رمان «خونخواهی» نوشته الهام فلاح توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «خونخواهی» نوشته الهام فلاح بهتازگی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب صدوچهلوسومین عنوان «داستان ایرانی» و نودودومین «رمان»ی است که اینناشر چاپ میکند.
اینناشر، پیشتر کتابهای داستانی «همه دختران دریا»، «سامار»، «زمستان با طعم آلبالو» و «به من نگاه کن» را از اینداستاننویس چاپ کرده است. فلاح نگارش «خونخواهی» را سال گذشته به پایان رسانده است.
داستان اینرمان درباره نسلهای مختلف و کشورهای مختلفی چون ایران و عراق و برهه جنگ ۸ ساله است. آدمهای اینقصه هم از کشورهای مختلفی از آسیا و اروپا از جمله ایران، عراق، فرانسه و آلمان هستند و با مفاهیمی چون برادرکشی، جنگ، عشق، نفرت، خون، تولد و … روبرو میشوند.
در قسمتی از اینرمان میخوانیم:
گفته بودند پی محمد برود بیمارستان را بگردد. نگفته بودند زنده است یا مرده و احمد پاهایش بیاراده پیش میرفت. به خودش اگر بود نمیرفت داخل. بیرون بیمارستان مینشست روی خاک و پیشانی را میگذاشت روی کشکک زانو و گریه میکرد. خیلی وقتها بیخبری خیلیخیلی بهتر از دانستن است و حالا احمد از ترس پاسخ پرسشش داشت لحظهای هزار مرتبه قالب تهی میکرد. اما سرعت پیشروی این پاها که دنبال همتاسه گمشدهاش میرفت دست خودش نبود. بیمارستان جندیشاپور اهواز بوی خون میداد. بوی خون و عرق و استفراغ. بوی غلیظ تنتور ید از بازماندگی یکی از درها سرمیکشید بیرون. صدای ناله میآمد. صدای گریه بچه هم. راهروی بیمارستان پر از زخمی افتاده بر زمین و خونآلود بود که بهراحتی هم نمیشد فهمید کدامشان زنده است و کدامشان نه. پیرمردی با لباس جنگی خوابیده بود روی برانکار. با دهانی باز و چانهای استخوانی. زرد و نحیف، آنقدری که پیدا بود به قدر یک ریسمان پوسیده هم به دنیا و مافیهایش متصل نیست. توی اولین اتاقی که دهان به راهرو گشوده بود سرک کشید. خبری از محمد نبود. اتاق بعدی هم. پرستاری شتابان از کنارش عبور کرد و پرسید دنبال کی میگردد…
اینکتاب با ۲۳۱ صفحه، شمارگان ۸۸۰ نسخه و قیمت ۲۸ هزار تومان منتشر شده است.