تقدیر از دو بازیگر بزرگ سینما در جشنواره ونیز/ شیر طلای یک عمر دستاورد جشنواره ونیز به جین فاندا و رابرت ردفورد داده شد
بازديد : iconدسته: گزارش

سرویس سینمایی هنرآنلاین: فیلم آمریکایی “ارواح ما در شب” (Our Souls at Night) با بازی جین فاندا و رابرت ردفورد، اولین بار در دنیا روز جمعه در بخش خارج از مسابقه جشنواره ونیز در پلاتزو دل سینما روی پرده رفت.
پیش از نمایش فیلم، فاندا و ردفورد در مراسمی با حضور با حضور پائولو باراتا رئیس بی‌ینال ونیز و آلبرتو باربرا مدیر هنری جشنواره، جایزه شیر طلای یک عمر دستاورد را دریافت کردند.
“ارواح ما در شب” به کارگردانی ریتش باترا که تولید شرکت نت‌فلیکس است، اولین همکاری مشترک ردفورد و فاندا بعد از “سوارکار الکتریکی” (۱۹۷۹) است. آن‌ها پیش از آن در فیلم “پابرهنه در پارک” (۱۹۶۷) هم مقابل هم ایفای نقش کردند.
“ارواح ما در شب” از روی رمانی نوشته کنت هاروف ساخته شده است. داستان در کلرادو روی می‌دهد و از دیدار غیرمنتظره ادی مور (فاندا) با یکی از همسایه‌ها به نام لوییس واترز (ردفورد) شروع می‌شود. همسر ادی سال‌ها پیش مرده است، همین‌طور همسر لوییس، اما با این که آن‌ها سال‌هاست در شهری کوچک در یک محله زندگی می‌کنند، اما تا پیش از این کمتر با هم در تماس بودند.
ردفورد ۸۰ ساله در ۱۹۸۱ برای فیلم “مردم عادی” اولین تجربه کارگردانی خود برنده اسکار بهترین کارگردانی شد و سال ۲۰۰۲ یک جایزه افتخاری اسکار را دریافت کرد. “بوچ کسیدی و ساندنس کید”، “همه مردان رئیس جمهور” و “طبیعی” از دیگر فیلم‌های ردفورد در مقام بازیگر است. فاندا تاکنون هفت بار نامزد دریافت جایزه اسکار بوده و دو بار برای فیلم‌های “کلوت” (۱۹۷۱) و “بازگشت به خانه” (۱۹۷۸) برنده اسکار بهترین بازیگر زن شده است.
روز جمعه همچنین “جریان انسانی” (Human Flow) به کارگردانی آی وی‌وی هنرمند معترض چینی تولید مشترک آلمان و آمریکا، فیلم بریتانیایی “لین آن پیت” (Lean on Pete) ساخته اندرو های و “فوکس‌تروت” (Foxtrot) به کارگردانی ساموئل مائوز تولید مشترک آلمان، فرانسه، اسرائیل و سوئیس در بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره ونیز به نمایش درآمدند.
چارلی پلامر بازیگر نوظهور آمریکایی در “لین آن پیت”، تازه‌ترین ساخته اندرو های فیلمساز بریتانیایی که داستانش در ایالت اورگن روی می‌دهد، نقش نوجوانی ۱۵ ساله را بازی می‌کند که یک تابستان پیش یک تربیت‌کننده اسب (استیو بوسمی) که از دنیا زده شده است، مشغول کار می‌شود. در این بین تنها همراه او یک اسب مسابقه دزدی به نام لین آن پیت است. کلویی سوینی، استیو زان و تراویس فیمل از دیگر بازیگران “لین آن پیت” هستند. های کارگردان فیلم تحسین‌شده “۴۵ سال” است که در جشنواره برلین جوایز بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر زن را برد.
روز پنجشنبه در دومین روز برگزاری جشنواره ونیز ۲۰۱۷ فیلم “توهین” (The Insult) به کارگردانی زیاد دویری تولید مشترک فرانسه و لبنان، فیلم آمریکایی “شکل آب” (The Shape of Water) به کارگردانی گی‌یرمو دل تورو کارگردان مکزیکی با بازی سالی هاوکینز، مایکل شانون، ریچارد جنکینز و اوکتاویا اسپنسر و “اولین اصلاح‌شده” (First Reformed)، به کارگردانی پل شریدر فیلمساز آمریکایی در بخش مسابقه بین‌الملل نمایش داده شدند که در این بین، فیلم فانتری “شکل آب” که داستانش در دوران جنگ سرد روی می‌دهد، بسیار مورد استقبال منتقدان قرار گرفت.
شریدر که بیش از همه برای همکاری با مارتین اسکورسیزی و نوشتن فیلمنامه فیلم‌های “راننده تاکسی”، “گاو خشمگین” و “آخرین وسوسه مسیح” شهرت دارد، امسال با “اولین اصلاح‌شده” شانس خود را برای دریافت جایزه شیر طلایی امتحان می‌کند. ایتن هاوک در این فیلم نقش یک کشیش را بازی می‌کند که قبلا در ارتش کار می‌کرده و اکنون سوگوار مرگ پسرش است. او با یکی از اعضای کلیسای خود (آماندا سایفرید) که همسرش خودکشی کرده است، وارد رابطه می‌شود. شریدر فیلم‌هایی چون “ژیگولوی آمریکایی” ، “پریشانی” و این اواخر “سگ سگ را می‌خورد” را کارگردانی کرده است.
امسال در بخش مسابقه بین‌الملل ۲۱ فیلم برای دریافت جایزه شیر طلای جشنواره ونیز رقابت می‌کنند. هفتاد و چهارمین دوره جشنواره فیلم ونیز ۳۰ اوت تا ۹ سپتامبر (۸ تا ۱۸ شهریور) برگزار می‌شود.


iconادامه مطلب

زادروز گوته، شاعر آلمانی که شیفته حافظ بود
بازديد : iconدسته: گزارش


يوهان ولفگانگ فون گوته كه به حافظ دلبستگي زيادي داشت، ۲۶۸ سال پيش در ۲۸ آگوست ۱۷۴۹ در فرانكفورت چشم به جهان گشود.گوته يكي از شخصيت‌هاي مطرح ادبيات آلمان و جنبش «ويمار كلاسيسيسم» در اواخر قرن هجدهم و اوايل قرن نوزدهم بود. يوهان ولفگانگ در کنار پدر و معلم خصوصي‌اش بسياري از معلومات را، از جمله زبان‌هاي لاتين، يوناني، فرانسوي، انگليسي و عبري را فرا گرفت. او بين سال هاي ۱۷۶۵ تا ۱۷۶۸ در لايپزيگ به تحصيل حقوق پرداخت و در آن‌جا به اشعار «کريستين فورشتگوت گلرت» علاقه پيدا کرد. پس از سال ۱۷۶۸، گوته به زادگاه‌اش بازگشت و مدتي نيز در دارمشتات بود. گوته پس از اينکه تعدادي از آثار بزرگش را به پايان رساند، سال ۱۷۷۵ به وايمار رفت و در آن‌جا بين سال‌هاي ۱۷۷۶ تا ۱۷۸۶ ( حدود ۱۰ سال) وزير حکومت شد. سپس  تا سال ۱۷۸۸ به ايتاليا رفت و در آن‌جا به تحصيل هنر و مجسمه‌سازي باستاني پرداخت. او خود را از جمله با کارهاي «ميکل آنژ» و «رافائل» مشغول کرد. آثار او در حوزه‌هاي متعددي چون: ادبيات، شعر، نمايش‌نامه، علوم، نقاشي، نظريه‌پردازي و انسان‌شناسي برجسته هستند. شاهكار او كه به ‌عنوان يكي از بهترين‌هاي ادبيات جهان محسوب مي‌شود، شعر دراماتيك «فاوست» است. از ديگر آثار برجسته‌ي او از رمان نامه‌وار «غصه‌هاي ورتر جوان» يا رمان نيمه شرح‌حال «خويشاوند اختياري» مي‌توان نام برد. تأثير گوته در سرتاسر اروپا گسترش يافته بود و آثارش در قرن بعد از او، منبع اوليه‌ي اطلاعات در زمينه‌هاي موسيقي، شعر، نمايش‌نامه و فلسفه بوده‌اند. از او به عنوان مبتكر مفهوم ادبيات جهاني نام مي‌برند، كه در ادبيات‌هاي انگليس، فرانسه، ايتاليا، يونان كلاسيك و ايران علاقه‌مندان زيادي داشت. تأثيري كه گوته در فلسفه‌ي آلمان داشت، قابل سنجش نيست؛ به خصوص تأثيري كه بر نسل كساني چون: «هگل» و «شلينگ» داشت. او در زمينه‌ي علمي نيز بسيار فعاليت داشت و «داروين» را از خود متأثر كرده بود. گوته از همان كودكي تحت آموزش پدر و معلمان خصوصي‌اش، به فراگيري درس در همه‌ي زمينه‌ها، به ويژه زبان‌هاي لاتين، يوناني، فرانسوي و انگليسي پرداخت. گرچه علاقه‌ي فراوانش او را به سمت نقاشي برد؛ اما خيلي زود به ادبيات گرايش پيدا كرد و به آثار «هومر» و «فردريش گوتليب كلوپشتوك» علاقه‌مند شد. گوته بين سال‌هاي ۱۷۶۵ تا ۱۷۶۸ به تحصيل در رشته‌ي حقوق در لايپزيك پرداخت؛ اما بيش‌تر در كلاس‌هاي شعر «كريستيان فورشتگوت گلرت» شركت مي‌كرد. در سال ۱۷۷۰، اولين مجموعه‌ي‌ شعرش را با نام «آنت» به صورت بي‌نام منتشر كرد. مهم‌ترين اثر گوته قبل از آن‌كه در سال ۱۸۰۶ به «ويمر» برود، تراژدي «گوتس فون برليشينگن» در سال ۱۷۷۳ بود، كه اولين كاري بود كه براي او شهرت به ارمغان آورد. آثار شعري گوته نيز به ‌عنوان يك الگو براي جنبش شعر آلمان به‌ نام «برون‌گرا» استفاده مي‌شدند و سروده‌هاي وي، الهام‌بخش موسيقي‌دانان بزرگي چون «موتزارت» و «بتهوون» شدند. پس از مرگ همسر گوته، کريستيان، در سال ۱۸۱۶، خود او نيز پس از ۱۶ سال بر اثر عفونت ريوي در شهر وايمار درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد. گفته مي‌شود آخرين گفته شاعر پيش از مرگش، «نور بيشتر» بود. او الهام‌بخش افرادي چون: «گونتر گراس»، «شوپنهاور»، «هگل»، «نيچه»، «كاسيرر»، «ويتگنشتاين» و «چارلز داروين» بود.


iconادامه مطلب

سالروز درگذشت استاد موسی معروفی
بازديد : iconدسته: گزارش

در هفتم شهریورماه سال ۱۳۴۴، تاریخ هنر، موسیقیدانی را از دست داد که زحمت‌های بسیاری برای حفظ و نگهداری ردیف موسیقی ایرانی انجام داده بود؛ این موسیقیدان کسی نبود جز موسی معروفی. موسی معروفی، موسیقیدان و نوازنده‌ تار و مدرس و گردآورنده‌ ردیف موسیقی سنتی ایرانی در سال ۱۲۶۸ در تهران به دنیا آمد. بسیاری نام جواد معروفی آهنگساز و نوازنده‌ پیانو و آفریننده‌ «خواب‌های طلایی» را می‌شناسیم. موسی معروفی پدر این هنرمند بزرگ ایرانی است. موسی معروفی در خانواده‌یی به دنیا آمد که به موسیقی علاقه‌مند بودند. او فرزند محمد اسماعیل‌خان امین‌الملک و برادرزاده‌ میرزاعلی‌اصغرخان اتابک، صدراعظم ناصرالدین‌شاه و مطفرالدین‌شاه بود. او ابتدا نوازندگی را با پیانویی که در منزل داشتند، آغار کرد و پس از آن نزد میرزا حسین‌قلی به نوازندگی تار مشغول شد و پس از درگذشت میرزا حسین‌قلی به کلاس درس درویش‌خان پا گذاشت. پیش از این او نوازندگی سه‌تار را نزد یوسف صورت‌گر، عکاس دربار ناصری آموخت. زمانی که موسی معروفی به شاگردی درویش‌خان رسید، جوانی ۳۰ساله بود. او چند دوره ردیف موسیقی را نزد درویش‌خان کار کرد و در نوازندگی تار به مهارتی چشمگیر رسید. مهارت موسی معروفی در نوازندگی موجب شد تا درویش‌خان نشان تبرزین زرین را به او ببخشد. کلنل علی‌نقی وزیری در سال ۱۳۰۲ مدرسه عالی موسیقی را تاسیس کرد و در این هنگام موسی معروفی وارد این هنرستان موسیقی شد. کلنل وزیری، ارکستری در این مدرسه از نوازندگانی چون حسین گل‌گلاب، محمدحسین ادیب، حسن‌علی صبا، محمدصادق اربابی و اسماعیل مهرتاش به راه انداخت که موسی معروفی نیز عضوی از این ارکستر شد و در آن تار می‌نواخت. در سال ۱۳۰۷ مدرسه‌ موسیقی نظام با برنامه‌های جامع‌تری و با نام «مدرسه موسیقی دولتی» مشغول به کار کرد و در آن معروفی به آموزش تار مشغول شد. چند سال پیش از مرگ، موسی‌خان معروفی ردیف دستگاه‌های موسیقی سنتی را به صورت کتابی درآورد که این کتاب در سال ۱۳۴۰ توسط وزارت فرهنگ و هنر و تحت نام «ردیف هفت دستگاه موسیقی ایرانی» منتشر شد. او پیش از این هم با همکاری لطف‌الله مفخم پایان و محمدبهارلو و با انگیزه‌ بالای شخصی به گردآوری و ثبت و ضبط آثار گذشتگان و از جمله ردیف پرداخته بود.
معروفی توانست محفوظات خود و نیز آنچه از دیگران اخذ کرده بود را در کتابی گردآوری و نت‌نویسی و در نهایت با تار سلیمان روح‌افزا آنها را منتشر کند. اینکه چرا اجرای ردیف را خود معروفی با تار خود انجام نداد از جمله پرسش‌های اهل موسیقی است.
او در کنار دیگرانی چون صبا، محجوبی، قمر، شهنازی و نی‌داوود و …. آثاری درخشان را نواخت. اگر چه از اجراهای این دوران به دلیل عدم امکان ضبط تقریبا کمتر اثری باقی‌مانده اما آوازهایی که از دوران اوج صدای ادیب خوانساری با تار معروفی به جای مانده احتمالا به همین دوره مربوط است. از جمله این آثار می‌توان به آواز در بیات ترک با شعر مجمر (شاعر دوره فتحعلی‌شاه قاجار) با مطلع «تو اگر صاحب‌ نوشی و اگر ضارب‌ نیش» یا آوازی در نغمه اصفهان با شعری از سعدی اشاره کرد. «موسم گل» معروف‌ترین قطعه‌یی است که از موسی معروفی به یادگار مانده است. موسی معروفی این تصنیف را در مایه دشتی و بر اساس ملودی مازندرانی روی شعری از وحید دستگردی ساخته است که قمرالملوک وزیری در سال ۱۳۱۹ برای نخستین بار آن را اجرا کرده است. موسی معروفی علاوه بر نوازندگی، دستی در آهنگسازی هم داشت. در سال ۱۳۳۰ روح‌الله خالقی آهنگ زیبای «مرغ حق» را با شعر رهی‌معیری و آواز بنان در ارکستر گل‌ها اجرا کرد. موسی معروفی هفتم شهریورماه ۱۳۴۴ درگذشت.


