صبح روز یازدهم جولای، مردی که بار هستی را زمین گذاشت، که بود؟
لذت جدی نگرفتن زندگی
صبح روز یازدهم جولای، مردی که بار هستی را زمین گذاشت، که بود؟ لذت جدی نگرفتن زندگی
نخستین نمایشگاه بنکسی در گلاسکو
شهری که هنر خیابانی هویتش را امضاء کرد
شماره ۱۷۶- پژمان سلطانی
هوش مصنوعی و چراغ علاءالدین امیر خان!
هوش مصنوعی
و چراغ علاءالدین امیر خان!
ندا عابد شماره ۱۷۵
هوش مصنوعی شمایل سی سال آیندهی تهران و تبریز و مشهد را پیشبینی کرده،
هوش مصنوعی پایان نامههای دکترا و پست دکترا مینویسد.
هوش مصنوعی پژوهشهای گوناگون را به جای انسان انجام میدهد.
هوش مصنوعی ترانههای فلان خوانندهی مرحوم را با صدای خودش بازسازی کرده.
هوش مصنوعی به ما میگوید که خوردن فلان دارو با توجه به شرایط کلی سلامتی و بدنمان به نفعمان هست یا نه و …
آنها که در اردیبهشت آمدند و آنها که رفتند
آنها که در اردیبهشت آمدند و آنها که رفتند
ندا عابد شماره ۱۷۴
ظاهرا ماه اردیبهشت ماه هنر و فرهنگ است! و نگاهی به تاریخ تولد بسیاری از اهالی هنر و علم و فرهنگ نشان میدهد که در اردیبهشت به دنیا آمدهاند.
نگاهی به یک رمان
موراکامی دیوارهای نامطمئن یک شهر
نویسنده: جانی والفیز مترجم: ونداد سلطانی
(شماره ۱۷۵)
شايد از دوندهي ماراتني که تا ۳۳ سالگي هنوز دويدن را آغاز نکرده و در نخستين اولتراماراتن خود، در يک مسابقهي صد کيلومتري در اطراف درياچه ساروما در هوکايدو ژاپن شرکت ميکند، بايد جهاني اين چنين را نيز در داستاننويسي انتظار داشت؛ جهاني که در آن غرق ميشويد، آهسته ميدويد، گاهي خسته ميشويد و در نهايت به آرامش ميرسيد. «هاروکي موراکامي» که مخاطب ايراني او را با آثاري چون، «شکار گوسفند وحشي»، «سوکورو تازاکي بيرنگ و سالهاي زيارتش»، «ديدن دختر صد درصد دلخواه در صبح زيباي ماه آوريل»، «نفر هفتم»، «از دو که حرف ميزنم از چه حرف ميزنم»، «IQ 84» و… ميشناسد؛ در ماه آوريل ۲۰۲۳ ميلادي، آخرين اثر خود را نيز در کشور ژاپن، منتشر کرده و با استقبال مخاطبان نيز روبرو شده است. دربارهي اين کتاب که بلندترين رمان موراکامي نيز محسوب ميشود، بخوانيم.
در شانزدهمین سالمرگ کورت ونهگات نگاهی به جهان طنزآمیز و تلخ او
مراقب آنچه تظاهر میکنیم، باشیم
پژمان سلطانی/ روزنامهنگار
(شماره ۱۷۵)
« و جايي بهار شد. معدن اجساد را بستند . سربازان همه براي جنگ با روسها از آنجا رفتند به مناطق حومه؛ زنان و کودکان دست به کندن سنگر زدند. بيلي و ديگران را در اصطبل، در حومهي شهر زنداني کردند. بعد يک روز صبح از خواب بيدار شدند و ديدند درِ اصطبل قفل نيست. جنگ جهاني دوم در اروپا تمام شده بود»۱
جهان «کورت وُنهگات جونيور»، نويسندهي آمريکايي ( ۱۱ نوامبر ۱۹۲۲- ۱۱ آوريل ۲۰۰۷) آميختهاي از طنز سياه و نگاهي علمي- تخيلي به موضوعات، از سادهترين تا پيچيدهترين آنهاست. اگرچه ونهگات آثار بيشماري دارد اما سه اثر «سلاخخانه شماره پنج/ ۱۹۶۹»، « گهواره گربه/۱۹۶۳» و صبحانه قهرمانان / ۱۹۷۳ » از شاخصترين آثار او هستند.
ونهگات در طول عمر خود بارها دست به خودکشي زد که همهي آنها ناموفق بود. اين نويسنده دليل خودکشيهاي مکرر خود را حضور در کشتار درسدن در جنگ جهاني دوم عنوان کرده و از زندان آن بهعنوان «قفسهي گوشت کشتارگاهي» ياد ميکند. ونهگات در تاريخ ۱۱ آوريل ۲۰۰۷ به مرگ خودخواسته در منزل شخصي خود بهدليل سقوط و صدمهي ناشي از آن، جان سپرد. يازدهم آوريل امسال ( ۲۰۲۳ ميلادي)، شانزدهمين سال درگذشت اوست که به همين مناسبت، نگاهي داريم به فرازهايي از زندگي او.
چرا آنجا بودم!
گوشه هاي تاريک زندگي يک شاهزاده
پژمان سلطانی ونداد سلطانی
(شماره ۱۷۳ آزما)
«يدکي»، « ذخيره». همين اسم، بيانگر بسياري از مفاهيم نهفته در کتاب است. بيانگر جايگاهي است که پرنس «هري» از بودن در ميان خانوادهي کوچک خود- پدر، مادر و برادر- و خانواده ي بزرگ سلطنتي (رويال فاميلي) احساس کرده و ميکند. او طي چند سال اخير دو بار در کانون انتقاد و توجه قرار گرفته؛ بار نخست، زمان انتخاب همسرش «مگان مارکل» و بار دوم زماني که عطاي خانواده سلطنتي را به لقايش بخشيد و خود را از تعلق داشتن به يک خانواده خاص رها کرد و «مانند همه بودن» را انتخاب کرد. اکنون در آستانهي سال جديد ميلادي (۲۰۲۳) بار ديگر خودش را در کانون توجه و انتقاد قرار داده و اين بار با انتشار کتابش. اگرچه کتاب پردهبرداري دقيق از احوالات خانواده سلطنتي بريتانيا نيست؛ اما بيانگر احوالات شخصي هري در رابطه با خانواده است. کتاب پرنس هري، ويژگيهاي بيشماري دارد؛ به همين دليل گشتي زديم و نگاه کرديم به آنچه دربارهي کتاب گفته شده يا پرنس هري دربارهي کتابش گفته است. بيترديد اين کتاب، برگ مهمي از تاريخي است که در آن نفس کشيده و قدم ميزنيم؛ حتي با چند دريا فاصله جغرافيايي از مکان وقوع اين اتفاقات.
مسئولیت و اعتراض در ادبیات
نویسنده: ریچ فاکس ترجمه: پژمان سلطانی
(شماره ۱۷۱)
در نيمهي دوم قرن بيستم و پس از پايان جنگ جهاني دوم، اروپا به طرز ناخوشايند و به تعبيري، وحشيانه، تغيير شکل يافت. سرچشمهي اين وضعيت، گفتمان بياعتمادي نظامي و موضعگيري سياسي بين ايالات متحده آمريکا و اتحاد جماهير شوروي، حاکميت کمونيستي تهاجمي در کشورهايي مانند چکسلواکي و تضاد فزاينده بين دولت و مخالفان آن در ايتاليا بود. اين نابسامانيها منجر به گفتگوهاي پيچيده، سرکوب، آزادي، حقوق بشر و فرهنگ شد. در آن شرايط خاص، نويسندگاني مانند «ايتالو کالوينو»، «ولاديمير ناباکوف» و «بوهوميل هرابال»، آثاري را خلق کردند که نه تنها سرکوب سياسي مشهود در ملتهاي خود و در سطح جهان را برجسته کرده و بازتاب دادند، بلکه گفتمان پستمدرن را نيز در اين حوزه برانگيختند. آنچه در پي ميخوانيد؛ نگاهي است به آثار اين سه نويسنده در آن برهه تاريخي خاص و پرداختن به مفهوم سرکوب، آزادي و فرهنگ در آثار همان دورهي آنها.