گزارش روز اول جشنواره کن / افتتاحيهء كن ٢٠١٧
بازديد : iconدسته: گزارش

افتتاحيهء كن ٢٠١٧
گزارش روز اول
اشباح اسماعيل (آرنو دپلشن)
فيلم دربارهء كابوسهاي كارگردانيست كه زن گم كردهء خود را بعد از بيست سال بازمي يابد اما موضوع در ميان خرده داستانهايي كه اطراف اين داستان اصلي را گرفته اند گم ميشود. برادر كارگردان يك ديپلمات است كه به شهر دوشنبه رفته و آنجا عاشق شده! حالا كارگردان دارد قصهء او را ميسازد. خود كارگردان وارد يك رابطهء نيم بند با زني شده كه مردان زن دار را غر ميزند و حالا با پيدايي زن اولش از ناكجا دچار چالشي دوباره ميشود. فيلم تدويني شتابزده دارد كه ابداً به شتاب قصه منجر نميشود و ميان سبكهاي مختلف روايي در نوسان است كه البته براي كن ٢٠ دقيقه هم از نسخه اصلي كوتاهتر شده و البته همچنان طولاني و آشفته است.

بي عشق ( زوگويانيتسف)
فيلم به روابط يك خانوادهء فروپاشيده و تاثير آن بر فرزند خانواده ميپردازد. فيلم با ريتم خوبي پيش ميرود و آرام آرام روابط بيرون از خانواده را در زندگي پدر و مادر كه زندگيهاي موازي ديگري را هم دنبال مي كنند فاش مي كند. اگر در ايران انقلاب نشده بود الان سينماي ايران هم ميتوانست صاحب چنين فيلمهايي دربارهء نظام خانواده باشد.

امسال جشنوارهء كن در واكنش به ترورهاي داعش تدابير امنيتي پيچيده اي شبيه چك پوينتهاي فرودگاهها در نظر گرفته كه موجب تاخير در زمان نمايش فيلمها و انتظار طولاني خبرنگاران براي ورود به سالن شده كه اگر ادامه پيدا كند فرسايشي خواهد بود.
سعيد نوري


iconادامه مطلب

واردات و صادرات هرگونه کتاب در تاجیکستان ممنوع شد
بازديد : iconدسته: گزارش

شهروندان تاجیکستان از این پس برای آوردن و بردن هرگونه کتاب باید از وزارت فرهنگ این کشور اجازه‌نامه دریافت کنند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از اسپوتنیک، وزارت فرهنگ تاجیکستان واردات و صادرات هرگونه کتاب را بدون اجازه نامه مخصوص ممنوع کرد.

براساس اطلاع «شیرعلی خواجه‌اف»، مدیر شعبه حفظ و استفاده میراث تاریخی و فرهنگی وزارت فرهنگ تاجیکستان، برای ورود و یا خروج کتاب بدون توجه به موضوع و تعداد آن شهروندان باید از وزارت فرهنگ اجازه بگیرند. این قانون برای همه کشورها و همه کتب، بدون در نظر گرفتن خط و زبانشان، یکسان عمل می‌کند.

وی همچنین افزود: این قانون در مورد انتقال کتاب نیز وجود دارد؛ زیرا این اواخر کارمندان گمرک در مرزها کتاب‌هایی را که به زبان فارسی یا خط عربی نوشته شده‌اند، از مسافران مصادره ‌کرده‌اند.

پیشتر کمیته امور دین و وزارت امور داخله تاجیکستان فهرست کتاب‌هایی را آماده کرده که وارداتشان به این کشور ممنوع است. فهرست کتبی که واردتشان ممنوع اعلام شده، عمدتاً مربوط به ادبیات دینی و سحر و جادو هستند که توسط سازمان‌ها و گروه‌هایی منتشر شده که فعالیتشان در کشور ممنوع اعلام شده است


iconادامه مطلب

قلم زنی هنرمندان ایرانی بر بدنه مازراتی
بازديد : iconدسته: گزارش

مدیرکل امور موزه‌های کشور از رشد ۱۲۰درصدی موزه‌های غیردولتی خبر داد و گفت: در سال جاری نمایشگاه موزه لوور و نمایشگاه‌هایی از آثار تاریخی کره جنوبی و ارمنستان در ایران برپا می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر،   مراسم روز جهانی موزه‌ها با شعار «روایت‌های تاریخی مناقشه‌برانگیز؛ گفتن ناگفتنی‌ها در موزه‌ها» به‌عنوان شعار روز جهانی موزه‌ها پیش از ظهر روز بیست و ششم اردیبهشت ماه با حضور مسئولان سازمان میراث فرهنگی، کارشناسان، مرمت گران و موزه‌داران در موزه ملی ایران برگزار شد.

در این مراسم محمدرضا کارگر، مدیرکل امور موزه‌ها و اموال منقول تاریخی در روز جهانی موزه‌ها نیز از رشد ۱۲۰ درصدی موزه‌های غیردولتی گفت و افزود: مهمترین اتفاقی که در سال گذشته رخ داد حضور افراد حقیقی در ایجاد موزه بود از همین رو بیش از ۴۰ موزه توسط افراد حقیقی ایجاد شد. اعتقاد ما این است که موزه‌ها باید توسط مردم حفظ و نگهداری شود. چون فرهنگ و تاریخ را خود مردم ایجاد می‌کنند و استمرار می‌بخشند. در این دو سه سال اخیر که حوزه میراث فرهنگی و جامعه در آرامش نسبی به سر می‌برد در چارچوب همین ارتباطات شاهد خلق ایده‌های بسیار جدید بودیم به طوری که می‌توان گفت جامعه ایرانی تمام نوآوری‌های خود را مدیون همین ارتباطات و همگرایی بوده است.

مدیرکل امور موزه‌ها بیان کرد: موزه‌ها تنها مکانی هستند که می‌توانند شفافیت تاریخ را ضمانت کرده و از تفسیرهای منفعت‌طلبانه جلوگیری کنند. در سال جاری قرار است چند نمایشگاه در ایران برگزار شود از جمله نمایشگاه لوور در تهران. همچنین قرار است نمایشگاهی از کره جنوبی و ارمنستان نیز در ایران برپا شود.

کارگر افزود: در یکی دو سال اخیر آثار یک هنرمند بلژیکی در موزه هنرهای معاصر به نمایش گذاشته شد؛ او ساختمانی را در کاشان خریده که با نمایش آثار حجمی‌ خود، آن را به موزه‌ تبدیل می‌کند. هنر قلم‌زنی سال‌هاست انجام می‌شود ولی تا کنون اتفاق مهمی‌برای آن رخ نداده است اما این هنرمند بلژیکی اسکلت یک ماشین مازراتی را خرید و در اختیار تعدادی از هنرمندان اصفهانی گذاشت تا با هنر قلم‌زنی آن را تزیین کنند. اگر چه این ماشین، صنعتی و مدرن است ولی با هنر ایرانی درآمیخته شده و در حال نمایش است و به زودی نیز به آمریکا می‌رود تا در آنجا هم به نمایش درآید.

در ادامه این مراسم محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی کشور  گفت: شعار امسال ایکوم جهانی درحالی به روایت‌های تاریخی مناقشه برانگیز؛ گفتن ناگفتنی‌ها در موزه‌ها تاکید می‌کند که روایت‌های ناگفتنی بسیاری در موزه‌ها وجود دارد. این شعار  تجسم کارکردهای موثر موزه به عنوان نهادی پیش رو و همراه جامعه برای تحقق آرمان‌های بلند انسان است.

معاون میراث فرهنگی کشور بیان کرد:  صلح و دوستی بین ملت‌ها، اقوام، گروه‌ها و به عبارتی جامعه بشری آرزو و آرمانی است که تمامی  نیک خواهان جهان در سراسر گیتی در تمامی‌دوران‌ها به آن ایمان داشته و دارند. بزرگترین مصلحان بشری و مهمتر از همه پیامبران پیامی‌جز صلح و برابری در سایه الطاف و رحمت الهی نداشته اند و هم اکنون موزه‌ها تلاش می‌کنند در تحقق این آرمان بلند پرچم داری کنند. به این ترتیب موزه‌ها با ایجاد فضای گفتگو و رفع سوءتفاهم، زمینه آشنایی و موردت بین انسان‌ها را در قالب نژاد، اقوام و گروه‌های مختلف را فراهم می‌آورند.

وی تاکید کرد: موزه‌ها به جای کارکردهای غیرموثر و تشریفاتی با فعالیت به نفع جامعه به قطبی برای ترویج روابط مسالمت‌آمیز بین انسان‌ها تبدیل می‌شوند. این شعار همچنین حاکی از آن است که چگونه پذیرش روایت‌های تاریخی مورد بحث می‌تواند اولین قدم در تجسم یک آینده مشترک زیر پرچم مصالحه و آشتی باشد.

معاون میراث فرهنگی کشور بیان کرد: آشتی کردن و مصالحه میوه‌های شناخت و آگاهی هستند و موزه‌ها مناسبت‌ترین مکان برای بیان حقیقت هستند. از همین رو، روایت ناگفتنی‌ها و روایت‌های ناگفتنی در موزه‌ها که تجسمی‌از شعار روز جهانی موزه‌ها در سال ۲۰۱۷ میلادی است به چگونگی درک جنبه‌های غیرقابل درک روایت‌های تاریخی مناقشه برانگیز از یک سو و وجوه غیرقابل بیان اینگونه روایت‌ها اشاره دارد.

وی گفت: در سال ۹۳ حدود ۳۰۰ فعالیت مشترک بین مردم و سازمان میراث فرهنگی انجام شد. این فعالیت‌ها در سال ۹۵ به ۷۰۰ مورد رسید و امید است در سال جاری این اقدامات مشارکتی افزایش پیدا کند.

طالبیان افزود: در سفر هفته گذشته به منطقه دستجرد و در بازدید از یکی از روستاها شاهد آثاری بودم که بیانگر حقایق تاریخی هستند و نمونه این آثار در سراسر کشور وجود دارد. ثبت بیابان لوت و نیز قنات‌های ایران یکی از این اقدامات است و به‌عنوان مثال با ثبت قنات قصبه گناباد در قالب پرونده زنجیره‌ای قنات‌های ایران شاهد حضور ۲۵۰هزار گردشگر در منطقه گناباد در سال گذشته بودیم که رقم چشمگیری است و این موضوع باعث شده تا در برخی از روستاهای آن منطقه مانند روستای تاریخی و هدف‌گردشگری ریاب شاهد احداث اقامتگاه‌های بوم‌گردی و رونق و توسعه گردشگری باشیم.

اجرای نمایش سایه‌های قصه‌گو، تک‌نوازی موسیقی، سخنرانی‌های تخصصی و افتتاح مرکز مستندنگاری پیشرفته از مهم‌ترین برنامه‌های گرامیداشت روز جهانی موزه‌ها در محل موزه ملی ایران است. در  این مراسم از برخی فعالان موزه داری تجلیل شد.

در بخش مدیران موزه از فیروزه سپیدنامه در موزه ایران باستان، پریسا صبوری در موزه مردم‌شناسی گرمسار، گیسو فکور  در موزه پوشاک کاخ سعدآباد تجلیل شد.

از رقیه خلیل‌زاده در موزه نقاشی پشت شیشه، صدیقه شعبانی در موزه رشت، و مهناز اسدی در کاخ نیاوران به عنوان موزه دار برتر یاد شد.

نغمه حسین قزوینی از موزه ملی ایران، خلیل حق‌شناس از بافت تاریخی گرگان و رحمت‌الله همتی از موزه استاد نادری خراسان رضوی نیز به عنوان راهنمای موزه تقدیر به عمل آمد.

امین اموال‌های برتر نیز شکوفه ابوالفتح‌زاده از آذربایجان شرقی، معصومه نعمتی وردینی از کاخ سعدآباد و سیما عابد کهنمویی از موزه ملی ایران معرفی شدند.

از راضیه طاهری مرمت گر سمنان، بابک حجتی مرمت گر بخش خصوصی و  فاطمه حسینی از کاخ سعدآباد به عنوان مرمتگران برتر مورد تقدیر قرار گرفتند.

در بخش مسئولان موزه‌های استان‌ها نیز سارا متین از تهران. فرزانه ولی‌پور از آذربایجان غربی و قاسم طالب‌زاده ثانی از خراسان شمالی معرفی شدند.

موزه‌های تاریخ رهگشای بادرود اصفهان، موزه علوم تاریخ طبیعی خراسان رضوی و موزه تمبر البرز نیز به عنوان موزه‌های برتر بخشی خصوصی معرفی و تجلیل شدند و از محمد کاظمینی از شهر یزد، قنبر اکبری  از استان آذربایجان غربی و حسین ساجدی از استان آذربایجان شرقی نیز به عنوان موزه دار بخش خصوصی تجلیل شد.

 


iconادامه مطلب

مسائلی هست که ما نمیدانیم
بازديد : iconدسته: گزارش

کارگردان «امتحان نهایی» که با فیلم‌نامه‌ی از عباس کیارستمی این فیلم را ساخته است،گفت: نمی‌دانم چرا! ولی می‌دانم که آقای کیارستمی خیلی فیلم‌نامه «امتحان نهایی» را دوست داشتند. ای کاش خودشان بودند و می‌گفتند که چرا این فیلم‌نامه را دوست داشتند.

عادل یراقی – کارگردان «امتحان نهایی» – که همزمان با اکران فیلمش در نشست ایسنا حاضر شده بود، در پاسخ به اینکه آیا فیلم به دلیل ممیزی در جشنواره‌ی دو سال قبل حضور پیدا نکرد؟ گفت: ما هم به دنبال کسی می‌گردیم که این سوال را از او بپرسیم. فیلم مشکل ممیزی نداشت و فقط شاید این مساله که درباره‌ی آن مطرح شد، بهانه‌ای بود تا آن را در جشنواره نپذیرند.

او یادآور شد: در آن سال، هیات انتخاب فیلم فجر، فیلم را دیده بود اما آقای حیدری دبیر جشنواره، به هر دلیلی فیلم را از جشنواره درآوردند که البته در این زمینه در برنامه «هفت» در همان مقطع، مفصل بحث شد.

یراقی ادامه داد: چند ماه قبل یکی از اهالی سینما که در آن مقطع جزو دست‌اندرکاران جشنواره‌ی فجر بود و الان مسوولیتی ندارد؛ به من گفت که فیلم شما در هیات انتخاب، پذیرفته شده بود ولی دبیر جشنواره به بهانه‌ی اینکه این فیلم پروانه ندارد،نگذاشت در جشنواره باشد. این در حالی است که خیلی فیلم‌ها در جشنواره پروانه نمایش ندارند اما شرکت می‌کنند و پس از آن برای اکران عمومی، پروانه  می‌گیرند.

همچنان معتقدم چیزی هست که ما نمی‌دانیم!

کارگردان «امتحان نهایی» تاکید کرد: هیچ دلیل موجه‌ای برای عدم نمایش فیلم در جشنواره به ما ارایه نشد و البته معتقدم همچنان یک چیزی هست که ما نمی‌دانیم!

یراقی با اشاره به تاخیر سه سالی که از مقطع ساخت فیلم تا نمایش بوجود آمده است، گفت: به هرحال فیلمی که در جشنواره‌ی فجر نباشد، کمتر فرصتی برای عرضه پیدا می‌کند و سینماها کمتر رغبت نشان می‌دهند تا آن را نمایش بدهند.

ای کاش عباس کیارستمی بود و فیلم را روی پرده می‌دید

کارگردان «امتحان نهایی» که با فیلم‌نامه‌ی عباس کیارستمی،این اثر را مقابل دوربین برده است، در بخش دیگری از این گفت‌وگو اظهار تاسف کرد از اینکه “فیلم وقتی به نمایش درآمده که عباس کیارستمی دیگر نیست” و ادامه داد: ایشان خیلی علاقه‌مند بودند که این فیلم، رنگ پرده را ببیند و حالا افسوس می‌خورم که ای کاش کیارستمی بود و فیلم را روی پرده می‌دید، به هرحال باور رفتن عباس کیارستمی خیلی سخت است.

عادل یراقی در عین حال خاطرنشان کرد: البته باید خدا را شکر کنم که ایشان فیلم را بصورت کامل دیدند و پیشنهاداتی داشتند که در نهیات یک پلان هم به فیلم اضافه شد.

او با اشاره به رضایت عباس کیارستمی از بازیگران فیلم لیلا زارع، شهاب حسینی  و حتی بازیگران نوجوان آن، یادآور شد: نمیدانم چرا! ولی می‌دانم که آقای کیارستمی خیلی فیلم‌نامه «امتحان نهایی» را دوست داشتند و افسوس می‌خورم ای کاش خودشان بودند و می‌گفتند که چرا این فیلم‌نامه را دوست داشتند؟!

عادل یراقی که پیش از «امتحان نهایی» با ایده‌ای از عباس کیارستمی «آشنایی با لیلا» را ساخت که در گروه «هنر و تجربه» به نمایش درآمد، یادآور شد: در کلاس‌های آقای کیارستمی،یک فیلم کوتاه ساختم که خودم هم در آن بازی کردم،آقای کیارستمی گفتند، از بازی من خوششان می‌آید و ایده‌ی «آشنایی با لیلا» را مطرح کردند.

او ادامه داد: بعد از آن همکاری، ایده‌ی فیلم‌نامه‌ی «امتحان نهایی» را دادند، مدتی طول کشید که توانستم با این طرح ارتباط برقرار کنم اما آقای کیارستمی اصرار می‌کردند که چرا نمی‌نویسی ؟! چون طرح «امتحان نهایی»، جدی‌تر بود و به روحی‌ام نمی‌خورد، نوشتن آن برایم سخت بود اما در نهایت شروع به نوشتن فیلم‌نامه کردم و بعد من می‌نوشتم و می‌بردم به آقای کیارستمی نوشته‌ها را نشان می‌دادم و ایشان هم فیلم‌نامه را می‌خواندند و تصحیح می‌کردند.

شهاب حسینی مثل یک فرشته برای این فیلم بود

عادل یراقی در بخش دیگری از گفت‌وگویش با ایسنا با بیان اینکه “شهاب حسینی وقتی برای این فیلم آمد، مثل یک فرشته‌ای برای آن” بود” ادامه داد:ایشان وقتی پذیرفتند در این فیلم بازی کنند،خانم لیلا زارع را معرفی کردند.

کارگردان «امتحان نهایی» در پاسخ به این نقطه‌نظر که “پایان بندی فیلم شبیه پایان بندی فیلم‌های کیارستمی نیست!” گفت: نه کاملا مورد نظر ایشان بود. البته الان پایان کمی باز است چون ایشان یک پایان مشخص‌تری مدنظرشان بود اما من به دلیل اینکه آن پایان را نمی‌توانستم تصور کنم، نتوانستم بسازم؛ به هرحال از خود آقای کیارستمی یاد گرفته بودم که ابتدا باید تصور کنم و بعد بنویسم بنابراین به این پایان‌بندی که الان می‌بینید،رسیدم و آقای کیارستمی هم قبول کردند.

عادل یراقی در پاسخ به اینکه “اگر فیلم در «هنر و تجربه» اکران می‌شد شاید فرصت اکران بهتری داشت”، توضیح داد: پیشنهاد هنر و تجربه برای فیلمی مثل «امتحان نهایی»، مثل این است که شما تجهیزات کامل برای رفتن به قله کوه تهیه کنید اما بعد که همه مخارج را متحمل شدید،بعد بگویند ما می‌خواهیم تا سر همین تپه برویم! به هرحال فیلم قبلی‌ام «آشنایی با لیلا» نوع ساختارش می‌طلبید که در «هنر و تجربه» پخش شود و من هم پذیرفتم، اما «امتحان نهایی» برای من اینگونه نبود.

او در عین حال گفت: البته دوست داشتیم «امتحان نهایی» همزمان در «هنر و تجربه» هم اکران شود اما اخیرا متاسفانه یک لایحه‌ای آمده است که فیلم‌ها همزمان نمی‌توانند هم در سینماها و هم در گروه «هنر و تجربه» اکران شوند، بنابراین این فرصت برای آن فراهم نشد.

سعید خانی پخش‌کننده‌ی فیلم «امتحان نهایی» هم در پاسخ به وضعیت اکران فیلم‌های این‌چنینی خاطرنشان کرد: الان مدت‌هاست که فیلم‌های کمدی برای سینمادار در ارجحیت است و اکران این مدل فیلم‌ها، یک مقدار سخت است. ضمن اینکه دو سال از تولید این فیلم می‌گذرد، شاید اگر زمانی که آقای کیارستمی زنده بودند، این فیلم اکران می‌شد به مراتب اکران بهتری داشت.

او ادامه داد: به هرحال وقتی دو سال از ساخت یک فیلم بگذرد، تا بخواهی فیلم را دوباره برای سینمادار جا بی‌اندازی، وقت می‌برد اما با همه‌ی این اوصاف و محدودیت سالن نمایش، فیلم فروش خوبی داشته است.

سعید خانی در پاسخ به اینکه آیا حضور چهره‌ای چون شهاب حسینی و گیشه‌ای که این بازیگران دارند، باعث شد که پخش فیلم «امتحان نهایی» را بپذیرید؟ گفت: قطعا حضور بازیگران چهره در فروش یک فیلم تاثیرگذار هست اما من این فیلم را به این دلیل پخش کردم چون آن را دوست داشتم و همچنین معتقدم اثری از آقای کیارستمی می‌تواند باعث شود تا مخاطبان بیشتری به سالن بیایند.

این پخش‌کننده همچنین تاکید کرد که “فرهنگ با هم رفتن به سینما و فیلم دیدن باید بیش از این جا بی‌افتد.”

سعید خانی در پایان درباره‌ی اینکه آیا تبلیغات متفاوتی برای «امتحان نهایی» در نظر گرفته‌اید؟ گفت: ما برای این فیلم یک شعاری درآوردیم که “آیا تا به حال برای عاشقی امتحان دادی؟” و  در فضای دانشگاهی از اساتید و دانشجویان این سوال را پرسیدیم و براساس آن ویدیو درست کردیم.

به گزارش ایسنا، فیلم «امتحان نهایی» به کارگردانی عادل یراقی و نویسندگی عباس کیارستمی و عادل یراقی، محصول سال ۱۳۹۴ است.

«امتحان نهایی»  به تهیه‌کنندگی مصطفی شایسته روایت داستان یک معلم ریاضی است که برای تدریس خصوصی به خانه شاگردش می‌رود و همین امر باعث آشنایی او با مادر بچه می‌شود.

 


iconادامه مطلب

سالروز تولد پرویز رجبی مورخ و محقق تاریخ ایران باستان
بازديد : iconدسته: گزارش

 

پرویز رجبی ،مورخ و محقق تاریخ ایران باستان و مترجم بهار سال ۱۳۱۸ در روستای امامقلی، حدود ۴۰ کیلومتری قوچان، به دنیا آمد.

کودکی را در زادگاه پدری‌ا‌ش در روستای آق‌کند، بین میانه و زنجان سپری کرد و در همان جا به مدرسهٔ ابتدایی رفت.
در مشهد دیپلم گرفت و به استخدام ادارهٔ فرهنگ قوچان آموزش و پرورش کنونی درآمد و آموزگاری را پیشه کرد. در سال ۱۳۳۸ به تهران آمد و در بانک صادرات استخدام شد و تا ۱۳۴۲ در آن بانک کار می‌کرد.

در سال ۱۳۴۲ برای ادامهٔ تحصیل به آلمان رفت. در سال ۱۳۴۹ از دانشگاه گوتینگن آلمان دکترا گرفت .در بازگشت نخست به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد . در سال ۱۳۵۳ سرانجام مرکز تحقیقات ایران‌شناسی را تأسیس کرد.

در ۱۳۶۷ مجدداً به آلمان رفت و به مدت ۶ سال به تحقیق و تدریس در دانشگاه‌های دانشگاه ماربورگ و گوتینگن مشغول بود. سرانجام در ۱۳۷۳ مجددا به ایران بازگشت و ریاست بخش ایران‌شناسی مرکز دایرةالعمارف بزرگ اسلامی را بر عهده گرفت.
۱۳۷۹ سالی بود که براثر سکته مغزی و فلج شدن نیمی از بدن خانه نشین شد اما همچنان به کار تحقیق و ترجمه اشتغال داشت .در این مدت بیش از ۲۰۰ مقاله علمی تالیف و حدود ۹۰ مقاله نیز برای مرکز دائرالمعارف دائره المعارف بزرگ اسلامی ویرایش کرد.

پرویز رجبی در پاییز و زمستان ۱۳۸۹ یک دوره سخت بیماری و شیمی درمانی را تحمل کرد ولی همچنان با سخت کوشی تمام به تحقیقات خود ادامه دادتا در ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه روز ۲۱ بهمن ماه ۹۰ ۱۳جان به جان آفرین تسلیم کرد.

 


iconادامه مطلب

” مارکز” چطور نویسنده شد؟
بازديد : iconدسته: گزارش

«مارکز» چطور نویسنده شد؟

وقتی از «گابریل گارسیا مارکز» پرسیده شد داستان‌نویسی را از کجا آغاز کرده، او پاسخ داد: همه چیز از «مسخ» کافکا شروع شد.

به گزارش ایسنا، «گاردین» اخیرا گزارشی را به قلم «سم جوردیسون» درباره سرمنشأ نویسنده شدن «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده فقید کلمبیایی و برنده نوبل ادبیات ۱۹۸۲ منتشر کرده که آن را در ادامه می‌خوانید:

نویسنده «صد سال تنهایی» برای روایت داستانی ناممکن که تردیدهای خواننده را زیر سوال می‌برد، از «کافکا» و قصه‌های مادربزرگش وام گرفته است. «گابو» در مصاحبه‌ای با «پ‍اریس ریویو» می‌گوید: در ابتدای این رمان آمده «یک روز صبح وقتی گرگور سامسا از خوابی آشفته بیدار شد، دید در رختخواب خود به حشره‌ای بزرگ تبدیل شده است.» وقتی این خط را خواندم فکر کردم خبر نداشتم می‌شود این‌طور هم نوشت. اگر می‌دانستم، مدت‌ها پیش نویسندگی را شروع می‌کردم. بنابراین، بلافاصله نوشتن داستان‌های کوتاه را شروع کردم.

طبیعتا این مسأله سرآغاز مشهور رمان «صد سال تنهایی» را به یاد می‌آورد: «خیلی سال بعد، جلو جوخه آتش، سرهنگ آئورلیانو بوئندیا بی‌اختیار بعدازظهرِ دوری را به یاد آورد که پدرش او را برد تا یخ را بشناسد.»

تاثیر «کافکا» بر «مارکز» را در ادامه رمان هم می‌شود دید؛‌ «گارسیا مارکز» ایده این را که هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد برداشته و با آن جلو می‌رود. در اولین فصل «صد سال تنهایی» با مردی مواجه می‌شویم که پیر می‌شود و دوباره جوان می‌شود. ما اخطارهای واضح و دقیقی درباره آینده می‌شنویم و داستان‌های عجیب و غریبی همچون مرغی که ۱۰۰ تخم می‌کند. جهان این کتاب را نمی‌شود با ایده‌های واقعی و فیزیکی محدود کرد.

اما موضوع دیگری که «مارکز» از «کافکا» یاد گرفت این بود که هرقدر ایده‌هایت پیچیده باشد، باید آن را با روایتی ساده بیان کنی. تو از دیدن جهانی که در آن یخ به اندازه روحی که تو را در حمام آزار می‌دهد اهمیت دارد، حیرت‌زده می‌شوی، دنیایی که در آن احتمال به دنیا آمدن نوزادی با دم خوک، از واقعیت‌های زندگی به حساب می‌آید.

 

اما تنها «کافکا» نبود که الهام‌بخش «مارکز» شد. این نویسنده کلمبیایی همچنین بعضی از داستان‌هایش را به مادربزرگش نسبت داده است: «او داستان‌های فانتزی و ماوراءالطبیعه را خیلی طبیعی تعریف می‌کرد… آن‌چه از همه مهم‌تر بود، حالت چهره‌اش بود. مادربزرگم وقتی داستان می‌گفت اصلا حالت صورتش را تغییر نمی‌داد و این همه را غافلگیر می‌کرد. در تلاش‌های قبلی‌ام برای نگارش «صد سال تنهایی» سعی کردم داستان را بدون این‌که باور کنم، روایت کنم. متوجه شدم کاری که باید انجام دهم این است که خودم داستان را باور کنم و به همان شکلی که مادربزرگم قصه می‌گفت، آن‌ها را روایت کنم: با چهره‌ای سنگی.»

یکی از نمونه‌های مشهور این صورت‌ سنگی «مارکز» اوایل کتاب دیده می‌شود؛ وقتی یکی از «خوزه آرکادیو»ها در حمام می‌میرد. کاملا روشن نمی‌شود، اما به نظر می‌رسد او به سر خود شلیک کرده است. بعد از پیچیدن صدای گلوله، جریان خونی در شهر ماکوندو به راه می‌افتد و این قصه کاملا طبیعی و در حد حرف زدن مردم درباره ترافیک، گفته می‌شود. این روایت با جزییات حسی غنی‌اش، یکی از نمونه‌های ممکن در برند رئالیسم جادویی «مارکز» است.

چه چیزی غم‌انگیزتر از جاری شدن خون پسری تا رسیدن به مادرش در خانه؟ یا احمقانه‌تر؟ چرا ما باید روی جهانی حساب کنیم که هر چیزی در آن ممکن است؟ این جهانی نیست که در آن هیچ چیز اهمیت ندارد؟ چون تنها قانون آن هوا و هوس نویسنده است؟ تا کجا می‌توانیم جلو ناباوری‌مان را بگیریم؟

من اغلب در مواجهه با رئالیسم جادویی، منفی‌نگر بودم اما وقتی داشتم «صد سال تنهایی» را می‌خواندم، موفق شدم صدای پشت ذهنم را خاموش کنم. وقتی جریان خون را دنبال می‌کردم، این صدا نپرسید: «واقعا؟»ـ اما وقتی هم که جریان به «اورسولا» رسید، جلو طنین احساسم را نگرفتم.

چیزی درباره «مارکز» هست که تا حد زیادی به او کمک می‌کند قسر در برود. او می‌گوید: «یک رمان‌نویس می‌تواند دست به هر کاری بزند، تا زمانی که کاری کند مردم او را باور کنند.» شاید جادویی‌ترین چیز درباره نوشتار او هم این است که ما باورش داریم.

 

«گابریل گارسیا مارکز»  نویسنده مطرح کلمبیایی سه سال پیش در یکی از روزهای نیمه ماه آوریل با زندگی وداع گفت. او ۱۲ سال پایانی عمرش را با سرطان غدد لنفاوی جنگید و در سال‌های آخر درگیر زوال عقل و آلزایمر شده بود. وضعیت بد سلامتی او طی سال‌های آخر، جامعه ادبیات و روزنامه‌نگاری جهان را متأثر و مرگ او کتاب‌دوستان بی‌شماری را در سرتاسر دنیا اندوهگین کرد.

«مارکز» که  از مشهورترین نویسندگان آمریکای لاتین به حساب می‌آمد، ششم مارس ۱۹۲۷ در آرکاتاکای کلمبیا متولد شد. «گابو» زمانی که در دانشگاه ملی کلمبیا رشته حقوق می‌خواند، به طور جدی وارد کار روزنامه‌نگاری شد. این نویسنده اولین اثر داستانی خود را در سال ۱۹۴۷ در روزنامه «ال اسپکتادور» چاپ کرد. از آن پس هفت سال برای نگارش اولین رمان کوتاه خود تحت تأثیر نویسندگانی چون «ویلیام فاکنر» و «ویرجینیا وولف» وقت صرف کرد. «طوفان برگ» سرانجام در سال ۱۹۵۵ به چاپ رسید و سپس شاهکار او «صد سال تنهایی» در سال ۱۹۶۷ روانه بازار کتاب شد.

«مارکز» در طول عمرش به نوشتن ادامه داد و آثاری را چون «پاییز پدرسالار» (۱۹۷۵) و «عشق سال‌های وبا» (۱۹۸۵) که از معروف‌ترین رمان‌هایش هستند، خلق کرد. این نویسنده کلمبیایی شانس این را داشت که در زمان حیاتش به موفقیت مالی برسد و مورد تحسین منتقدان ادبی قرار گیرد؛ اتفاقی که برای خیلی از همتایان او رخ نمی‌دهد. «گابو» را پس از «میگوئل سروانتس» نویسنده قرن هفدهمی «دن کیشوت»، محبوب‌ترین نویسنده اسپانیولی‌زبان می‌دانند. علاوه بر محبوبیت ادبی، «مارکز» برای خلق سبک ادبی «رئالیسم جادویی» هم اعتبار بسیاری برای خود خرید. با این حال این‌ها تنها افتخارهای ادبی «مارکز» نیستند. او در هشتم دسامبر ۱۹۸۲ مهم‌ترین جایزه ادبی جهان، یعنی نوبل را به دست آورد.

 


iconادامه مطلب

۳۵ هزار سینما گر و «کن» ۲۰۱۷
بازديد : iconدسته: گزارش

جشنواره کن از فردا (۲۷ اردیبهشت ماه) و در جشن هفتاد سالگی خود به مدت ۱۰ روز میزبان مهمترین چهره‌ها و فیلم‌های روز سینمای جهان خواهد بود.

به گزارش ایسنا، هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن در حالی از فردا (چهارشنبه) کلید می‌خورد که امسال میزبان بیش از ۳۵۰۰۰ دست‌اندرکار حرفه‌ای عرصه سینما و ۴۰۰۰ خبرنگار بین‌المللی در یکی از بزرگترین رویدادهای سینمایی جهان است.

یک پوستر پرحاشیه برای کن ۲۰۱۷

پوستر هفتادمین جشنواره فیلم کن با تصویری از «کلودیا کاردیناله» بازیگر سرشناس ایتالیایی فیلم‌هایی چون «یوزپلنگ» (لوکینو ویسکونتی)، «هشت و نیم» (فدریکو فلینی) و «روزی روزگاری در غرب» (سرجیو لئونه) رونمایی شد، اما این پوستر با حواشی نیز همراه بود و تغییرات فتوشاپی عکس «کاردیناله»  به منظور لاغرتر جلوه دادن او موجب اعتراض‌هایی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی شد.

در این میان برخی بازیگران زن بویژه در هالییود مدعی شدند که هالیوود بازیگران زن را تنها در قالبی خاص می‌پذیرد. «اما تامپسون» یکی از این هنرپیشه‌ها بود که تهدید کرد اگر این تبعیض‌ها و تعصبات در مورد چاق بودنش ادامه پیدا کند،‌ از نقش خود در فیلم بعدی‌اش کناره‌گیری می‌کند.

هزینه میلیون دلاری برای تامین امنیت جشنواره

مسئولان برگزاری هفتادمین جشنواره فیلم کن، امسال نیز اقدام به افزایش تدابیر امنیتی برای برگزاری این رویداد سینمایی کرده‌اند تا از بروز هرگونه حمله تروریستی جلوگیری کنند.

از جمله این اقدامات می‌توان به صرف هزینه چند میلیون دلار برای نصب تیرک‌های اتوماتیک در همه ورودی‌های شهر کن و مکان‌های مهم در اطراف کاخ جشنواره اشاره کرد. سال گذشته از ۵۰۰ دوربین مداربسته نظارتی و ۲۰۰ مامور پلیس برای تامین امنیت جشنواره کن استفاده شد اما امسال ۵۰۰ نیروی داوطلب نیز به جمع نیروهای امنیتی جشنواره اضافه شده‌اند.

 

«آلمادوار» برنده نخل طلا را انتخاب می‌کند

«پدرو آلمادوار» بزرگترین کارگردانان سینمای معاصر اسپانیا به عنوان رئیس هیات‌داوران بخش رقابتی جشنواره فیلم کن ۲۰۱۷، امسال مسئول اصلی انتخاب برندگان بخش رقابتی از جمله نخل طلا است. وی که یکی از چهره‌های محبوب کن است، تاکنون ۵ بار با فیلم‌هایش نامزد نخل طلای کن بوده است و امسال جانشین«جورج میلر» استرالیایی شده که سال پیش این مسئولیت را بر عهده داشت.

«ویل اسمیت» و «جسیکا چستین» بازیگران معروف هالیوودی، «پائولو سورنتینو» کارگردان برنده اسکار ایتالیایی به همراه «ماردن اِده»، «پارک چان-ووک»، «فن بینگ بینگ»، «آنیس ژوئی» و «گابریل یارد»، هشت عضو هیئت داوران بخش رقابتی جشنواره کن ۲۰۱۷ هستند که «آلمادوار» را در امر داوری آثار بخش رقابتی جشنواره یاری می‌کنند.

 

رقابت کارگردانان مؤلف برای نخل طلا

امسال ۱۹ فیلم از سینماگرانی عمدتا نامدار در بخش رقابتی جشنواره کن، برای کسب مهمترین جایزه این رویداد سینمایی یعنی نخل طلا رقابت می‌کنند.

سرشناس‌ترین چهره «میشائیل هانکه» کارگردان اتریشی است که پیش از این دو بار با فیلم‌های «روبان سفید» و «عشق» نخل طلا را در کارنامه دارد و امسال قصد دارد با فیلم «پایان خوش» نام خود را به عنوان تنها کارگردان تاریخ برنده سه جایزه اصلی کن ثبت کند.

از دیگر فیلم‌های مطرح بخش رقابتی شامل «شگفت‌زده» به کارگردانی «تاد هینس»، «نیرومند» جدیدترین ساخته «میشل آزاناویسیوس»،‌ «روز بعد» از «هونگ سونگ سو»، «درخشندگی» به کارگردانی «نائومی کاواسه»، «کشتن آهوی مقدس» ساخته «یورگس لانتیموس»،‌ «بی‌عشق» از «اندری زیاگینتسف»، «فریب‌خورده» به کارگردانی «سوفیا کاپولا» و «در محوشدگی» ساخته «فاتح آکین» کارگردان ترک تبار آلمانی می‌توان اشاره کرد.

حضور کارگردانان صاحب سبک و مولف در فهرست فیلم‌های رقابتی امسال کن علاوه بر جذابیت بخشیدن به این رویداد سینمایی، پیش‌بینی‌ها را نیز بیش از پیش دشوار کرده است.

 

«پولانسکی» یار دیرین کن

در حالی که نامی از «رومن پولانسکی» کارگردان سرشناس لهستانی-فرانسوی در فهرست اولیه فیلم‌های جشنواره کن دیده نمی‌شد اما مسئولان جشنواره نام فیلم «براساس یک داستان واقعی» جدیدترین ساخته این کارگردان جنجالی را پس از چند روز تاخیر به عنوان یکی از فیلم‌های بخش غیررقابتی کن اعلام کردند تا این فیلم نیز همچون اغلب ساخته‌های پولانسکی در چند سال اخیر در کن رونمایی شود. فیلم «براساس یک داستان واقعی» با اقتباس از رمانی با همین نام نوشته «دلفین دویگان» و با فیلمنامه مشترک از «پولانسکی» و «الیور آسایاس» ساخته شده است.

«۲۴ فریم» کیارستمی و سال خوب سینمای ایران در کن

حضور پنج سینماگر ایرانی در بخش‌های گوناگون سال خوبی را برای سینمای ایران در کن هفتادم رقم زده است. امسال فیلم تجربی «۲۴ فریم» آخرین ساخته عباس کیارستمی به مناسبت هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن به صورت ویژه روی پرده می‌رود. «تیری فرمائو» دبیر جشنواره کن با اعلام حضور آخرین ساخته کیارستمی در کن این فیلم را آمیزه‌ای از هنر، عکس و نفاشی خواند و کیارستمی را بخشی مهمی از تاریخ سینما و هنر دانست.

همچنین فیلم «لِرد» به کارگردانی محمد رسول‌اُف به نمایندگی از سینمای ایران در بخش «نوعی نگاه» حضور خواهد داشت و «وقت نهار» به کارگردانی علیرضا قاسمی به عنوان یکی از ۹ فیلم بخش رقابتی کوتاه جشنواره کن برای نخل طلای بهترین فیلم کوتاه رقابت می‌کند.

فیلم کوتاه «حیوان» ساخته بهرام و بهمن ارک نیز در بخش «سینه فونداسیون» پذیرفته شده است. فیلم «آن‌ها» ساخته آناهیتا قزوینی‌زاده هم به عنوان یکی از فیلم‌های بخش نمایش‌های ویژه کن ۲۰۱۷ به روی پرده می‌رود.

 

حضور چشمگیر کارگردانان زن

تعداد فیلمسازان زن در جشنواره کن ۲۰۱۷ نسبت به سال‌های گذشته افزایش قابل توجهی داشته است و در حالی که در سال ۲۰۱۲ نام هیچ کارگردان زنی در جشنواره کن به چشم نمی‌خورد، این رقم تا سال گذشته به ۹ نفر افزایش پیدا کرد، اما جشنواره کن در این دوره شاهد اکران فیلم‌های ۱۲ کارگردان زن است و این به معنای تغییری قابل توجه در این زمینه است. «سوفیا کاپولا»،‌ «نوامی کاواسه» و «لین رامسی» از زنان فیلمسازی هستند که نام‌شان در فهرست آثار بخش رقابتی کن ۲۰۱۷ دیده می‌شود.

نخل طلای الماس نشان

کمپانی سوییسی «شوپارد» که ۲۰ سال است که جایزه نمادین و معتبر نخل طلای کن را می‌سازد، اعلام کرده امسال برای درخشندگی بیشتر این جایزه از ذرات الماس برای تزئین این جایزه مهم سینمایی استفاده خواهد کرد. به همین منظور الماس‌های کوچک ۰.۷ قیراطی مانند دانه‌های برف روی نخل ریخته می‌شود و به آن درخشش بیشتری می‌بخشد و بنابراین امسال جایزه نخل طلایی ویژه‌تر از هر سال خواهد بود.

 

۱۶ فیلم تاریخ‌ساز کن در بخش کلاسیک

نسخه ترمیم‌شده آثاری از بزرگان سینما چون «میکل‌آنجلو آنتونیونی»، «رنه کلمان»، «شوهی ایمامورا»، «آندری وایدا» و … در بخش کلاسیک هفتادمین جشنواره کن به روی پرده می‌روند. به مناسبت هفتامین سالگرد کن، بخش کلاسیک این رویداد سینمایی به مروری کوتاه بر تاریخچه این رویداد سینمایی خواهد پرداخت و نسخه ترمیم شده ۱۶ فیلم تاریخ‌ساز جشنواره از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۹۲ را به روی پرده می‌رود که شامل آثار کارگردانان مطرحی چون «رنه کلمان»، «میکل آنجلو آنتونیونی»، «شوهی ایمامورا»، «آنری ژرژ کلوزو»، «ژان روش» و «رابرت ردفورد» می‌شود.

هفتادمین جشنواره فیلم کن از تاریخ ۱۷ تا ۲۸ می (۲۸ اردیبهشت تا ۷ خرداد) در فرانسه برگزار می‌شود و علاوه بر «پدرو آلمادوار» که ریاست هیئت داوران بخش رقابتی را بر عهده دارد، «کریستین مونجیو» کارگردان مطرح رومانیایی در راس هیئت داوران بخش رقابتی فیلم کوتاه و سینه‌فونداسیون حضور خواهد داشت، همچنین «اوما تورمن» رئیس داوران بخش “نوعی نگاه” و «ساندرین کیبرلن» بازیگر فرانسوی نیز رئیس هیئت داوران جایزه دوربین طلای جشنواره کن در سال ۲۰۱۷ خواهد بود.

همچنین امسال،مونیکا بلوچی بازیگر ایتالیایی به عنوان مجری مراسم افتتاحیه و اختتامیه جشنواره‌ی کن معرفی شده است.

 


iconادامه مطلب

معرفی نامزدهای مهم‌ترین جایزه کتاب سیاسی
بازديد : iconدسته: گزارش

فهرست اسامی شش نامزد راه‌یافته به مرحله نهایی جایزه کتاب سیاسی «جورج اورول» اعلام شد.

به گزارش ایسنا، «گاردین» نوشت: شش کتاب که به موضوعاتی همچون برکسیت، کنترل سلاح، سیاست جهانی، فاجعه هیلزبورو و… پرداخته‌اند، به عنوان نامزدهای نهایی جایزه کتاب سیاسی «جورج اورول» ۲۰۱۷ معرفی شدند.

برنده این جایزه ۳۰۰۰ پوندی که عنوان مهم‌ترین جایزه کتاب سیاسی جهان را یدک می‌کشد، همزمان با معرفی برندگان بخش‌های روزنامه‌نگاری و گزارش اجتماعی و وبلاگ‌نویسی طی مراسمی در لندن در روز ۱۵ ژوئن معرفی می‌شوند.

فهرست راه‌یافتگان به مرحله نهایی این دوره جایزه اورول به شرح زیر است:

«هفت» نوشته «راث دادلی ادواردز»

«همه آماده جنگ» نوشته «تیم شیپمن»

«شهروند کلِم» نوشته «جان بو»

«داستان جزیره» نوشته «دی.جی تیلور»

«و خورشید می‌درخشد» نوشته «آدرین تمپانی»

«روز دیگری بر بستر مرگ آمریکا»‌ نوشته «گری یونگ»

جایزه ۳۰۰۰ پوندی «جورج اورول» شامل بخش‌های روزنامه‌نگاری، وبلاگ‌نویسی و گزارش اجتماعی نیز هست. این جایزه که در سال ۱۹۹۳ راه‌اندازی شده‌، سالانه به نویسندگانی تعلق می‌گیرد که با آثارشان به آرمان‌های «جورج اورول» نزدیک‌ترند. هدف نویسنده رمان «۱۹۸۴» تبدیل کردن ادبیات سیاسی به اثری هنری بود.

جایزه‌ «جورج اورول» ابتدا در بخش کتاب سیاسی کار خود را آغاز کرد و پس از آن بخش روزنامه‌نگاری و در سال ۲۰۰۸ جایزه‌ وبلاگ‌نویسی نیز به آن اضافه شد. از سال گذشته بخش جدیدی هم به این جوایز اضافه شده که به بهترین اثر در حوزه گزارش اجتماعی تعلق می‌گیرد.

از برندگان پیشین جایزه «جورج اورول» می‌توان به نویسندگانی چون «آلن جانسون»،‌ «اندریا گیلیز» و «رجا شهاده» اشاره کرد. سال گذشته نیز این جایزه به «ابتکار روسیه» نوشته «آرکای اوستروفسکی» رسید.

 


iconادامه مطلب

مراسم نکوداشت استاد پرویز کلانتری
بازديد : iconدسته: گزارش ها

مراسم نکوداشت استاد پرویز کلانتری، شنبه سی اردیبهشت ساعت ۱۸ در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود


iconادامه مطلب

آزما از دیروز تا امروز / نگاهی به صدمین شماره ماهنامه ازما “گفتگو با استاد ابوالحسن نجفی”
بازديد : iconدسته: گزارش

 

  شما با نشريات جدي ادبي در دوران دبيرستان آشنا شديد و شروع ماجرا هم ظاهرا با مجلهي «سخن» بود آيا فکر ميکرديد روزي سردبير اين مجله باشيد؟

آن زمان نشرياتي مثل” يادگار”، هم چاپ مي‌شد که من چندان علاقمند به مباحث آن نبودم اما وقتي درسال‌هاي دبيرستان  نخستين شماره از سال دوم سخن به دستم رسيد، با مفاهيم  تازه‌اي آشنا شدم که مرا علاقمند کرد. وقتي به تهران آمدم بلافاصله اقدام کردم براي تهيه ي دوره‌ي کامل مجله، اما سخن بعد از ۳۴ شماره انتشار  موقتاً تعطيل شد چون خانلري، هدايت و شهيد نورايي که هر سه از روشنفکران بودند و تفکر انقلابي در ادبيات داشتند (البته بيشتر هدايت و نورايي) به اروپا رفتند. بعد از تيراندازي به شاه در سال ۱۳۲۷ يکباره آزادي نسبي که از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ به سبب آشفتگي اوضاع بعد از سقوط رضا شاه تا آن روز وجود داشت از بين رفت اما باز هم اوضاع تا ۱۳۳۲ بد نبود و از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲به بعد خفقان مطلق حاکم شد. اما اين دوره‌ي دوازده ساله ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ يک دوره‌ي منحصر به فرد بود از نظر آزادي مطبوعاتي و فرهنگي. وابعاد اين آزادي آن قدر بود که حتي به نوعي «هوچي‌گري» در نشريات منجر شد مثلاً در مجله‌ي «آتشبار» به مديريت انجوي شيرازي يا «مرد امروز» به مديريت محمد مسعود. يا «شورش» به مديريت کريم پورشيرازي اين‌ها عملا در نشرياتشان ناسزا مي‌گفتند. اين دوران دوران غريبي بود و هر جا مي‌رفتيم صحبت سياست بود و حزب توده.

بعد از ۲۸ مرداد فعاليت‌هاي  فوق‌العاده‌اي چه در زمينه‌ي ادبيات و چه در رشته‌هاي ديگر هنري و به خصوص در حوزه ي روزنامه‌نگاري آغاز شد از سال ۱۳۳۵ و در واقع درميانه‌ي دهه‌ي سي فعاليت‌هاي هنري و فرهنگي بيشتر شد و در در اوايل دهه‌ي پنجم که از ۱۳۴۰ شروع مي‌شود تا سال‌هاي  ۵۱ – ۱۳۵۵ يک دوره‌‌ي فوق‌العاده بود در تاريخ هنر و ادبيات ايران که نه قبل از آن سابقه داشت و نه بعد از آن تکرار شد. بعضي‌ها اغراق مي‌کنند و مثلا آقاي زرياب خويي مي‌گويد: «اين دهه ايران حتي در جهان بي‌نظير بوده». در اين دوران اوج کارهاي آل احمد بود و پختگي شعري شاعراني چون شاملو و فروغ و سهراب، چاپ آثار ساعدي و نويسندگان نوگراي ديگر و در همين دوران سينماي موج نوي  ايران بروز مي‌کند و حتي از نظر سياسي هم مردم جرات پيدا کرده بودند که پوشيده و يا آشکار آزادي خواهي و مطالباتشان را بيان کنند.

 

  اما افرادي مثل آيدين آغداشلو معتقدند که نوجوييهاي بزرگاني چون نيما و مقالهنويسيهاي فروزانفرها بود که زمينه را براي  پيشرفتها در دههي چهل پديد آورد، شما چه قدر اين حرف را قبول داريد؟

من اين را قبول ندارم. آن‌ها يک کار ديگر مي‌کردند. امثال فروزانفرها و همايي‌ها حتي روبروي نيما قرار  گرفتند.

 در آن مقطع زماني که سخن، يغما، صدف و … منتشر ميشدند، «سخن» متفاوتتر از  بقيه بود  هم در زمينه انتخابهايي که ميکرد و هم ترجمهي شعرهايي که چاپ ميکرد دليل  اين نگاه متفاوت را  شما در چه چيزي ميبينيد آيا کاراکتر خود خانلري بود يا چيز ديگري؟

نه چندان. خانلري با توجه به همه‌ي ارزش‌هايي که دارد و من  به همه‌ي آن‌ها احترام مي‌گذارم، خودش يک روحيه ي بينابيني داشت هم علاقمند به زمينه‌اي بود که در آن پرورش يافته بود يعني همان روش قدمايي و کلاسيک و هم ‌کششي به سوي ادبيات غرب و ادبيات جديد داشت ولي خودش به شيوه‌ها و فضاي جديد آن‌طور که بايد علاقه نداشت يعني مثلا نيما را نمي‌فهميد و يا نمي‌خواست بفهمد. چون به هر حال پرورش يافته‌ي کلاسيک‌ها بود. اما تفاوتش با آن‌ها در اين بود که زبان خارجي مي‌دانست و به خصوص به زبان فرانسه تسلط عالي داشت و از اين طريق با ادبيات خارج به خصوص با رمان و نمايشنامه آشنا بود در حالي که فضلايي چون همايي و فروزانفر به کلي با اين مسايل بيگانه بودند. بنابراين آن‌ها به هيچ وجه پايه‌گذار  هيچ پيشرفتي به سوي ادبيات مدرن نمي‌توانستند باشند.

خانلري هم ادبيات قديم را کار کرده بود و هم گرايش‌هايي به ادبيات غرب داشت و در اين ميان مانده بود يعني نه خيلي قدمايي بود و نه خيلي جديد. در نتيجه مجله‌اش هم همين‌طور بود در مورد چاپ خيلي از مطالب جديد ديگر انتخابش با خود خانلري نبود به‌خصوص در دهه‌ي چهارم. در دهه‌ي دوم ۱۳۲۲ تا آن دوره ي دوم که سخن منتشر شده که هدايت و  (دو نفر ديگر که سردبير بودند…) آن زمان سخن نسبت به دوره ي خودش مجله‌ي پيشرويي بود اما از ۱۳۴۵ به بعد سخن ديگر پيشرو نبود.

 يعني سخن از شرايط دوران بعد از ۲۸ مرداد عقب ماند؟

دقيقا اما مقاله‌هاي متيني در آن منتشر مي‌شد و گاه همان‌ها زمينه‌ساز بحث‌هاي خوبي مي‌شد. و البته هرگز آن چه ما شعر نو مي‌ناميم در آن چاپ نشد.

  اما ترجمهي شعرهاي خوبي مثلاً از بودلر و  ساير شعراي پيشگام غربي در آن منتشر ميشد.

بله، اين‌ها بود گاهي بحث‌هايي در زمينه‌ي نقد ادبي در آن چاپ مي‌شد که از بين بهترين‌ها انتخاب مي‌شدند، ترجمه‌هايي که از آثار نويسندگان خارجي مي‌شد بسيار خوب بود که اين‌ها بيشتر حاصل حضور همکاراني بود که در کنار خانلري بودند، از جمله عده‌اي از همکاران بين سال‌هاي ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ در سخن جمع شدند که گروه بسيار جالبي بودند آن‌ها به همت عليرضا حيدري دور هم جمع شده بودند که به نظر من بهترين دوره‌ي مجله سخن اين دوره بود. اين جوان‌ها برخي تندرو بودند، تندوري که خانلري نمي‌توانست داشته باشد اما با آن‌ها کنار مي‌آمد. اما قدر خانلري همواره محترم است. اگر اين مجله يک مجله‌ي تاثيرگزار در دوران خودش بود، قطعا بخشي هم مديون خانلري بوده که باعث شد اين مجله پايدار بماند در اين شکي نيست. اما اين که مسئوليت هر آن چه در سخن چاپ مي‌شد به انتخاب و عهده‌ي‌ خانلري باشد نه اين جور نبود و بسياري از نوآوري‌ها بر عهده‌ي همکاران خانلري بود. و از يک دوره‌اي هم ديگر سخن عقب افتاد. يعني وقتي من سال ۱۳۴۵ از خارج برگشتم ديگر سخن کهنه شده بود. در آن زمان جنگ اصفهان، جنگ هنر و ادب حسين رازي (که در سال ۱۳۳۵ چاپ شد و اصلا کلمه ي جنگ را هم او به کاربرد) يا انديشه و هنر و خروس جنگي بودند که منشا تحولات بسياري بودند.

متن کامل در ارشیو سایت ماهنامه آزما

 


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY