«از برگههای ناشناختهام» خودزندگینامهای است از نزار قبانی، شاعر مطرح جهان عرب که به همراه گزیدهای از شعرهای او به ترجمه محمدجواد مهدوی و زهرا یزداننژاد در نشر ثالث منتشر شده است. از نزار قبانی دو خودزندگینامه بهجا مانده است. خودزندگینامه اول او پیش از این با عنوان «داستان من و شعر» به فارسی ترجمه و منتشر شده است و «از برگههای ناشناختهام» ادامه آن خودزندگینامه اول است. چنانکه در مقدمه مترجمان بر ترجمه فارسی این کتاب آمده است «قبانی در خودزندگینامه دومش به بیان نکتههایی میپردازد که در خودزندگینامه اول ناگفته مانده، مانند اینکه چگونه شعرهایش به صورت ترانه خوانده شد» و همچنین نکتههایی که در آن خودزندگینامه اول «به اجمال مطرح شده است، مانند اینکه چه شد که با دنیای دیپلماسی خداحافظی کرد». بخش دیگر کتاب نیز شامل گزیدهای از شعرهای نزار قبانی است. کتاب علاوه بر مقدمه مترجمان که در آن شرح زندگی نزار قبانی آمده است، مقدمهای نیز دارد از هدباء، دختر نزار قبانی. هدباء در بخشی از این مقدمه درباره پدرش مینویسد: «پدرم با نوشتن، برای نوشتن و در نوشتن زندگی میکرد. هرچیز دیگری که انجام میداد، چیزی غیر از جزئیات و امور فرعی نبود». پس از مقدمه هدباء، مقدمه نزار قبانی بر خودزندگینامه اولش آمده است. مقدمهای که اینگونه آغاز میشود: «میخواهم داستانم با شعر را، پیش از آنکه دیگری بنویسد، خود به قلم آورم. میخواهم با دست خود چهرهام را ترسیم کنم چون هیچکس نمیتواند آن را بهتر از من ترسیم کند.». آنچه در ادامه میخوانید بخشی است از متن خودزندگینامه دوم نزار قبانی: «در میان دستنوشتههایی که از لبنان دارم و آنها را نگه داشتهام، نوشتههایی است خیالانگیز و شگفتآور؛ نوشتههایی استثنایی که به خود اجازه نمیدهم آنها را بسوزانم یا پاره کنم، زیرا سوزاندن آنها یعنی سوزاندن نیمی از تاریخم. درباره این نوشتهها بسیار اندیشیده و از خود پرسیدهام که انتشار آنها چه ساحتی از معرفت را روشن میکند یا چه مادهای در اختیار منتقدان ادبی قرار میدهد؟ در این میان ذکر اتفاقاتی آمده است که در خلال شب شعرهایم در لبنان روی داده است و باید آنها را در زمره چیزهایی که میخواهی باور کن، میخواهی باور نکن قرار داد، زیرا به دنیای خیال و خرافات نزدیکتر است تا دنیای واقعی. از آنجا که باور دارم هیچ اتفاقی را که برای شاعر روی میدهد نباید نادیده انگاشت، بلکه باید از دید جامعهشناختی، روانشناختی و انتقادی بدان پرداخت، تصمیم گرفتم شجاعت به خرج دهم و این تجربیات را، گرچه جنونآمیز و شگفتانگیزند، در برابر ذرهبین منتقدان و پژوهشگران شعر قرار دهم، شاید که به کشف و درونیابی تجربه شعری کمک کند. علاقه عموم مردم به شاعر گاهی اشکال بیمارگونه، هیستریایی و افراطی به خود میگیرد که هیچکس نمیتواند آن را ریشهکن کند یا بر آن چیره شود و من از آن جهت به خود اجازه میدهم این رویدادهای پیدرپی را با همه شدت و حرارت و جلوههای تعصبآمیز آن منتشر کنم که سخت مشتاقم در صحنه شعر تمام زوایا و ابعاد روشن شود…».
بازديد : دسته: گزارش
سایر صفحات سایت