روزنامه ایران نوشت: وقتی «جوکر» با حال و هوای کمیک استریپیاش کاندیدای ۱۱ جایزه اسکار سال گذشته شد و با واکین فینیکس مجسمه طلایی برترین هنرپیشه مرد نقش اول را برد، بهنظر میرسید کاری ساختارشکن صورت داده است.
بر این اساس، بد نیست نگاهی به این گونه فیلمها و کارهایی که به گنجینه مجسمههای طلایی نقب زدند و شماری از این جوایز را صید کردند، بیندازیم و از چند و چون این کارهای سنتشکن بیشتر مطلع شویم.
سه گانه «ارباب حلقهها»
تریلوژی فانتزی پیتر جکسون اولین فیلم فانتزی و خیالی تاریخ شد که مجسمه طلایی بهترین فیلم را تصاحب کرده است. این توفیق که البته گرامیداشتی بر دستاوردهای هر سه فیلم تلقی میشد، «بازگشت پادشاه» را همپا با نسخه اوریژینال «بن هور» محصول ۱۹۵۹ و «تایتانیک» فیلم اپیک سال ۱۹۹۷ جیمز کامرون به برنده بیشترین اسکارها در یک سال تبدیل کرد و با اینکه مضمون قصهها و تلاش آدمها و موجوداتی غیرقابل لمس با نام الفها و هابیتها برای تصاحب مکانی که مرکز زمین نامیده میشود، موضوعی احمقانه و اکثر اتفاقات کودکانه بود اما هالیوود و جامعه جهانی سینما فقط به چشم یک ماشین پول ساز به این فرانچیز نگاه میکردند و نه تنها گلایهای نداشتند بلکه بر پروژه بعدی جکسون هم که ساخت تریلوژی دیگری بهعنوان مقدمهای بر «ارباب حلقهها» و با اسم «هابیت» بود و در نیمه اول دهه ۲۰۱۰ عرضه شد و به موفقیت زیادی هم رسید، مهر تأیید زدند.
«ببر خیزان، اژدهای پنهان»
مطرح شدن فیلمهای موفق رزمی و شرق آسیایی اصلاً یک سنت تازه نبود اما لااقل برای هالیوودیها و غربیها چنین فیلمی با کارگردانی آنگ لی تایوانی چنان تازه و غیرمنتظره بود که آن را کاندیدای ۱۰ جایزه اسکار کردند که بیشترین رقم نامزدی برای فیلمی خارجی (به زبان غیرانگلیسی) بود. این فیلم اسکار برترین فیلم خارجی را که این روزها عنوان آن را به برترین فیلم بینالملل تغییر دادهاند، تصاحب کرد که کاملاً قابل پیشبینی بود اما برای اولینبار اتفاق میافتاد که فیلمی از این رده و ژانر در جمع نامزدهای بهترین فیلم سال هم قرار میگرفت و ۱۹ سال طول کشید تا «روما» شاهکار سیاه و سفید آلفونسو کوارون مکزیکی از نظر تعداد کاندیداییهایش با دستاوردهای «ببر خیزان، اژدهای پنهان» برابری کند.
«جنگیر»
ساخته تکان دهنده ویلیام فردکین که در دهه ۷۰ دوران اوج خود بسر میبرد و دو سال پیشتر با «ارتباط فرانسوی» اسکارهای اصلی را درو کرده بود، به اولین فیلم ژانر هارور(وحشت) تبدیل شد که نه فقط به نامزدی بهترین فیلم سال دست یافت بلکه مجموعاً ۱۰ نامزدی کسب کرد که شامل اسکار برترین کارگردانی هم میشد.
بواقع نیز «جنگیر» با بازی عالی لیندا بلر نوجوان در رل اصلی هنوز صدرنشین تمامی لیستهای ترسناکترین فیلمهای تاریخ است. پیش از «جنگیر» فقط «ربهکا»ی آلفرد هیچکاک توانسته بود در بین فیلمهای این ژانر در جوایز اسکار و بقیه ارزشگذاریهای سینمایی بدرخشد اما ربهکا فقط فیلمی دلهرهآور و آمیخته با ترس بود و اصلاً به اندازه «جنگیر» هولناک نبود.
«آروارهها»
کاندیدایی اسکار برترین فیلم سال برای Jaws با توجه به تأثیرگذاری عظیم اجتماعی آن فیلم حق مسلم اسپیلبرگ و مخلوق هنری وی بود و او البته دو سال بعد از آن تاریخ، چنان ترسی را به دل فضا و فیلم تخیلی و شاید هم واقعی «برخورد نزدیک از نوع سوم» نیز تزریق کرد و از سفینه عظیمی سخن گفت که آمدنش به کره زمین نظم زندگی بشر را مختل و دریچههای تازهای را به روی انسانها باز کرد.
«برخورد نزدیک» هم مثل «Jaws» کاندیدای اسکار بهترین فیلم سال (۱۹۷۷) شد ولی مانند آن فیلم دستش به این جایزه نرسید.
«پلنگ سیاه»
فیلمهای کمیک استریپی از اواخر دهه ۱۹۹۰ به بعد و بویژه از ۲۰۰۸ که قسمت اول فیلم «Iron Man» درخشید، روزگار بسیار خوشی در گیشهها داشتهاند، اما فقط در سال ۲۰۱۸ بود که اولین نسخه بلند سینمایی از روی «پلنگ سیاه» با عبور از مرزهای آثار کمیک بوکی و محدودیتهای آن نامزد ۷ جایزه اسکار شد که یکی از آنها جایزه بهترین فیلم بود. یک سال پیشتر «لوگان» که ادامهای بر سری فیلمهای «مردان ایکس» و متمرکز بر کاراکتر وولورین بود، نامزد اسکار برترین سناریوی اقتباسی شده بود اما «پلنگ سیاه» کاملاً از این حد و مرزها عبور کرد و در نهایت سه اسکار را فراچنگ آورد که مربوط به قسمتهای بهترین طراحی لباس، طراحی صحنه و موسیقی متن بودند.
«حس ششم»
این فیلم و دو سه کار بعدی شیامالان این کارگردان جوان و فکور هندی را به پدیده جدید هالیوود در سالهای آغازین دهه ۲۰۰۰ تبدیل کرد. شوک واقعی در سکانس پایانی فیلم حس ششم وارد می شود. حس ششم با این رویدادهای تکاندهنده کاندیدای پنج اسکار اصلی شد و مهم نیست که هیچ یک را نبرد، زیرا راه را برای درخشش سایر فیلمهای ترسناک و فلسفی از این دست هموارتر از گذشته کرد.
«سکوت برهها»
اگر «جنگیر» در سال ۱۹۷۳ باوجود تمام شایستگیهایش از کسب اسکار برترین فیلم سال بازماند و تنها به نامزدی آن بسنده کرد، اما این فیلم ترسناک جاناتان دمی این سد را شکست و به اولین فیلم از ژانر وحشت بدل شد که این جایزه را کسب کرده است. «سکوت برهها» بواقع با تصاحب هر پنج اسکار اصلی (بهترین فیلم، برترین کارگردانی، بهترین هنرپیشه نقش اول مرد برای آنتونی هاپکینز، برترین بازیگر رل اول زن برای جودی فاستر و بهترین سناریوی اقتباس شده) به جمع بسیار نادری پیوست که تمامی این پنج مجسمه طلایی را در یک سال بردهاند.
«شکل آب»
فقط از درون مغز هنرمندی غیرعادی مانند گییرمو دل توروی مکزیکی میتوانست داستان عجیبی همچون «شکل آب» بیرون بیاید. این فیلم که علاقهمند شدن یک زن ناشنوای شاغل در یک لابراتوار علمی به موجودی ناشناخته و دریایی را نشان میدهد نامزد ۱۳ اسکار شد که چهارتای آن را برد و دو اسکار آن که بهترین فیلم و برترین کارگردانی برای دل تورو بود، طبعاً مهمترین پیروزیها در اسکار آن سال به حساب میآمدند.