این گفتوگو، چند سال پيش انجام شده اما پيش از اين در جايي
چاپ نشده، يک طرف گفتوگو محمدرضا اصلاني سينماگر و شاعر است و طرف ديگر
مرتضي مميز گرافيست. و محور بحث گرافيک مطبوعاتي است در آغاز گفتوگو مرتضي مميز ميگويد: آنچه در اين گفتوگو آمده ميتواند براي همهي اهل هنر و انديشه ارزشمند باشد.
سرانه ي مطالعه
در ايران بسيار پايين است حتي در مقايسه با کشوري مثل پاکستان تيراژ بسيار اندک کتابها دليل
بر بيعلاقهگي عمومي
نسبت به مطالعه است، شما علت را در چه ميدانيد.
در اين باره
بارها نظر دادهام که بيشتر اظهار نظرهايي که درباره ي سرانه ي کتابخواني
و حتي مقايسه ي آن با کشورهاي ديگر ميشود پايه و اساس علمي ندارند و مشخص نيست
که مبناي روششناسي آنها چيست. بنابراين هر آنچه در اينجا گفته ميشود از اين امر
ضعف روششناختي ميبرد. اما در کل شايد بتوان بر گروهي از تجربههاي ميداني، بدون
آنکه با دقت بتوانيم از «ميزان» کتابخواني صحبت کنيم،
تکيه بزنيم و از نوعي «کمبود» يا «نقصان» در اين زمينه صحبت کنيم که براي نخبگان و
اکثريت دست اندرکاران محسوس است. بحث من نيز در همين زمينه و همين محدوده، انجام ميگيرد، اما به
هيچوجه نميتوانم تا استنادهاي علمي در اين زمينه را بررسي نکنم،
اظهار نظر دقيقي بکنم.
ما ايرانيها هرگاه سخني دربارهي مشروطه ميشنويم حدا قل هر سال در سالگرد
اين واقعه ي تاريخي ، يعني۴۱ مرداد ماه دچار
احساسي دوگانه از غرور و افسوس ميشويم.
مشروطه براي ما حکايت انسانهايي
است که ظلم، استبداد و خودکامگي را برنتافتند و سعي کردند با دست خالي يوغ اسارت را از گردن خود باز کنند.
بگذاريد نخست نظر صورتگرايان جديد را دربارهي ادبيات بگويم. آنها بر اين باورند که
هرگاه فيزيک و خود پوستهي کلام در محور توجه مخاطب قرار گيرد ما درحوزهي «ادبيت» يا ادبي بودن
قرار ميگيريم. بدين معنا که
اگر مثلا شما درصف اتوبوس ايستادهايد شهروندي در کنارتان بايستد و از شما بپرسد که آيا بليط
اضافه براي ميدان آزادي داريد؟ شما فورا پيام را درمييابيد. او با هر
لهجهاي که بپرسد شما پيام
را دريافت ميکنيد زيرا دالها و مدلولها باهم انطباق کامل
دارند. بليط اتوبوس، ميدان آزادي و رفتن به آنجا همه براي شما روشن
است؛ به بيان ديگر آنچه در محور توجه قرار ميگيرد، پيام است. اما
اگر همين شهروند در کنارتان بايستد و بگويد: بليط اضافه براي ابديت داريد؟ شما هيچ
پيامي دريافت نميکنيد. زيرا در اينجا دالهاي بليط و سفر و ابديت
با مدلولهاي خود انطباق ندارند.
بنابراين شما در حوزهي ادبي بودن قرارميگيريد. در ادبيات واژهها به صورت «کُد» عمل
ميکنند و به چيزي غير از
خود دلالت دارند. به بيان ديگر، ادبيات استعارهايست که هرکس برمبناي
تداعيهاي دروني خويش آن را
ميگشايد. درحقيقت فرماليستها بافت موقعيتي زبان
را که کلام در آن سريان دارد سازندهي زبان ويژه ميدانند. مثلا اگر بافت کلام مسايل روزمرهي زندگي باشد، کلام به
گونهاي جريان مييابد که دال و مدلول
با هم مطابقت دارند؛ اما اگر بافت کلام درموقعيتي خيالي و شاعرانه باشد، نظام دال و
مدلولي به هم ميريزد و قانون اين نظام
به تعداد مخاطبان، داراي دگرگوني خواهد بود.
وقتي موضوع پرونده اين شماره را با عبداله کوثري در ميان گذاشتم
گفت: من دربارهي پروندهي شمارهي قبل هنوز حرف دارم. قرار بود به تهران بيايد براي کاري و مثل
هميشه لطف کرد و سري به دفتر مجله زد بر خلاف انتظارم که فکر ميکردم فرصتي خواهد بود براي گفتوگو، کوثري حرف را به
شماره قبل کشيد و اين که: پروندهي خوبي بود اما به نظرم در اين شماره بايد ميرفتيد سراغ جوانترهايي که
در آثارشان از واژهسازي فاصله ميگيرند و … ما حرفهايمان را زدهايم، در مورد موضوع اين
شماره هم تعريف ادبيات کار تئوريسينهاست و من هميشه ادبيات
را براي لذتش خواندهام و اين حرفهايي هم که ميزنيم گپ و گفتي است دوستانه
و نه يک مصاحبه اما سرانجام و در ادامه گپ و گفت بحث به تعريف ادبيات کشيد و سماجت من باعث شد عبداله کوثري چاپ اين گفتوگو را بپذيرد. و صحبت مان اين طور شزوع شد:
با
آغاز نهضت مشروطه و ظهور انديشههاي
تجدد خواهانه، هنر و ادبيات که تا آن هنگام بيشتر به کار تفاخر ميآمد و گاه وسيلهاي بود براي تقرب جستن به درگاه
صاحبان قدرت. از پشت درهاي بسته دربار و خانههاي مليجکان بيرون آمد و وارد
عرصه ي روابط و تعاملات اجتماعي شد. در اين دوره شعرو ادبيات سلاحي بود براي مبارزه عليه استبداد قجري.
با به سلطنت رسيدن رضاشاه و آغاز دوران مجدد خفقان هنر وادبيات مجال را براي حضور موثر
در عرصه اجتماع از دست داد اما با اين حال دوران شانزده ساله حکومت رضاشاه را ميتوان زمينهساز آغاز دوران نوزايي هنر و ادبيات
ناميد و حضور پر رنگتر
هنر در تعاملات اجتماعي که بعد از شهريور۰۲ مجال آن فراهم شد و نقشپذيري هنرو جامعه از يکديگر و
بازخواني جريان هنر و انديشه در تاريخ معاصر ايران عنوان سلسله مباحث و گفتوگوهايي است که از سوي آزما براي
گفتوگوي
اهل هنر و ادبيات با يکديگر در مورد هنر معاصر و تأثيرپذيري آن از شرايط پيراموني و
نيز اثر آن در فرايند تحولات اجتماعي برگزار ميشود. در اين شماره قسمتي از اين
مباحث را که گفتوگويي
است بين بهرام دبيري نقاش و خسرو سينايي فيلمساز ميخوانيد.
اين گفتوگو بيشتر گپي
دوستانه است بين اين دو هنرمند که مدتي پيش انجام شده. گفتوگويي خارج از چارچوب
رسميت خشک و جهتدار گفتوگوهاي معمول و به همين دليل مسايل مختلف اما همه مرتبط و
حول يک محور در آن مطرح شده است. از هنر تا فرهنگ و تمدن. در اين گفتوگو محمدرضا
اصلاني بيشتر پرسش گر است و آيدين آغداشلو پاسخگو و
تحليلگر.
براي شروع پروندهي اين شماره، تحقيق کوچکي انجام شد بر اساس شمارش
واژگان چندين رمان و مجموعه ي شعري که طي ده سال اخير چاپ و منتشر
شدهاند. شمارش واژگان اين کتابها از طريق نرمافزارهاي کامپيوتري اثبات کرد که
دايرهي واژگان به کار رفته در اين کتابها روز به روز محدودتر شده است. زبانشناسها
همواره بر اساس رشتهشان و وظيفهاي که اين رشته بر دوش آنها ميگذارد در تحليل
وضعيت موجود زبانهاي مختلف پيشتازند. آنها معتقدند که زبان يک موجود زنده است
هيچ زباني بر زبان ديگر برتري ندارد و تا زماني که حتي يک نفر به زباني صحبت ميکند
آن زبان زنده است. براي بررسي علت محدود
شدن دايره ي واژگان مترجمها، نويسندگان و شاعران معاصر به سراغ استادم دکتر
کورش صفوي رفتم يکي از شناختهشدهترين استادان زبانشناسي با تخصص ويژه در معنيشناسي.
مثل ساليان دور، سراپا گوش شدم، در همان دفتر کوچک دانشگاه علامهطباطبايي انگار
زمان ايستاده بود در همان پانزده سال پيش.
بهرام دبيري نقاش است. اما نه فقط نقاشي. که پژوهشگرهنر هم هست و باز
هم نه فقط به ضرورت نقاشي به دانش.او هنرمند جست و جوگر است که
نقاشي را از دهه چهل آغاز کرده و در سکوت و صبوري و به دور از جنجال ادامه داد از
نظر او، به گمان من، هنر آفتاب است و براي نشان دادن آفتاب نيازي به لامپ فلورسنت
نيست. در فرصتي که البته آسان به دست نيامد با او گفت وگويي داشتيم که مي خوانيد.
پرويز شهدي متولد ۱۴ اسفند ۱۳۱۵ در مشهد است. وي تحصيلات
ابتدايي و دبيرستان را در مشهد و تحصيلات دانشگاهي را در مقطع کارشناسي زبان و
ادبيات فرانسه در دانشگاه تهران گذرانده و براي ادامه تحصيلات (کارشناسي ارشد
ادبيات تطبيقي) به دانشگاه سوربن فرانسه رفته، ۱۰ سال در فرانسه زندگي کرده و سال
۶۳ به ايران بازگشته است.