«گی دو موپاسان» نویسنده سرشناس فرانسوی مانیفست خود در باب رماننویسی را در رمان کوتاه «پیر و ژان» پیاده میکند و با بکارگیری روانشناسی پنهان در شخصیتپردازی، تصویری دقیق از زندگی برای مخاطب میآفریند.
رمان نویسی که قصد دارد تصویری دقیق از زندگی به ما دهد، باید مراقب باشد و از هر نوع توالی حوادث که غیرعادی به نظر برسد، اجتناب نماید. هدف او این نیست که برای ما قصه تعریف کند، سرگرممان سازد یا احساساتمان را برانگیزد، بلکه نیت این است که ما را به اندیشیدن وادارد تا معنی عمیق و مکتوم حوادث را درک کنیم. (ص. ۱۲)
آنچه خواندید بخشی از مانیفست گی دو موپاسان نویسنده سرشناس فرانسوی در باب رماننویسی بود که در مقالهای با عنوان رمان یا Le Roman به همراه داستان پیر و ژان چاپ شد. هنری رنه آلبرت گای دوموپاسان از نویسندگان معروف قرن نوزدهم میلادی و از پدران داستان کوتاه مدرن بود. این نویسنده در سال ۱۸۵۰ در نزدیکی شهر دیپ فرانسه در ساحل نورماندی متولد شد و پدر و مادرش ۹ سال بعد از هم جدا شدند. دوپاسان در طول حیات کوتاهش حدود ۳۰۰ داستان کوتاه، ۶ رمان، ۳ سفرنامه، یک مجموعه شعر و چند جلد نمایشنامه نوشت اما بیشتر به نگارش داستانهای کوتاه شناخته شد. بیهودگی جنگ به ویژه جنگ میان فرانسه و پروس (دهه ۱۸۷۰ میلادی) و قربانی شدن غیرنظامیان زیر توپ و تانک سربازان، یکی از درونمایههای کلیدی در بسیاری از آثار اوست.
دوماپاسان اولین رمان خود را با نام صفحه ساییده شده در سال ۱۸۷۵ چاپ و روانه بازار کرد. زمانی که این جوان توانا و خوش قریحه پا به عرصه نویسندگی گذاشت و قلم نوشتن به دست گرفت، دوران اوج واقعگرایی (رئالیسم) و طبیعتگرایی (ناتورالیسم) بود. این نویسنده جوان شانس آشنایی با چهرههای ادبی سرشناسی چون امیل زولا، مهمترین نماینده مکتب ناتورالیسم، و گوستاو فلوبر، پایه گذار مکتب رئالیسم و از اولین رماننویسان، را داشت و در خلق آثارش از نوشتهها و خط فکری آنها بسیار تاثیر پذیرفت. با این وجود مستقل بود و سبک نوشتاری خاص خودش را داشت: قاطع و موجز.
اگرچه موپاسان ترجیح میداد بخشی از مکتب واقعگرایی باشد اما غالبا به عنوان یک طبیعت گرا شناخته میشود؛ هردوی این مکاتب روی زندگی روزمره کاراکترهای متعلق به طبقه متوسط و فقیر تمرکز میکنند اما مکتب طبیعتگرایی بیشتر از مکتب دیگر بر پیامدهای اجتنابناپذیر شرایط سخت بر رفتار انسان و نتیجه نهایی تاکید میکند. معمولا نیروی محرکه خط داستانی در آثار موپوسان یا سرنوشت است یا شرایط غیرقابل کنترلی که کاراکترها را به سمت پایانهای اجتنابناپذیر هدایت میکند.
همانطور که در مقاله رمان آمده، موپاسان معتقد بود:
نویسندگان عینی به جای اینکه حالت روحی شخصیتی را به تفصیل شرح دهند، کنش یا حرکتی را میجویند که آن وضعیت روحی در شرایطی مشخص بی بروبرگرد به فرد تحمیل میکند. این نویسندگان باعث میشوند شخص از ابتدا تا انتهای کتاب به گونهای رفتار کند که تمام اعمال و حرکاتش انعکاس سرشت درونی، همه ی افکار، کل خواستهها یا تردیدهایش باشد. بنابراین به جای اینکه روانشناسی را عیان کنند پنهانش میسازند، آن را چهارچوب اثر میکنند. (ص. ۱۶)
این نویسنده فرانسوی با بیان این که «[یک نویسنده واقعگرا یا طبیعتگرا] برای این که ما را تحت تاثیر قرار دهد، همانگونه که خود او تحت تاثیر نمایش زندگی قرار گرفته است، باید آن را جلوی چشمانمان موبهمو بازسازی کند» (ص. ۱۲)، خاطرنشان میکند:
لطف داستان او نه در هیجان است و نه در جاذبه، نه در آغازی دلربا و نه در فاجعهای رقتانگیز، بلکه در گردآوری استادانهی واقعیات همیشگی و کم اهمیتی است که معنای اصلی اثر از آنها ناشی میشود. (ص. ۱۲)
تمام این اصول و قواعد در رمان پییر و ژان (Pierre et Jean) چهارمین رمان این نویسنده شهیر فرانسوی متبلور میشود. پییر و ژان کوتاهترین رمانگی دو موپاسان است که در سال ۱۸۸۷ در نورماندی روی کاغذ آمد. این رمان که هر صفحه آن جولانگاه دیدگاههای ناتورالیستی نویسنده است، ابتدا در سه بخش در مجله ادبی Nouvelle Revue منتشر شد و سپس در سال ۱۸۸۸ همراه با نوشتار رمان، به شکل یک جلد کتاب مستقل درآمد. تاکنون سه فیلم فرانسوی، هندی و آمریکایی با اقتباس از این داستان ساخته شدهاند.
پییر و ژان داستان یک خانواده طبقه متوسط فرانسوی است: رولان ژروم، جواهرساز بازنشسته عاشق ماهیگیری، همسرش لوییز و دو پسرشان. زندگی این خانواده پس از قرائت وصیت نامه یکی از دوستان خانوادگیشان به نام لئون مارشال دستخوش تغییراتی اساسی شده و به هم میریزد.
موپاسان در مقاله رمان مینویسد:
[نویسنده] شخصیت یا شخصیتهایی را در برههای از زندگیشان در نظر خواهد گرفت و با تحولاتی طبیعی آنها را به دورهی بعدی هدایت خواهد کرد. (ص. ۱۲)
این دقیقا اتفاقی است که در رمان پییر و ژان میافتد؛ نویسنده در ابتدا تصویری از روحیات شخصی کاراکترهای اصلی به دست مخاطب داده و سپس نشان میدهد هرکدام از آنها با توجه به خصوصیات اخلاقیای که دارند، در مواجهه با اتفاقات داستان چه واکنشی خواهند داشت. به عبارت دیگر، «حقیقت ثابت، بیرحم و ناخوشایند» تغییر نمیکند تا «از آن ماجرایی منحصربهفرد و دلانگیز بیرون آورد» و نویسنده وقایع داستان را جوری دستکاری نمیکند که «به دل خواننده بنشیند، به هیجانش آورد یا متأثرش کند» (ص. ۱۱).
آنطور که در رمان آمده، «پییر مردی بود پرشور، باهوش، دمدمی مزاج و سرسخت، سرشار از آرمان گرایی و عقاید فلسفی» (ص. ۲۶) و «ژان از طفولیت اسوهی متانت، نیک خواهی و تعادل شخصیت بود» (ص. ۲۷). این ویژگیهای اخلاقی به نوعی روند داستان را پیش بینی میکنند چون هدف نویسنده این است که نشان دهد «هر واقعه چه تاثیری بر موجود غریزی می گذارد و چگونه جریانی از افکار و احساسات دردناک یا نشاط انگیز را در او به وجود می آورد» (ص. ۵۱)؛ پییر لجباز است و یکدنده. وقتی تکه های پازل را کنار هم میگذارد و راز خانوادگی برایش فاش میشود به وضوح ویژگی دمدمی مزاج بودن وی بروز پیدا میکند، یک روز مالامال از نفرت و حسادت است و روز دیگر با شرمسازی مادرش را اسوه پاکدامنی و صداقت میداند. این در حالی است که ژان همانطور که از شخصیتی مثل او انتظار میرود در برخورد با اتفاقات داستان، متانت و تعادل از خود نشان داده و سعی میکند با چاره جویی برای همه طرفهای درگیر گشایشی بیابد.
موپاسان هم چون دیگر پیروان مکتب ناتورالیسم معتقد بود سرشت و سرنوشت آدمی در چارچوب جبر تحمیل شده از سوی وراثت و محیط قرار میگیرد از همین رو بارها در خلال داستان نشان داد پییر از به دلیل شرایطی که محیط و ژنتیک برایش رقم زده توان رقابت با ژان را ندارد، خواه در حوزه پارو زدن باشد خواه خرید ملک یا جلب نظر زنی که دوستش دارد. در پایان داستان هم دو شخصیت اصلی به همان راهی میروند که سرنوشت برایشان مقرر کرده است؛ ژان مثل پدرش لئون ثروت و زنی که دوست داشت را به دست میآورد در حالی که پییر در کابین تنگ و تاریک یک کشتی به دل دریا میزند تا نبردی بیهوده و نافرجام را با سرنوشتش شروع کند.
نسخه فارسی رمان پییر و ژان در ۱۹۱ صفحه و شمارگان ۱۱۰۰ نسخه، با ترجمه محمود گودرزی توسط نشر افق منتشر شده است.