
پروانه کاوسی: ميخواهم صحبت دربارهي كرونا را ابتدا با توجه به تخصص شما شروع كنیم. اين بيماري براي جامعهي بشري بيماري ناشناختهاي بوده و هنوز هم ناشناخته است اما به هر حال باعث مرگ هزاران نفر از مردم شد. مردم را به قرنطينه برد و براي رعايت بهداشت رفتارهايي را به مردم تحميل كرد آيا اين شرايط روي سيستم عصبي مردم اثر گذاشته و آيا اين اثر ماندگار خواهد بود يا نه؟ و اخيراً هم مشخص شده كه تعدادي از مبتلايان به كرونا هم دچار بيماريهاي روحي و رواني شدهاند. حالا به نظر شما به عنوان يك متخصص جراح مغز و اعصاب اين بيماري ميتواند روي سيستم مغز و اعصاب انسان اثرگذار باشد
یعني در هنگام بيماري يا بعد از آن؟
در هنگام بيماري. شايد يكي از علائم پيشقراول و پيشرس بيماري سرگيجه و اختلال تعادل باشد. بعد از چند روز علائم عمده و ماژور بيماري كه شامل؛ تب و بيحالي و ضعف خيلي شديد و سرفههاي خشك است ظاهر ميشود. اين تغييراتي كه در سيستم اعصاب مركزي به خصوص قشر مغز و مخچه ايجاد ميشود، تا مدت طولاني بعد از بهبودي علائم ريوي و علائم سيستميك مريض هم باقي ميماند و واقعاً درمان خاصي هنوز ما در رشتهی علوم اعصاب براي اينها نداريم و در اصطلاح پزشكي ميگويند اين عوارض سيمپتوماتيك است. يعني وقتي علايمي بروز ميكند سعي ميكنيم آن را از بين ببريم مثلاً اگر بيمار تب دارد، تب را پايين ميآوريم. اگر فشار مغز بالاست آن را پايين ميآوريم و متأسفانه و به اجبار پروتكلهاي درماني نگوييم ساعت به ساعت، بلكه روزبه روز در مورد كرونا تغيير ميكند. براي درگيري ريوي و قلبي بيمار كه منجر به مرگ ميشد، اوايل ميگفتند اصلاً به اينها كورتون و كورتيكو استيروئيد ندهيد، ولي بعد يك پروتكلي آمد كه در موقع حاد و حمله بيماري، بدهيد تا التهاب ريهی آنها كمتر شود. آن ميوكارديك يا التهابي كه در بافت قلبشان هست، التهابش بهتر ميشود. ولي در مورد درگيري سيستم اعصاب آنها فعلاً همان درمانهاي ضد ويروس و همان داروهاي كلروكين طبق پروتكلهايي كه سازمان بهداشت جهاني داده و در ايران هم هست، پايبند هستيم. اما در مورد مسائل روحي رواني و روانپزشكي بايد بگويم چيزي كه به شدت در جامعه رواج دارد، انگ ابتلا به كرونا است، يعني به افراد انگ ميزنيم كه مواظب باشيد اين كرونا داشته يا الان سرفه كرد و عطسه كرد مبادا كرونا باشد. اين خيلي واكنش بدي است كه شديداً هم رايج شده و باعث انزواي افراد ميشود. نكته بعدي مسئلهی اضطراب و ترس از اين بيماري و ترس از مرگ درفرد مبتلا است. اين فقط يك اضطراب معمولي نيست كه بگوييم سيستم نورآدرنرژيك و آدرنالين و نور آدرنالين تغيير كرده، مريض مضطرب است يا خوابش مختل است. اين يك ترس اساسي وجودي و ترس مرگ و زندگي است. چون بشر به زندگي علاقهمند است و زندگي را دوست دارد، احساس نزديك شدن به لحظهی مرگ و ترس از آينده و فكر اينكه من كه مبتلا هستم آخرين ساعتهاي عمرم است كه روي تخت بيمارستانم، آيا پزشكان موفق به درمان من ميشوند؟ آيا چند روز ديگر من مهلت براي زنده ماندن دارم، آيا قرنطينه شدن در خانه درست است يا بستري شدن دراي سي يو. آيا پزشكاني كه من را ميبينند دانش و علم كافي براي درمان من را دارند؟ اين يك مسئلهی سايكوپاتولوژيكال است. يعني يك ترس اگزيستانسال است. و يك ترس اضطراب معمولي نيست كه بگوييم مريض افسردگي و اضطراب دارد و ميشود با دارو آن را كنترل كرد. يك ترس بسيار بدي است كه به خاطر ترس از مرگ و ندانستن آينده و ترس از اينكه مبادا تصميم غلطي خودم يا سيستم درماني براي من گرفته باشد و ما اين را به شدت الان ميبينيم.
هر چند شايد قضاوت كردن در مورد آثار و عوارض عصبي در بخش فيزيكال آن زود باشد، چون هنوز اطلاعات كافي نداريم. آيا اين عوارض ميتواند ماندگار باشد، بعد از درمان بيماري يا ممكن است در طولاني مدت از بين برود. يا هنوز چيزي معلوم نيست.
واقعاً چيزي معلوم نيست. نميتوانم جواب قطعي راجع به اين مسئله بدهم. ولي آنچه كه تا به حال مشخص هست اين است كه اينگونه عوارض شامل اختلال در تمركز، اختلال در تصميمگيريها، افكار انتزاعي، سرگيجه و عدم تعادل، تا مدتي بعد از بهبودي فيزيكي بيمار باقي ميماند. يعني مريض ممكن است كه علائم نداشته باشد، سرفه نكند، ريهاش پاك شده باشد، سي تي اسكن كه ميگيريم آن ريه سفيد ملتهب كه در حال خفهشدن بود را نميبينيم ولي همچنان آن عوارض عصبي را بيمار دارد. ولي اين نياز به گذشت زمان دارد. و اين چيزي نيست كه در زمان كوتاه مدت اين چهار ماه بشود. راجع به آن به طور قطع اظهارنظر كرد.
شما اول صحبتتان اشاره كرديد كه جهش ژنتيكي اين ويروس در بدن يك مديوم امكانپذير است. يعني خودبهخود وقتي كه در فضا هست جهش ژنتيكي پيدا نميكند و در بدن افراد مبتلا جهش پيدا ميكند و تا حالا هم ظاهراً نشان داده شده كه ويروس خيلي هوشمندي است. دائم در حال تغيير ماهيت است. آیا اين تغيير ماهيت واقعي است يا تصور ماست؟
ويروس كرونا همآنطور كه گفتم يك RNA ويروس است. و براي اينكه تكثير كند نياز دارد كه از روي مادهی ژنتيكياش كه RNA هست، ريبو نوكلئيك اسيد است، ويك كپي بسازد و يك DNA بسازد كه آن DNA قابليت تكثير دارد. بنابراين وابسته است يعني بايد وارد بدن يك موجود زنده، مثلاً انسان، خفاش يا بعضي از پستانداران ديگر بشود و برود در مادهی ژنتيكي آن سلول بنشيند و سيستم مادهی ژنتيكي آن را در اختيار خودش بگيرد و شروع به تكثير كردن كند. اين مرحلهی رشد و تكثير سلول است كه به يك حدي كه رسيد ديگر سيستم ايمني بدن مبتلا قادر به از بين بردن و غلبه بر ويروس نيست وفرد مبتلا ميشود و علائم به صورت خيلي شديد و كاتاستروفيك شروع ميشود. اما در مورد جهش يا موتاسيون اگر مدنظر شماست اينكه مختصات ژنتيكي ويروس تغيير كند. تمام ويروسها دچار اين موتاسيون و اين جهش ميشوند. ما هر سال با يك ويروس آنفلوآنزاي جديد يا دو ويروس يا سه ويروس مواجه ميشويم. هر سال مادهی واكسن آنفلوآنزا تغيير ميكند. واكسن آنفلوآنزايي كه انستيتو پاستور پارسال (۲۰۱۹) ساخت براي ۲۰۲۰ فايده ندارد. چون ويروس تغيير كرده. ويروس كرونا هم همين تغيير را ميكند و دچار جهشهاي متعدد ميشود و اين جهشها در بدن موجود زنده اتفاق ميافتد. ولي آيا اين جهشها منجر به ضعيف شدنش ميشود يا منجر به قويتر شدنش ميشود. آنچه كه تا به حال در علم ويروسشناسي ما ميدانيم، جهشهاي متعدد باعث ضعيف شدن ويروس ميشود. ولي همهی رفتارهاي اين ويروس مطابق علم ما نبوده و قابل پيشبيني نيست. اميدواريم كه اين جهشها مثل بقيه ويروسها باعث تضعيفش بشود. و همينجا يك بحثي در مورد واكسن پيش ميآيد بنابراين فكر ميكنم ما داريم به واكسنش نزديك ميشويم. شايد يك راه واكسنش اين باشد كه اين ويروس جهشهاي متعددي بكند ما آن ويروس ضعيفتر را به عنوان مادهی واكسيناسيون بهدست بياوريم و شروع كنيم به انسان تزريق كردن و بدنفرد آنتي بادي و پادتن عليه آن ترشح كند.
دكتر تا اينجا به عنوان يك متخصص مغز و اعصاب به سؤالات علمي و پزشكي پاسخ داديد اما از طرفي شما به عنوان يك شخصيت فرهنگي مورد سؤال اصلي من هستيد.
با اين شرايطي كه به وجود آمده و تغييرات فعلاً ظاهري كه بشر ناچار به پذيرشش شده، مثل كم شدن رفت وآمدها، رعايت بيشتر بهداشت، قطع ارتباط با افراد، و خانهنشيني، اينها در زندگي آيندهی ما چه تأثيراتي خواهد داشت. خلاصهی كلام زندگي در ادامهی دوران همزيستي با كرونا يا پساكرونا چگونه خواهد بود. آيا تغييراتي را كه پيش ميآيد ميتوانيم بپذيريم يا اصلاً تغييري پيش نميآيد؟ و مهمتر از همه در عرصهی هنر و ادبيات و تفكرات انساني البته اين سؤال چندوجهي و مفصلي است و اميدوارم قابليت پاسخ دادنش را داشته باشم. ببينيد كرونا يك اتفاق دووجهي است. يعني هم عرصهی بينالمللي دارد و هم عرصهی داخلي دارد. هر آنچه كه در داخل كشور ما اتفاق ميافتد مواجه ميشود با بيرون و هر آنچه كه در خارج مرزها اتفاق ميافتد با داخل مملكت ارتباط پيدا ميكند قطع پروازها، بسته شدن مرزها، تعطيل شدن سفرها و رفت و آمدهاي زيارتي و قص علي هذا. تغييراتي كه كرونا در زندگي ما به وجود آورده تغييرات خيلي مهمي است و به نظر من اينها باقي خواهد ماند. و در دوران پسا كرونا ما شرايط زندگيمان ديگر به حالت قبل برنخواهد گشت. چند نمونه را من مثال ميزنم. يكي همين مسئلهي دوركاري و اينكه افراد از داخل منزلشان بتوانند كار را انجام دهند. در مملكت ما اصلاً معمول نبود و برايمان يك چيز فانتزي يا خيلي غيرعادي بود. كه بله من سر كار نميروم و در خانه با اينترنت كارم را ميكنم و حقوق ميگيرم ولي ديديم كه اين محقق شد. زيرساختهايش بود و گستردهتر شد و اجبارا بيشتر هم ميشود الان تعداد زيادي از افراد و اقشار جامعه اين كار را ميكنند. حتي همكاران روانپزشك من تعداد زياديشان ديگر در مطب حاضر نميشوند. با واتساپ و شبكههاي اجتماعي منشي نوبت ميدهد، با واتساپ با مريض مصاحبه ميكنند و درد و حرفش را ميشنوند و نسخه نوشته ميشود و نسخه نوشته شده در فضاي مجازي به داروخانه ارسال ميشود و دارو با پيك به درب منزل مريض ارسال ميشود. يعني اين يك تحول است. برقراري اين home school يا شبكههاي آموزشي كه به وسيلهی اينترنت در اختيار بچهها قرار گرفت. الان هم دانشگاه و هم مدارس به صورت اينترنتي دارند درس ميخوانند نميگويم موفق است ولي به هر حال بد نبوده است. اين آغاز كار است. و بايد اصلاًح بشود. از طرفی هم يك سري شغلهاي غيرمجاز يا زيرزميني دارد ايجاد ميشود. مثلاً الان مهدكودهاي زيرزميني راه افتاده است. تبليغاتي هست كه ما بچههاي شما را ۸ تا ۱۰ ساعت ميپذيريم. توسط خانمي كه تحصيل كرده است و ما هيچ مجوزي از بهزيستي نداريم. اگر میخواهید با امکانات ما آشنا شوید، اينجا را ببينيد، اين تغييراتي است كه دارد به وجود ميآيد و اين تغييراتي كه در دولت به عنوان government و در ميان مردم به عنوان شهروند به وجود ميآيد. از زمان دولت ريگان و تاچر مدام در دنيا مرتب تبليغ شد كه بايد دولت را كوچكتر كنيم. و NGOها و سازمانهاي مردم نهاد را گسترش دهيم. ولي الان به يك مرحلهاي رسيديم كه ميبينيم نميشود. واقعاً بايد بعضي كارها را خود دولت به عهده بگيرد. الان ستاد مبارزه با كرونا داريم. سياستگذاريهايي كه در مورد بيمارستانها وسايل نقليه، مدارس، دانشگاهها، اينها ديگر چيزي نيست كه بشود به صورت كوچك و لوكال و سازمانهاي مردم نهاد انجام شود. بايد دولت و سيستمي از بالا حكمفرما باشد. بنابراين اين مسئله كه بياييم دولت را كوچك كنيم الان دارد برعكس اتفاق ميافتد. درست است كه مردم گاهي آمارها را زير سؤال ميبرند، و فكر ميكنند اين آمارهايي كه هر روز از طريق صدا و سيما اعلام ميشود درست نيست ولي مرجع ديگري شما نداريد. موقعي شما ميتوانيد بگوييد اين آمار غلط است كه بگوييد من بروم آمارگيري كنم و بگويم در اين مجموعه آماري اينها كاملاً با نتايج شما مخالف است. ما چنين كاري نتوانسيم بكنيم. مردم مجبورند به پزشكان اطمينان كنند. مجبورند به آمارهاي دولتي در شرايط فعلي اعتماد كنند و آنها را بپذيرند. دولت دارد قويتر ميشود. و آن برنامهاي كه دولت را كوچك كنيم تا حدي تغيير ماهيت داده و يك خطر هم اينجا وجود دارد و آن خطر راستگرايي افراطي يا تحكم از بالاست. اين خطرش هست ولي به خاطر رشد فضاي مجازي و اينترنت و شبكههاي اجتماعي اين ترس كمتر ميشود. تلگرام، اينستاگرام، واتساپ، فيسبوك و… انواع و اقسام اين چيزها هست و چون اينترنت گسترده شده امكان آن تحكم از بالا يا این كه دولت بخواهد بيش از حد بر مردم فشار وارد كند كمتر است. الان با اينكه تلگرام در ايران فيلتر است ولي حدود ۳۰ ميليون نفر تا آنجايي كه من ميدانم كاربر دارد و مردم با فيلترشكن وارد ميشوند و استفاده ميكنند. اين تا حدي آن ترس را برطرف ميكند. بسياري از اين تغييرات كه به وجود آمده به نظر من در دوران بعد از كرونا هم باقي خواهد ماند.
روابط عاطفي و انساني چه؟ روابط بين افراد؟ ديدنها؟ دستدادنها؟ بوسيدنها؟ نشستنها؟ گپزدنها؟
به نكتهي خوبي اشاره كرديد در حال حاضر در روابط اجتماعي ما تغييراتي به وجود آمده. ارتباطات جسمي كمتر شده اما اين دليل اين نيست كه خيلي آدمها از هم دور شدند. مردم امسال عيدديدني نرفتند. كسي خانه كسي نرفت ولي به روشهاي ديگري توانستند با همديگر ارتباط برقرار كنند. يك مقدار زيادي بنيان خانواده قويتر شده. ما در طي سالهاي گذشته به دليل تبليغات و به دليل نوع كاركردهاي آدمها در جوامع خيلي شلوغ مثل تهران، خانواده كمكم زيرساختش را و مبناي خودش را از دست داد. كسي در خانه نبود. خانواده يك محيطي بود كه همه از آن فرار ميكردند. بچه يك طور و پدر و مادر طوري ديگر. روابط جنسي بيرون از خانواده خيلي گستردهتر شده بود. اينها غيرقابل كتمان است. ولي الان خانواده دارد بنيانش قويتر ميشود. افراد بيشتر در خانه ميمانند. پدر و مادر بيشتر در خانه هستند و كنار بچهها هستند. درست است كه با عوارضي مثل عصباني شدن و درگيريهاي لفظي و كلامي روبهرو هستند و به خاطر اين است كه ساعتهاي بيشتري در خانه هستند، ولي همينكه پدر و مادر و فرزندان بيشتر در خانه و كنار هم هستند، بنيانهاي خانه و خانواده تقويت ميشود. اين يك نكته مثبت است كه اميدواريم بعد از كرونا هم باقي بماند. کرونا روي عادتهاي تغذيهاي هم تأثير گذاشته. قبلاً خيلي از مردم مرتب در رستوران بودند و يا در خانه فست فود سفارش ميدادند اما الان دوباره غذا پختن سنتي برگشته. پلو و خورشت واش و آبگوشت درست ميكنيم. خيليها به غذا پختن محلي و سنتي برگشتند. حتي من از همكارانم شنيدم كه خيليها در خانهشان نان درست كردهاند. اتفاق فرخندهاي است. درست است ابتلا به كرونا خيلي اتفاقات بدي را به وجود آورد ولي چند اتفاق خوب را هم به همراه آورد. از لحاظ آماري اتفاقات بد كه منجر به مرگ خيليها شد، بزرگترين و دردناكترينش است. ولي اين سمت قضيه هم اتفاقات خوبي داشت و من فكر ميكنم اين تغييرات باقی ميماند. اين تغييرات اجتماعي و سياسي باقي خواهد ماند. در عرصهي فرهنگي و ادب و هنر چيزهايي كه من در طي اين مدت خودم تجربه كردم مثبت بود، اولاً چيزي كه در اطرافيان و دور بريهايم ديدم خيلي مردم در خانه فيلم ديدند. خيلي كتاب مطالعه كردند. كتابهايي را كه شايد در گذشته خوانده بودند دوباره بازخواني كردند. بعد از بيست سال و سي سال. و خيلي از كارهاي فرهنگي را كه هيچ وقت فرصت نداشتند الان انجام دادند، درست است سينما نرفتند، تئاتر نرفتند و نمايشگاه و گالري نرفتند. شب شعر برگزار نشد، نتوانستند به جلساتي كه با هنرمندان تشكيل ميشود بروند و كنسرت و موسيقي گوش كنند. اين يك وجه قضيه اما مردم از طريق شبكههايي مثل اينستاگرام برنامههاي لايو خيلي گذاشتند. الان در مورد برنامههايي به صورت تئاترهاي غيرحضوري هم به صورت اينكه سيدياش پخش شود و هم اينكه در شبكههاي اجتماعي پخش شود، صحبتهايي ميشود. بحث خبررساني و اطلاعرساني هم خيلي مهم است كه خب روزنامهها دير شروع كردند كه شايد اهدافي پشتش بود، نميدانم ولي روزنامه و مجله و نشريات ادبي ميتوانند نقش بسيار مثبتي را در پر كردن اين خلأ فرهنگي كه در دوران بعد از كرونا هم باقي خواهد ماند داشته باشد.
به نظر می رسد، كرونا تبديل به يك سدي شد در برابر انسان معاصر كه مانع از شتاب بيش از حد بشري بشود و يك مقدار انسان را هل داد به عقب. همين كه شما اشاره كرديد مردم فيلم ميبينند و موسيقي گوش ميدهند و كتاب ميخوانند يعني به بيان ديگر كرونا ميگويد اول زيرساختهايت را درست كن مطالعه كن و شناخت پيدا بكن و بعداً برو نمايشگاه ببين. چون در اين سالهاي اخير خيليها ميرفتند مثلاً در فلان نمايشگاه پرسه ميزدند كه كمترين چيزي از هنر ونقاشي نميدانستند. ولي الان به اجبار يك زيرساختهايي دارد ساخته ميشود. دارد درست ميشود و اين ديوار توقفي كه كرونا كشيد باعث شد كه بشر عميقتر به زندگياش نگاه كند و طبيعتاً اين در آينده ی زندگياش هم تأثير خواهد گذاشت. يعني بايد بگذارد. شايد هم بشر يادش برود كه چه دوراني داشته. نميدانم!!
آنچه كه ميگويید كاملاً درست است. سرعت زندگي خيلي سرسامآور شده بود. الان يك مقدار آرامش بيشتري برقرار شده. آدمها بيشتر فكر ميكنند. بيشتر در خلوت خانه و خانواده حضور پيدا ميكنند ومن فكر ميكنم اين فضاي مناسبي است. حتي در مسائل ديپلماتيك و سياسي هم تأثير گذاشته. ببينيد خيلي كشورهايي كه در معرض جنگ بودند مثل ايران يا كشورهاي آسيايي به دليل اينكه شايد اروپا و آمريكا وخيلي از ابرقدرتهاي جهاني الان ديگر فرصتي براي فكر كردن به جنگ ندارند. و الان مسئلهي اصلي نجات جان مردم خودشان است. و اينكه چه بكنند كه تلفات كرونا كم شود. خيلي از آن گردنكشيها و خيلي از آن كارهاي پرطمطراق قبلي را كنار گذاشتهاند اين هم ميتواند از جهات مثبت كرونا باشد كه از لحاظ سياسي و بينالملل تأثير گذاشته ولي آنچه كه در جامعه خودمان و جامعهی ايراني اتفاق افتاده اين است كه انسانها يك مقدار دارند با فكر و انديشه زندگي ميكنند. يك مقدار قدر لحظه را بيشتر ميدانند. اگر آرامشي دارند ميدانند كه اين آرامش باارزش است و ممكن است فردايي براي بهدستآوردن اين نداشته باشند و بايد از لذت اين آرامش همين الان كه درونش هستند بهرهمند شوند. البته از طرف ديگر بيكاري و فقر دارد بيشتر ميشود. فقر دارد عريانتر ميشود به دليل اينكه بعضي از كارها تعطيل است و بعضي از كارها اصلاً امكان انجامش نيست. خيلي ساده از دستفروشي و مسافركشي شما درنظر بگيريد الان درست است كه قشري كه كارمند است و حقوقبگير دولت است در جاي خودش است ولي خيلي از شغلهاي فصلي و شغلهايي كه فقط كارگري صرف بوده الان برچيده شده وضع اقتصادي مملكت خوب نيست و آن چيزي كه سازمان جهاني اقتصاد ميگويد اين است كه در ايران در سال جاري ۶ درصد احتمالاً رشد منفي خواهيم داشت. تعداد بيكاران ما باز هم بيشتر ميشود حدود يك ميليون بيكار در حال حاضر از ابتداي سال تا الان به جمع بيكاران ۵-۳ميليوني ما اضافه شده است و همهی اينها باعث ميشود كه فقر بيشتر بشود و مسئله دزدي و سرقت و ناامنيهاي اجتماعي هم در كنارش به وجود بيايد.
البته يك نكتهاي هم در اينجا وجود دارد كه كرونا باعث شد كه قدرتهاي جهاني و مردم جهان توأمان متوجه يك مسئله بشوند كه آنچه نماد قدرت تلقي ميشد تا حد زيادي بياعتبار شده است. نيروهاي نظامي و سلاحهاي جنگي در مقابل كرونا عملكردي نميتوانند داشته باشند. هواپيماهاي مسافربري زمينگير شدند. يعني زندگي را كرونا به شكلي منحرف كرد كه انگار عمدي هست كه به ما ميگويد با تعمق بيشتر به زندگي نگاه كنيد و اين اجتنابناپذير است. البته اين بحران بيكاري و بحران اقتصادي فقط مختص ما نيست و در تمام جهان اين بحران به وجود ميآيد. تظاهرات و اعتراضاتي خواهيم داشت و مردم مجبورند كه فكر ديگري بكنند شايد يكي از اين فكرها بازگشت به كشاورزي باشد. يعني بازگشت به دامن زمين باشد و قدرتها هم متوجه ميشوند كه ديگر در آن جايگاهي كه قبلاً داشتند نميتوانند دوام بياورند. چون نظام سرمايهداري از انسان در تمام جوامع يك برده ساخته است. بردهاي كه احساس بردگي نميكند. در كشورهاي پيشرفتهتر مردم صبحانهشان را به فرمان يك نفر مركزي ناپيدا ميخوردند. تبليغات تلويزيون ميگويد اين را بكنيد يا ميگويد اين را بپوشيد و اين موزيك را گوش كنيد و الي آخر. يعني انسان بدون اينكه متوجه باشد بردهاي شده است در خدمت نظام سرمايهسالار براي توليد بيشتر مصرف بيشتر. احتمالاً اين نظم هم دگرگون ميشود و تغيير ميكند. نتيجهاش خوب باشد يا بد نميدانم. ولي به نظر ميرسد نتايجش در نهايت براي محيط زيست نتايج بدي نباشد.
جالب است كه بخش كشاورزي از آن قسمتهايي است كه رشد منفي نداشته و نخواهد داشت و شايد رونق چندبارهاي هم بگيرد به خاطر اينكه از كارهايي است كه آلودگي ندارد و حتي كارگري كه سر زمين و مراتع كار ميكنند كمتر در معرض ابتلا به بيماري قرار دارند. اين يكي از نكات مثبتش هست كه بخش كشاورزي دارد رونق ميگيرد.
شايد اگر بخواهيم يك مقدار عميقتر نگاه كنيم مادر زمين به بشر ميگويد نترس من هستم. تو گرسنه نخواهي بود. تو بيكار نخواهي بود. يك چنين تلقي شايد خيالپردازانه باشد ولي من اين تلقي را دارم. تكنولوژي يك مقدار بايد پس بنشيند. تكنولوژي وكارخانجات بايد در اين شرايط خودش را جمع و جور كند.
يك بحثي كه اوايل كه كرونا آمد شايع شد و در جوامع و بين افراد تحصيلكرده هم من زياد شنيدم اين بود كه اين به نوعي انتخاب طبيعي است. كه بايد يك عدهاي از بين بروند و نظام اجتماعي تغيير كند و كساني كه دارند ميميرند و فوت ميكنند افرادي هستند كه سيستم ايمني ضعيفتر و سن و سال بيشتر دارند و بايد از بين بروند. طبيعت دارد اينها را خود به خود حذف ميكند تا به يك شرايط نوين و پايدار جديدي برسد. چون جمعيت بشر خيلي زيادشده. منابع غذايي و انرژي دارد كم ميآيد و آلودگي محيط زيست و تخريبي كه بشر دارد ميكند، بيش از حد و غيرقابل تصور است. اين هم يكي از نظريهها بود كه هنوز هم هست.
البته در تأييد فرمايشات شما من اين را هم اضافه كنم كه ديروز با دوستي كه آدم انديشمندي است صحبت ميكردم، گفت حتي اگر بپذيريم كه اين ويروس ساخته دست بشر است باز هم يك واكنش طبيعي است. يعني طبيعت اين را خواسته چون بشر هم جزئي از طبيعت است يكي از اجزاء خودش را واداشته بدون اينكه دستور مستقيمي دركار باشد كه اين ويروس را توليد كن. ما اينجا نياز به يك معرفتشناسي داريم. دانش بشري از معرفت خالي شده و اگر از ديد معرفتشناسانه نگاه كنيم حتي اگر اين ويروس در آزمايشگاه و بهدست بشر ساخته شده باشد، باز هم دستور طبيعت بوده براي انجام اين اصلاًح كه به يك حد تعادلي برساند. اگر امروز زمين دارد نفس ميكشد آسمان نفس ميكشد، آلودگيها كمتر شده، نشانه بازگشت به يك زيست طبيعيتر است. كه اگر اين جريان ادامه پيدا كند و به چند اوج ديگر هم برخورد كند، طبعاً وضع تغيير خواهد كرد.
من موافقم با نظر شما و به عنوان آخرين كلام، من كه پزشك هستم اين اتفاق را مثبت ميبينم اعتقاد مردم به طب خرافي، طب سنتي، يا اسامي ديگري كه ممكن است به كار ببريم، كمتر شده، فهميدهاندكه بايد به علم و دانش روز و آنچه كه پزشكان ميگويند اعتقاد داشته باشند نه اينكه دست به دامن عنبرنسا را و گل بنفشه و… چيزهايي كه شنيديد در اين مدت بشوند. آنچه كه علم روز در كتب و مقالات و دانشگاههاي پزشكي سراسر دنياست آن مهم است. حتي خرافات تا جايي پيش رفته كه در اسرائيل گفتند كه اگر شما به حزب فلان رأي دهيد، كرونا نميگيريد ولي هم رهبر آن حزب كرونا گرفت و هم اينكه آن فردي كه اين را از تلويزيون گفته بود، حالا لابد خوب رأي نداده بودند!! يا اينكه اعتقاد نداشتند!!!! و اين افكار خرافي در همه جا هست. و همهي اينها يك مقدار زيادي سست و بياساس شد. و خرافه زدايي شديد. دخيل ببنديم شفا ميدهد. دعا بنويسند شفا ميدهد. دعاي فلان را بخوانيم شفا ميدهد. نه و ديديم كه كرونا اين حرفها سرش نميشود هم به روحاني و هم بهفرد معمولي هم به دكتر و مهندس حمله ميكند و او را كه بايد از بين ببرد، ميبرد. علمي كه به روز و دانش روز مسلح است آن است كه ميتواند كرونا را از بين ببرد.