«خواهران همینگوی» اثر آنی انگلند نوبلین به تازگی از سوی نشر ثالث منتشر شده است، رمانی که به دلیل نامش مخاطبان زیادی را کنجکاو کرده که داستان آن چیست.
ایبنا: آنی انگلند نوبلین، نویسنده «خواهران همینگوی»، مدرس زبان انگلیسی و ارتباطات در دانشگاه آرکانزاس است. نوبلین اولین اثر داستانی خود را در سال ۲۰۱۵ منتشر کرد و میتوان او را جزء نویسندگان تازهکار دانست. او که به همراه خانواده کوچک خود در میسوری زندگی میکند، به محیط زیست علاقهمند است و اوقات فراغت خود را برای کمک به حیوانات خیابانی اختصاص میدهد. «خواهران همینگوی» رمانی که حدود یک سال از انتشار آن میگذرد، دومین اثر از یک مجموعه است و موضوع آن به مسائل زنان در دنیای مدرن میپردازد. خواهران رشد یافته در یک خانواده با مادری که آمیختگی زیادی با آثار ارنست همینگوی دارد. آنها پس از سالها دوری، در خانه پدری دور هم جمع میشوند و طی وقایعی پی میبرند که خوشبختی گریزپا، میتواند همینجا در خانه باشد. این کتاب به تازگی ترجمه و روانه بازار نشر ایران شده است. «نیما فرحی» مترجم اثر کمابیش نام تازهای در عرصه ترجمه است، متولد ۵۴ است و در رشته مهندسی معدن تحصیل کرده است. ورود او به ترجمه رسما با کتاب «کارپف از زبان کارپف»(۱۳۹۳) آغاز شد. بعد از آن هم به ترجمه برخی آثار دست زد. با این مترجم گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
با توجه به تازهکار بودن نویسنده، چه شد اثری از او را برای ترجمه برگزیدید؟
علت اصلی انتخاب این اثر برای ترجمه، پیشنهاد نشر ثالث بود که آثار را بر مبنای میزان استقبال مخاطبین خارجی و نمرهای که روی وبسایت آمازون به اثر میدهند، انتخاب میکند. زبان نویسنده به نظرم شیرین و داستان کتاب برایم جذاب بود و این شد که از پیشنهاد ناشر برای ترجمه استقبال کردم.
در مورد شرایط سه خواهر در داستان و آنچه بهعنوان «راز مگو» از آن یاد میشود، چه دیدگاهی دارید؟
نه اینکه الزاما یک راز سر به مهر و فوق محرمانه در میان باشد، بلکه مساله بیشتر به چشم و همچشمی خواهران و ظاهری که تا پیش از این سعی داشتند در مقابل یکدیگر حفظ کنند برمیگردد. حالا اگر کسی سرشکستگی و ناکامی با خود به همراه داشته باشد، ترجیح میدهد پنهان نگه دارد و کماکان وجههای که به آن تظاهر میکرده را پیش ببرد.
عنوان کتاب در نگاه اول، شرح حالی درباره زندگی «ارنست همینگوی»، خانواده و خواهران او را به مخاطب القا میکند. نظر شما چیست؟
انتخاب نام، به نویسنده برمیگردد و ما هم در راستای پایبندی به عنوان اصلی، آن را تغییر ندادیم. اما میتوان تصور کرد نویسنده عامدانه چنین کاری را با هدف جذب مخاطب انجام داده باشد. شخصیت مادر این داستان، به داستانهای همینگوی علاقه دارد و نام شخصیتها هم برخاسته از اطرافیان او است.
اگر «خواهران همینگوی» را اثری که مخاطب ایرانی را با کار ترجمه شما آشنا میکند بدانیم، بعد از آن چه مسیری را در پیش خواهید گرفت؟
البته کتاب شاخص دیگری هم به نام «دختر تایلندی» از جولیا مانزانارس ترجمه کرده بودم که در صورت امکان اخذ مجوز نشر میتوانست اثر موفقی باشد. کتاب مذکور، روایت دختری بود که به واسطه تنگدستی و جبر محیطی به تنفروشی روی میآورد و در طول آن مسائلی عبرتآمیز رقم میخورد که عمیقا تاثیرگذار است و میتوانست برای مخاطب آموزنده باشد. اما در مورد پرسشی که مطرح شد، برای در ادامه کار ترجمه شخصا به آثار داستانی واقعگرا، آثار مبتنی بر واقعیت نظیر زندگینامهها و حوزه روانشناسی علاقه دارم.
برخی صاحبنظران معتقدند در موضع ترجمه برای توفیق در انتقال لحن، مترجم حتما باید در جامعهای که از زبان آن ترجمه میکند زیسته باشد. دیدگاه شما چیست؟
با این ایده موافقم که زندگی در آن جامعه، قطعا به فرآیند ترجمه کمک میکند، اما از منظر التزام به آن معتقدم توانایی در گرفتن احساس نویسنده و انتقال آن به خواننده، مساله مهمتری است. اگر مترجم بتواند در به کار بردن اصطلاحات رایج و امروزی زبان خود به درستی عمل کند، میتواند ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کند. چون وابستگی مترجم به متن موجب میشود که گاهی در بازگردانی عبارات، زبان ثقیلی را به کار ببرد که برای مخاطب ملموس نیست.
کتاب «خواهران همینگوی»، با ۴۰۸ صفحه، شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۵۵ هزار تومان از طریق نشر ثالث منتشر و روانه بازار شده است.