افتتاح کتابفروشیهای جدید آن هم در کوران بحرانهای اقتصادی، اتفاق مثبتی است؛ هرچند الزاما به معنی گسترش بازار و افزایش فروش کتاب نیست.
قیمتهای
همیشه صعودی کاغذ و کتاب؛ آمار همیشه پایین سرانه مطالعه و جامعه
کمکتابخوان، افزایش سرانه استفاده از فضای مجازی و این قبیل موارد در این
چند سال اخیر، بازار کتابفروشیها را از رونق انداخته و برخی از
کتابفروشیها را به تعطیلی کشانده است؛ شرایطی که ظهور و بروز آن در سایه
شیوع ویروس کرونا بیشتر هم نمود پیدا کرده؛ اما در کمال تعجب، شاهد افتتاح
تعداد قابل توجهی کتابفروشی در این ایام بودهایم.
طبق نظر کارشناسان، حال بازار کتاب، چه با کرونا و چه بدون کرونا، بد است و
این وضعیت، مختص این یکیدو روز نیست؛ وضعیتی که عرصه را بر فعالیت
کتابفروشیها تنگ کرده است؛ خصوصا بر کتابفروشیهای محلی که در یکی دو
دهه اخیر دیگر رد و نشانی از آنها باقی نمانده است. در سالهای اخیر به
کرات شاهد تبدیل کتابفروشیها به اغذیهفروشی و فستفودی بودهایم اما در
یک سال اخیر، جریان قابل توجهی از افتتاح کتابفروشی مشاهده شده است؛ البته
بیشتر در مراکز و مناطق تجاری و در متراژهای وسیع؛ نه در محلهها و به
سبک و سیاق قدیم.
در همین ایام اپیدمی کرونا و در سه ماه اول سال، افتتاح چهار کتابفروشی
بزرگ «دی» در خیابان ایرانشهر، «کتابِمان» در مجتمع تجاری «معینمال» در
حوالی میدان آزاد، کتابفروشی ژانر «راما» در خیابان انقلاب (مظفر شمالی)،
فروشگاه «کتابهای جیبی» انتشارات امیرکبیر و کتابفروشی «انتشارات نگاه»
در خیابان کریمخان را در تهران شاهد بودیم. همچنین کتابفروشی ۱۰۰۰متر
مربعی نشر «ثالث» هم در مجموعه عظیم ایرانمال، روزهای پایانی چیدمان و
تجهیز را پشت سر میگذارد و در دست افتتاح است.
درست است که افتتاح این کتابفروشیها از سال قبل زمینهچینی شده است و
بار همه کارها روی دوش همین چندماه درگیری همهجانبه جامعه با کرونا نیست؛
اما همینکه صاحبان این کتابفروشیها خود را به شرایط پیرامون محدود
نکردهاند و جانب مصلحت را بر شروع کار در این ایام گذاشتهاند، هم جالب و
هم امیدوارکننده است.
در وضعیت موجود که صنعت نشر و کتاب با آن مواجه است، افتتاح کتابفروشیهای
جدید، یک تناقض قابلتوجه بهنظر میآید و این سوال را به ذهن متبادر
میکند که اگر حال کتاب و کتابفروشیها بد است، اگر کتاب مخاطب و مشتری
ندارد و صنعت نشر طبق وضعیت حاکم بر آن رو به سقوط پیشبینی میرود، چه
شرایطی باعث میشود که کتابفروشیهای جدید شروع به کار کنند؟
این موضوع در گفتوگو با یک مدیر صنفی، یک کتابفروش و ناشر و همچنین از یک
جامعهشناس، ما را به پاسخهای متفاوتی رساند؛ پاسخهایی که هریک از آنها
میتواند ابعاد جدید و متفاوتی از مسأله را بنمایاند و به ما در پذیرش این
تعارض، کمک کند.
تغییر سبک زندگی و نیاز مخاطبان کتاب
سعید مدنی، جامعهشناس و پژوهشگر علوم اجتماعی تمایل برخی برای
سرمایهگذاری در بازار کتاب، آن هم در قالب جدید که علاوه بر کتاب، محصولات
هنری دیگر نیز ارائه و برخی خدمات مثل کافه هم در کنار آن انجام میشود را
مبتنی بر نیازی میداند که در جامعه احساس میشود و مخاطبان خاص خود را هم
دارد.
این جامعهشناس تاسیس کتابفروشیهای جدید که عموما یک فروشگاه بزرگ برای
عرضه محصولاتی علاوه بر کتاباند را بهنوعی شم اقتصادی برخی ناشران و
کتابفروشان نسبت داد و گفت:«کتابفروشیهای سنتی -که همچنان هم فعالیت آن
ادامه دارد- مدتهاست که با بحران مواجه شده و مخاطبان آنها محدود
شدهاند. البته این محدودشدن تا حد زیادی با توانایی مشتریها ارتباط
دارد.»
مدنی محدودشدن مخاطبان کتابفروشیهای سنتی را یک پدیده اجتماعی-اقتصادی
توصیف کرد و ادامه داد:«در شرایط حاضر، بدیهی است که گروههای کمدرآمد یا
متوسط با درآمد پایین، امکان خرید کتابهای با قیمت بسیار بالا را ندارند؛
زیرا در وهله اول منابعشان را به تأمین نیازهای اولیه و اساسی مثل خوراک،
پوشاک، مسکن و این قبیل نیازها اختصاص میدهند. بنابراین مثل گذشته توانایی
خرید کتاب را ندارند.»
وی افزود: «بخش دیگری از مخاطبان از دسترفته کتابفروشیهای سنتی، آنهایی
هستند که توانایی خرید کتاب را دارند، اما الگوها و سبک زندگیشان با سایر
وجوه فرهنگی و نوع رفتار اجتماعی بهنظر شیک و مدرنتر پیوند خورده است.
همین مساله موجب میشود که سرمایهگذاران عرصه کتاب، سعی کنند با استفاده
از تجربه کشورهای دیگر و همچنین شناخت سلایق افرادی که مایل به خرید کتاب
هستند، حداکثر جذابیت را برای آنها ایجاد کنند.»
سعید مدنی
کتابفروشیهای چندمنظوره و رفع نیاز مخاطبان
این جامعهشناس افتتاح کتابفروشیهای چندمنظوره در شرایط حاضر را راهحل
مناسبی برای جذب مخاطب به کتاب خواند و گفت: «بخش قابل توجهی از تمایل به
گشایش و تاسیس کتابفروشهایی که خدمات چندگانه ارائه میدهند، ناشی از
ارزیابی از مخاطبان و کسانی است که این روزها میتوانند سراغ کتاب بیایند.»
وی افزود: «در میان طبقه متوسط -که از توانایی نسبی مالی برخوردارند- هم
گروههایی هستند که ترجیح میدهند بخشی از فضای زندگیشان را به محیطهای
فرهنگی اختصاص دهند، اما محیطهای فرهنگی دولتی محدودترند؛ درحالیکه محیط و
فضای فروشگاه کتاب بسیار بازتر است و به همین دلیل آنها ترجیح میدهند از
این محیطها حداکثر استفاده را بکنند. آنها بخشی از اوقاتشان را در این
محیطهای خاص میگذرانند و این به تدریج بهنوعی کسب از زندگی تبدیل شده
است که ابعاد فرهنگی خاص خود را هم دارد.»
این جامعهشناس ضمن بیان اینکه فروشگاههای جدید و چندمنظوره کتاب در تقابل
با فروش سنتی کتاب نیستند، اضافه کرد: «شکلگرفتن این الگو بهمعنی منتفی
شدن الگوهای قبلی، یعنی روشهای سنتی خرید کتاب و مراجعه به کتابفروشیها
نیست؛ ولی مدل و سبک دیگری از عرضه کتاب است که تاحدودی میتواند دغدغه
بخشی از جامعه کتابخوان را پوشش دهد.»
مدنی افتتاح کتابفروشیهای مدرن و کافهکتابها را نوعی تبلیغات برای جذب
مخاطب به کتاب خواند و اظهار کرد: «به نظر من باید از هر روش یا متدی که
بتواند جذابیت بیشتری برای مراجعه و توجه به کتاب و کتابخوانی ایجاد کند،
استقبال کرد. عدهای که تصمیم گرفتهاند منابعشان را در حوزهای مثل کتاب
سرمایهگذاری کنند، در مقایسه با کسانی که ترجیح میدهند پول خود را صرف
خرید سکه و دلار کنند که هر روز افزایش پیدا کند، حتما کار ارزشمندتری
انجام میدهند.»
سنتیها و مدرنها مشتریان خود را دارند
این جامعهشناس اضافه کرد: طبیعتا منابع مورد نیاز برای استفاده از این
خدمات، جمعیت محدودتری را شامل میشود؛ یعنی هر کسی نمیتواند در یک کافه
کتاب چای بخورد، که طبیعتا خیلی گرانتر است. ممکن است یک عده همچنان
بهرغم اینکه کتابخوان هستند و کتاب میخرند، ترجیح دهند از یک کتابفروشی
معمولی کتاب بخرند؛ پس از الگوهای سابق عرضه کتاب متناسب با توان استفاده
میکنند و البته کتابفروشیهای سنتی نیز با جانسختی به حیات خود ادامه
میدهند.»
او با اشاره به تاثیر بحرانهای اقتصادی بر قدرت خرید جامعه ادامه
داد:«بخشی از جامعه که مشتری کتابفروشیها است، محیطهای فرهنگی تازهای
را تجربه میکند که برایش جذابیت دارد. همانطور که ممکن است یک عده هم
اساسا الگوی خرید کتابشان عوض شده باشد؛ یعنی نه به کتابفروشیهای سنتی و
نه به این کتابفروشیهای مدرن بروند و مثلا از طریق اینترنت و فضای مجازی
کتاب میخرند.»
مدنی کتابفروشیهای مدرن تازه تاسیس را سلیقه بخشی از جامعه خواند و گفت:
«ممکن است سلیقه من با هزینه کردن در کتابفروشیهای مدرن یا کافهکتابها
خیلی همخوان نباشد، اما این به این معنی نیست که لزوما این کتابفروشیها
آثار منفی میگذارند. این محیطها هم سلایق گروه اجتماعی خاصی را پوشش
میدهند. بنابراین باز هم باید از کارشان استقبال و تشکر کرد. البته تاکید
دارم که الگوهای دیگر عرضه کتاب هم باید به حیات خود ادامه دهند که ادامه
هم میدهند، زیرا آنها هم مشتریهای خاص خودش را دارد.»
رونق کتابفروشیها با فروش محصولاتی غیر از کتاب
علیرضا رئیسدانایی، مدیر
انتشارات و کتابفروشی در حال تاسیسِ نگاه نیز معتقد است؛ شروع به کار
کتابفروشیها در شرایط حاضر، خیلی امر عجیبی نیست. وی در اینباره به
ایبنا گفت: «با کرونا یا بدون کرونا، زندگی در هر شرایطی ادامه دارد. در
طول زندگی همیشه حوادثی مثل جنگ، طوفان، سیل و… بوده است و در این
اتفاقات، یکسری آدمها هم آسیب میبینند، اما بعد زندگی شرایط عادی خود را
پیدا میکند و ادامه دارد.»
مدیر انتشارات نگاه با اشاره به تجربه بازار نشر در دوران شیوع کرونا،
افزود: «در جریانات اخیر، بهدلایلی که همه میدانیم، فروش کتاب آسیب دید؛
زیرا مردم خیلی به خرید کتاب از فضای مجازی -به عنوان شرایط جایگزین- عادت
ندارند و بازار کتاب در آن فضا کمتر رونق دارد. هرچند که کتاب بهعنوان یک
کالای فرهنگی، بهتر از کالاهای دیگر بازار داشت و فروش کتاب از طریق
سایتها، حداقل برای ما بد نبوده است؛ اما الان که کتابفروشیها بازشده،
دوباره فروش مجازی افت داشته است.»
علیرضا رئیسدانایی
کتابفروشی باید پاتوق شود
رئیسدانایی با اشاره به اینکه عرضه محصولات فرهنگی -در کنار کتاب- در
کتابفروشیها از دلایل رونق کتابفروشیهای جدید است، اضافه کرد: «اگر
کتابفروشی صرفا کتاب بفروشد، کمتر مورد استقبال مردم واقع میشود و
گرداندن آن سخت است. اما کتابفروشیهای بزرگ مثل شهرکتابها و… که
اخیرا باز میشوند، لوازمالتحریر و دیگر محصولات جانبی فرهنگی هم
میفروشند که اینها به کتابفروشی رونق میدهند و باعث میشوند چراغ آنها
روشن باشد.»
مدیر انتشارات نگاه، استفاده از فضای کتابفروشیهای جدید بهعنوان
پاتوقهای فرهنگی و اختصاص بخشی از آن به کافه را از دلایل رونق
کتابفروشیها دانست و افزود: «مثلا کتابفروشی ژانر ضحی کاظمی، احتمالا
بیشتر کاربرد پاتوق فرهنگی، کتاب و کتابخوانی دارد. برخی از کتابفروشیها
هم بخشی از کتابفروشی خود را به کافه اختصاص میدهند که این شرایط موجب
رونق کار آنها خواهد بود.»
به گفته رئیسدانایی، مساحت کتابفروشیهای قدیمی معمولا ۲۰ تا ۳۰ متر یا
کمتر است؛ ولی کتابفروشیهای جدید معمولا بالای ۱۰۰ متر مساحت دارند؛
بنابراین امکان انجام خیلی کارها و برنامهها را دارند؛ ازجمله اختصاص بخشی
از آن به کافیشاپ که موجب رونق بیشتر میشود.
کتابفروشی برای برخی یک آرمان است
محمود آموزگار؛ نایبرئیس
اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و مدیر نشر و کتابفروشی «کتاب آمه» که
افتتاح یک کتابفروشی را فراتر از شروع یک کسبوکار برای نفع مالی و سود
اقتصادی آن میداند، به خبرنگار ایبنا گفت: « کتابفروشی یک شغل، کسب و
پیشه آرمانی است.»
مدیرعامل نشر کتابآمه که معتقد است، نباید در بررسی دلایل افتتاح
کتابفروشی و تداوم فعالیت کتابفروشان، تنها بر مساله صرفه اقتصادی تاکید
داشته باشیم، اظهار کرد: «خیلی از آدمها اصلا بیتوجه و بیخیالِ مسائل
اقتصادی و این حرفها، دوست دارند کتابفروشی داشته باشند و در مسیر
آمالهایشان قدم برمیدارند. شاید در میان افرادی که الان کتابفروشی تاسیس
و افتتاح میکنند، برخی از اینگونه آدمها باشند و برای آرمان که دل
خودشان این کار را انجام میدهند.»
وی استفاده از امکانات ویژهای که برای کتابفروشیها درنظر گرفته شده را
از دلایل احتمالی افتتاح یک کتابفروشیهای جدید در متراژهای بالا خواند و
افزود: «برخی دیگر هم برای بهرهمندی از امکاناتی که در راستای کاهش
هزینههای کتابفروشی شکل گرفته است، به این کسب رویمیآورند؛ خصوصا که با
توافق اتحادیه ناشران و کتابفروشان و دو شهرداری منطقه ۶ و ۱۱ امکان
تاسیس کتابفروشی در در اماکن مسکونی نیز ایجاد شده است.»
نایبرئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، مسأله کتاب و کتابفروشی در
دهههای اخیر را یک مسأله جهانی خواند و گفت: «در حال حاضر جهان
بهگونهای پیش میرود که دیگر شرایط اقتضا نمیکند یک کتابفروشی فقط به
فروش کتاب چاپی بپردازد. همین تحولات و تغییرات باعث شده است یک پدیده جدید
به نام کتاب الکترونیک مطرح شود و جای کتاب فیزیکی را تنگتر کند. آنچه
باعث میشود ما چنین احکامی را به کتابفروشیها تحمیل کنیم، شرایط و
احکامی است که امروز از سراسر جهان برمیخیزد.»
محمود آموزگار
مدیرعامل کتاب آمه، اقتصاد کتابفروشیها را جدای از کلیت اقتصاد نمیداند و
معتقد است: «یکی از اصول نظام اقتصادی آمریکا -بهعنوان سردمدار اقتصاد
جهان- این است که اگر کاری صرف ندارد، باید تعطیل شود. طبیعی است که در این
شرایط، کتابفروشیها در موقعیت بدتری قرار دارند و طبیعتا آسیبی که این
موضوع به کسبوکار آنها میزند، آنها را ناچار به تعطیلی و فکر کردن به
کار دیگری میکند.»
وی در توضیح نگاه حاکم بر اقتصاد آمریکا ادامه داد: «آمریکا در این زمینه
ید طولایی دارد؛ برای مثال شهر دیترویت در اوج بحران اقتصادی جهان در دهه
۳۰ میلادی، از کانونهای بزرگ اقتصادی آمریکا و محل استقرار بزرگترین
کارخانههای اتومبیلسازی بود. اگر الان به این شهر بروید، مانند شهر ارواح
است. یعنی تمام مالها و مراکز فروش تعطیلاند و در خیابانها کمتر آدم
میبینید؛ زیرا کسبوکار آنلاین به این طریق روی شهر تاثیر گذاشته است.»
افتتاح کتابفروشی را تسهیل کنیم
آموزگار نگاه بخشهای دیگر دنیا، بهویژه اروپا به قضیه کتاب را متفاوت از
نگاه اقتصادی آمریکا عنون کرد و گفت: «بهویژه در اروپا این نگاه را خیلی
موثر و قوی میبینند، که اصولا نباید کتاب را بهعنوان یک کالای متعارف
اقتصادی دید. کتاب یک پدیده فرهنگی است که خواص ویژه خود را دارد و
پژوهشها نشان داده جایی که کتابفروشی و کتابخانه وجود دارد، میزان جرم و
جنایت و اختلاف پایینتر است.»
وی اضافه کرد: «در اروپا کتابفروشیها مجاری تنفسی یک شهرند و قاعدتا هر
شهری که کتاب فروشی بیشتری داشته باشد، فضای تلطیفشدهتری درد و مردم برای
زندگی در کنار هم انس و الفت بیشتری دارند. بههمین خاطر مجموعه قوانین و
مقرراتی را تدوین میکنند که هزینههای کتاب فروشیها را کاهش و درآمد
آنها را افزایش دهند.»
نایبرئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران معتقد است که کشور ما باید با
از زاویه دید اروپایی به کتاب و کتابفروشی نگاه کند. وی توضیح داد: «اگر
موفقترین کتابفروشیهای ما را در نظر بگیرید، به هیچوجه پاسخگوی
مجموعه سرمایه تهیه و تجهیز آن نیست و این کاهش هزینهها را میطلبد که
اتفاقا راههای سادهتری دارد. مثلا بند «ج» ماده ۹۲ قانون برنامه پنجساله
ششم که الان در صف انتظار تصویب است، به کتابفروشیها اجازه میدهد در
اماکن مسکونی مبادرت به فعالیت کنند. این امکان خوبی است که هیچ هزینهای
هم برای دولت ندارد.»
او اضافه کرد:«در همان بند شرایطی فراهم شده است مجموعه هزینههایی مثل آب،
برق، گاز، تلفن و… است که یک واحد کسب و کار مثل کتابفروشی با آن مواجه
است، با هزینههای کمتری پرداخت شود. یعنی دولت بابت این قضایا کمتر هزینه
بگیرد و این راهکاری است که فکر میکنم میتواند امیدواریها را برگرداند و
نگاه ما در این موضوع نسبت به آینده مقداری خوشبینانهتر شود.»
افتتاح کتابفروشیهای و جنبههای تبلیغی آن
مساحت فروشگاهها، چیدمان و محصولات ارائه شده در برخی کتابفروشیهای
تازهتاسیس، نشان میدهد که در مواجهه با آنها، فقط با یک کتابفروشی به
معنی جایی برای فروش کتاب مواجه نیستیم. درحقیقت هر کتابفروشی یک فروشگاه
چندمنظوره است که در کنار فروش محصولات فرهنگی، لوازمالتحریر، صنایع دستی و
هدایا و… را نیز عرضه میکند. همچنین اختصاص بخشی از فروشگاه به کافه
نیز مرسوم است و درکنار این بخشهای پرمشتری، بخش فروش کتاب نیز برقرار
است. همین مساله، عاملی است که کارشناسان و اهالی نشر درباره چرایی افتتاح
کتابفروشیهای جدید باوجود وضعیت بد صنعت نشر به آن اشاره دارند.
براین اساس؛ افزایش تعداد کتابفروشیها، الزاما به معنی گسترش بازار کتاب،
افزایش کتابخوانهای جامعه و رشد سرانه مطالعه نیست. اگرچه افتتاح
پرتعداد کتابفروشیهای مدرن و کافه کتابها، یک شیوه تبلیغی است و
میتواند در جذب مشتریان به کتاب و کتابخوانی نیز نقش داشته باشد؛ زیرا
علاوه بر برآوردن ارائه خدمات کافهای و فروشگاهی، توجه آنها را به کتاب
نیز جلب میکند.
مساله دیگر درباره کتابفروشیهای تازهتاسیس در تهران، مکان این
کتابفروشیها است که اغلب خارج از راسته معروف کتاب در خیابان انقلاب تاسیس
شدهاند. این مساله میتواند مساله رونق دوباره کتابفروشیهای محلی را
نیز به نوعی مطرح کند؛ مسالهای که توجه به آن در شرایط کنونی، ضروری
بهنظر میرسد.