” مارکز” چطور نویسنده شد؟
بازديد : iconدسته: گزارش

«مارکز» چطور نویسنده شد؟

وقتی از «گابریل گارسیا مارکز» پرسیده شد داستان‌نویسی را از کجا آغاز کرده، او پاسخ داد: همه چیز از «مسخ» کافکا شروع شد.

به گزارش ایسنا، «گاردین» اخیرا گزارشی را به قلم «سم جوردیسون» درباره سرمنشأ نویسنده شدن «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده فقید کلمبیایی و برنده نوبل ادبیات ۱۹۸۲ منتشر کرده که آن را در ادامه می‌خوانید:

نویسنده «صد سال تنهایی» برای روایت داستانی ناممکن که تردیدهای خواننده را زیر سوال می‌برد، از «کافکا» و قصه‌های مادربزرگش وام گرفته است. «گابو» در مصاحبه‌ای با «پ‍اریس ریویو» می‌گوید: در ابتدای این رمان آمده «یک روز صبح وقتی گرگور سامسا از خوابی آشفته بیدار شد، دید در رختخواب خود به حشره‌ای بزرگ تبدیل شده است.» وقتی این خط را خواندم فکر کردم خبر نداشتم می‌شود این‌طور هم نوشت. اگر می‌دانستم، مدت‌ها پیش نویسندگی را شروع می‌کردم. بنابراین، بلافاصله نوشتن داستان‌های کوتاه را شروع کردم.

طبیعتا این مسأله سرآغاز مشهور رمان «صد سال تنهایی» را به یاد می‌آورد: «خیلی سال بعد، جلو جوخه آتش، سرهنگ آئورلیانو بوئندیا بی‌اختیار بعدازظهرِ دوری را به یاد آورد که پدرش او را برد تا یخ را بشناسد.»

تاثیر «کافکا» بر «مارکز» را در ادامه رمان هم می‌شود دید؛‌ «گارسیا مارکز» ایده این را که هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد برداشته و با آن جلو می‌رود. در اولین فصل «صد سال تنهایی» با مردی مواجه می‌شویم که پیر می‌شود و دوباره جوان می‌شود. ما اخطارهای واضح و دقیقی درباره آینده می‌شنویم و داستان‌های عجیب و غریبی همچون مرغی که ۱۰۰ تخم می‌کند. جهان این کتاب را نمی‌شود با ایده‌های واقعی و فیزیکی محدود کرد.

اما موضوع دیگری که «مارکز» از «کافکا» یاد گرفت این بود که هرقدر ایده‌هایت پیچیده باشد، باید آن را با روایتی ساده بیان کنی. تو از دیدن جهانی که در آن یخ به اندازه روحی که تو را در حمام آزار می‌دهد اهمیت دارد، حیرت‌زده می‌شوی، دنیایی که در آن احتمال به دنیا آمدن نوزادی با دم خوک، از واقعیت‌های زندگی به حساب می‌آید.

 

اما تنها «کافکا» نبود که الهام‌بخش «مارکز» شد. این نویسنده کلمبیایی همچنین بعضی از داستان‌هایش را به مادربزرگش نسبت داده است: «او داستان‌های فانتزی و ماوراءالطبیعه را خیلی طبیعی تعریف می‌کرد… آن‌چه از همه مهم‌تر بود، حالت چهره‌اش بود. مادربزرگم وقتی داستان می‌گفت اصلا حالت صورتش را تغییر نمی‌داد و این همه را غافلگیر می‌کرد. در تلاش‌های قبلی‌ام برای نگارش «صد سال تنهایی» سعی کردم داستان را بدون این‌که باور کنم، روایت کنم. متوجه شدم کاری که باید انجام دهم این است که خودم داستان را باور کنم و به همان شکلی که مادربزرگم قصه می‌گفت، آن‌ها را روایت کنم: با چهره‌ای سنگی.»

یکی از نمونه‌های مشهور این صورت‌ سنگی «مارکز» اوایل کتاب دیده می‌شود؛ وقتی یکی از «خوزه آرکادیو»ها در حمام می‌میرد. کاملا روشن نمی‌شود، اما به نظر می‌رسد او به سر خود شلیک کرده است. بعد از پیچیدن صدای گلوله، جریان خونی در شهر ماکوندو به راه می‌افتد و این قصه کاملا طبیعی و در حد حرف زدن مردم درباره ترافیک، گفته می‌شود. این روایت با جزییات حسی غنی‌اش، یکی از نمونه‌های ممکن در برند رئالیسم جادویی «مارکز» است.

چه چیزی غم‌انگیزتر از جاری شدن خون پسری تا رسیدن به مادرش در خانه؟ یا احمقانه‌تر؟ چرا ما باید روی جهانی حساب کنیم که هر چیزی در آن ممکن است؟ این جهانی نیست که در آن هیچ چیز اهمیت ندارد؟ چون تنها قانون آن هوا و هوس نویسنده است؟ تا کجا می‌توانیم جلو ناباوری‌مان را بگیریم؟

من اغلب در مواجهه با رئالیسم جادویی، منفی‌نگر بودم اما وقتی داشتم «صد سال تنهایی» را می‌خواندم، موفق شدم صدای پشت ذهنم را خاموش کنم. وقتی جریان خون را دنبال می‌کردم، این صدا نپرسید: «واقعا؟»ـ اما وقتی هم که جریان به «اورسولا» رسید، جلو طنین احساسم را نگرفتم.

چیزی درباره «مارکز» هست که تا حد زیادی به او کمک می‌کند قسر در برود. او می‌گوید: «یک رمان‌نویس می‌تواند دست به هر کاری بزند، تا زمانی که کاری کند مردم او را باور کنند.» شاید جادویی‌ترین چیز درباره نوشتار او هم این است که ما باورش داریم.

 

«گابریل گارسیا مارکز»  نویسنده مطرح کلمبیایی سه سال پیش در یکی از روزهای نیمه ماه آوریل با زندگی وداع گفت. او ۱۲ سال پایانی عمرش را با سرطان غدد لنفاوی جنگید و در سال‌های آخر درگیر زوال عقل و آلزایمر شده بود. وضعیت بد سلامتی او طی سال‌های آخر، جامعه ادبیات و روزنامه‌نگاری جهان را متأثر و مرگ او کتاب‌دوستان بی‌شماری را در سرتاسر دنیا اندوهگین کرد.

«مارکز» که  از مشهورترین نویسندگان آمریکای لاتین به حساب می‌آمد، ششم مارس ۱۹۲۷ در آرکاتاکای کلمبیا متولد شد. «گابو» زمانی که در دانشگاه ملی کلمبیا رشته حقوق می‌خواند، به طور جدی وارد کار روزنامه‌نگاری شد. این نویسنده اولین اثر داستانی خود را در سال ۱۹۴۷ در روزنامه «ال اسپکتادور» چاپ کرد. از آن پس هفت سال برای نگارش اولین رمان کوتاه خود تحت تأثیر نویسندگانی چون «ویلیام فاکنر» و «ویرجینیا وولف» وقت صرف کرد. «طوفان برگ» سرانجام در سال ۱۹۵۵ به چاپ رسید و سپس شاهکار او «صد سال تنهایی» در سال ۱۹۶۷ روانه بازار کتاب شد.

«مارکز» در طول عمرش به نوشتن ادامه داد و آثاری را چون «پاییز پدرسالار» (۱۹۷۵) و «عشق سال‌های وبا» (۱۹۸۵) که از معروف‌ترین رمان‌هایش هستند، خلق کرد. این نویسنده کلمبیایی شانس این را داشت که در زمان حیاتش به موفقیت مالی برسد و مورد تحسین منتقدان ادبی قرار گیرد؛ اتفاقی که برای خیلی از همتایان او رخ نمی‌دهد. «گابو» را پس از «میگوئل سروانتس» نویسنده قرن هفدهمی «دن کیشوت»، محبوب‌ترین نویسنده اسپانیولی‌زبان می‌دانند. علاوه بر محبوبیت ادبی، «مارکز» برای خلق سبک ادبی «رئالیسم جادویی» هم اعتبار بسیاری برای خود خرید. با این حال این‌ها تنها افتخارهای ادبی «مارکز» نیستند. او در هشتم دسامبر ۱۹۸۲ مهم‌ترین جایزه ادبی جهان، یعنی نوبل را به دست آورد.

 


iconادامه مطلب

۳۵ هزار سینما گر و «کن» ۲۰۱۷
بازديد : iconدسته: گزارش

جشنواره کن از فردا (۲۷ اردیبهشت ماه) و در جشن هفتاد سالگی خود به مدت ۱۰ روز میزبان مهمترین چهره‌ها و فیلم‌های روز سینمای جهان خواهد بود.

به گزارش ایسنا، هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن در حالی از فردا (چهارشنبه) کلید می‌خورد که امسال میزبان بیش از ۳۵۰۰۰ دست‌اندرکار حرفه‌ای عرصه سینما و ۴۰۰۰ خبرنگار بین‌المللی در یکی از بزرگترین رویدادهای سینمایی جهان است.

یک پوستر پرحاشیه برای کن ۲۰۱۷

پوستر هفتادمین جشنواره فیلم کن با تصویری از «کلودیا کاردیناله» بازیگر سرشناس ایتالیایی فیلم‌هایی چون «یوزپلنگ» (لوکینو ویسکونتی)، «هشت و نیم» (فدریکو فلینی) و «روزی روزگاری در غرب» (سرجیو لئونه) رونمایی شد، اما این پوستر با حواشی نیز همراه بود و تغییرات فتوشاپی عکس «کاردیناله»  به منظور لاغرتر جلوه دادن او موجب اعتراض‌هایی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی شد.

در این میان برخی بازیگران زن بویژه در هالییود مدعی شدند که هالیوود بازیگران زن را تنها در قالبی خاص می‌پذیرد. «اما تامپسون» یکی از این هنرپیشه‌ها بود که تهدید کرد اگر این تبعیض‌ها و تعصبات در مورد چاق بودنش ادامه پیدا کند،‌ از نقش خود در فیلم بعدی‌اش کناره‌گیری می‌کند.

هزینه میلیون دلاری برای تامین امنیت جشنواره

مسئولان برگزاری هفتادمین جشنواره فیلم کن، امسال نیز اقدام به افزایش تدابیر امنیتی برای برگزاری این رویداد سینمایی کرده‌اند تا از بروز هرگونه حمله تروریستی جلوگیری کنند.

از جمله این اقدامات می‌توان به صرف هزینه چند میلیون دلار برای نصب تیرک‌های اتوماتیک در همه ورودی‌های شهر کن و مکان‌های مهم در اطراف کاخ جشنواره اشاره کرد. سال گذشته از ۵۰۰ دوربین مداربسته نظارتی و ۲۰۰ مامور پلیس برای تامین امنیت جشنواره کن استفاده شد اما امسال ۵۰۰ نیروی داوطلب نیز به جمع نیروهای امنیتی جشنواره اضافه شده‌اند.

 

«آلمادوار» برنده نخل طلا را انتخاب می‌کند

«پدرو آلمادوار» بزرگترین کارگردانان سینمای معاصر اسپانیا به عنوان رئیس هیات‌داوران بخش رقابتی جشنواره فیلم کن ۲۰۱۷، امسال مسئول اصلی انتخاب برندگان بخش رقابتی از جمله نخل طلا است. وی که یکی از چهره‌های محبوب کن است، تاکنون ۵ بار با فیلم‌هایش نامزد نخل طلای کن بوده است و امسال جانشین«جورج میلر» استرالیایی شده که سال پیش این مسئولیت را بر عهده داشت.

«ویل اسمیت» و «جسیکا چستین» بازیگران معروف هالیوودی، «پائولو سورنتینو» کارگردان برنده اسکار ایتالیایی به همراه «ماردن اِده»، «پارک چان-ووک»، «فن بینگ بینگ»، «آنیس ژوئی» و «گابریل یارد»، هشت عضو هیئت داوران بخش رقابتی جشنواره کن ۲۰۱۷ هستند که «آلمادوار» را در امر داوری آثار بخش رقابتی جشنواره یاری می‌کنند.

 

رقابت کارگردانان مؤلف برای نخل طلا

امسال ۱۹ فیلم از سینماگرانی عمدتا نامدار در بخش رقابتی جشنواره کن، برای کسب مهمترین جایزه این رویداد سینمایی یعنی نخل طلا رقابت می‌کنند.

سرشناس‌ترین چهره «میشائیل هانکه» کارگردان اتریشی است که پیش از این دو بار با فیلم‌های «روبان سفید» و «عشق» نخل طلا را در کارنامه دارد و امسال قصد دارد با فیلم «پایان خوش» نام خود را به عنوان تنها کارگردان تاریخ برنده سه جایزه اصلی کن ثبت کند.

از دیگر فیلم‌های مطرح بخش رقابتی شامل «شگفت‌زده» به کارگردانی «تاد هینس»، «نیرومند» جدیدترین ساخته «میشل آزاناویسیوس»،‌ «روز بعد» از «هونگ سونگ سو»، «درخشندگی» به کارگردانی «نائومی کاواسه»، «کشتن آهوی مقدس» ساخته «یورگس لانتیموس»،‌ «بی‌عشق» از «اندری زیاگینتسف»، «فریب‌خورده» به کارگردانی «سوفیا کاپولا» و «در محوشدگی» ساخته «فاتح آکین» کارگردان ترک تبار آلمانی می‌توان اشاره کرد.

حضور کارگردانان صاحب سبک و مولف در فهرست فیلم‌های رقابتی امسال کن علاوه بر جذابیت بخشیدن به این رویداد سینمایی، پیش‌بینی‌ها را نیز بیش از پیش دشوار کرده است.

 

«پولانسکی» یار دیرین کن

در حالی که نامی از «رومن پولانسکی» کارگردان سرشناس لهستانی-فرانسوی در فهرست اولیه فیلم‌های جشنواره کن دیده نمی‌شد اما مسئولان جشنواره نام فیلم «براساس یک داستان واقعی» جدیدترین ساخته این کارگردان جنجالی را پس از چند روز تاخیر به عنوان یکی از فیلم‌های بخش غیررقابتی کن اعلام کردند تا این فیلم نیز همچون اغلب ساخته‌های پولانسکی در چند سال اخیر در کن رونمایی شود. فیلم «براساس یک داستان واقعی» با اقتباس از رمانی با همین نام نوشته «دلفین دویگان» و با فیلمنامه مشترک از «پولانسکی» و «الیور آسایاس» ساخته شده است.

«۲۴ فریم» کیارستمی و سال خوب سینمای ایران در کن

حضور پنج سینماگر ایرانی در بخش‌های گوناگون سال خوبی را برای سینمای ایران در کن هفتادم رقم زده است. امسال فیلم تجربی «۲۴ فریم» آخرین ساخته عباس کیارستمی به مناسبت هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن به صورت ویژه روی پرده می‌رود. «تیری فرمائو» دبیر جشنواره کن با اعلام حضور آخرین ساخته کیارستمی در کن این فیلم را آمیزه‌ای از هنر، عکس و نفاشی خواند و کیارستمی را بخشی مهمی از تاریخ سینما و هنر دانست.

همچنین فیلم «لِرد» به کارگردانی محمد رسول‌اُف به نمایندگی از سینمای ایران در بخش «نوعی نگاه» حضور خواهد داشت و «وقت نهار» به کارگردانی علیرضا قاسمی به عنوان یکی از ۹ فیلم بخش رقابتی کوتاه جشنواره کن برای نخل طلای بهترین فیلم کوتاه رقابت می‌کند.

فیلم کوتاه «حیوان» ساخته بهرام و بهمن ارک نیز در بخش «سینه فونداسیون» پذیرفته شده است. فیلم «آن‌ها» ساخته آناهیتا قزوینی‌زاده هم به عنوان یکی از فیلم‌های بخش نمایش‌های ویژه کن ۲۰۱۷ به روی پرده می‌رود.

 

حضور چشمگیر کارگردانان زن

تعداد فیلمسازان زن در جشنواره کن ۲۰۱۷ نسبت به سال‌های گذشته افزایش قابل توجهی داشته است و در حالی که در سال ۲۰۱۲ نام هیچ کارگردان زنی در جشنواره کن به چشم نمی‌خورد، این رقم تا سال گذشته به ۹ نفر افزایش پیدا کرد، اما جشنواره کن در این دوره شاهد اکران فیلم‌های ۱۲ کارگردان زن است و این به معنای تغییری قابل توجه در این زمینه است. «سوفیا کاپولا»،‌ «نوامی کاواسه» و «لین رامسی» از زنان فیلمسازی هستند که نام‌شان در فهرست آثار بخش رقابتی کن ۲۰۱۷ دیده می‌شود.

نخل طلای الماس نشان

کمپانی سوییسی «شوپارد» که ۲۰ سال است که جایزه نمادین و معتبر نخل طلای کن را می‌سازد، اعلام کرده امسال برای درخشندگی بیشتر این جایزه از ذرات الماس برای تزئین این جایزه مهم سینمایی استفاده خواهد کرد. به همین منظور الماس‌های کوچک ۰.۷ قیراطی مانند دانه‌های برف روی نخل ریخته می‌شود و به آن درخشش بیشتری می‌بخشد و بنابراین امسال جایزه نخل طلایی ویژه‌تر از هر سال خواهد بود.

 

۱۶ فیلم تاریخ‌ساز کن در بخش کلاسیک

نسخه ترمیم‌شده آثاری از بزرگان سینما چون «میکل‌آنجلو آنتونیونی»، «رنه کلمان»، «شوهی ایمامورا»، «آندری وایدا» و … در بخش کلاسیک هفتادمین جشنواره کن به روی پرده می‌روند. به مناسبت هفتامین سالگرد کن، بخش کلاسیک این رویداد سینمایی به مروری کوتاه بر تاریخچه این رویداد سینمایی خواهد پرداخت و نسخه ترمیم شده ۱۶ فیلم تاریخ‌ساز جشنواره از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۹۲ را به روی پرده می‌رود که شامل آثار کارگردانان مطرحی چون «رنه کلمان»، «میکل آنجلو آنتونیونی»، «شوهی ایمامورا»، «آنری ژرژ کلوزو»، «ژان روش» و «رابرت ردفورد» می‌شود.

هفتادمین جشنواره فیلم کن از تاریخ ۱۷ تا ۲۸ می (۲۸ اردیبهشت تا ۷ خرداد) در فرانسه برگزار می‌شود و علاوه بر «پدرو آلمادوار» که ریاست هیئت داوران بخش رقابتی را بر عهده دارد، «کریستین مونجیو» کارگردان مطرح رومانیایی در راس هیئت داوران بخش رقابتی فیلم کوتاه و سینه‌فونداسیون حضور خواهد داشت، همچنین «اوما تورمن» رئیس داوران بخش “نوعی نگاه” و «ساندرین کیبرلن» بازیگر فرانسوی نیز رئیس هیئت داوران جایزه دوربین طلای جشنواره کن در سال ۲۰۱۷ خواهد بود.

همچنین امسال،مونیکا بلوچی بازیگر ایتالیایی به عنوان مجری مراسم افتتاحیه و اختتامیه جشنواره‌ی کن معرفی شده است.

 


iconادامه مطلب

معرفی نامزدهای مهم‌ترین جایزه کتاب سیاسی
بازديد : iconدسته: گزارش

فهرست اسامی شش نامزد راه‌یافته به مرحله نهایی جایزه کتاب سیاسی «جورج اورول» اعلام شد.

به گزارش ایسنا، «گاردین» نوشت: شش کتاب که به موضوعاتی همچون برکسیت، کنترل سلاح، سیاست جهانی، فاجعه هیلزبورو و… پرداخته‌اند، به عنوان نامزدهای نهایی جایزه کتاب سیاسی «جورج اورول» ۲۰۱۷ معرفی شدند.

برنده این جایزه ۳۰۰۰ پوندی که عنوان مهم‌ترین جایزه کتاب سیاسی جهان را یدک می‌کشد، همزمان با معرفی برندگان بخش‌های روزنامه‌نگاری و گزارش اجتماعی و وبلاگ‌نویسی طی مراسمی در لندن در روز ۱۵ ژوئن معرفی می‌شوند.

فهرست راه‌یافتگان به مرحله نهایی این دوره جایزه اورول به شرح زیر است:

«هفت» نوشته «راث دادلی ادواردز»

«همه آماده جنگ» نوشته «تیم شیپمن»

«شهروند کلِم» نوشته «جان بو»

«داستان جزیره» نوشته «دی.جی تیلور»

«و خورشید می‌درخشد» نوشته «آدرین تمپانی»

«روز دیگری بر بستر مرگ آمریکا»‌ نوشته «گری یونگ»

جایزه ۳۰۰۰ پوندی «جورج اورول» شامل بخش‌های روزنامه‌نگاری، وبلاگ‌نویسی و گزارش اجتماعی نیز هست. این جایزه که در سال ۱۹۹۳ راه‌اندازی شده‌، سالانه به نویسندگانی تعلق می‌گیرد که با آثارشان به آرمان‌های «جورج اورول» نزدیک‌ترند. هدف نویسنده رمان «۱۹۸۴» تبدیل کردن ادبیات سیاسی به اثری هنری بود.

جایزه‌ «جورج اورول» ابتدا در بخش کتاب سیاسی کار خود را آغاز کرد و پس از آن بخش روزنامه‌نگاری و در سال ۲۰۰۸ جایزه‌ وبلاگ‌نویسی نیز به آن اضافه شد. از سال گذشته بخش جدیدی هم به این جوایز اضافه شده که به بهترین اثر در حوزه گزارش اجتماعی تعلق می‌گیرد.

از برندگان پیشین جایزه «جورج اورول» می‌توان به نویسندگانی چون «آلن جانسون»،‌ «اندریا گیلیز» و «رجا شهاده» اشاره کرد. سال گذشته نیز این جایزه به «ابتکار روسیه» نوشته «آرکای اوستروفسکی» رسید.

 


iconادامه مطلب

آزما از دیروز تا امروز / نگاهی به صدمین شماره ماهنامه ازما “گفتگو با استاد ابوالحسن نجفی”
بازديد : iconدسته: گزارش

 

  شما با نشريات جدي ادبي در دوران دبيرستان آشنا شديد و شروع ماجرا هم ظاهرا با مجلهي «سخن» بود آيا فکر ميکرديد روزي سردبير اين مجله باشيد؟

آن زمان نشرياتي مثل” يادگار”، هم چاپ مي‌شد که من چندان علاقمند به مباحث آن نبودم اما وقتي درسال‌هاي دبيرستان  نخستين شماره از سال دوم سخن به دستم رسيد، با مفاهيم  تازه‌اي آشنا شدم که مرا علاقمند کرد. وقتي به تهران آمدم بلافاصله اقدام کردم براي تهيه ي دوره‌ي کامل مجله، اما سخن بعد از ۳۴ شماره انتشار  موقتاً تعطيل شد چون خانلري، هدايت و شهيد نورايي که هر سه از روشنفکران بودند و تفکر انقلابي در ادبيات داشتند (البته بيشتر هدايت و نورايي) به اروپا رفتند. بعد از تيراندازي به شاه در سال ۱۳۲۷ يکباره آزادي نسبي که از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ به سبب آشفتگي اوضاع بعد از سقوط رضا شاه تا آن روز وجود داشت از بين رفت اما باز هم اوضاع تا ۱۳۳۲ بد نبود و از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲به بعد خفقان مطلق حاکم شد. اما اين دوره‌ي دوازده ساله ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ يک دوره‌ي منحصر به فرد بود از نظر آزادي مطبوعاتي و فرهنگي. وابعاد اين آزادي آن قدر بود که حتي به نوعي «هوچي‌گري» در نشريات منجر شد مثلاً در مجله‌ي «آتشبار» به مديريت انجوي شيرازي يا «مرد امروز» به مديريت محمد مسعود. يا «شورش» به مديريت کريم پورشيرازي اين‌ها عملا در نشرياتشان ناسزا مي‌گفتند. اين دوران دوران غريبي بود و هر جا مي‌رفتيم صحبت سياست بود و حزب توده.

بعد از ۲۸ مرداد فعاليت‌هاي  فوق‌العاده‌اي چه در زمينه‌ي ادبيات و چه در رشته‌هاي ديگر هنري و به خصوص در حوزه ي روزنامه‌نگاري آغاز شد از سال ۱۳۳۵ و در واقع درميانه‌ي دهه‌ي سي فعاليت‌هاي هنري و فرهنگي بيشتر شد و در در اوايل دهه‌ي پنجم که از ۱۳۴۰ شروع مي‌شود تا سال‌هاي  ۵۱ – ۱۳۵۵ يک دوره‌‌ي فوق‌العاده بود در تاريخ هنر و ادبيات ايران که نه قبل از آن سابقه داشت و نه بعد از آن تکرار شد. بعضي‌ها اغراق مي‌کنند و مثلا آقاي زرياب خويي مي‌گويد: «اين دهه ايران حتي در جهان بي‌نظير بوده». در اين دوران اوج کارهاي آل احمد بود و پختگي شعري شاعراني چون شاملو و فروغ و سهراب، چاپ آثار ساعدي و نويسندگان نوگراي ديگر و در همين دوران سينماي موج نوي  ايران بروز مي‌کند و حتي از نظر سياسي هم مردم جرات پيدا کرده بودند که پوشيده و يا آشکار آزادي خواهي و مطالباتشان را بيان کنند.

 

  اما افرادي مثل آيدين آغداشلو معتقدند که نوجوييهاي بزرگاني چون نيما و مقالهنويسيهاي فروزانفرها بود که زمينه را براي  پيشرفتها در دههي چهل پديد آورد، شما چه قدر اين حرف را قبول داريد؟

من اين را قبول ندارم. آن‌ها يک کار ديگر مي‌کردند. امثال فروزانفرها و همايي‌ها حتي روبروي نيما قرار  گرفتند.

 در آن مقطع زماني که سخن، يغما، صدف و … منتشر ميشدند، «سخن» متفاوتتر از  بقيه بود  هم در زمينه انتخابهايي که ميکرد و هم ترجمهي شعرهايي که چاپ ميکرد دليل  اين نگاه متفاوت را  شما در چه چيزي ميبينيد آيا کاراکتر خود خانلري بود يا چيز ديگري؟

نه چندان. خانلري با توجه به همه‌ي ارزش‌هايي که دارد و من  به همه‌ي آن‌ها احترام مي‌گذارم، خودش يک روحيه ي بينابيني داشت هم علاقمند به زمينه‌اي بود که در آن پرورش يافته بود يعني همان روش قدمايي و کلاسيک و هم ‌کششي به سوي ادبيات غرب و ادبيات جديد داشت ولي خودش به شيوه‌ها و فضاي جديد آن‌طور که بايد علاقه نداشت يعني مثلا نيما را نمي‌فهميد و يا نمي‌خواست بفهمد. چون به هر حال پرورش يافته‌ي کلاسيک‌ها بود. اما تفاوتش با آن‌ها در اين بود که زبان خارجي مي‌دانست و به خصوص به زبان فرانسه تسلط عالي داشت و از اين طريق با ادبيات خارج به خصوص با رمان و نمايشنامه آشنا بود در حالي که فضلايي چون همايي و فروزانفر به کلي با اين مسايل بيگانه بودند. بنابراين آن‌ها به هيچ وجه پايه‌گذار  هيچ پيشرفتي به سوي ادبيات مدرن نمي‌توانستند باشند.

خانلري هم ادبيات قديم را کار کرده بود و هم گرايش‌هايي به ادبيات غرب داشت و در اين ميان مانده بود يعني نه خيلي قدمايي بود و نه خيلي جديد. در نتيجه مجله‌اش هم همين‌طور بود در مورد چاپ خيلي از مطالب جديد ديگر انتخابش با خود خانلري نبود به‌خصوص در دهه‌ي چهارم. در دهه‌ي دوم ۱۳۲۲ تا آن دوره ي دوم که سخن منتشر شده که هدايت و  (دو نفر ديگر که سردبير بودند…) آن زمان سخن نسبت به دوره ي خودش مجله‌ي پيشرويي بود اما از ۱۳۴۵ به بعد سخن ديگر پيشرو نبود.

 يعني سخن از شرايط دوران بعد از ۲۸ مرداد عقب ماند؟

دقيقا اما مقاله‌هاي متيني در آن منتشر مي‌شد و گاه همان‌ها زمينه‌ساز بحث‌هاي خوبي مي‌شد. و البته هرگز آن چه ما شعر نو مي‌ناميم در آن چاپ نشد.

  اما ترجمهي شعرهاي خوبي مثلاً از بودلر و  ساير شعراي پيشگام غربي در آن منتشر ميشد.

بله، اين‌ها بود گاهي بحث‌هايي در زمينه‌ي نقد ادبي در آن چاپ مي‌شد که از بين بهترين‌ها انتخاب مي‌شدند، ترجمه‌هايي که از آثار نويسندگان خارجي مي‌شد بسيار خوب بود که اين‌ها بيشتر حاصل حضور همکاراني بود که در کنار خانلري بودند، از جمله عده‌اي از همکاران بين سال‌هاي ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ در سخن جمع شدند که گروه بسيار جالبي بودند آن‌ها به همت عليرضا حيدري دور هم جمع شده بودند که به نظر من بهترين دوره‌ي مجله سخن اين دوره بود. اين جوان‌ها برخي تندرو بودند، تندوري که خانلري نمي‌توانست داشته باشد اما با آن‌ها کنار مي‌آمد. اما قدر خانلري همواره محترم است. اگر اين مجله يک مجله‌ي تاثيرگزار در دوران خودش بود، قطعا بخشي هم مديون خانلري بوده که باعث شد اين مجله پايدار بماند در اين شکي نيست. اما اين که مسئوليت هر آن چه در سخن چاپ مي‌شد به انتخاب و عهده‌ي‌ خانلري باشد نه اين جور نبود و بسياري از نوآوري‌ها بر عهده‌ي همکاران خانلري بود. و از يک دوره‌اي هم ديگر سخن عقب افتاد. يعني وقتي من سال ۱۳۴۵ از خارج برگشتم ديگر سخن کهنه شده بود. در آن زمان جنگ اصفهان، جنگ هنر و ادب حسين رازي (که در سال ۱۳۳۵ چاپ شد و اصلا کلمه ي جنگ را هم او به کاربرد) يا انديشه و هنر و خروس جنگي بودند که منشا تحولات بسياري بودند.

متن کامل در ارشیو سایت ماهنامه آزما

 


iconادامه مطلب

سالروز تولد پرویز مشکاتیان
بازديد : iconدسته: گزارش


پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۳۴ در نیشابور به دنیا آمد. او مقدمات موسیقی را از شش سالگی نزد پدرش، حسن مشکاتیان، که استاد سنتورنوازی و آشنا با ویولن و سه‌تار بود، آموخت. وی آموختن موسیقی را در طول تحصیل در زادگاهش، نیشابور پی گرفت و تا پایان دورهٔ متوسطه همچنان در پیشگاه پدر به فراگیری و تمرین مشغول بود. او در سال ۱۳۵۳ وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبا در دانشگاه تهران شد و به آموختن ردیف میرزا عبدالله نزد نور علی خان برومند و ردیف موسیقی سنتی نزد دکتر داریوش صفوت پرداخت.
وی همزمان با آموزش ردیف، مبانی موسیقی ایرانی را نزد اساتیدی چون دکتر محمدتقی مسعودیه، دکتر مهدی برکشلی، عبدالله دوامی، سعید هرمزی و یوسف فروتن فرا گرفت. او نوازندگی سنتور را در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به صورت بسیار جدی ادامه داد و توانست در نوازندگی این ساز به مهارت ویژه و چشمگیری دست پیدا کند و همچنین توانست کارهای بزرگ فراوانی را در زمینهٔ آهنگسازی و نوازندگی سنتور به ویژه در زمینهٔ ساخت قطعات همنوازی (ارکسترال)، تصنیف و نیز تکنوازی انجام دهد. مشکاتیان در این سال‌ها، کنسرت‌های متعددی با خوانندگانی چون پریسا وهنگامه اخوان اجرا کرد و در سال ۱۳۵۶، گروه عارف را تشکیل داد
وی در آزمون موسیقی باربد که به ابتکار استاد نورعلی برومند برگزار می‌گردید، به همراه پشنگ کامکار مقام نخست در رشتهٔ سنتور و همراه باداریوش طلایی، مقام ممتاز در ردیف‌نوازی را به دست آورد. وی همسر سابق افسانه شجریان بوده و صاحب دو فرزند به نامهای آوا و آیین است.


iconادامه مطلب

سالروز درگذشت حبیب یغمایی
بازديد : iconدسته: گزارش


حبیب یغمایی؛ محقق ادبی، روزنامه‌نگار، و شاعر در سال ۱۲۸۰ شمسی در دهکده مسکین «خور» در خانه‌ای محقر و گلین به دنیا آمد
پدرش حاج میرزا اسدالله منتخب‌السادات خوری و مادرش شاعر و از تبار یغمای جندقی بود و به همین علت وی فامیلی یغمایی را برای خود برگزید.
دنیای پدری و نیای مادری حبیب یغمایی هر دو فقیه و دانشمند و عالمان دین بودند. حبیب راه اجداد را دنبال کرد.
وی در دوران کودکی در مکتب‌خانه‌های خور و در خدمت پدر درس خواند و یغمایی در جوانی برای دانش اندوزی رهسپار شاهرود شد و در ۲۰ سالگی زدواج کرد.
یغمایی در سال ۱۳۰۰ شمسی پس از ازدواج راهی تهران شد و در مدسه آلیانس و پس از آن در دارالمعلمین عالی نزد استادانی چون علامه اقبال آشتیانی و عبد العظیم خان قریب به تحصیل پرداخت.
وی در سال ۱۳۱۴ به مدیریت کل نگارش وزارت معارف منصوب شد و به کار تدوین کتب درسی نظارت داشت.
در سال ۱۳۱۲ همکاری مستمر او با محمدعلی فروغی آغاز شد که تا پایان عمر فروغی در ۱۳۲۱ ادامه یافت. در این دوران کلیات سعدی به تصحیح فروغی با همکاری یغمایی انتشار یافت.
همزمان یغمایی گرشاسب‌نامه اسدی طوسی را ویرایش و چاپ کرد و کتابی محققانه به نام سعدی‌نامه گردآوری کرد و جزو انتشارات مجلهٔ آموزش و پرورش به چاپ رساند.
مرحوم یغمایی در سال ۱۳۲۷ شمسی مجله یغما را تاسیس کرد و در همین سال به ریاست معارف کرمان برگزیده شد.
در سال ۱۳۳۱ در زمان وزارت فرهنگ دکتر مهدی آذر، یغمایی رئیس اداره انطباعات شد. به پیشنهاد او نام اداره به اداره نگارش تغییر یافت. در هنگام تصدی این مقام با تعدادی از شخصیت‌های برجستهٔ فرهنگی و ادبی آشنا شد. نیما یوشیج زمانی کارمند اداره او بود.
یغمایی پس از سال‌ها تدریس در دارالفنون، دارالمعلمین عالی و دانشگاه تهران از کار دولتی بازنشسته شد. در سال ۱۳۵۵ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به پاس خدمات ارزنده‌اش به فرهنگ کشور، دکترای افتخاری زبان و ادبیات فارسی به او اعطاء کرد.
در آخرین مجمع کنگره تحقیقات ایرانی در شهریور ۱۳۵۶ در دانشگاه کرمان، مقارن با سی‌امین سال انتشار مداوم مجله یغما، در یکی از جلسات کنگره از مجله و مدیر آن حبیب یغمایی به اتفاق چند تن دیگر تجلیل شد.
حبیب یغمایی در ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۳ در تهران درگذشت، پیکر او به زادگاهش؛ خور و بیابانک انتقال یافت و در آرامگاه احداثی خود آرام گرفت.


iconادامه مطلب

این زنان سینما را تغییر دادند
بازديد : iconدسته: گزارش

در طول تاریخ سینما زنانی بودند و هستند که به عنوان چهره‌هایی جریان‌ساز و تاثیرگذار سهم بسزایی در پیش‌برد، سینمای مستقل در جهان داشته‌اند.

به گزارش ایسنا، «آنیس واردا»، کارگردان صاحب نام یونانی‌- فرانسوی که از او به عنوان مادربرزگ موج نوی سینمای فرانسه یاد می‌شود، در سن ۸۸ سال نیز بدون هیچ نشانه‌ای از خستگی و کهولت همچنان پیشرو در به تصویر کشیدن هنر از دریچه تجربه‌گرایی است و همچنان به صورت شخصی از تمام ساخته‌هایش حمایت می‌کند.

نقش «واردا» در سینما و جریان فمینیسم محور اصلی زندگی هنری او بوده است.

وی اولین فیلم بلند خود را در سال ۱۹۵۵ با نام «نقطه کوتاه» ساخت. «سواحل آنیس» نیز دیگر ساخته اوست که جایزه بهترین اثر مستند جوایز سزار را کسب کرد، او در سال ۲۰۱۱ به‌جهت خدماتش در عرصه فرهنگ و هنر فرانسه، به مقام لژیون دونور رسید.

« واردا» در سال ۱۹۶۴ جایزه سینمایی «لوئی دلوک» را کسب کرد، در سال ۱۹۹۲ نامزد نخل طلای کن بود، در سال ۱۹۸۵ شیر طلای ونیز را برد و در سال ۱۹۶۵ خرس نقره‌ای جشنواره برلین را به‌دست‌ آورد.

این کارگردان زن مستقل فرانسوی از کارگردانان اصلی موج نوی سینمای فرانسه و یکی از بازماندگان این مکتب است که آثار او از جمله فیلم‌ها و عکس‌هایش با شیوه تجربی متمایز، عمدتاً بر مستندهای واقع‌گرا، مسئله فمینیست و موضوعات اجتماعی متمرکز هستند.

فیلم جدید «آنیس واردا» با عنوان «روستاها و چهره‌ها» امسال در بخش غیررقابتی هفتادمین جشنواره فیلم کن رونمایی می‌شود.

«کلودیا ویل» سینماگر مستقل زن آمریکایی است که زمانی به تلویزیون روی آورد که مثل این  روزها این رسانه چندان محبوبیتی نداشت و او از جمله چهره‌هایی بود که مقدمات ظهور عصر طلایی تلویزیون را فراهم کرد.

وی اولین فیلم بلند داستانی خود را در سال ۱۹۷۸ با عنوان «دوستان دختر» ساخت و امروزه بیشتر برای ساخت این فیلم شناخته می‌شود.

داستان این فیلم درباره رنج‌ها و لذت‌های یک دوستی عمیق میان دو دختر است. وی پس از آن فیلم پرهزینه «نوبت من است» را با بازی «مایکل داگلاس» و «جیل کلایبورگ» ساخت و مسیر را برای دیگر کارگردان مستقلی هموار کرد که مشتاق بودند فیلمسازی استودیویی را تجربه کنند.

«کلودیا ویل» در سال‌های اخیر تمرکز خود را فقط روی تلویزیون قرار داده است و اپیزودهایی از سریال‌های «به اصطلاح زندگی من»، «امید شیکاگو» و «دختران» را کارگردانی کرده است. او نمونه‌ای از یک سینماگر است که مسیر خود را از میان پیچ‌وخم‌های فراوان و با تصمیمات جسورانه یافته و می‌تواند الگویی برای بسیاری از سینماگران مولف امروزی باشد.

سینمای مستقل امروز وامدار چهره‌هایی چون «نیکول هولوفسنر» کارگردان و نویسنده آمریکایی است که اولین بار در سال ۱۹۶۶۶ با فیلم بلند «راه رفتن و صحبت‌کردن» توجهات را به سمت خود جلب کرد.

این کمدی درام با بازی «کاترین کینر» و «آن هیش» به خوبی استعدادهای «هولوفسنر» را نشان داد که با بازی‌های درخشان بازیگران مستعد این فیلم نیز همراه بود.

وی از آن زمان تاکنون تنها پنج فیلم بلند «دوست داشتنی و فوق‌العاده»، «دوستان با پول»، «لطفا کمک کنید» و «کافیه» را کارگردانی کرده و بیشتر به کارگردانی سریال‌ها تلویزیونی چون سریال معروف «نارنجی همان سیاه است» پرداخته است.

کمتر کارگردانی یافت می‌شود که همچون «هولوفسنر» شخصیت‌های زن فیلم‌هایش را با این دقت و ظرافت بنویسد و چنین تبحری در کارگردانی ستاره‌ها داشته باشد. کارنامه‌ کاری «نیکول هولوفسنر» گواهی بر قابلیت‌های همیشه در حال تکامل این کارگردان آمریکایی است.

نیکول هولوفسنر

«شانتال آکرمن» فیلمساز   سرشناس و تاثیرگذار بلژیکی بود که از زندگی خود به عنوان یک بوم نقاشی استفاده می‌کرد و با تلفیق واقعیت و مفاهیم آوانگارد به الگوهای جدید و مهیجی در فیلمسازی دست می‌یافت.

وی بییشتر برای ساخت فیلم‌ «ژان دیلمان، شمارهٔ ۲۳ که‌دو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل» شناخته می‌شود و دغدغه او برای به تصویر کشیدن زندگی روزانه از طریق آثار مستند و داستانی در همه فیلم‌های او نمایان است.

فیلم‌های او بسیار شخصی و عمیقا خلاقانه است و به نوعی زبان خاص خود «آکرمن» را دارد و فیلمسازان فمنیست، تا سال‌های آینده همچنان تحت تاثیر او قرار خواهند داشت.

«شرلی کلارک» کارگردان برنده اسکار مسنتد سال ۱۹۶۲ با «رابرت فراست: نزاع یک دیوانه با جهان»، «آلیس گی-بلاش» بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده فرانسوی، «ویه‌را خیتیلووا» کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس آوانگارد اهل جمهوری چک، «لوکرسیا مارتل» کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده آرژانتینی، «مری پیکفورد» هنرپیشه آمریکایی و یکی از ۳۶ بنیانگذار آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار و «کاترین بریا» کارگردان مولف فرانسوی از دیگر سینماگران زنی هستند که نقش بسزایی در عرصه سینمای مستقل جهان ایفا کرده‌اند.

 


iconادامه مطلب

افزایش ۱۵ درصدی فروش کتاب در نمایشگاه امسال
بازديد : iconدسته: گزارش

سخنگوی سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از افزایش ۱۵ درصدی فروش کتاب در هفت روز برگزاری نمایشگاه نسبت به سال قبل خبر داد.

به گزارش ایسنا، همایون امیرزاده روز چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت‌ماه گفت: سال گذشته میزان فروش نمایشگاه از طریق دستگاهای کارت‌خوان تا پایان روز هفتم ۴۲۹ میلیارد و ۲۸۰ میلیون و ۳۴۹ هزار ریال بوده است. امسال تا پایان روز هفتم میزان این تراکنش‌ها ۴۸۵ میلیارد و ۷۱۲ میلیون و ۱۶۱هزار ریال بوده است.

او افزود: امسال شاهد افزایش ۶۲هزار ۴۳۱ تراکنش بیشتر نسبت به سال گذشته بوده‌ایم که افزایش ۷ درصدی نسبت به سال گذشته را نشان می‌دهد. همچنین از نظر ریالی به نسبت هفت روز نمایشگاه سال قبل تا به حال از نظر ریالی ۱۵ درصد افزایش فروش ثبت شده است.


iconادامه مطلب

” فیونا مک فارلن” جایزه ۳۰ هزار پوندی” دیلن توماس” را دریافت کرد
بازديد : iconدسته: گزارش

به گزارش ماهنامه آزما به نقل از گاردین نیوز: جایزه ” دیلن توماس” که به عنوان یکی از گران ترین جوایز کتاب جهان شناخته میشود و به نویسندگان ۳۹ سال به پایین تعلق میگیرد به ” فیونا مک فارلن” به خاطر خلق مجموعه داستان های کوتاه ” آشفتگی های خوشمزه ”  نویسنده نابغه استرالیایی رسید.

جایزه ” دیلن توماس” که توسط دانشگاه  ” سوانسی” بنیان گذاری شده، از سال ۲۰۰۶ به عنوان یکی از گران ترین جوایز کتاب جهان شناخته میشود. این جایزه به آثار چاپ شده به زبان انگلیسی نوشته ی نویسندگان زیر ۴۰ سال تعلق میگیرد و گونه های ادبی، رمان، شعر و نمایش را در برمیگیرد


iconادامه مطلب

ادبیات برای درمان آسیب های روحی و روانی
بازديد : iconدسته: گزارش

دکتر «فرانسواز دیوین»، روانشناس مطرح فرانسوی در نشستی درباره فرضیه‌های آسیب‌های روحی و روانی بر اهمیت ادبیات به عنوان ابزاری برای درمان قربانیان این‌گونه بیماری‌ها تاکید کرد.
به گزارش نشریه دانشگاه «کرنل» در این نشست که به افتخار پروفسور «کتی کاروت» و بیستمین سال نشر کتاب وی با نام «تجربه بی‌ادعا: آسیب روانی، روایت و تاریخ» Unclaimed Experience: Trauma, Narrative, and History با موضوع ادبیات تطبیقی برگزار شده بود، با اشاره به ادبیات قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی چون «دون کیشوت» نوشته نویسنده مشهور اسپانیایی «میگوئل سروانتس»، «دیوین» قابلیت‌های درمانی ادبیات بر افرادی که دچار آسیب‌های روحی و روانی هستند را تشریح کرد.

وی در این مراسم بر اهمیت داستان‌گوی به عنوان روشی برای مقابله با خاطرات رسوب کرده در ذهن که او آن را «مردگان» نامید، تاکید کرد.

این روانشناس اظهار کرد: «ادبیات اغلب به عنوان روند درمانی برای مدفون کردن مردگان کارایی دارد زیرا ذهن ما پر است از ارواح گوناگون.»

برای نزدیک شدن به خاطرات ناراحت‌کننده اغلب لازم است تا داستانی را به شیوه روایت بیان کنیم. گفتن حقیقت درباره «مرگ»، چه واقعی و چه استعاری می‌تواند به افراد مبتلا به آسیب‌های روحی و روانی کمک می‌کند تا برای برون‌ریز تفکرات خود فضایی مناسب را ایجاد کنند و درنهایت رویدادهای تلخ آسیب‌زننده را پشت‌سر بگذارند.

«دیوین» افزود: «از نظر من بسیار مهم است که بدانیم برای ایجاد تغییرات در خودمان هیچ تشخیص پزشکی وجود ندارد؛ بلکه لازم است تا روشی را پیش بگیریم تا بدانیم که چه چیزی را به ارث برده‌ایم؛ چه فجایعی را پشت سر گذاشته‌ایم و نمی‌توانیم آن‌ها توصیف کنیم. با ادبیات می‌توانیم آن‌ها را در زمان حال ببینیم.»

این روانشناس به آسیب‌های سیاسی که بر او در دهه ۱۹۴۰ میلادی در دوران جنبش مقاومت در جنگ جهانی دوم بر او وارد شده بود به عنوان دلیل ورود او به مبحث آسیب‌های روانی اشاره و تصریح کرد، «این‌جا بود که ادبیات به دلیل قدمت خود کاربرد پیدا کرد.»

وی ادبیات را به عنوان «ابزار بقا» توصیف کرد که شامل تاریخ شفاهی، ترانه‌ها و اشعار و حتی آیین‌ها می‌شود و گفت که اشکال اسطوره‌ای و کهن‌الگوها می‌توانند هم نویسنده و خواننده را برای مقابله با موقعیت‌های واقعی که از بیان آن گریزانیم توانمند می‌کند.

«دیوین» گفت: «هیولاها، پریان و همه شخصیت‌های خیالی در جایگاهی هستند که از آن‌جا می‌توانید چیزهایی که با زبان معمولی از بیان آن عاجز هستید بازیابی کنید.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY