پژوهشگر حوزه ادبیات گفت: درباره هر کلمهای که میان زبان معمولی و زبان تخصصی مشترک است با برخی برداشتهای آشفته و نادرست مواجه هستیم که مثلا شعر یکی از آنهاست.
به گزارش خبرگزاری مهر، اولین نشست مجازی از مجموعه برنامه سخن؛ جستاری در ادبیات و شعر پارسی با موضوع «زبان شعر امروز» برگزار شد. در این برنامه فاطمه عربزاده به گفتوگو با اسماعیل امینی شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات و لیلا کردبچه شاعر و پژوهشگر حوزه شعر پرداخت.
در بخش نخست این برنامه، اسماعیل امینی درباره تعریف شعر گفت: درباره هر کلمهای که میان زبان معمولی و زبان تخصصی مشترک است با برخی برداشتهای آشفته و نادرست مواجه هستیم که مثلاً شعر یعنی چه؟ شما وقتی در یک زبان معمولی، به افراد معمولی که تخصصی ندارند، بگویید شعر چیست، غالباً تصورشان این است که شعر کلامی است که وزن و قافیه دارد. کسانی که درباره زبان شعر کار میکنند یا در جلسات اظهار نظر میکنند، غالباً خیال میکنند منظور از زبان شعر، همین ویژگیهای صرفی، نحوی، واژگانی و ویژگیهای معنایی است. اینها هست اما همه زبان شعر این نیست. اساساً وقتی از زبان شعر میگویند یعنی گونه خاص استفاده از زبان، گونه خاصی که مربوط به زبان معمولی نیست.
وی درباره اینکه چه چیز زبان شعر را از گفتار معمولی و زبان خبر، اطلاعرسانی و علم جدا میکند، عنوان کرد: در این باره خیلی تاملات شده است. در بحثهای محفلی و بحثهایی که در فضای مجازی رایج است، غالباً حرفهایی که جالب باشد، بیشتر مشتری دارد تا حرفی که نیازمند تامل بوده و استدلالی و علمی باشد. حرفها، حرفهای مشتری پسندی است. این طور نیست که اگر من کلمهای را روی کاغذ نوشتم، تغییر دادم و از ابعاد دیگری نگاه کردم، به مصداق میرسم. در این روزگار که ارتباطات ساده است، نظریههای علمی جابجا میشود که خیلی هم خوب است. وقتی چیزی جایی کشف میشود یا نظریه جدیدی میآید و برای محافل علمی جلب توجه میکند، به کشورهای دیگر هم سرایت پیدا میکند. اما در ترجمه بعضیهایشان، خطاهایی شد که غلط ترجمه شد و مترجم با ناشیگری ترجمه کرد. بعضی از اصطلاحات را بد و کج فهمید و غلط ترجمه کرد.
امینی ادامه داد: این ترجمههای غلط، اینجا یک بنایی را گذاشت که آدمهایی که علاقمند بودند ببیند نظریه زبانی جدید و نظریه جدید نقد ادبی چیست، از روی همین ترجمههای شتابزده و غلط، یک چیزهایی را خواندند و بعد در شعر پیاده کردند. مثلاً فرض کنید فرمالیسم. فرمالیسم یک شیوه مطالعه و نقد ادبی است. بیشتر درباره شعر و درباره رمان و داستان نیز است و میخواهد نشان بدهد در شعر فرمهای ادبی مهمتر از موضوع است و اساساً فرمهای ادبی است که شعر را شکل میدهد. این فرمالیسم، روشی در نقد ادبی و شناخت و تحلیل شعر بود. وقتی وارد کشورمان شد، برخی گفتند که ما غزل فرم میگوییم. یعنی شعری میآفرینیم که فقط فرم است و به معنا و محتوا توجه ندارد. اصلاً چنین چیزی در هیچ جای عالم نداریم. یعنی براساس یک نظریه مربوط به نقد ادبی، شعر خلق کردند.
این پژوهشگر ادبیات درباره محتوای آثار مطرح کرد: ما وقتی متون کهن و حتی متون روزگار خودمان را میخوانیم، به عنوان کتاب علمی و حکمی و هدایت نمیخوانیم. برای هدایت و راهنمایی بشر نیست. متن میخوانیم و برای ما قصه و زیبایی است. آیا توقع داریم که آدم قرن هفتم و هشتم با ارزشهای قرن پانزدهم شعرهایش را گفته باشد؟ طبعاً نه، او با هنجارهای خودش شعر گفته است.ما وقتی درباره زبان شعر حرف میزنیم، مقصودمان فقط صرف و نحو و واژهسازی و وسواس روی کلمات نیست. اول اینکه مجموعه نظام زبانی، شیوه کارکرد زبان و تفاوتش با کارکرد زبان معمولی است. دوم اینکه راه شناخت زبان شعر نیز براساس تمایلات ما نیست، براساس این است که ما باید برویم و متون را بخوانیم و از روی متون در بیاوریم که معدل زبان شعر در هر دههای چه بوده است.
در بخش دوم این برنامه، لیلا کردبچه درباره دیده شدن شاعران در دهههای مختلف عنوان کرد: یک زمانی و در یک دههای شاید ما ده شاعر شاخص داشتیم که نهایت ۳-۴ نفرشان ماندند، حالا تعداد و رسانه کمتر بوده، امکانات چاپ و نشر کمتر بوده است و خیلی مسائل دیگر. ما نمیتوانیم بگوییم که شاعر کمتر بوده است. اتفاقاً زبان فارسی زبان شاعرپروری است ولی صدای آنها به گوش خیلیها نمیرسید و خیلیها بعد از شنیده نشدن، خودشان کنار میرفتند. این طور نبود که شاعر بگوید من برای دل خودم مینویسم، اگر شعرم چاپ نشد، اهمیتی ندارد و ادامه میدهم، اگر آن ناشر معتبر، کتاب من را چاپ نکرد، مهم نیست، من ادامه میدهم و…. به هر حال یک جایی خسته میشود و کنار میکشد. الان آن قدر تعداد شاعرانی که از امکان دیده شدن برخوردار هستند، زیاد شده که اگر یک نفر بخواهد بررسی کند، واقعاً شاید عمرش کفاف ندهد که تمام شاعران فقط یک دهه را بررسی کند و ترکیبهایشان را استخراج کند.
وی در ادامه افزود: الان واقعاً خیلی بیشتر از دهههای قبل، در حوزه زبان کار میشود. در حالی که آن قدر تعداد شاعران بیمایه زیاد شده که حتی نمیتوانیم بگوییم شاعر. کسانی که در فضای مجازی یک تریبون شخصی، یک صفحه شخصی و تعدادی مخاطب دارند، دلنوشته مینویسند، لایک میخورد، برایش کامنت میآید و بعد برای خیلیهایی که با شعر و زبان شعر آشنا نیستند، این تصور پیش میآید که این شعر سپید است. حالا مثلاً من به عنوان شاعر، منتقد و پژوهشگر ادبیات نمیتوانم بروم به همه آن افرادی که لایک کردند و یا کامنت گذاشتند، بگویم این شعر نیست و یک متن ادبی و دلنوشته است. فضای مجازی یک امکانی را در اختیار همه گذاشته که همه میتوانند محصولات فکری خودشان را ارائه کنند و با توجه به سلیقههای مخاطب و بیان عواطف مشترک، مخاطب پیدا کرده، پسندیده و مقبول شود. این باعث شده که آن تعداد شاعران جدی و حرفهای ما، یک مقدار سختتر و کمتر به چشم بیایند.
کردبچه افزود: سالها میتوان درباره مسئله زبان شعر صحبت کرد ولی در نهایت به این نتیجه رسید که مثلاً اگر زبان اینقدر مهم است، پس چهطور شاعری که زبانگرا نیست، شاعر است؟ به اینجا میرسیم که زبان خیلی شگرد، ظرایف و زیر و بم دارد ولی اصلاً اینطور نیست که اگر کسی زبانآور و زبانگرا بود، لزوماً شاعر است. اولاً زبان برای شعر شدن اثری، حتی زبان برجسته و آشناییزدا، کافی و لازم نیست. عنصر خیال برای شعر لازم است ولی کافی نیست اما زبان نه تنها کافی نیست بلکه لازم هم نیست. ما نمونههای بسیار زیادی در شعر معاصر داریم که اصلاً دغدغه زبانآوری ندارد ولی شعر است و در شعر بودن آن هیچ تردیدی نداریم. زبان خیلی مسئله مهمی است ولی اینطور نیست که بگوییم اگر کسی شعرش زبانگرا نبود، شعر نیست. شعر جای دیگری و خارج از محدوده زبان اتفاق میافتد. زبان زیبا یکی از لوازم شعر است.