از بحران حرف میزنیم. همه، هر روز و هر ساعت و همیشه. از یکسو، مسئولان از بحران میگویند اما با احتیاط مبادا که مردم نگران شوند. اما در سوی دیگر مردم بحران را احساس میکنند، میبینند و با آن زندگی میکنند. بحران اقتصادی، بحران سیاسی، بحران محیط زیست، بحرانهای اجتماعی، بحران بیکاری و معیشت و همه سر در گریبان که چه کنیم و چه باید کرد.
اما ظاهرا در هجوم همهی این بحرانها، کمتر کسی به بحران اصلی فکر میکند. بحرانی که زایندهی بحرانهای دیگر امروز و فردا و فرداهاست. بحران فرهنگی که خود برآمده از بحران تفکر است و رانده شدن اندیشه و خرد از ذهن و زندگی ما و در این زمستان یخ باران بیاندیشگی که به قول اخوان: سلامات را نمیخواهند پاسخ گفت / سرها در گریبان است و هیچکس انگار روبرو را و فردا را نمیبیند که هیچ امروز را هم فقط نگاه میکند، گیج و گنگ و چشمها انگار تیلهای شیشهای است و پر از خطوط سرخ خشم و هیچکس جز به خشم دیگری را نمیبیند و هیچ چیز را جز خودش.
اليوت در مقالهي «سه صدا در شعر» ميگويد: نخستين صدا، صداي شاعر است که با خود يا هيچکس سخن ميگويد. مراقبهاي شخصي که پنهاني به گوش خواننده ميرسد. درواقع شعرهاي اين دفتر صدايي برميانگيزد خاسته از نگاهي به درون.
متأسفانه در سالهاي اخير پديده «قلدري» به شدت در جامعهي ما گسترش يافته و اکثر آدمها سعي ميکنند در هر شرايطي با قلدري حرفشان را به کرسي بنشانند و نفع شخصي خود را تأمين کنند. (البته اين پديدهي تازهاي نيست.) و قلدرها در همهي تاريخ بودهاند اما گسترش فرهنگ قلدري در جامعه به شدت نگرانکننده است. ميخواهيم نظر شما را در اين مورد بدانيم. آنچه «قلدري» ميناميد در زبان فارسي کمابيش با مفهوم «زورگويي» هممعنايي دارد و در انگليسي با واژهي Bullying. ابتدا بد نيست که تعريفي از اين واژه در معناي اجتماعي و روانشناسي اجتماعي آن بدهيم تا سپس بتوانيم در تحليل خود آن را از برخي رفتارهاي مشابه و مکمّل و همراهيکننده قلدري، از جمله در روابط و پهنههاي فرهنگي که موضوع اصلي گفتگوي شما است جدا کنيم. در اين معنا، قلدري را بايد به معناي استفاده از ابزارهاي تهديدکنندههاي زباني يا عملي براي تهديد و فشار آوردن يک فرد يا گروه اجتماعي بر فرد يا گروهي ديگر با هدف رسيدن به سودي براي طرف نخست تعريف کرد
اليوت در مقاله ي «سه صدا در شعر» ميگويد: نخستين
صدا، صداي شاعر است که با خود يا هيچکس سخن ميگويد. مراقبهاي شخصي که پنهاني به گوش
خواننده ميرسد. درواقع شعرهاي اين دفتر صدايي برميانگيزد خاسته از نگاهي به درون.
اينها نخستين سطرهاي مقدمهي مجموعه شعر جديد ضياء
موحد به نام «بعد از سکوت» است. شامل شعرهاي يک دورهي دو ساله از ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ که ترجمهي
انگليسي آنها را نيز سعيد، سعيدپور انجام داده. در نخستين روزهاي انتشار دفتر بعد از
سکوت، يادداشتي دربارهي اين مجموعه به قلم خانم فروغ اولاد به مجله رسيد و از آنجا
که ذات شعر ضياء موحد به ضرورت در درون خود داراي نوعي عمق و ژرفاي فلسفي است، بنا
شد که به اتفاق خانم فروغ اولاد با خود شاعر دربارهي اين مجموعهي جديد به گفتگو بنشينيم
و آنچه ميخوانيد حاصل گفتگويي است صميمانه در غروب يک روز تعطيل که تهران از توالي
چند روز تعطيلي به خواب رفته بود انجام شد. و حضور ضياء موحد و گفتن از شعر و زنده
بودن شعر، همچون نبضي کوچک در دل اين شهر به خواب رفته از تعطيلات ميتپيد.