نویسنده: اعلم، هوشنگ؛
آبان ۱۳۹۷- شماره ۱۳۳ (۱ صفحه _ از ۱۲ تا ۱۲)

نینا خروشچوا: تاریخ طولانی دیکتاتوری آکنده از موارد ناپدید شدن مخالفان است. اقدام شریرانهای که امروز و در دههی دوم قرن بیست و یکم بار دیگر به صحنه سیاست جهان برگشته است. و بسیاری از افراد ربوده شده به گونهای چنان اسرارآمیز وحشیانه سر به نیست شدند که هرگز به درستی روشن نشده چه بر سر آن ها آمده است.
«جمال خاشوقچی» آخرین قربانی از تبار معترضان به دیکتاتوری و کسانی که تلاش میکنند پردههای تاریکی را کمی بالا بزنند نیست چنانکه اولین هم نبود.
نبرد میان آنها که میخواهند به هر شکل چراغی روشن کنند و نوری بتابانند بر واقعیت و بیشمار خادمان و خداوندان معبد جهل و دیکتاتوری نبردی به درازای تاریخ است. نبردی سخت نابرابر چرا که اربابان قدرت و مروجان تاریکی و جهل، در همیشه تاریخ از نیرویی بسیار برتر از نیروی آنان که قلم و اندیشه تنها سلاحشان است برخوردار بودهاند و همچنان نیز هستند. و عجبا که این نیروی برتر و قدرت سرکوبگر را کسانی به آنها هدیه کردهاند که صاحبان اندیشه و مخالفان تاریکی برای آگاه کردن آنها، جانشان را به خطر میاندازند تا شاید بتوانند به آنها نشان دهند که «خورشیدشان کجاست» البته نمیتوانم اطمینان داشته باشم که جرم جمال خاشوقچی، نویسنده و روزنامهنگار عرب تنها این بوده است که در نوشتههایش دربار سعودی و محمدبن سلمان ولیعهد مدافع حقوق بشر!! را به شلاق نقد گرفته و اصحاب دربار سعودی را دیکتاتورهایی نامیده که زندگی میلیونها انسان را در عربستان و در یمن و در بسیاری دیگر از نقاط جهان و هرجا که منافع نامشروعشان اقتضاء میکند به بازی مرگ گرفتهاند. چرا که ظاهرا سوابق او نشان میدهد زمانی خود او در حلقهی قدرت یاران! بوده و بسا که از اسرار بسیاری آگاهی داشته و ربوده شدنش احتمالا به دلیل این دانستههاست. اما هرچه هست از بخت بد، محمد بن سلمان و حاکمان سعودی ربودن شدن جمال خاشوقچی به عنوان روزنامهنگار مخالف در شرایطی اتفاق افتاد که نتوانستند به سرعت آن را لاپوشانی کنند. از یک سو رجب طیب اردوغان حاکم کشوری که جمال در آنجا ربوده شد موقع را برای استفاده از ورق خاشوقچی در بازیهای سیاسی منطقه و ماهیگیری از امواج متلاطم مغتنم دید و به سرعت و با جدیت خبر این آدمربایی وحشیانه و مثله کردن احتمالی جمال را در بوق کرد ضمن اینکه با این بازی میتوانست خبر آزاد کردن کشیش آمریکایی را که با فشارهای آمریکا مجبور به انجامش شده بود تا حد ممکن از صدر ستونهای خبری روز پایین بکشد و تسلیم شدن در برابر فشار آمریکا را به نحوی پنهان یا کمرنگ کند، از طرف دیگر جامعه رسانهای آمریکا هم برای دهن کجی به ترامپ که عربستان را جزو متحدان درجه یک! آمریکا و شریک تجاری! خوب خَری! میداند در برابر اقدام وحشیانه عربستان و در مقام دفاع از خاشوقچی با تمام قوا به پا خواست و ماجرا را به صدر خبرهای روز کشید، در حالی که ترامپ مایل نبود، مسئلهی ربوده شدن و قتل احتمالی یک روزنامهنگار تا آن حد حساسیت ایجاد کند که معامله صد و ده میلیاردی تجارت او با عربستان با خطر مواجه شود و این شاید آخرین شانسی بود که در زندگی سیاسی و حرفهای جمال خاشوقچی به او رو کرد و مانع از آن شد که آخرین حادثهی زندگیاش همانند ربوده شدن و مرگ صدها اندیشمند و روزنامهنگار دیگر در سراسر جهان در سکوت خبری و یا در هالهای از اخبار زودگذر محو شود. و درست در این نقطه از بازی بن سلمان بازی را به خاشوقچی باخت. در پی ربوده شدن و مرگ احتمالی خاشوقچی «که در زمان نوشتن این یادداشت هنوز به درستی مشخص نشده» نینا خروشچوا نویسنده و استاد دانشگاه در آمریکا و نوه خروشچف از زمامداران اسبق شوروی سابق!! در یادداشتی که با عنوان «تازهترین ناپدید شدگان» منتشر کرد. با اشاره به سابقه ربوده شدن و کشتن بسیاری از نویسندگان و روزنامهنگاران و همهی کسانی که در مقابل دیکتاتورها و حکومتهای دیکتاتوری قد علم کردهاند و به دستور دیکتاتورها دست کم در همین صد سال اخیر و در دهههای شصت و هفتاد و هشتاد میلادی و در پی کودتاهای نظامی شیلی و آرژانتین ربوده و نابود شدند و یادآوری اینکه تاریخ طولانی دیکتاتوری آکنده از موارد ناپدید شدن و کشتار مخالفان است. و اینکه این اقدام شریرانه امروز و در دههی دوم قرن بیست و یکم همچنان در صحنهی سیاست جهان حضوری پررنگ دارد. بار دیگر این واقعیت تلخ را به یادمان آورد که بسیاری از افراد ربوده شده به گونهای چنان اسرارآمیز و وحشیانه سر به نیست شدند که هرگز به درستی روشن نشده چه بر سر آن ها آمده است. در شوروی زمان استالین بیش از یک میلیون انسان فرهیخته، به شکلهای مختلف اعدام و ناپدید شدند. در شیلی بسیاری از روشنفکران و مخالفان ربوده شده از هلیکوپتر به دریا پرتاب شدند و بسیاری دیگر پس از مثله شدن جسدشان سوزانده شد و بسیاری از آنها بعد از ربوده شدن در مکانهایی زندانی شدند که حتی زندانبانها هم آن مکانها را فراموش کردند و فرد ربوده شده در جایی که حتی تاریخ هم نمیداند کجاست برای همیشه خاموش شد. اگرچه شاید انتظار این بوده است که عمر چنین رفتارهای وحشیانهای با پایان یافتن قرن بیستم که یکی از وحشیانهترین دورانهای تاریخ بشر است و میلیونها نفر تنها در دو جنگ وحشیانهای که در آن اتفاق افتاد کشته شدند، تمام شود. اما تنها در نزدیک به دو دههای که از آغاز قرن بیست و یکم گذشته واقعیتها نشان داده است که ظاهرا تا زمانی که حس قدرت طلبی در نهاد بشر زنده است و قدرت جهل، حضور آگاهی را برنمیتابد توحش قدرتطلبان به پایان نخواهد رسید و امروز حتی بیش از گذشته، جهان بوی خون گرفته است و ربودن و کشتن مخالفان دیکتاتورها همچنان ادامه دارد و بنابراین هرگز نمیتوان امیدوار بود که با کشتن جمال خاشوقچیها و اعتراضهای برآمده علیه این جنایات پروندهی این ترورها بسته شود. اما این امیدواری هنوز و همچنان وجود دارد که خونهای در پنهان به زمین ریخته شده به هدر نخواهد رفت و بر خاک سرخ زمین نهالهای تازهای از آگاهی خواهد رویید هرچند که تبرها همچنان بر پیکر آنها فرود آیند.