جهان کافکا هزار تویی در هم تنیده
بازديد : iconدسته: گزارش

آثارفرانتس کافکا نسبتا زود به ايران راه يافت و کمابيش تمام آثار او به زبان فارسي ترجمه شده است. صادق هدايت به آثار فرانتس کافکا علاقه ويژه‌اي داشت و چند داستان او را به فارسي برگرداند.داستان نيمه بلند “مسخ” را حدود۷۰سال پيش و در سال ۱۳۲۲ خورشيدي (۱۹۴۳) صادق هدايت که در اين زمان نويسنده‌اي شناخته شده بود، به زبان فارسي ترجمه کردکه بارها به چاپ رسيد و معروفيت زيادي پيدا کرد.ترجمه ي فارسي داستان “مسخ” زماني در نخستين دوره ي مجله ي “سخن” منتشر شد، که فرانتس کافکا هنوز نويسنده‌اي گمنام بود و آثار او نه تنها هنوز به هيچ زبان شرقي، بلکه حتي به خيلي از زبان‌هاي اروپاپي هم ترجمه نشده بود. هدايت چند سال پس از انتشار مسخ، در سال ۱۳۲۷ خورشيدي (۱۹۴۸ ميلادي) مقدمه‌اي بلند بر داستان کوتاهي از کافکا به عنوان “گروه محکومين” (به ترجمه حسن قائميان) نوشت، که آخرين اثر منتشرشده ي هدايت به شمار مي‌رود. اين نوشته بعدها به صورت رساله‌اي جداگانه به نام “پيام کافکا” انتشار يافت و پايه‌اي براي شناخت اين نويسنده در ايران شد.


iconادامه مطلب

خاک کیمیایی:‌ اصالت “اوسنه بابا سبحان” را ندارد
بازديد : iconدسته: گفت و گو

  کيميايي در سال ۱۳۵۲ فيلم خاک را بر اساس اوسنه بابا سبحاندولت آبادي ساخت و در همان موقع هم جنجال بسياري برپا شد. ميخواهم نظر شما را در مورد اقتباس سينمايي از آثار داستاني و همين طور فيلم خاک بدانم.

اجازه بدهيد قبل از پرداختن به فيلم خاک به شکلي خلاصه درباره ي اقتباس حرف بزنيم. در تمام دنيا اقتباس از متون ادبي چه در سينما، چه در تئاتر و حتي در اپرا رايج است. به‌هر حال متون کهن و متون معاصر مخاطبان خودشان را دارند. در سينماي کشورهايي مثل روسيه، فرانسه، آمريکا و حتي سينماي بلوک شرق اقتباس در حد زيادي ديده مي شود. در ايران شروع اقتباس از آثار ادبي در سينما به مهرجويي و فيلم گاو باز مي‌گردد که کار موفقي است. اقتباس مي‌تواند پيامدهاي خوب يا بدي داشته‌باشد. به همين دليل است که اگر کارگرداني نسبت به متني که از آن اقتباس کرده آگاهي نداشته باشد، نمي‌تواند اثري قابل ارائه – يا بهتر است بگويم قابل دفاع – خلق کند. درست مثل همين فيلم خاک که موضوع بحث ماست.


iconادامه مطلب

سیمای یک ملت کلنل محمود دولت آبادی
بازديد : iconدسته: گزارش

در داستان کلنلِ محمود دولت آبادي،که اخيرا در ايالات متحده چاپ شده است، باران بلاانقطاع و “بي رحمانه” در گذر روزها و سال‌ها مي بارد. اين باران باراني تطهير کننده نيست، بلکه رگبار غم افزاي فرسايش و تخريب است، زخم چرکيني را تازه مي‌کند که از آن روي التيام نمي‌يابد که ريشه ي درد فروکش نمي‌کند. در اين شهر گل آلود ابري کوچک بر کرانه ي درياي خزر، خانواده‌اي هم‌چنان که با تصميمات پدرسالار خود، کلنل، و سياست‌ها و اقدامات آشفته و متناقض سردمداران قدرت در دوره‌هاي مختلف دست و پنجه نرم مي‌کند سرانجام، از هم مي‌پاشد.


iconادامه مطلب

من با مرد بزرگی همکار بودم و نمی‌دانستم
بازديد : iconدسته: گفت و گو

علي نصيريان، در ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ به دنيا آمد. از هنرستان هنرپيشگي تهران فارغ‌التحصيل شد. فعاليت هنري‌اش را در ۱۳۳۱ با بازي در تئاتر جامعه‌ي باربد آغاز کرد. در سال ۱۳۳۵ جايزه‌ي نخستين مسابقه‌ي نمايش‌نامه‌نويسي را براي نمايش بلبل سرگشته دريافت کرد. فيلم «گاو» نخستين فعاليت سينمايي او بوده است. وي در ۱۳۸۰ به عنوان يکي از چهره‌هاي ماندگار ايراني در رشته‌ي بازيگري تئاتر و سينما انتخاب شد.


iconادامه مطلب

این خانه بی‌زوال است
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

ماجراي به وجود آمده بر سر انتشار کتاب «زوال کلنل» اگر مسئله ي صدور مجوز براي اين کتاب را دشوارتر نکرده باشد، سهولت و اغماضي را نيز فراهم نکرده است. مسئولين اداره ي کتاب وزارت ارشاد بر اساس شرايطي که بر آن حاکم است و به استناد قوانيني که پيش رو دارند، کار خودشان را مي‌کنند و هر کتاب و مجموعه نوشتاري بايد که از صافي‌هاي تعريف شده‌اي عبور کند تا مجوز بگيرد و روانه ي بازار نشر شود و البته ترديدي هم نيست که به اعتبار برخي سليقه‌ها گاه صافي‌ها چنان فراخ روزن مي‌شوند که هر بايد و نبايدي به اعتبار همان قوانين و مقررات از آن در مي‌گذرد و گاه چنان تنگ روزن که تک واژه‌اي را هم به ظن ناروا بودن رخصت عبور نمي‌دهد و اين البته که ايراد است و جاي اعتراض دارد و تا به درستي روشن نشود که خط قرمزها کدام است و درصد قرمزي خطوط تا چه حد است!!


iconادامه مطلب

روایت نا تمام یک کابوس
بازديد : iconدسته: گزارش

وقتي کتاب «کلنل» را باز مي‌کنيد، بيشتر وقت‌ها باران مي‌بارد و درجه‌ي حرارت پيش‌بيني ناپذير است. سايه‌اي بر روي صحنه‌هاست.گرد و غبار روي همه‌چيز نشسته، لباس‌ها از «باران ِ مرگ‌بار» خيس‌اند و «غبار ِ مرگ‌باري» بر روي تمام لوازم زندگي، همه‌ي چيزهايي که زيبايي را به زندگي مي‌کشانند نشسته‌اند. روي لوازم موسيقي غبار نشسته‌است. با اميد ِ به خورشيد، ترسي اجتناب‌ناپذير حتي به سراغ چيزهايي مي‌رود که ارمغان نور‌ هستند. مکان‌هايي که شخصيت‌ها درآن قرار دارند، هراس‌انگيز‌ند؛ مخفي‌گاه‌ها، زندان‌ها، بيمارستان‌ها، سردخانه‌ها. مردم به يکديگر نگاه مي‌کنند و از ديگري مي‌ترسند. هميشه دليلي براي مويه‌کردن دارند. هر نگراني‌اي، بي‌اميد رها مي‌شود.


iconادامه مطلب

شادی در ذات ایرانیان است
بازديد : iconدسته: گفت و گو

ميرجلال‌الدين کزازي مترجم و پژوهشگر برجسته‌ي ايراني در زبان و ادبيات فارسي و از چهره‌هاي ماندگار عضو هيات امناي بنياد فردوسي است.


iconادامه مطلب

مارکز و دردسرهای نویسنده شدن
بازديد : iconدسته: گزارش

روزنامه ي اسپکتا در يک روزنامه ي محلي در کلمبيا است که همواره ديد و نگاه تحليل گر دست  اندکارانش آن را از ساير مجلات و روزنامه هاي محلي مشابه متفاوت کرده و مارکز کسي بود که اين نگاه متفاوت را دريافت و نخستين داستان خود را در اين روزنامه چاپ کرده پس از چاپ اين نخستين داستان،مارکز تقريبا به کار در اين روزنامه مشغول شده است داستان ديگر خود را در آن منتشر کرد.متن زير سخنراني مارکزدر مراسم رسمي که اين روزها براي قدرداني از اوترتيب داده بود.


iconادامه مطلب

نوشتن تاریخ تحلیلی اسان نیست
بازديد : iconدسته: گفت و گو

به نظر شما انتشار نشريات مختلف ادبي در سالهاي پس از انقلاب مشروطه پاسخگوي كدام نياز فكري جامعه بود؟

از آغاز انقلاب مشروطه تا پايان عصر قاجار حدود ۱۵ سال طول کشيد. اين دوره از لحاظ سياسي و اقتصادي از سخت‌ترين دوره‌هاي تاريخ ايران است، دوره‌اي که با جنگ جهاني اول و پيامدهاي آن همزمان بود، هيچ مجالي براي رشد آن قشر اجتماعي که در جنبش و انقلاب مشروطه فعال بودند پيش نيامد. از اين رو، آن دوره شاهد انتشار نشريه‌هايي نبود که بتواند نيازهاي قشر آرمان‌گراي جامعه را پاسخ دهد. شمار بي‌سوادان جامعه هم آن قدر زياد بود که نخبگان اندک شمار در آن غرق و محو مي‌شدند.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY