اصغر دادبه را باید وقتی به تماشا نشست که با شور و حرارت خاصی از زبان فارسی میگوید و نسبت به زوال و انحراف در آن هشدار میدهد؛ هشداری که از عمق جان برمیآید، تو گویی زبان فارسی همه داشته و اندوخته اوست که او با سوز از فارسی سخن میگوید و نکوهش میکند مسئولانی که اشعار حافظ و سعدی را به راحتی از کتابهای درسی حذف کردند دادبه سکوت نمیکند تو گویی عزیزترین داراییاش چپاول شده و از آن طرف چهره دیگرش زمانی تماشایی است که با ذهن و زبانی گرم و پرشور اشعار حافظ را شرح میدهد. در عین حال سعدی را میستاید و دوستدار شاهنامه است و صور خیال نظامی. وقتی پای سخنان دادبه مینشینم یادم میآید که چه قدر به زبان فارسی ارادت دارم و تا چه اندازه در حفظ رسمالخط درست آن در فضای مجازی کاهلیها کردم، همانجا که دکتر دادبه چونان فرشته نگاهبان زبان فارسی نهیبمان میزند که این زبان ناموس ماست و باید پاسش بداریم تا همیشه. حال کنجکاویم بر زندگی و کارنامه فردی که فارسی را چون جان شیرین دوست دارد و هر جمله و مثالش به بیتی از حافظ، سعدی و نظامی مزین است؛ در مروری بر زندگی اصغر دادبه از کودکیاش گذر کردیم تا به امروز و رسیدیم به دلبستگی ایرانیان به حافظ و پردهگشایی از رندی شاعر شیرین سخن شیراز.