«باب دیلن» سرانجام حرف زد
بازديد : iconدسته: گزارش

بعد از ماه‌ها حاشیه‌سازی «باب دیلن» خواننده‌ و ترانه‌سرایی که جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۷ را از آن خود کرد، او سرانجام فایل سخنرانی خود را به آکادمی سوئدی نوبل داد.

به گزارش ایسنا، «نیویورک تایمز» نوشت: «باب دیلن» درست در آخرین روزهایی که ممکن بود جایزه ۹۰۰ هزار دلاری نوبل ادبیات را از دست دهد، بالاخره دست به کار شد و فایل سخنرانی خود را تسلیم آکادمی نوبل کرد.

او طی ماه‌های گذشته با پاسخ ندادن به تماس‌های این آکادمی، سخنان ضد و نقیض درباره حضور یا حضور نداشتن در مراسم دریافت جایزه نوبل و در پایان با غیبت در این مراسم، حواشی بسیاری به پا کرد. آخرین خبرها این بود که او تا دهم ژوئن وقت دارد تا فایل سخنرانی خود را برای اعضای آکادمی بفرستد، و در غیر این صورت، مبلغ ۹۲۴ هزار دلاری که به عنوان جایزه نقدی به او اعطا شده، پس گرفته خواهد شد.

روز گذشته این خواننده و ترانه‌سرای مشهور سخنرانی ۲۷ دقیقه‌ای خود را به آکادمی تحویل داده که بخش‌هایی از آن در روزنامه‌های مختلف منتشر شده است. «سارا دانیوس» دبیر دائمی آکادمی نوبل، درباره سخنرانی «دیلن» نوشت: سخنرانی او خارق‌العاده و همان‌طور که انتظار می‌رفت، شیواست.

«دیلن» حرف‌هایش را این‌گونه آغاز می‌کند: «من در شگفتم که دقیقا ترانه‌های من چطور به ادبیات مربوط می‌شوند. می‌خواستم درباره این مسئله صحبت کنم و بفهمم که این ارتباط کجاست.»

«باب دیلن» در ادامه سخنرانی‌اش، از «بادی هالی» خواننده و ترانه‌سرای آمریکایی یاد می‌کند و می‌گوید: «اگر بخواهم از شروع همه چیز حرف بزنم، باید از «بادی هالی» بگویم… او کهن‌الگو بود. او همه آن چیزی بود که من نبودم و می‌خواستم باشم.»

این هنرمند سپس به سه شاهکار ادبی که در خلق ترانه‌هایش الهام‌بخش بوده‌اند، اشاره می‌کند. این کتاب‌ها «موبی‌ دیک» (نهنگ سفید) نوشته هرمن ملویل، «اودیسه» شاهکار حماسی «هومر» و «در جبهه غرب خبری نیست» اثری از «اریک ماریا ریمارک» بودند و «دیلن» اذعان می‌کند که تاثیر آن‌ها به سال‌هایی که او کلاس‌های گرامر را می‌گذرانده بر می‌گردد.

برنده نوبل ۲۰۱۷ نقل قول‌های شاعرانه ملویل و روایت دراماتیک رمان «موبی‌ دیک» را ستایش می‌کند و می‌گوید: «این کتاب اثری شگفت‌انگیز است، کتابی مملو از صحنه‌های پرهیجان و دیالوگ‌های دراماتیک. در گذشته پادشاهان روغن نهنگ را استفاده می‌کردند. تاریخ نهنگ‌ها، جمجمه‌خوانی، فلسفه کلاسیک، نظریات شبه علمی و توجیه برای تبعیض… همه این‌ها هست و هیچ یک از آن‌ها منطقی به نظر نمی‌رسد. روشنفکر، بی‌فرهنگ، تعقیب مرگ، تعقیب توهمات، وال سفید بزرگ، سفید مثل خرس قطبی، سفید مثل یک سفیدپوست، امپراطور، پری‌ها، تجسم شیطان…»

این خواننده سپس می‌گوید که تحت تأثیر غوغای نامفهوم رمان «در جبهه غرب خبری نیست» که به موضوع جنگ جهانی اول پرداخته، قرار گرفته است: «این کتابی است که تو در آن کودکی‌ات را، ایمانت به جهان معنادار و دغدغه‌ات برای افراد را از دست می‌دهی. تو در یک کابوس گیر می‌کنی. تو خیلی تنهایی، بعد یک گلوله به سرت برخورد می‌کند و تو می‌میری. تو از عرصه به در شدی. منهدم شدی. من این کتاب را کنار ‌گذاشتم و آن را ‌بستم. دیگر هیچ وقت نخواستم رمانی درباره جنگ بخوانم و هرگز هم نخواندم.»

خواننده «هله لویا» بعد از آن به تأثیر اثر بزرگی چون «اودیسه» بر آثار ترانه‌سرایان مهم و برخی از کارهای خودش می‌پردازد و سپس درباره اثر گم‌گشتگی‌ها و اشتباهات «اودیسه» در اثر حماسی «هومر» بیان می‌کند: «الهه‌ها و خدایان از من محافظت می‌کنند، اما بعضی از آن‌ها می‌خواهند من را بکشند. «اودیسه» هویتش را تغییر می‌دهد، او خسته‌ است، به خواب می‌رود و با صدای خنده بیدار می‌شود. او داستانش را برای غریبه‌ها بازگو می‌کند. ۲۰ سال است که سفرش را آغاز کرده، او را به جای دیگری برده‌اند و حالا این‌جا رها کرده‌اند. موادی داخل نوشیدنی‌اش ریخته شده، راه سختی است برای پیمودن.»

«دیلن» سرانجام حرف‌هایش را با تأثیری که ادبیات بر خودآگاه و ناخودآگاه او گذاشته به پایان می‌برد و می‌گوید که لزوما نیاز نیست شما تمام یک کتاب شعر یا یک ترانه را بفهمید: «ترانه‌ها مثل ادبیات نیستند. آن‌ها نوشته می‌شوند تا به صورت آواز خوانده شوند نه این‌که روخوانی شوند.»

او سپس از شنوندگان سخنرانی‌اش می‌خواهد تا ترانه‌هایش را به نحوی که قرار است شنیده شوند، تجربه کنند.

«دیلن» در پایان اظهار می‌کند: «اگر یک ترانه شما را تکان می‌دهد، همین مهم است. من لزوما نباید از معنای یک ترانه سردربیاورم. من از همه چیز در ترانه‌هایم نوشته‌ام و قرار نیست درباره معنای کلی آن نگران باشم.»

«باب دیلن» از نگاه بسیاری، تاثیرگذارترین چهره در تاریخ موسیقی آمریکاست. برخی از ترانه‌های او توسط خوانندگان مشهور دوباره‌خوانی شده‌ که از جمله آن‌ها می‌توان به «از فراز برج دیدبانی» که توسط «جیمی هندریکس» اجرا شده است، اشاره کرد. او در پدیدار شدن سبکی در موسیقی به نام «راک بومی» در اواسط دهه ۶۰ بسیار تاثیرگذار بود و به «شکسپیر» هم‌نسلان خود شهرت یافت. «دیلن» در پنج دهه‌ اخیر در موسیقی آمریکا یک پدیده بوده است. این هنرمند اواخر سال گذشته جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۶ را از آن خود کرد.

 


iconادامه مطلب

به بهانه نهمین سالمرگ “نادر ابراهیمی”
بازديد : iconدسته: گزارش

 

 

نادر ابراهیمی روز چهاردهم فروردین‌ماه سال ۱۳۱۵ در تهران به‌دنیا آمد. پس از طی تحصیلات مقدماتی از دبیرستان دارالفنون، دیپلم ادبی گرفت و وارد دانشکده‌ی حقوق شد، اما تحصیلاتش را در این دانشکده نیمه‌تمام گذاشت و در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی لیسانس گرفت.

ابراهیمی در سال ۱۳۴۲ نخستین کتاب خود را با عنوان «خانه‌ای برای شب» به چاپ رساند. از او علاوه بر مقاله‌های تحقیقی و نقد، بیش از ۱۰۰ کتاب در قالب رمان، داستان بلند و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایش‌نامه، فیلم‌نامه و پژوهش در زمینه‌های گوناگون منتشر شده است.

او فعالیت حرفه‌یی خود را در زمینه‌ی ادبیات کودکان نیز با تأسیس مؤسسه‌ی همگام با کودکان و نوجوانان با همکاری همسرش در آن مؤسسه متمرکز کرد. مؤسسه‌ی همگام به‌منظور مطالعه در زمینه‌ی مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان برپا شد و فعالیتش را در حیطه‌ی نوشتن، چاپ و پخش کتاب، نقاشی، عکاسی، و پژوهش دنبال کرد.

نادر ابراهیمی جایزه‌ی نخست براتیسلاوا، جایزه‌ی نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزه‌ی کتاب برگزیده‌ی سال ایران و چندین جایزه‌ی دیگر را دریافت کرده‌ است. همچنین عنوان «نویسنده‌ برگزیده‌ی ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب» را به‌خاطر داستان بلند و هفت‌جلدی «آتش بدون دود» به‌دست آورده‌ است.

او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه‌ی تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده و آهنگ‌ها و ترانه‌هایی برای آن‌ها ساخته‌ است.

کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمن صحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویل‌داری بانک، صفحه‌بندی روزنامه و مجله و کارهای چاپی دیگر، مترجمی و ویراستاری، ایران‌شناسی عملی و چاپ مقاله‌های ایران‌شناختی، فیلم‌سازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتاب‌های کودکان، مدیریت یک کتاب‌فروشی، نقاشی روی روسری و لباس و تدریس در دانشگاه‌ها نیز از دیگر شغل‌هایی است که نادر ابراهیمی علاوه بر نویسندگی، تجربه کرده و شرح آن‌ها را در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» تشریح کرده است.

«یک عاشقانه‌ی آرام»، «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم»، «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم»، «مردی در تبعید ابدی»، «بر جاده‌های آبی سرخ»، «تضادهای درونی»، «آتش بدون دود»، و «آرش در قلمرو تردید» از دیگر آثار منتشرشده‌ی نادر ابراهیمی هستند.

از این نویسنده نسخه‌ی گویای کتاب «یک عاشقانه‌ی آرام» با صدای پیام دهکردی و آهنگ‌سازی کریستف رضاعی از سوی انتشارات نوین کتاب گویا منتشر شده است.

نادر ابراهیمی در روز ۱۶ خردادماه سال ۱۳۸۷ پس از چندین سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری درگذشت و پیکرش در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شده است.

به گزارش ایسنا، ابتدای فروردین‌ماه سال ۸۹ خانواده، جمعی از دوستان و علاقه‌مندان «نادر ابراهیمی» درصدد تاسیس بنیادی با نام او برآمدند. اهداف این مرکز، ایجاد گنجینه آثار و فعالیت هنرمندان، ادیبان، محققان و دانشجویان، ایجاد کتابخانه از کتاب‌های نسبتا زیاد ابراهیمی، حفظ آثار چاپ‌نشده، فیلم‌نامه‌ها، دست‌نوشته‌ها، تحقیقات و سخنرانی‌های نادر ابراهیمی، راه‌اندازی موزه‌ای از یادگار‌های شخصی او از روزهای نویسندگی، فیلم‌سازی، کوه‌نوردی، ایرانگردی، نقاشی، خطاطی و … عنوان شد.

اما پس از چند سال پیگیری برای تاسیس موسسه‌ای به نام نادر ابراهیمی، خانواده این نویسنده فقید هنوز به نتیجه‌ای نرسیده‌اند و به گفته همسرش، مسئولان مربوطه هنوز یک اتاق برای نگهداری آثار به‌جامانده از او اختصاص نداده‌اند.

همسر نادر ابراهیمی چندی پیش گفت: در حال حاضر پوشه‌ای در دست دارم که پر از نامه‌های شهردار و دیگر مدیران فرهنگی هنری شهری و دولتی است که مدام دست به دست چرخیده و امضا شده ولی هیچ اتفاقی برای این‌که این موزه تاسیس شود،‌ نیفتاده است. متاسفانه برای چنین شخصیتی که این همه مخاطب دارد و مرتب راجع به او و آثارش صحبت می‌شود، معلوم نیست به چه دلیل دست‌اندرکاران نمی‌توانند یک اتاق تهیه کنند.

 


iconادامه مطلب

هفدهمین سال درگذشت هوشنگ گلشیری
بازديد : iconدسته: گزارش

هوشنگ گلشیری در سال ۱۳۱۶در اصفهان به‌دنیا آمد. در سال ۱۳۲۱همراه با خانواده به آبادان رفت. از سال ۱۳۲۱تا ۱۳۳۴در آبادان اقامت داشت که این دوره از زندگیش را باید شکل‌دهندهُ حیات فکری و احساسی او دانست. پدرش کارگر بنا، سازندهُ مناره‌های شرکت نفت بود، و ما مدام از خانه‌ای به خانهُ دیگر می رفتند. از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۲ هم در اصفهان زیسته است.گلشیری اولین داستانش را در سال ۱۳۳۷زمانی که در دفتر اسناد رسمی کار می کرد نوشت.
پس از گرفتن دیپلم، معلم شد، در دهی دورافتاده در سرراه اصفهان به یزد. گلشیری در سال ۱۳۳۸ تحصیل در رشتهُ ادبیات فارسی را در دانشگاه اصفهان آغاز کرد. آشنایی با انجمن ادبی صائب در همین دوره نیز اتفاقی مهم در زندگی او بود.
به دنبال یک دورهُ طولانی بیماری، که نخستین نشانه‌های آن از پاییز ۱۳۷۸ شروع شده بود، هوشنگ گلشیری در ۱۶ خرداد ۷۹۹ در بیمارستان ایرانمهر تهران در گذشت و در امامزاده طاهر در مهر شهر کرج به خاک سپرده شد.
از سال ۱۳۲۱تا ۱۳۳۴در آبادان اقامت داشت که این دوره از زندگیش را باید شکل‌دهندهُ حیات فکری و احساسی او دانست. پدرش کارگر بنا، سازندهُ مناره‌های شرکت نفت بود، و ما مدام از خانه‌ای به خانهُ دیگر می رفتند. از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۲ هم در اصفهان زیسته است.گلشیری اولین داستانش را در سال ۱۳۳۷زمانی که در دفتر اسناد رسمی کار می کرد نوشت.
پس از گرفتن دیپلم، معلم شد، در دهی دورافتاده در سرراه اصفهان به یزد. گلشیری در سال ۱۳۳۸ تحصیل در رشتهُ ادبیات فارسی را در دانشگاه اصفهان آغاز کرد. آشنایی با انجمن ادبی صائب در همین دوره نیز اتفاقی مهم در زندگی او بود.
به دنبال یک دورهُ طولانی بیماری، که نخستین نشانه‌های آن از پاییز ۱۳۷۸ شروع شده بود، هوشنگ گلشیری در ۱۶ خرداد ۷۹ در بیمارستان ایرانمهر تهران در گذشت و در امامزاده طاهر در مهر شهر کرج به خاک سپرده شد.

 


iconادامه مطلب

با امیر نادری در فاصله ۳۴ سال (۱۳۵۲-۱۳۸۶)
بازديد : iconدسته: سینما

اگر قرار باشد در سينما جايزهاي به کسي داده شود، بدون شک اين جايزه  متعلق به امير نادري است، از بس او در سينما و سينما در او زندگي ميکند.»

عباس کيارستمي

 سال ۱۳۵۲: سينما پلازا


iconادامه مطلب

ادبیات، نقاب‌زدایی از صورت حاکمان گفتگو با ابوتراب خسروی
بازديد : iconدسته: ادبیات

شعر و داستان – به ویژه داستان- چه نقش و سهمی در روایت تاریخ و چه‌گونگی زندگی مردم در دوران‌های مختلف دارند.

اساسا وجهی از ادبیات مفاهمه ارزیابی می‌شود، خصوصا در مورد نوع ادبی داستان، اعم از رمان یا داستان کوتاه، باید بگویم در غرب هم نوع ادبی جدیدی است که بیشتر از دویست سال سابقه ندارد. فی‌الواقع داستان کوتاه و رمان حاصل دوران صنعت است. دوران شکل‌گیری شهرهای صنعتی! یعنی زمانی که نیروهای کار از هر مذهب و زبان و نژاد ناچار بودند شانه به شانه‌ی هم زیر یک سقف کار کنند و نیاز به تساهل بود، تاریخ اروپا در قبل از رنسانس و شکل‌گیری شهرهای صنعتی پر از تنازع است، جنگ مابین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها، جنگ بین ترک‌ها و اسلاوها، جنگ بین فرانسوی زبان‌ها و انگلیسی زبان‌ها ! در دوران شکل‌گیری صنعت، مهم‌ترین نیاز نیروی کار بود لذا برای ایجاد روحیه‌ی تساهل مابین نیروهای کار نیاز به ایجاد مفاهمه متقابل بود، بنابراین داستان به عنوان نوع ادبی جدیدی که در مرحله‌ی اول جریانی از مفاهمه‌ی جمعی به وجود آورد، حاصل مفاهمه و طبعا تساهل بود. در مورد ایجاد بستر تاریخی رمان یا داستان کوتاه به این دلیل که اساسا تاریخ به دلیل ابهام ذاتی‌اش  اسرارآمیز هست، از نظر تکنیکی ایجاد باورایی یا ایجاد واقعیت داستانی حداقل بی دردسرتر است. بنابراین خود داستان به عنوان یک نوع ادبی روایت‌گر بخشی از تاریخ و یک شرایط تاریخی خاص است.

 معمولا تاریخ را کاتبان قدرت و حکومت می‌نویسند. آیا ادبیات می‌تواند روایت درست‌تری از تاریخ به دست دهد.

مشهور است که کار هنری و در بحث ما ادبی، هر وقت اثری بالاترین حد تاثیر را می‌گذارد، بدل به تمثیل می‌شود. هدف تمثیل بازیابی معنا تلقی می‌شود. در کار موش و گربه مولانا عبید ذاکانی، قصه درباره‌ی موش‌ها و گربه‌هاست و حال آن‌که تمثیلی که ایجاد می‌شود، معنایی ثانوی را بازتاب می‌دهد که یحتمل اشارت دارد به رابطه‌ای موازی که فی‌المثل ابعاد جسمانی موش و گربه و تقابل آن‌ها با هم. اشاره به رابطه‌ی ظالم و مظلوم دارد. درباره‌ی تاریخ‌های رسمی باید بگویم که، انباشته هستند از ضد روایت! شما نگاهی بیندازید به تاریخ های رسمی عهد ناصری ببینید راجع به کشته شدن امیرکبیر چه نوشته شده، یا وقایع نگاران رسمی دوران آریامهری راجع به وقایع کودتای سال ۱۳۳۲ و مصدق چه نوشته‌اند، این‌ها ضد روایت تلقی می‌شوند. و ضد روایت‌ها در طیف تبیین روایت ها ناهمخوان می‌نمایند. بنابراین آثار هنری – در بحث ما ادبیات – پنجره‌هایی هستند که رو به واقعیت‌های اجتماعی هر دوره باز می‌شوند. شما «فرج بعد از شدت» را که می‌خوانید پنجره‌ای رو به اوضاع و احوال اجتماعی دوران  بنی عباس و حاکمیت هارون‌الرشید و مامون و خلفای دیگر باز می‌کنید. مجموعه‌ی تاریخ‌های حاکم نبشت، متشکل از ضد روایت‌هایی هستند که بر صورت حاکمان نقاب گذاشته‌اند و هنر – در بحث ما ادبیات  – نقاب از صورت حاکمان برمی‌دارند.

بدیهی است که نباید وظیفه‌ای را به هنر و ادبیات تحمیل کنیم. با این وجود هنرمند در هر دوره‌ای بازتابنده‌ی شرایط دوران خودش است آیا به همین اعتبار نمی‌توانیم فکر کنیم. یکی از شاخصه‌های اثر ادبی باید وانمودن تصویر روزگار پیدایی‌اش باشد.

فی‌الواقع چه نویسنده بخواهد و چه نخواهد، ادبیات و اثرش بدل به پنجره‌ای می‌شود که می‌توان از آن منظر روزگارش را تحلیل و تبیین کرد، البته این یک ضرورت نیست. داستان نویس داستانش را می‌نویسد، تاکید می‌کنم هر متن ادبی حامل تاریخی است که می‌توان تبیین کرد.

 داستان‌های امروز ما بیشتر روایت ذهنی‌ است یا طرح ماجرایی در محدوده‌ی یک آپارتمان و نه حتی محله آیا شعرها و داستان‌های امروز ما می‌توانند روزگار خود را شهادت دهند.

انتخاب زاویه‌ی دید، انتخاب setting مکان‌های درونی، و نیز زاویه‌ی دیدهای درونی به غیر از ضرورت‌های تکنیکی – که حتما نویسنده تشخیص می‌دهد – خارج از حیطه‌ی ادبیات می‌تواند تحلیل های روانشناختی یا جامعه شناختی به‌دست دهد که البته ربطی به موضوع ادبیات ندارد. آن‌چه که تعیین‌کننده است کاری است که نویسنده انجام می‌دهد و ادبیاتی است که می‌آفریند،چه بسا که نویسنده‌ای حتی با انتخاب چنین موقعیت کلیشه‌ای شاهکار ادبی بیافریند. مهم‌تر از هر چیز ادبیتی است که نویسنده می‌آفریند. سال‌ها قبل محمد حجازی گفته بوده چه بسا کسی در سر پیچ یک کوچه چیزی را ببیند و کشف کند که یک نفر همه‌ی جهان را بگردد و نبیند.

 آیا در آثار ادبی کلاسیک ما (شعر و داستان) نمونه‌هایی وجود دارد که ما بتوانیم آن‌ها را گواهی‌دهنده بر شرایط دوران پیدایی آن‌ها بدانیم؟

ادبیات کهن ما انباشته از آثاری است که شان نزول‌هایشان، دلایلی از جنس شکل زندگی داشته اند، فی‌المثل قابوس‌نامه را قابوس بن وشمگیر برای پسرش گیلانشاه می‌نویسد و هر سفارشی که به پسرش می‌کند نوری به شکل زندگی و عادات و خصایل جامعه‌ی ایرانی در قرن پنجم دارد. و یکی از مهمترین منابع جامعه‌شناختی، روان‌شناختی، اخلاق، قانون، فقه و شکل، سیاست است یا سیاست‌نامه‌ی خواجه نظام‌الملک  یا گلستان که جابه‌جای آن اشاره به اتفاقات و شکل زندگی جامعه‌ی ایرانی دارد. یادآوری می‌کنم که در آثار مختلف فرهنگ مکتوب جامعه ایرانی آثار آمیخته هستند. بدین معنا که مثلا وقتی بیهقی تاریخ می‌نویسد، اثرش چند وجهی است. مثلا وجه دیگر تاریخ بیهقی، ادبیات است. یا «نخبه الدهر فی عجایب البر و البحر» در ضمن آن‌که جغرافیاست وجه دیگرش ادبیات است یا وجه دیگر عجایب نامه‌ها که ادبیات است. یا تفسیر میبدی یکی از درخشان‌ترین متون ادبیات زبان فارسی است یا تفسیر سورآبادی که خصوصا بخش مربوط به قصص‌الانبیاء یکی از زیباترین و خیال‌انگیزترین متون ادبیات فارسی است، یادآوری می‌کنم آن نوع ادبیات  که داستان نامگذاری شده، در ایران  فقط در بعد از مشروطه نوشته شده؛ روایات قبل از مشروطه نام‌های دیگری مثل قصه، حکایت و غیره داشته‌اند، داستان نبوده‌اند. یادمان باشد داستان حامل زاویه‌ی دید است و زاویه‌ی دید دستگاهی مجازی است که نویسنده از منظر آن داستان می‌نویسد.


iconادامه مطلب

ادبیات و آنچه تاریخ نمی‌گوید
بازديد : iconدسته: ادبیات

گفت‌وگو با عبدالله کوثری درباره‌ی ردپای تاریخ در ادبیات

عبدالله کوثری را بیشتر به عنوان مترجم می‌شناسیم. اما او نه فقط مترجم که ادیبی گران‌قدر است و به باور من ادیب حکیمی است. کوثری، ادبیات را می‌شناسد، تاریخ را می‌داند و زمانه‌اش را می‌فهمد و این همه را مدیون دو چیز است مطالعه و احساس‌اش. و به همین دلیل داوری‌اش درباره‌ی بسیاری از مسایل آگاهانه است و این گفتگو حاصل همین باور است.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY