بیژن کامکار در یادداشتی که در روزنامه اعتماد منتشر شده است، درباره راز تازگی و ماندگاری آلبوم تازه منتشر شده پرویز مشکاتیان و محمدرضا شجریان نوشت.
روزنامه اعتماد: مجموعه نوازندگان که در کار «خراسانیات» ساز زدند، بچههای کانون چاووش بودند. خیلی از کارهایی که ما میخواستیم انجام بدهیم و فکر میکردیم در شأن مرکز حفظ و اشاعه موسیقی است، قابل اجرا نبود چون همکاریهایی که ما میخواستیم با ما انجام نمیشد. مثلا در مورد موسیقی مقامی میگفتند ما دسترسی به شهرستانها نداریم و این برای ما هزینهبردار است. حتی با آقای علیاکبر شکارچی که میخواست کارهایی در زمینه موسیقی لری انجام بدهد، همکاری نکردند.
شاید باور نکنید که حتی «نینوا»ی آقای حسین علیزاده را هم قبول نداشتند. در چنین شرایطی بود که آقای مشکاتیان جلساتی را در خانه خود ترتیب میدادند که در واقع حکم نهاد و کانون نداشته ما را داشت. پنج، شش نفر بودیم و گاهی افراد دیگری هم میآمدند. مثلا یادم هست که یک بار خدابیامرز آقای منصور سینکی هم بودند. یا مثلا آقای کیوان ساکت و دیگران. من، اردشیر، ارژنگ و خود آقای مشکاتیان ثابتهای گروه بودیم و در آن گروه هم ماندیم. کارهایی مثل «دستان»، «مرکبخوانی»، همین «خراسانیات» و … محصول آن دوره هستند.
طرح اولیه «خراسانیات» را خود آقای شجریان پیشنهاد دادند. گفتند بیایید کاری هم برای خراسان انجام بدهیم. به هر حال ایشان و آقای مشکاتیان خراسانی بودند. شعرها را هم آقای شجریان انتخاب کردند و ضبط کردیم. اگر اشتباه نکنم آقای شجریان به پرویز گفته بودند که بهتر است یک دوتارنواز خراسانی هم در این کار باشد که بنا به دلایلی نشد، کار هم به دلایلی دیگر منتشر نشد تا امسال که به همت همایون عزیز و دیگران تدوین و آماده انتشار شد. البته کار قدری نسبت به آن نسخه اولیه تغییر دارد.
کار، کار قابلاعتنایی است. همانطور که اگر یک دوتارنواز خراسانی هم با ما بود، باز هم کار مهم و قابلاعتنایی میشد اما با حال و هوایی دیگر. سراسر خراسان پر است از نوازندگان و گروههای بسیار خوب و ارزشمند که میتوانستند به گروه بپیوندند که نشد. بخشی از دلایل آن قطعا به عدم حمایت مسوولان برمیگردد؛ مسوولانی که در قبال موسیقی و نیازهای آن کفایت لازم را نداشتند؛ اختلافات خیلیخیلی جزیی میان آقایان شجریان و مشکاتیان هم بیتاثیر نبود. کار بعد از ۳۰ و اندی سال کماکان تازه و با طراوت است چون هنر اگر هنر واقعی باشد، همواره تازه است و هیچوقت کهنه نمیشود. هنر و بهطور مشخص موسیقی با عواطف آدمی سر و کار دارد و اگر کارش را درست انجام بدهد، همواره پاسخگوی نیازهای این احساسات و عواطف انسانی خواهد بود.