کامیار عابدی به مروری بر فعالیتهای مختلف ادبی محمود کیانوش پرداخت.
این پژوهشگر و منتقد ادبی در گفتوگو با ایسنا در پی درگذشت محمود کیانوش درباره این شاعر و نویسنده فقید، اظهار کرد: او انسانی شریف و نویسندهای توانا بود. کیانوش شخصی بود که در چند زمینه مختلف کار کرد و بسیار هم پرکار بود و در همه این کارها نوعی انسجام فکری، زبانی و ادبی دیده میشود. یکی از قسمتهایی که او در آن کار کرد شعر کودک و نوجوان بود. بخش دیگر کارهایش ترجمه آثار داستانی و بخشی از شعر جهان به زبان فارسی بود. مخصوصا در دوره جوانی خیلی در این زمینه کار کرد و نویسندگان و شاعران زیادی را به زبان فارسی معرفی کرد.
او افزود: بخش دیگری که کیانوش در آن کار کرد، داستان کوتاهنویسی و رماننویسی بود. در این قسمت هم آثار نسبتا زیادی از او منتشر شد که در تاریخ ادبیات داستانی معمولا از آنها یاد شده است. بخشی از این آثار جنبه اتوبیوگرافی و بخشی هم حالت تمثیلی و رمان اندیشه (رمانی که در آن فکری کاملا القا میشود و به نوعی به فلسفهنویسی نزدیک است) دارد. علاوه بر اینها در دو زمینهای که برای ما ایرانیها شناخته شده نیز کار کرده است؛ یکی شعر بزرگسال که از همان دوره جوانی یعنی دهه ۳۰ در آن کار کرد و تا این اوخر هم ادامه داشت. شعرهای کیانوش گرایشهای مختلفی را در بر میگیرد؛ هم شعر نیمایی دارد، هم شعر سپید، هم شعرهای نوسنتی دارد و هم غزل. محمود کیانوش همچنین در حوزه نقد ادبی هم فعال بود مخصوصا از دهه ۴۰. او در تحلیل شعر، داستان و نمایشنامه آثار زیادی نوشته و مخصوصا به شعر بسیار پرداخته است. در سالهای اخیر هم در این زمینه فعال به نظر میرسید. اینها قسمتهای مختلفی بود که کیانوش در این زمینهها کار کرده است.
عابدی درباره اینکه با توجه به مهاجرت کیانوش از ایران، آیا او ارتباط خود را با فضای ادبی ایران حفظ کرده و یا دچار گسست شده بود، بیان کرد: زندهیاد محمود کیانوش سال ۵۴ از ایران به انگلستان مهاجرت کرد و در آنجا زندگی میکرد؛ یعنی نزدیک ۴۵ سالی میشود که او در انگلستان زندگی میکرد اما ارتباطاتش با ایران محفوظ ماند. البته این نکته که ارتباط محفوظ ماند به این معنا نیست که آثارش مداوم در ایران چاپ میشد. او در دورهای که از ایران رفت ارتباطات زیادی با مجلات و انتشارات داشت و چهره شناختهشدهای بود. اما واقعیت این است که با وجود همه این ارتباطات و انتشار گاه به گاه شعرهایش، چون خودش در کشور نبود، حضورش به آن اندازه که باید، پررنگ به نظر نمیرسید؛ یعنی بیشتر اهل فن و کسانی که به صورت تخصصی به حوزه شعر کودک و نوجوان، نقد ادبی و حوزه شعر میپرداختند، محمود کیانوش را میشناختند، اما مخاطبان عام اغلب کیانوش را از چند شعری که در دوره جوانی و در یک دوره کوتاهمدت در حوزه شعر کودک منتشر کرده بود و در کتابهای درسی و کمکدرسی نقل قول میشد، به یاد میآورند تا با کارهای دیگرش.
او در ادامه اظهار کرد: بهنظرم استاد محمود کیانوش تا دهه ۶۰ جریانهای شعری را در ایران دنبال میکرد؛ او یک منتخب یا آنتولوژی شعری را به زبان انگلیسی از شاعران معاصر در دهه ۱۹۹۰ منتشر کرد و آنطور که از این کتاب برمیآید تا دهه ۶۰ تاحدودی جریان شعر ایرانی را دنبال کرده است. اما بعد از آن همانطور که در نقدهایش مشخص است، خیلی وضعیت شعر را دنبال نمیکرد. او چند سال قبل گفتوگوی دوقسمتی با خبرگزاری ایسنا داشت، شاید حدود ۱۵ سال پیش، و در آن گفتوگو نشان میداد که به صورت کلی درباره شعر ایران اطلاعات دارد، اما شاید به دلیل کارهای زیاد و مشغلهای که داشت و مخصوصا به دلیل دوری از ایران دیگر شعرهای زبان فارسی را خیلی با دقت محققانه و منتقدانه دنبال نمیکرد. نقدهایی که در این سالها مینوشت بیشتر درباره شاعران و نویسندگان همنسلش بود؛ مثلا درباره خانم میمنت صادقی، درباره نیما و شاملو و بیشتر به شعرهای آنها میپرداخت و اگر اشارهای به شعرهای نسل جدید میکرد جنبه کلی داشت و خیلی وارد جزئیات نمیشد.
این منتقد ادبی سپس گفت: به نظر میرسید او هم مانند بسیاری از همنسلانش نسبت به جریانی که شعر فارسی از دهه ۷۰ پیش گرفته بود، چندان خشنود نبود و این ناخشنودی خود را به شکلهای مختلف در نقدهایش نشان میداد. یکی از نکتههایی که در نقد کیانوش وجود داشت، این بود که در شعر فارسی باید جنبههای انسانگرایی لحاظ شود و علاوه بر این شاعران باید تسلط کافی بر زبان و ادبیات فارسی داشته باشند تا بتوانند با زبان روشن و شفاف شعر بگویند و اینها نکتههایی است که محمود کیانوش را نسبت به شعر فارسی در سالهای اخیر قدری ملول کرده بود و این ملالت را خود به نوعی در نوشتههایش منعکس میکرد.
کامیار عابدی درباره این گفته ناصر صفاریان که «محمود کیانوش به شکل سوالبرانگیزی حاضر بود درباره تمام وجوه کاریاش سخن بگوید جز شعر کودک؛ آن هم نه از جنس پسزدن بلکه از سنخ برائت از این بخش از زندگی» گفت: به نظرم نکتهای که او میگوید درست است. شعرهای کودک محمود کیانوش از قبل از انقلاب خیلی گل کرده بود و اعتبارش تا زمان ما یعنی دهه ۹۰ شمسی هم محفوظ مانده است. اما نکته جالب این بود که سرودن این شعرها به پنج شش سال از زندگی او مربوط بود، آن هم در دوره قبل از ۴۰سالگی و خیلی زود آن دوره را پشتسر گذاشته بود و بعد از ۴۰ سالگی اصلا برای کودکان شعر نمیگفت. البته رسالهای درباره شعر کودک در ایران نوشت که مورد توجه قرار گرفت. من احساس میکردم که استاد محمود کیانوش علاقه ندارد که فقط به عنوان شاعر کودک به یاد آورده شود، بلکه میخواست قسمتهای دیگر زندگی و شخصیت ادبیاش شناخته شود، بنابراین از تحلیل و بررسی شعر کودک و بیان تجربههایش در حوزه شعر کودک زیاد خوشحال نبود و تلاش میکرد به قسمتهای دیگر نقد ادبی و شعر بزرگسال و داستاننویسی و ادبیات خلاق بپردازد.
کامیار عابدی با اشاره به دوستی و ارتباط خود با محمود کیانوش، خاطرهای نیز درباره کتاب «پرویز داریوش» که زندهیاد کیانوش مقالهای برای آن نوشته بود، بیان کرد: من سالها آثار کیانوش را به ویژه در زمینه شعر و نقد ادبی با دقت خوانده بودم، اما آشناییام با او مربوط به پنج سال اخیر و از راه ایمیل و تلفن بود. گاهی به او تلفن میکردم و ایشان نیز با لطف تمام بارها به من زنگ زد. بهویژه ارتباطم با ایشان از راه ایمیل بود. گاهی صفحاتی از منابع را که نداشت و میخواست اسکن میکردم و برایشان میفرستادم. محمود کیانوش کتاب «پرویز داریوش» را که حدود ۱۰ روز پیش چاپ شد ندید. من اطلاع نداشتم که در بیمارستان است، پیدیاف کتاب را سهچهار روز بعد از انتشار برایش از طریق ایمیل فرستادم و گفتم استاد کیانوش کتابی که منتظر بودیم و شما هم بسیار علاقهمند بودید، منتشر شد. او یک مقاله مفصل درباره پرویز داریوش نوشته بود و اطلاعات جالبی که تا حالا کسی نداشت برای من نوشته بود. به ایمیل من جواب نداد. میخواستم با ایشان تماس بگیرم که متأسفانه شنیدم در روزهای اخیر در بیمارستان بوده و فوت کرده است. (سال گذشته به من نوشته بود که به سرطان دچار شده و تحت درمان است. همسرش پری منصوری (مترجم و نویسنده) هم سالها بود در بستر بیماری در خانه بود و کیانوش از او پرستاری می کرد. به من میگفت فقط شبها دیروقت میتواند بخواند و بنویسد). با تاسف بسیار کتاب و مقالهای که خیلی دلش میخواست چاپشدهاش را ببیند ندید و رفت. خیلی به پرویز داریوش علاقه و عقیده داشت. این یکی از افسوسهای بزرگ من است که این کتاب را ندید.
او خاطرنشان کرد: کیانوش از دوستانی که در ایران داشت بر روی سه نفر تأکید میکرد و میگفت اینها مصداق کامل انسانهای نویسنده هستند، یکی تقی مدرسی بود، نویسنده ایرانی مقیم آمریکا که سالها پیش فوت کرد. یکی محمد زُهَری بود، شاعر انساندوست که سال ۱۳۷۳ فوت کرد و دیگری پرویز داریوش. کیانوش شخصیت این سه نفر را از میان دوستان شاعر و نویسندهاش خیلی خیلی میپسندید و نسبت به دیگران خیلی نظر موافق نداشت. نگاههای انتقادی او نسبت به همعصرانش در کتاب خاطراتش آمده است و این نظرات او باعث شد برخی از قدیمیها یا دوستداران آنها مانند علاقهمندان استادانی مانند ناتل خانلری و شفیعی کدکنی و علاقهمندان شاعرانی مثل نیما و شاملو از او بسیار دلخور شوند.
عابدی افزود: نکته دیگری که درباره کیانوش وجود دارد این است که او در این سالها با دو امضای دیگر هم شعر گفت و نثر نوشت؛ نثرهایی مینوشت به نام «نامههایی از لندن» با نام علیزاده طوسی و دیگری شعرهای فکاهی و طنزآمیز با نام مصلحالدین زُشکی خراسانی. زندهیاد محمود کیانوش در سالهای اخیر اغلب کتابهایش را مخصوصا کتابهای جدیدتر خود را در اینترنت به صورت الکترونیکی و رایگان در دسترس قرار داده بود. شاید حدود ۲۰ کتابش در فضای مجازی در دسترس همه است. درگذشت او را به فرزندانش آقای کاوه و خانم کتایون، و دیگر دوستان و دوستدارانش تسلیت میگویم. قلم کیانوش در تحلیل ادبی و اجتماعی بسیار روان و مطبوع بود و نگاهی انسانی و بشری به همه موضوعات داشت و به هستینگری خاص خودش دست یافته بود. یادش همیشه برایم زنده است.