نیکولا بارکر، نویسنده انگلیسی و برنده جایزه ادبی دوبلین در این مطلب از آثاری سخن میگوید که در زندگیاش تأثیرگذار بودهاند.
ایبنا به نقل از گاردین: نیکولا بارکر نویسنده انگلیسی کتاب «خوشحال» است. «خوشحال» در سال ۲۰۱۷ جایزه گلداسمیتز را برای نویسنده به ارمغان آورد.
داستان «خوشحال» در آیندهای دور میگذرد. آیندهای که در آن فقر و عذاب معنایی ندارد. آرمانشهری که نویسنده در فرم و با محتوایی کاملاً خلاقانه به خواننده ارائه میکند.
بارکر پیش از این یک بار برنده جایزه ایمپک- مهمترین جایزه ادبی دوبلین- و همچنین در سال ۲۰۰۳ به عنوان بهترین نویسنده جوان جایزه «گرانتا» انتخاب شده است. نویسندهیِ ۵۳ ساله پیش از این در فهرست نامزدهای بوکر هم قرار گرفته است.
از او درباره آثاری که میخواند، دوست دارد، هدیه میدهد و ….. سؤال کردیم. خواندن پاسخهای این نویسنده انگلیسی خالی از لطف نیست:
کتابی که در حال حاضر میخوانم:
همیشه شش یا هفت کتاب را همزمان میخوانم. توانایی خوبی در جدا کردن روایات در ذهنم دارم. گاهی داستانی را دوست ندارم. به همین دلیل برای مدتی آن کتاب خاص را نمیخوانم و پس از مدتی دوباره به سراغش میروم. در حال حاضر داستان «مراقبت از روح» نوشته توماس مور و «آتش آبی» نوشته جیمز هیلمان را میخوانم.
کتابی که زندگیام را تغییر داد:
دهه ۷۰ میلادی و در کودکی پوستری را را در سطح شهر ژوهانسبورگ دیدم که نمایش «مسخ»، اقتباسی آزاد از داستان کافکا را تبلیغ میکرد. مشتاقانه منتظر تماشای این نمایش بودم و مادر بلیت نمایش را به عنوان هدیه تولد به من داد. اصلاً نمیتوانم با کلمات تأثیری که نمایش مسخ و سپس کتابش بر روی من گذاشت توصیف کنم. سایه کافکا همچنان بر روی زندگی کاری من حضور دارد.
کتابی که ای کاش من نوشته بودم:
ای کاش «شازده کوچولو» را من نوشته بودم. البته فکر میکنم توانایی خلق اثری چنین فوقالعاده را نداشته باشم.
کتابی که بر روی من تأثیر گذاشت:
در اواخر نوجوانی «پرتره یک خانم» نوشته هنری جیمز را خواندم. خیلی برای من سخت بود اما ناگهان و در یک لحظه موجی از احساس وجودم را گرفت و بدون مکثی آه میکشیدم. در همان لحظه بودم احساس کردم علاقه خاصی به توصیف موضوعاتی دارم که غیرقابلتوصیف است.
کتابی که نتوانستم تا پایان بخوانم:
من کتابخوان تنبلی هستم و اغلب کتابها را ناتمام میگذارم. به عنوان نمونه کتاب «بهار» نوشته الی اسمیت را تمام نکردم.
کتابی که همیشه میخوانید:
«خانه متروک» نوشته چارلز دیکنز.