محمدرضا شجریان که چند سالی است به دلیل بیماری بستری است به دلیل وخامت حالش به بیمارستان اعزام شده است با این وجود رییس بیمارستان جم از ترخیص او در آینده نزدیک خبر میدهد.
دستگاههای سنگین را سوار تریلی میکنند، تقریبا چیزی در داخل حیاط باقی نمانده، شنیده بودیم تقاطع کوچه بخارا و خیابان صف، یکی از تحریریهها و چاپخانه مجله توفیق قرار دارد و این همان ساختمان است، سر در اصلی نبش کوچه بخارا را با رنگ آبی مشخص کردهاند: «شرکت چاپ رنگین»…
فضاي مجازي به عنوان يک مديوم براي پراکنش اطلاعات اهميت ويژهي خود را دارد. پرسش اين است که آيا ميتوان مطمئن بود آنچه در فضاي مجازي نوشته ميشود بيست سال ديگر قابل دستيابي باشد؟ و اگر نباشد (به هر دليل و اتفاقي) آيا قرن ما يک قرن خالي نخواهد بود؟
گفتوگو با فرزان سجودی، دربارهی کتاب، دموکراسی، فضای مجازی و …
هولزدگی بسیاری از مدیران و مسئولان فرهنگی کشور در برابر فضای مجازی
و اصرارشان بر تبدیل داشتههای فرهنگی مکتوب به نوع دیجیتال آنها و اعتقادشان به ضرورت
حذف تدریجی تولیدات فرهنگی مکتوب اعم از کتاب و مجله بیشک کسانی را که با کمی صبر
و طمأنینهی بیشتر این شرایط را رصد میکنند، به یاد صندلیهای لهستانی و رادیوهای
لامپی خانههای پدر و مادرها و پدربزرگ و مادربزرگهایمان میاندازد که از هول عقب
نماندن از قافلهی مدرنیتهی وارداتی به ثمن بخس نصیب سمسارها شدند و بعد از کم تر
از پنج دهه با سلام و صلوات به خانههایمان برگشتند تا وسیلهی پز دادن باشند، که بله
ما هم جنس عتیقه داریم که از خانوادهمان به ارث رسیده، پس اصل و نسب آنچنانی داریم
و بعد هم کمکم تبدیل شد به مُد و شیئی محبوس در یک ویترین شیشهای نامرئی! نشانهای
از یک حلقهی منفصل دیگر در مسیری که تا امروز آمدهایم.
واهه آرمن را بيشتر با شعرهايش ميشناختم و با خودش جز يک بار همکلام نشده بودم. اما هم شعرهايش و فضاي صميمانهي آنها را دوست داشتم و هم از بيتکلفي و مهرباني خودش بسيار شنيده بودم و همين شد که وقتي به پيشنهاد اسد امرايي قرار شد ميهمان او باشيم و خارج از قواعد مصاحبههاي معمول گپ و گفتي دوستانه بين امرايي مترجم و واهه آرمن شاعر جايگزين مصاحبهي پروندهي اين شماره باشد، خرسند بودم از حضور در اين جلسه.