه گوشی هوشمند است که در آنها هم تغییر اساسی رخ خواهد داد!
با این نگاه باید بدانیم که کتاب، کتابخانه، سند و آرشیو در آینده ای نه چندان دور دچار تحول اساسی خواهد شد. یک زمانی برای گوش دادن به موسیقی در یک فضای بزرگی که ۵۰۰ نفر جمع میشدند مجبور بودند ارکسترسمفونیک بزرگی تشکیل دهند که در آن ۲۰ نفر یک ساز را بزنند تا صدا به نفر آخر برسد، چون تکنولوژی برای تقویت صدا وجود نداشت، بعدها که تکنولوژی پدید آمد، آهسته آهسته آن نوع نگاه فقط حالت تشریفاتی و سنتی پیدا کرد و انواع نوینی از اجرا در موسیقی شکل گرفت.
به نظر می رسد که آهسته آهسته با تغییر فرم کتاب، سند، صوت و تصویر کارکرد کتابخانه و آرشیو و حتی ساختمان آنها تغییر کرده و متناسب با نیاز کوچک خواهد شد. کتابخانهها به سمت پلت فرم شدن میروند، یعنی وظیفه این مراکز تعاملی خواهد شد که متقاضی اطلاعات را به تولیدکننده اطلاعات مرتبط کنند و در این پیوند اطلاعات نوینی ایجاد کنند.
امکان دارد درباره مراحل تاثیرگذار پدیده های نوین در کارکرد کتابخانه های عصر دیجیتال بیشتر توضیح دهید؟
خسروی: اگر کارکرد کتابخانهها و مراکز آرشیوی را در فراهم آوری، سازماندهی، ذخیره و اطلاع رسانی بدانیم ظهور این پدیدههای نوین در این مراحل هم تاثیر گذارند: نشریات منتشر میشوند و شما مجبورید یک یا دو نسخه از آن را حفظ کنید، جای زیادی را میگیرند و ایجاد فضای مناسب برای نگهداری دائم آنها هزینه بر است. وقتی میتوانید ۷۰ سال روزنامه را کامل در یک مثلا دی وی دی ذخیره کنید چه نیازی به صرف میزان زیادی هزینه و فضاست!
البته کتابخانه ملی چون حسب وظیفه اش به منابع به دیده میراثی نگاه میکند شکل کاغذی را نیز باید نگهداری کند ولی وقتی آهسته آهسته نشریاتی که منتشر میشود مابازای کاغذی نداشته باشند بنابراین کتابخانه ملی نیز باید این موارد را به شکل دیجیتال حفظ کند. آیا فقط فراهم آوری کتاب و مطبوعات مطرح است؟ الان وب سایتهای زیادی پدید میآیند و خاموش میشوند، آیا وظیفه ما نیست که آنها را فراهم آوری کنیم؟ آیا مباحثات و مطالبی که در کانالهای تلگرامی و یا گروههای واتساپی و غیره منبعی برای مطالعات فرهنگی حال و آینده ما نیستند؟
مثلا در انتخابات گذشته ریاست جمهوری، انتخابات مجلس شورای اسلامی و یا انتخابات شورای شهر؛ ۵۰۰ تا یکهزار سایت شکل میگیرد بعد هم از بین میروند، چه کسی باید آنها را حفظ کند پس نوع وظیفه ما نیز در گردآوری اطلاعات در حال تغییر است. یکی از مهمترین منابعی که اعتقاد دارم روی آن باید کار شود بحث آرشیو وب است که وظیفه سازمان اسناد و کتابخانه ملی است که باید به آن اهتمام کند. بعضی کشورها اقدامات مفیدی را در این زمینه انجام داده اند که میتوانند الگوی مناسبی باشند.
هم نوع محمل در حال تغییر است و هم حجم آن. در مساله سازماندهی و پردازش نیز تا قبل از این کتابخانهها وظیفه داشتند که هر اثری را که وارد میشد فهرست نویسی و یا نمایه سازی کنند. سازماندهی ورود یکباره ۵۰۰ هزار مقاله و یا عکس با شیوه های قبلی چند دهه طول خواهد کشید؟ آیا این شیوه پردازش یعنی ذکر مشخصات اثر و گزینش چند اصطلاح از سرعنوان و یا اصطلاحنامه به یک کتاب و یا مقاله رافع نیاز مراجعه کننده خواهد بود؟ در پردازش و سازماندهی اطلاعات نیز نگاه باید تغییر کند. اگر بخواهیم بحثهای پردازش و سازماندهی ماشینی را داشته باشیم باید آگاه باشیم که در تشخیص متن، در انتصاب واژگان، در لیبل گذاری متون، نهایتاً در ایجاد فرادادهها از پدیدههای نوین نظیر هوش مصنوعی و داده کاوی چگونه باید بهره مند شویم.
پدیدههای نوین در ذخیره و نحوه اطلاع رسانی نیز تغییرات اساسی پدید می آورند. شاید شکل نوین اطلاعات نیازی به مکانهای وسیع نداشته باشد اما نگهداری و اطلاع رسانی از این اطلاعات نیز پر خرج و خطیر است. تصور رایج این است که ذخیرگاههای دیجیتال ارزان و به راحتی در دسترس خواهند بود. درحالیکه اگر بخواهیم حفظ مثلا یک ترابایت اطلاعات از نظر امنیتی و مهاجرت این اطلاعات بسیار هزینه برخواهد بود.
با تمام این احوال به نظر میرسد که ساختمان کتابخانهها «کوچک و کوچکتر» خواهند شد و کتابخانههای ملی نیز در آینده میتوانند حتی قالب موزه ای پیدا کنند.
و نکته پایانی …
خسروی: نکته آخر بحث اطلاع رسانی است. اشکال نوین اطلاعات و پردازش آنها شکل و نوع اطلاع رسانی را نیز متحول خواهد کرد. وقتی با شناسه و رمز عبور خود در گوگل جستجو میکنید بعد از چهار ماه سیستم سمت و سوی جستجویهای شما را تا حدی شناسایی کرده است. لذا نتیجه جستجوی من برای یک واژه با جستجوی فردی دیگر متفاوت است، چرا؟ چون شما را شناخته و برایتان یک درخت معرفتی ترسیم کرده است، بنابراین برای بنده که در حوزه کتاب و کتابداری کار میکنم و برای فرد دیگری که در حوزه معماری است درختوارههای جداگانه ای تعریف میشود و پیشنهادها بر اساس آن ارائه می شود.
کتابخانههای هوشمند نیز لاجرم باید به شناسایی مراجعان مبادرت ورزند و هم در تحلیل محتوای منابع خود غیر خطی عمل کنند. ما الان به صورت خطی اطلاع رسانی میکنیم یعنی اینکه شما درباره فردوسی جستجو میکنید لیستی از ۵۰ کتاب، ۶ پایان نامه و ۷ مقاله نشان داده میشود ولی نظامهای نوین و هوشمند میآیند این موارد را تلفیق کرده و تولید دانش جدید میکنند و حتی پیشنهاد میدهند که برای رسیدن به نتیجه از چه مسیری بروید.
خلاصه کلام اینکه جبر فناورانه الزاماتی را دیکته میکند. چه بخواهیم و چه نخواهیم به سمت تغییر کارکردهای کتابخانهها و مراکز آرشیوی و همچنین تغییر وظایف کتابداران و آرشیویستها در حرکت هستیم. رفتار اطلاع یابی و نیازهای مراجعه کنندگان نیز در حال تغییر است؛ افرادی موفق خواهند بود که بجای مقاومت در برابر تغییر به استقبال آن بروند.