علی محمد مودب با بیان اینکه جدی نبودن در شعر، محصول انفصال از سنتهای ادبی است عنوان کرد: شاعر، سیمای جدی انسان است و دشواریِ وظیفۀ خودش را میشناسد و از سختیها نمیهراسد.
مهر: نخستین روز از اردوی پایانی دختران دورۀ هفتم آفتابگردانها، عصرِ شنبه ۲۶ مرداد ماه با حضور اساتید و کارشناسان حوزۀ شعر، در رامسر آغاز شد.
پس از افتتاحیۀ اردو با حضور محمدرضا وحیدزاده و میلاد عرفان پور، توضیحاتی پیرامون امکانات موسسه برای آفتابگردانهایی که دورۀ یکسالۀ شعر کشور را گذراندهاند، ارائه شد. سپس، نخستین کلاس با موضوع «شاعری، جدیترین ساحت انسان» با حضور علیمحمد مودب، مدیرعامل موسسه شهرستان ادب، آغاز شد.
او مهمترین ثروت شاعر در حوزۀ شعر را، نگاه و رویکرد او به پدیدهها عنوان کرد و گفت: همان چیزی که در حوزۀ دانش و فن با عنوان روش تحقیق، فهم و یادگیری اهمیت دارد، در شعر نیز مصداق دارد. شما تا امروز توانستهاید شعر را بشناسید، با شاعران همعصر خود و شاعران پیش از آن آشنا شوید و نقد را یاد بگیرید. میتوانید از جهت دانش ادبی خود را رشد دهید. متاسفانه در دانشگاههای ایران رشتهای در زمینۀ ادبیات خلاقه نداریم.
این شاعر افزود: نگاه نه چندان مطلوبی در برخی مجموعههای تلویزیونی نسبت به شاعران وجود دارد. تصاویری از شاعر در رسانهها پدیدار شده و مردم هم تلقیشان از شاعر قاعدتا چیزی مشابه رسانههاست. مردم امروز ما شعر را جدی نمیبینند.
مودب اضافه کرد: آنها فکر میکنند شاعر از زندگی بریده و رها و مبهم است و غفلتی در او احساس میشود یا معتقدند شاعر آدمِ کارهای سخت و مسوولیت نیست و احساس، او را مثل باد میبرد. این تلقی بین خود ما نیز هست و شاعری را جدی نمیگیریم.
وی در ادامه گفت: لازم است گاهی از خود بپرسیم شاعر در تمدن ما چیست؟ آیا آنها که به نام شاعر میشناسیم شباهتی با ما دارند؟ در حالی که ما در ادبیات فارسی با فردوسی مواجهیم که پروژۀ عظیمی دربارۀ فرهنگ و تمدن سرزمینش برداشته. پروژۀ احیای غیر عرب در روزگاری که اعراب مهاجم در ایران حضور داشتند و ضمن اشاره به حکمت شیعی با تاریخ میپیوندد و کاری مصلحانه و خیلی جدی انجام میدهد.
شاعر مجموعهشعر عاشقانههای پسر نوح، از شاعرانی مثل سنایی، عطار و مولوی نام برد و دربارۀ کتاب حدیقةالحقیقۀ سنایی گفت: حدیقةالحقیقه به معنای باغ حقیقت است و سنایی در این کتاب از قرآن و حقیقت حرف میزند. در گذشته بین کتاب شاعران اشتراکی وجود داشته و آن شروع کتاب با موضوع توحید، سپس حمد خدا، توبه، ذکر انبیا و اولیای خدا بود و این سنت از زمان فردوسی آغاز شد.
مودب ادامه داد: تا دورۀ ملک الشعرای بهار نیز این سنت ادبی پابرجا بود و او در مقدمۀ کتاب خود دربارۀ خدا حرف میزند اما با مختصات جهان معاصر. تا اینکه در سنت ادبی ما اتفاقی میافتد که این موضوع را از یاد میبریم و بخشی از غیر جدی شدن امروز ما، محصول انفصال از این سنت است.
مدیر عامل موسسه شهرستان ادب در ادامه اظهار داشت: این اتفاق تصویری فکاهه و مبتذل از شاعر امروز ساخته و حتی سهراب را برخلاف تصور برخی، شاعری جدی معرفی کرد که همه چیز از جمله زندگی و اجزای طبیعت را جدی گرفته است.
او افزود: شاعر باید به شخصیتی دست یابد تا بتواند به موجودی بی جان شخصیت ببخشد. پروژۀ شاعر، جدی گرفتن زندگی است. مثل آن بخش از شعر سهراب که: من به آغاز زمین نزدیکم/ نبض گلها را میگیرم… این نگاه سهراب، باعث توجه خیلیها به جزییات و پدیدهها شده. اخوان هم شعر را وارد زندگی خود کرد تا حدی که نام فرزندانش را از شعرها الهام گرفت.
شاعر کتاب دستخون با اشاره به اینکه شاعر باید از شوخیهای فضای مجازی فاصله بگیرد و با سیمای شاعران بزرگ روبرو شود بیان کرد: شاعران در طول تاریخ، بارها خود را در ادامۀ سنت پیامبری تعریف کردهاند، ما در تلقی از زندگی، با غفلت همراه میشویم و این جدیت را نمیبینیم. برای بزرگ شدن باید متعهد بود و این عهد را جدی گرفت. وظیفۀ شاعر است که مثل غریقی که نماز بر او واجب است، شعر را جدی بگیرد.
مودب در پایان افزود: شعر و معرفت دارد از آسمان میبارد و این عهد شاعر است که آنها را بازگو کند و بهانهها را نادیده بگیرد. شاعر، سیمای جدی انسان است و دشواریِ وظیفۀ خودش را میشناسد و از سختیها نمیهراسد، و مأموریتش را انجام میدهد. ما باید خدا را بشناسیم، کتاب خدا را جدی بگیریم و به شناختی از خود دست یابیم.
پس از برگزاری این کلاس، کارگاه نقد شعر با حضور علی داودی، مریم کرباسی و مبین اردستانی برگزار شد و شعر دختران شاعر آفتابگردانی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
اردوی دختران آفتابگردان، تا سه شنبه، بیست و نهم مرداد، ادامه دارد.