مقاله خانم سورنسن (Majken Jul Sorensen) ترجمه سیمین دخت گودرزی با عنوان «طنــــــز ابزاری برای مبــــــارزه بدون خشونت» در شماره ۱۴۰ مجله آزما، شهریور ۹۸: سلسله پژوهشهاي جين شارپ (استاد فلسفه دانشگاه آکسفورد) با عنوان سياست جنبش بي خشونت که شايد مهم ترين اثر تئوريک در اين زمينه باشد، داراي بخشي است که کارهاي هنري طنز مثل نمايشهاي عروسکي و خيمه شببازي با مضامين کمدي را به عنوان يکي از روشهاي مبارزه مطرح ميکند.
نویسنده : طاهری، قدرت الله؛
مدیر گروه ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی
خرداد ۱۳۹۸ – شماره ۱۳۸ (۳ صفحه – از ۲۸ تا ۳۰)
ادبيات ايران، شايد بتوان گفت پر نقش و نگارترين جلوهي فرهنگي مردمان اين مرز و بوم، با گذر از عوالم و پيچهاي تاريخي صعب و دشوار پاي به دنياي امروز نهاده است؛ ادبيات ايراني، در گام آغازين پس از نشو و نماي نخستينهي خويش در زبان و خيال هنرمندان بينام و نشان، سينههاي دردمند مردمانش را ملجأ و پناهگاه خود يافت و در گام ديگر، از سينهي کوههاي سخت سر به در آورد و خردمندان اين قوم، دانستنيها و يافتنيهايشان را در دل صخرههاي سنگي به يادگار گذاشتند. چنانکه نويسندگان مقدمهي شاهنامهي ابومنصوري به درستي اشاره کردهاند: «اوّل ايدون گويد در اين نامه که تا جهان بود مردم گرد دانش گشتهاند و سخن را بزرگ داشته و نيکوترين يادگاري سخن دانستهاند، چه اندرين جهان مردم به دانش بزرگوارتر و مايهدارتر. » همين سخن، به احتمال فراوان، الهامبخش رودکي، بنيانگذار رسمي شعر فارسي در سرودن ابيات زير بوده است:
تا جهـان بود از سـر مردم فراز/ کـس نبود از راز دانـش بينياز
مردمـان بخـرد اندر هر زمـان/ راز دانـش را به هر گـونـه زبان
گرد کردند و گرامي داشتند/ تا به ســنگ اندر همي بنگاشتند
دانش اندر دل چراغ روشنست/ وز همه بد بر تن تو جوشنست
نویسنده: اولاد، فروغ؛
اسفند ۹۷ و فروردین ۹۸ – شماره ۱۳۶ (۲ صفحه _ از ۴۴ تا ۴۵)
خوانشي از مجموعهي شعر جديد ضياء موحد
«بعد از سکوت»، برگزيدهاي از اشعار جديد شاعر و منطقدان بزرگ معاصر، استاد ضياء موحد است که به دو زبان فارسي و انگليسي به تازگي از سوي نشر هرمس منتشر شده است. کتاب را که باز ميکني، در همان پيشصفحهي قبل از فهرست اشعار ميخواني: «شعر ايستادن است بر لبهي مغاکي بيرحم.» متوجه ميشوي که با مجموعهاي شگرف و نامتعارف روبهرويي که در بين مجموعههاي ديگر بيگانه و غريبه مينمايد. در صفحات کتاب که دور ميزني، صداي شاعر را به گوش جان و اندوهگنانه ميشنوي که تکگويي دروني شاعر است و معلوم نيست با خود سخن ميگويد، يا با خواننده يا با هيچکس.
نویسنده: قاضی زاده، علی اکبر؛
اسفند ۹۷ و فروردین ۹۸ – شماره ۱۳۶ (۲ صفحه _ از ۴۲ تا ۴۳)
قلدري صفت خوبي است. هر آدم هوشمندي به يقين از احساس اطمينانبخش قلدري کيف ميکند. بهخصوص اگر اين احساس در ساحت روشنفکري باشد.
مستندهاي جناب آدولف خان را يقين دارم ديدهايد. دويست، سيصد هزار نظامي يونيفرم پوش، در يک لحظه خبردار ميايستند، دست راست را به موازات شانه بالا ميآورند و از ته ريه فرياد زنده باد فلاني ميکشند. حالا آن فلاني نه هيکل و قوارهي موزوني دارد، نه چندان بر و روي جذابي. ميتواند اما به يک کرشمه، دنيايي را به هيجان آورد. قشنگ نيست؟ بچه که بوديم، بزرگتران ما با چشمان گشاد کرده، ميگفتند: يارو به وزيرش گفت برو بمير. او هم رفت نيم لول ترياک را به قسمتهاي نامساوي تقسيم کرد، همه را با يک ليوان چاي لنباند و به خوبي و خوشي، مرد. اين جمله را با صدايي تا حد ممکن آرام ميگفتند. شايد ميترسيدند همان يارو، هنوز زنده باشد و مأموران تأميناتش موضوع را برسانند و . . . باز در محلهي ما سرآسياب دولاب، عباس محمد صادق قلدر آن اطراف، صبح به صبح نوچههايش را ميفرستاد تا از بقال و قصاب و نانوا و سلماني و لحافدوز محل حق و حساب بگيرد. مردان محل هم طوري ميرفتند و ميآمدند که خداي ناکرده به ساحت قدرت عباس آقا لطمه وارد نشود.
نویسنده: بهفر، مهری؛
دی ۱۳۹۷ – شماره ۱۳۵ (۳ صفحه _ از ۳۱ تا ۳۳)
واکاويدن نقش زنان در متون ادبي و تاريخي، ماهيتاً دربردارنده ي پرسش هايي است. پرسش هايي که سمت و سويشان را ديدگاه پژوهشگر و تعلق اش به جغرافياي خاص فرهنگي و اجتماعي و حتي جنسيت او جهت مي دهد. ما همواره با گذشته از طريق برداشت ها و تجارب امروزمان در گفت وگو و پيونديم و از مقام و موقع شخصي خود گفت وگو با گذشته را آغاز مي-کنيم و به انجام مي بريم. اگرچه در تحقيق عينيت گرايي، شناخت منابع و مراتب و سطوح آن، دستيابي به اسناد و مدارک دست اول و رعايت اخلاق تحقيق و امانت در نقل و انتقالِ اسناد شرط اصالت تحقيق شمرده مي شود، اما باز هم موقع و مقام محقق، و درک و برداشت او از منابع و اسناد موجود، پيش زمينه ي فکري، فرهنگي و سياسي او و پيش ساخته ها ي خاصِ فردي اش در تبيينِ داده ها و شکلي که او مدارک و متون را به هم مرتبط مي کند، نقشي تعيين کننده دارد.
پيش به سوي بيشعوري مطلق!
نویسنده: فکوهی، ناصر؛
مرداد ۱۳۹۷ – شماره ۱۳۱ (۳ صفحه _ از ۴۴ تا ۴۶)
با پياده شدن و شدت گرفتن سياستهاي نوليبرالي و گسترش روندهاي کالايي و تجاري شدن هنر، علم و فرهنگ و نوکيسگي و تازهبهدورانرسيدگي در اين حوزه ها، فرهنگ در عامترين معناي اين واژه از نهادها و ابزارهاي آموزش رسمي و غيررسمي تا دسترسي به اوقات فراغت سالم و سرگرميها و محصولات مطبوعاتي، ادبي، هنري و فرهنگي به دليل گراني و اشرافيگري، اسنوبيسم و بازي سلبريتيها و دلالان و رانتخواران فرهنگي، به سرعت در حال غيردموکراتيک شدن و دورشدن از دسترس عمومي و تبديل شدن به بازيچه هايي در دست قدرتهاي سياسي و فساد مالي هستند.
نویسنده: هدایتی، زهرا؛
اردیبهشت ۱۳۹۷ – شماره ۱۲۸ (۶ صفحه_ از ۳۶ تا ۴۱)
از اواسط قرن نوزده موسيقي هر کشوري با تاکيد بر مشخصات ملي تبديل به ايدئولوژي سياسي آن کشور شده است و معرف آن ملت است و در همه جا مليت آن قوم را تائيد ميکند …اما موسيقي بيشتر از هر رسانهي هنري ديگري تناقضات نهفته در مفهوم مليت را نيز نشان ميدهد