iconادامه مطلب

یادی از مصحح «تاریخ بیهقی» در سالگرد درگذشتش
بازديد : iconدسته: گزارش

چهارم شهریورماه سال‌روز درگذشت علی‌اکبر مجیدی فیاض، استاد دانشگاه و مصحح «تاریخ بیهقی»، است.
علی‌اکبر مجیدی فیاض سال ۱۲۷۷ در مشهد به دنیا آمد. پس از آموختن قرآن و مقدمات زبان عربی و تحصیل علوم قدیمه و علوم معقول و منقول، خادم‌باشی کشیک اول آستان قدس رضوی شد. بعد از یک دوره مدیریت دبیرستان شاهرضای مشهد، به عنوان نخستین رییس مؤسسه دانشسرای عالی منصوب شد.
فیاض پس از چندی به کتابداری در کتابخانه دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی دانشگاه تهران مشغول شد. در سال ۱۳۲۲ نیز در رشته زبان و ادبیات فارسی به درجه دکتری رسید. سپس استاد دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۳۳ دانشکده ادبیات مشهد را تأسیس کرد و به مدت ۹ سال رییس آن دانشکده بود و در آن‌جا تدریس می‌کرد.
او پس از چندی به تهران بازگشت و مدیریت گروه ادیان و مذاهب دانشکده الاهیات و معارف اسلامی را برعهده گرفت. فیاض بعد از بازنشستگی در سال ۱۳۴۶ دوباره به مشهد رفت. یک سال هم برای معالجه بیماری‌اش به سوییس رفت. پس از بازگشت به ایران، در بهمن‌ماه ۱۳۴۹ به تدریس در دانشگاه مشهد پرداخت.
فیاض در دوره‌های دوازدهم و سیزدهم مجلس شورای ملی، نماینده مردم مشهد در این مجلس بود. از او تصحیح‌ها و مقاله‌های بسیاری بر جای مانده است، اما مشهورترین فعالیت ادبی او، تصحیح «تاریخ بیهقی» است که مدت کوتاهی پس از تحویل آن برای چاپ در دانشگاه مشهد (فردوسی) از دنیا رفت.
علی‌اکبر مجیدی فیاض در چهارمین روز شهریورماه ۱۳۵۰ در سن ۷۳سالگی از دنیا رفت. پیکر او را در آستان قدس رضوی به خاک سپردند.


iconادامه مطلب

غرفه ایران در نمایشگاه کتاب پکن
بازديد : iconدسته: گزارش

به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، مراسم افتتاحیه غرفه ملی ایران در نمایشگاه کتاب پکن با حضور هوشانگ جه، معاون سازمان رادیو، تلویزیون، فیلم و انتشارات چین، ابوذر ابراهیمی ترکمان، رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، امیرمسعود شهرام‌نیا، مدیرعامل موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران، الماسیه رایزن فرهنگی ایران در پکن و شرکت‌کنندگان و غرفه‌داران حاضر در نمایشگاه کتاب پکن صبح امروز (چهارشنبه، اول شهریور) آغاز شد.
امیرمسعود شهرام‌نیا، مدیرعامل موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران در این مراسم ضمن خیرمقدم به حاضران گفت: خوشحالیم که این اتفاق مبارک و حضور ایران به عنوان مهمان ویژه در نمایشگاه کتاب پکن عملی شد و این حضور فرصت مناسبی برای گفت‌وگوهای فرهنگی است.
او در ادامه گفت: حدود ۱۰۰ نفر از گروه‌های مختلف ما را در این نمایشگاه همراهی می‌کنند؛ ۱۴ ناشر برگزیده از ایران، ۱۳ آژانس ادبی فعال در ایران، ۹ نفر از نویسندگان معاصر ایران و ۱۰ نفر از هنرمندان مختلف در صنعت نشر. همچنین چهار گروه هنری در غرفه ایران حضور دارند و به اجرای برنامه می‌پردازند.
شهرام‌نیا اظهار کرد: بیش از ۴۰ برنامه و نشست مشترک بین نویسندگان و ناشران ایران و چین برگزار می‌شود و امیدواریم این برنامه‌ها آغازی برای گسترش برنامه‌های مشترک ایران و چین باشد.
در ادامه برنامه افتتاح غرفه ایران، ابوذر ابراهیمی ترکمان، رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ضمن خیرمقدم به حاضران و تشکر از حضور نویسندگان گفت: ما برای حضور در این نمایشگاه با دل‌هایمان به شما پیوسته‌ایم.
او اظهار کرد: ما ملتی فرهنگ‌دوست و علاقه‌مند به فرهنگ هستیم و نشانه‌های آن را در این نمایشگاه ملاحظه خواهید کرد. در تمام کلمات و اوراق کتاب‌های ما خشونت و افراطی‌گری نهی می‌شود و ما ملتی هستیم که از جنگ‌طلبی بیزاریم.
ترکمان در ادامه با اشاره به مشاهیر نامدار ایران گفت: ملتی که خاقانی، حافظ، سعدی و خیام را دارد ملتی صلح‌طلب است و ما به دنبال این هستیم که فرهنگ خودمان را در برابر نگاه‌های پرمهر شما قرار دهیم.
هوشانگ جه، معاون سازمان رادیو، تلویزیون، فیلم و انتشارات چین نیز در این مراسم گفت: حضور ایران به عنوان مهمان ویژه در نمایشگاه کتاب پکن باعث آشنایی دو کشور با یکدیگر می‌شود و از اهمیت فراوانی برخوردار است.
وی در ادامه گفت: چین و ایران دو کشور متمدن هستند و به واسطه جاده ابریشم تبادلات فرهنگی مناسبی بین آن‌ها صورت می‌گیرد. اکنون شاهدیم که تبادلات فرهنگی بین ایران و چین گسترش یافته و حضور ایران به عنوان مهمان ویژه سکوی مناسبی برای گسترش فعالیت‌های فرهنگی است. کشور چین از ترجمه آثار ادبی و چاپ دیجیتال کتاب و گسترش صنعت در چین و ایران استقبال و حمایت می‌کند.
پایان‌بخش مراسم افتتاحیه غرفه ایران اجرای گروه موسیقی لیان بود که با استقبال گسترده مواجه شد.
بیست و چهارمین دوره نمایشگاه کتاب پکن از تاریخ ۱ تا ۵ شهریورماه برگزار می‌شود و ایران مهمان ویژه این دوره از نمایشگاه است.


iconادامه مطلب

سالروز درگذشت غلامحسین بیگدلی
بازديد : iconدسته: گزارش

۲۵مرداد ماه سالروز درگذشت غلامحسین بیگدلی است؛ پژوهشگر، ادیب، شاعر، خوشنویس و مترجم نامه‌ امام‌خمینی (ره) به میخاییل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق.
غلامحسین بیگدلی ۲۴ اسفندماه ۱۲۹۷ در تهران به دنیا آمد. به گفته خودش، از یک سو به دلیل وضعیت زندگی خانوادگی‌اش، با زندگی مجلل دربار آشنا و در دوران تحصیل، با فرزندان رضاشاه و اشراف، همکلاس بود و از سوی دیگر از وضع مشقت‌بار زندگی کشاورزان و کارگران کشور در آن زمان، آگاه بود.
بیگدلی در شهریورماه ۱۳۲۰ از دانشکده نظام فارغ‌التحصیل شد و پس از پیوستن به حزب توده و طی یک دوره بازداشت در باشگاه افسران و ماجراهای این چنینی، در سال ۱۳۲۵ به جمهوری آذربایجان در اتحاد جماهیر شوروی پناهنده شد؛ اما دیری نگذشت که متوجه مظالمی شد که در آن نظام کمونیستی وجود داشت.
اعتراض‌های بیگدلی منجر به محکومیت او به جاسوسی شد. بیگدلی بازداشت شد، مورد شکنجه‌های بسیاری قرار گرفت و به مدت هفت‌ سال‌ و هشت‌ ماه‌ در منطقه‌ی‌ مرگ‌خیز کالیما زندانی‌ بود.
پس از مرگ استالین، بیگدلی بعد از تحمل چند سال شرایط طاقت‌فرسا در زندان‌های سیبری، در سال ۱۹۵۴ آزاد شد، به زندگی عادی بازگشت و زندگی علمی خود را آغاز کرد. او در آکادمی علوم آذربایجانِ باکو به تحصیل پرداخت و در رشته ادبیات مدرک فوق دکترا دریافت کرد.
بیگدلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به همراه خانواده‌اش به ایران بازگشت و مشاور و مترجم ستاد انقلاب فرهنگی شد. ترجمه نامه امام‌خمینی (ره) به میخاییل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق، در سال ۱۳۶۷ هم توسط او انجام شده است.
این پژوهشگر، ادیب، شاعر و خوشنویس در روز ۲۵ مردادماه ۱۳۷۷ از دنیا رفت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
از بیگدلی ۴۴ کتاب و بیش از ۵۰۰ مقاله علمی و ادبی برجای مانده است. او در زمان حیات مجموعه بزرگی از اسناد و مدارکش را به سازمان اسناد ملی هدیه کرد. در سال ۱۳۸۶ نیز همسرش، تاج‌الملوک بیگدلی مجموعه‌ای از آثار علمی او را به سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران اهدا کرد.
«گذر عمر»، «تاریخ بیگدلی» (مدارک و اسناد)، «چهره اسکندر در شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه نظامی»، «تاریخ بیگدلی – شاملو» (جلد اول و دوم)، «تاریخ بیگدلی – شاملو» (جلد سوم)، «دیوان بیگدلی» و «از کاخ‌های شاه تا زندان‌های سیبری» از آثار برجای مانده از بیگدلی هستند.


iconادامه مطلب

گفت و گو با دکتر قطب الدین صادقی Ok این فضاحت است، فضیلت نیست!
بازديد : iconدسته: گزارش

به نظر شما اوضاع زبان امروز نمايش در ايران چهگونه است؟
قبل از هر چيز بايد بگويم ما در يک دورهي گذار خيلي بد به سر ميبريم. دورهي گذار به اين معني که دل کنديم يا ميخواهيم از چيزهايي که داشتيم و بوديم دل بکنيم و به طرز ناشيانهاي ميخواهيم به چيزهايي که خوب نميشناسيم دل ببنديم.
اصل مطلب همين است و ضمن اين که فاصلهي تکنولوژي ما با غرب باعث شده اعتماد به نفس مليمان را هم از دست بدهيم. تکنولوژي و فناوري با خودش تعداد زيادي واژگان و مفاهيم ميآورد که اينها از فيلتر فرهنگ ما عبور نکرده است و چون ما خودمان آنها را نساختيم پس به آنها مشکوکيم. (به هر حال هميشه اين تئوري توطئه در ذهن، ما بوده است.) ما خيلي ناگهاني در معرض طوفان فناوري غرب قرار گرفتيم. از طرف ديگر مشکل اصلي اين است که افراد و نهادهايي که در واقع صاحبان فرهنگ قديم و پايهاي هستند کارشان را درست انجام نميدهند. دانشگاهها، مدارس، راديو، تلويزيون، نهادهاي فرهنگي – هنري، ارشاد و… اين فرهنگ پايه و اساسي را نه حفظ ميکنند و نه توسعه ميدهند. در نتيجه وقتي در معرض يک فرهنگ قرار نگيريد و از طرفي طوفاني هم به سمت شما بيايد ثمرهاش همين ميشود که وضع حالاي ماست. مطلب ديگري که به همهي اينها اضافه ميکنم اين است که ما ذاتاً ملت تنبلي هستيم. يک تنبلي شرقي داريم. يک مثال خيلي تعيين کننده ميزنم در زبان فرانسه ما واژهي “Travailler” به معناي «کارکردن» است. فرانسويها واژه انگليسي Job را هم پذيرفتند و به کار بردند اما Travailler به معني يک «کارِ وزينِ دراز مدت» است و Job يک «کارِ موقتِ کم درآمد» است. يعني فرانسويها واژهي بيگانه را با يک بار معنايي ميگيرند و استفاده ميکنند. اما ما در زبان فارسي چه کرديم؟! فرهنگستان بررسي کرده که در برابر واژهي فرانسوي «کادو» ما دوازده واژهي فارسي را نابود کرديم! و از آنها استفاده نميکنيم. اين يعني يک جور تنبلي، يک جور ناآگاهي و عقدهي خود کمتر بيني. چنين چيزي در فرهنگ غرب اتفاق نميافتد. اگر در فرانسه با يک نفر مصاحبه کنند حتي اگر يک کلمهي خارجي (انگليسي، آلماني و …) از دهانش خارج شود يا خودش بلافاصله معادل فرانسهاش را ميگويد يا مجري و مصاحبه کننده چنين کاري ميکند. اما در اينجا متأسفانه اينگونه نيست. و کاربرد واژههاي فرنگي فضيلت به حساب ميآيد. نمونهي واضح و بسيار رايجاش همين اصطلاح ok است که به راحتي و به سادگي به کار ميبريم. بدون آن که معنايش را بدانيم . تا به حال حتي يک دانشجو هم نتوانسته به من بگويد اين لغت يعني چه. تا آنکه خودم مجبور شدهام بارها سر کلاس توضيح بدهم که اين اصطلاح مربوط به زمان جنگهاي داخلي آمريکاست و در واقع افسري که مامور ثبت کشتهها در روزهاي جنگ بوده، روزي که کشتهاي نداشتند در گزارشاش مينوشته o.k که به معناي هيچ کشتهاي o- ziro Killd است. پس چرا توي دانشجو آنرا به کار ميبري؟ مگر آنها «باشد» ما را استفاده ميکنند؟ ميخواهم بگويم اين يک نوع عقدهي خود کمتربيني ناشي از عقب بودن ما از تمدن صنعتي غرب است که باعث شده چنين اتفاقي بيفتد. اين بار اول نيست. تاريخ ادبيات را هم که نگاه کنيد ميبينيد با حملهي اعراب واژههاي عربي سراسر ادبيات ما را پر کرد. با حملهي مغول واژگان مغولي وارد اد بيات شدند. هنگامي که با غرب آشنا شديم زبانمان آکنده از کلمات فرانسوي شد. هر دفعه اين اتفاق افتاده و البته اين فقط در سطح زبان نيست. مينياتورها را که نگاه ميکنيد تمام زيبارويان چيني يا مغولي هستند. چرا؟ چون منشاء زيبايي شناسي، منشاء قدرت است.
ضعف اقتصادي، ضعف سياسي و ضعف فناوري باعث شده که ديگران را برخود ارجح بدانيم يعني همان ضربالمثل مرغ همسايه غاز است.

برخي زبانشناسان نظريهاي دارند مبني بر اين که چون به سمت جهاني شدن ميرويم پس بايد ادبيات هم به سمتي برود که اگر شما در اين طرف کره ي زمين متن ادبي مي نويسيد در آن طرف کسي بتواند بلافاصله آن را ترجمه کند. پس ضروري است که واژهها ساده باشند و توانند مفهوم را منتقل کنند. آيا اساساً چنين چيزي در متون نمايشي و ادبي قابل قبول است؟
نه. دربارهي تکنولوژي که با واقعيات رياضي گونه سر و کار دارد ميشود چنين چيزي را گفت اما در قلم روح است و به همين سادگي ترجمان نميپذيرد. حافظ را نگاه کنيد. شعر حافظ لايه لايه است، مذهب، عرفان،تاريخ، اسطوره همه را در خود دارد. چهطور ميتوانيد آن را ترجمه کنيد؟ شعر در ترجمه اگر تبديل به يک سطر شود که ديگر شعر نيست. من چند ترجمه به زبان فرانسه از اشعار حافظ را خواندم و با تمام احترامي که براي آن بزرگواران قائلم ميگويم هيچکدام خوب نيستند. مترجم ناچار است يک برداشتاش را ترجمه کند اما تمام زيبايي شعر به همين ابهامها و لايههاي پنهان و جنبههاي رازگونهاش است. بنابراين من اعتقادي به اين نظريه ندارم. فرق شعر با متن همين است.
منبع: آزما ۱۰۳


iconادامه مطلب

بچه های آلمانی کتاب را به یوتیوب ترجیح میدهند
بازديد : iconدسته: گزارش

تحقیقات جدید نشان داده کودکان و نوجوانان آلمانی بیشتر از یوتیوب، به مطالعه کتاب علاقه‌مند هستند.

به گزارش ایسنا، «دویچه وله» نوشت: حدود دوسوم بچه‌های ۱۳ سال به پایین آلمانی چندین‌بار در هفته مطالعه می‌کنند. مجلات هنوز برای‌شان جذاب است و تنها یک‌سوم این گروه سنی برای سرگرم شدن به سراغ یوتیوب می‌روند.

با وجود آمار ناامیدکننده‌ای که اخیرا درباره کاهش استقبال از کتاب‌ و همه‌گیر شدن استفاده از شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی در کشورهای مختلف منتشر می‌شود، کشور آلمان با انجام تحقیقاتی به این نتیجه رسیده که می‌تواند به آینده کتاب و کتاب‌خوانی در این کشور امیدوار باشد.

در این پژوهش، ۶۱ درصد شرکت‌کنندگان ۱۳ سال به پایین، مرتبا مطالعه دارند و بیش از نیمی از آن‌ها در طول هفته برای خواندن نشریات کودک و نوجوان و کمیک، وقت صرف می‌کنند.

این تحقیق که با همکاری شش ناشر آلمانی انجام شده، عادات حدود ۱۳۰۰ کودک و نوجوان را با مصاحبه با والدین‌شان مورد بررسی قرار داده است.

۶۲ درصد این افراد از اینترنت و برنامه‌های موبایلی استفاده می‌کنند اما تنها ۳۴ درصد آن‌ها که بین ۶ تا ۱۳ سال دارند، به تماشای ویدیو در یوتیوب می‌پردازند. ۲۸ درصد آن‌ها هم برای بازی ویدیویی وقت می‌گذارند.

تنها تلویزیون است که در این رقابت توانسته کتاب را شکست دهد؛ ۹۳ درصد کودکان چهار تا پنج‌ساله چندین‌بار در هفته تلویزیون تماشا می‌کنند و ۹۷ درصد نوجوانان ۱۰ تا ۱۳ ساله مرتبا برنامه‌های تلویزیون را می‌بینند.

دی‌وی‌دی و بلو-ری هم جای چندانی در اوقات فراغت کودکان و نوجوانان آلمانی ندارد؛ تنها ۱۵ درصد ۶ تا ۱۳ ساله‌های این کشور مرتب از این ابزار سرگرمی استفاده می‌کنند.

با این حال، علاقه به کتاب به معنای دور ماندن از فناوری دیجیتال نیست؛ ۳۷ درصد کودکان آلمانی که بین ۶ تا ۹ سال سن دارند، از تلفن همراه و هوشمند استفاده می‌کنند. این رقم درباره افراد ۱۰ تا ۱۳ ساله به ۸۴ درصد افزایش پیدا می‌کند.

در گروه دوم، برنامه واتس‌اپ جای سرویس پیام کوتاه را گرفته و تنها یک‌چهارم آلمانی‌های ۱۰ تا ۱۳ ساله، از فیسبوک استفاده می‌کنند.


iconادامه مطلب

دفاع از ادبیات ایران نوشته ی: آرتور کریستال ترجمه: همایون خاکسار
بازديد : iconدسته: گزارش ها


امروزه مفهوم تازهاي از ادبيات وجود دارد. مفهومي که به طور رسمي در سال ۲۰۰۹ و با انتشار «تاريخ جديد ادبيات آمريکا» از «گريل مارکوس» و «ورنر سالورز» در کنار مقالاتي که بر آثار «توآين»، «فينترجرالد»، «فراست» و «هنري جيمز» و چيزهايي که دربارهي «جکسون پولاک»، «چاک بري»، «تلفن»، «اسلحهي وينچستر» و «ليندا لاوليس» نوشته شده است به وجود آمد.
ظاهراً «ادبيات فقط به معني چيزي که نوشته ميشود نيست، بلکه آن سخنــي است که گفته ميشود، آن احساسي است که بيان ميگردد، آن چيزي است که خلق ميشود، به هر شکل و صورتي» – در اين صورت نقشهها، خطابهها، کاميک استريپها، کارتونها، سخنرانيها، عکسها، فيلمها، خاطرات جنگ و موسيقي همگي زير چتر ادبيات قرار ميگيرند. البته که کتاب اهميت خود را از دست نميدهد اما ديگر نه به آن معنايي که گذشتگان از آن ياد ميکردند و شايد بر همين اساس بود که نشريهي «نيوزويک» نوشت «تأثير گذارترين شخصيت فرهنگي زنده» در سال ۲۰۰۴ ديگر يک نويسنده يا تاريخ نگار نبود، او «باب ديلان» بود.
در کتاب «تاريخ جديد ادبيات» ارجاعهايي که به «ديلان» داده شده است بيشتر از ارجاعهايي است که به «استفن کرين» و «هارت کرين» مجموعاً داده شده است و اين البته اتفاقي نيست.
ديلان ممکن است خود را به عنوان يک خواننده معرفي کرده باشد، اما مارکوس و سولارز و منتقديني مانند کريستوفر ريکس خواستار تغيير در اين باورند. اينها ادعا ميکنند که ديلان يکي از بزرگ ترين شاعراني است که اين ملت تا به حال به خود ديده است (در حقيقت او از سال ۱۹۹۶ تا الآن تقريباً هر سال نامزد جايزهي نوبل ادبي شده است).
اين انديشه که ادبيات گروه کثيري را در برميگيرد انديشهي نويي نيست. در بخش زيادي از تاريخچهي ادبيات، واژهي «Litteratura» به هر شکلي از نوشته اتلاق ميشود که با مجموعهاي از کلمات به وجود آمده باشد. تا قرن هجدهم، تنها خالقان آثار بديع شاعران محسوب ميشدند و آن چه که آنها در آرزويش بودند ادبيات نبود، بلکه شاعري بود. يک نوشته هنگامي «ادبي» شناخته ميشد که تعداد معيني از خوانندگان تحصيل کرده راجع به آن خوب صحبت ميکردند. اما همانطور که «توماس رايمر» در سال ۱۶۷۴ بيان کرد «تا سالهاي گذشته انگليس همانقدر از شر منتقدان راحت بود که از شر گرگها»
ادبيات چه زماني به معناي مدرنش پا به عرصه گذاشت؟
بر اساس کتاب «شکل گيري ادبيات معيار انگليسي» تِرووُر راس، اين اتفاق در ۲۲ فوريه ۱۷۷۴ رخ داد. راس با استعداد تئاتر گونهاش ميگويد: که مسئلهي «دونالدسون و بکت» که نظريهاي راجع به «حق دائمي کپي» بود باعث شد که هر شخصي به عنوان يک ناظر در عصر حاضر بتواند «صاحب آثاري از شکسپير، اديسون، پُمپ، سوئفت و بسياري از نويسندگان برجسته ي قرن باشد.» در اين جاست که راس ادعا ميکند که «مجموعه کتابهايي که ادبيات معيار را تشکيل ميدهند مانند کالاهايي هستند که به مصرف ميرسند و ترجيحاً ادبيات بيشتر اين است تا شعر.»
چيزي که راس و ديگر مورخان دربارهي ادبيات به طور مشخص از آن حمايت ميکنند اين است که ادبيات معيار عمدتاً زادهي دوران آگاستن (قرن هجدهم) است که از جريان «ستيزهي کهن و مدرن» (La querlle des Anciens et des Modernes) نشأت گرفت و نويسندگان پيشگام قرن هفدهم را مقابل شاعران يوناني و لاتين قرار داد. به علت اين که آثار ادبي بسياري به عنوان ادبيات معيار از نويسندگان ممتاز کهن – هومر، ويرژيل، سيسرو – موجود بود، گسترش ادبيات معيار مدرن با کندي پيش ميرفت. يک راه حل براي اين وضع دشوار شناساندن تعداد جديدي از نويسندگان کهن بود که شباهت زيادي به نويسندگان عصر خودشان داشتند و اين دقيقاً کاري بود که «جان درايدن» در سال ۱۷۰۰ با برگرداندن «چاسر» به انگليسي مدرن انجام داد. درايدن نه تنها «چاسِر» را تبديل به يک اثر کلاسيک کرد، بلکه به ادبيات انگليسي نوعي مشروعيت داد. واژهي «کَنون» (معيار – Canon) که واژهاي يوناني است به معناي خط کش يا قانون بود که روحانيون مسيحي اوليه از آن براي مشخص کردن تفاوت انجيلهاي اصلي از نسخ جعلي استفاده ميکردند. عبارت «تقديس» (Canonization) نيز براي لقب دادن به روحانيون استفاده ميشد و در آن زمان به هيچ عنوان در متون غير مذهبي استفاده نميشد تا ۱۷۶۸ که «ديويد رانکن» فيلسوف هلندي از خطيبان و شاعراني سخن گفت که گفتار و نوشتار آنان «معيار» محسوب ميشدند.
استفاده از واژهي «معيار» ممکن بود که به نظر تازه و نو باشد اما ايدهي ادبيات معيار شايد سالها بود که وجود داشت و نقل اين گفته از قول يکي از اعضاي دانشگاه کمبريج در سال ۱۵۹۵ گواهي است بر اين قضيه: «مسيري را برويد که به نويسندگان خودمان مقام و مشروعيت دهيد، تا هر ترانه سراي گستاخي نام شاعر روي خود نگذارد.»


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY