مراسم یادبود مظاهر مصفا در هتل لاله برگزار شد.
ایسنا، مراسم یادبود این شاعر، استاد ادبیات فارسی و مصحح فقید با حضور امیربانو کریمی – همسر مظاهر مصفا – و فرزندان و خانواده او از جمله علی مصفا و لیلا حاتمی، مسئولانی همچون محسن جوادی (معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)، محمدجواد حقشناس (رئیس کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای شهر تهران) و نیکنام حسینیپور (مدیرعامل خانه کتاب)، چهرههای فرهنگی و هنری همچون محمدرضا شفیعی کدکنی، علی نصیریان، بهمن فرمانآرا، میرجلالالدین کزازی، مهدی محقق، نوشآفرین انصاری، محمدرضا شریفینیا، بهروز شعیبی، مصطفی زمانی، اسماعیل آذر و جمعی دیگر از هنرمندان و شاگردان مصفا در هتل لاله برگزار شد.
در این مراسم مریم حسینی، میلاد عظیمی، امیراسماعیل مصفا – پسر مظاهر مصفا – و امیربانو کریمی سخنرانی کرد و کلیپی از شعرخوانی این چهره فقید برای حاضران پخش شد.
مریم حسینی – استاد دانشگاه – در سخنانی گفت: حالا که اینجا هستم سعی میکنم چهره ایشان را پشت میز کلاس درس به یاد بیاورم، زمانی که شاهنامه و سعدی میخواند و سعی میکرد آرام باشد. او با نگاه نافذ خود شیفتگیاش را به شاعران ابراز میکرد. اما سکوت و خموشی او بسیار بود. استاد سالها سنایی و سعدی تدرس میکرد و سعی داشت به معارف و مفاهیم حقیقت برسد. او عارفانه زیست. جوانمردی، تواضع، معرفت، قناعت و آزادگی از صفات بارز ایشان بود.
او در ادامه خاطرنشان کرد: شیفتگی مظاهر مصفا به شعر فارسی بیمانند بود و دیوان چند شاعر را تصحیح کرد. او تسلط بیمانندگی بر واژگان شعر داشت. اگر بخواهیم جایگاه تاریخی شعر او را بدایم دیوان اشعارش در ردیف مهدی حمیدی شیرازی، ملکالشعرا بهار و پرویز ناتل خانلری جای میگیرد. رواج شعر نیمایی مانع از آن شد که شعرهای این شاعران مورد توجه قرار گیرد، اما زمانه قاضی و داور خوبی است و سخن والا را قدر مینهد.
میلاد عظیمی – استاد دانشگاه – هم با تسلیت به خانواده مظاهر مصفا و استادش امیربانو کریمی، درباره جایگاه مظاهر مصفا در فرهنگ ایران اظهار کرد: مظاهر مصفا از چند جهت میتواند مورد بررسی قرار بگیرد؛ اول شاعری مصفا است؛ او شاعری بزرگ و برجسته بود. مصفا یکی از برجستهترین کلاسیکهای روزگار ماست. او یکی از قصیدهسراهای بزرگ است که قدرش شناخته نشد و به حق خود نرسید.
او افزود: ویژگی دیگر مصفا آزادگی و دل توانگری او است. او بهترین شعرها را میسرود اما آنقدر متواضع بود که نمیخواست آنها را چاپ کند. ما هنوز مجموعه کاملی از مصفا نداریم. استاد مصفا باندباز نبود و در روزگاری که ارزش شاعران و هنرمندان بر مبنای باندبازی و ارتباطات ناسالم است، او در این حیطه نبود. او در خلوت خود مینشست و شعر میگفت.
عظیمی ادامه داد: شعر مصفا بلاغت بسیاری داشت که برای خوانندگان غیرورزیده دستیاب نبود و برای فهم شعرش باید مقدماتی فراهم میشد. مصفا عشق به مردم داشت، اما حاضر نبود از معیارهای هنریاش تنزل کند و براساس مزاج مستمع شعر بگوید، بنابراین شعرش عام نبود.
او همچنین تاکید کرد: مصفا شاعری است که به حق خود نرسیده است و به نظرم اگر شعرهایش منتشر شود قدر شاعریاش بیشتر شناخته میشود. شعر مصفا زبان آراستهای دارد. میتوان گفت شعر او استمرار هزارساله دارد. استاد فروزانفر درباره شعر مصفا میگفت شعر او مستعل است. شعر مصفا سوزان است و عاطفه نافذی در خود دارد.
این پژوهشگر در ادامه بیان کرد: یکی از موضوعاتی که شاعران بزرگ روزگار ما به آن مبتلا هستند جوانمرگی هنری است. بسیاری از شاعران بهترین شعرهایشان را در جوانی گفتهاند و به مرور دیگر شعری چشمگیری نداشتهاند، اما برای مصفا اینطور نبود. شعرش از لحاظ عاطفی مسیر تعالی و رشد مستمر دارد؛ مانند شعر ملکالشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی. مصفا دچار جوانمرگی هنری نشد.
میلاد عظیمی سپس خاطرهای از پرویز ناتل خانلری و توصیف او از شعرهای ملکالشعرا بهار تعریف کرد و گفت: از خانلری پرسیدند آیا شعر ملکالشعرا باقی خواهد ماند، او گفت شعر بهار برای نسلی که با ادبیات فارسی پیوند ندارد و ادبیات را از روزنامه میگیرد ماندگار نخواهد بود، اما برای کسانی که زبان فارسی بلدند و زمینه فرهنگ و سیاست شعر ملکالشعرا را میدانند باقی خواهند ماند. زمانی که غبارهای غلط فروبنشیند شعر مصفا نیز دیده خواهد شد و هرچه بگذرد چهره شاعریاش برجستهتر و ارزشمندتر خواهد شد.
شاگرد مظاهر مصفا ویژگی دیگر این چهره فقید را استاد دانشگاه بودنش دانست و گفت: مصفا نوع خاصی از استاد دانشگاه بود و با تمام وجود شاعر بود و با ادبیات فارسی پیوند داشت. او با شعر زندگی میکرد. میتوان گفت دخل و خرجش شعر بود. مصفا شاعری بالفطره بود. مصفا استاد دانشگاهی بود که لذت شعر را به شاگردان خود منتقل میکرد. ما از مصفا لذت بردن از شعر و زندگی کردن با شعر را یاد گرفتیم. او در برابر شعر خوب بیتاب بود و گریه میکرد. او استادی محبوب و دوستداشتنی بود.
میلاد عظیمی جوانمردی و صراحت کلام مصفا را از دیگر ویژگیهای مصفا دانست و اظهار کرد: مصفا شجاعت ادبی داشت و همانند ملکالشعرای بهار بود. او صریح بود. یک بار تعریف میکرد با یکی از استادان دانشگاه که اینجا حضور دارند سر جلسه بوده و به او گفته است من شما را سعدی نثر معاصر میدانم و خودخواهی شما را دوست ندارم.
او در ادامه گفت: یکی از ویژگیهای بارز مصفا ایراندوستی او بود. مصفا شیفته مصدق بود و ملیگرا. میگفت، مصدق پیر من بود و من مرید او. ایراندوستی مصفا چند ویژگی دارد؛ اینکه ملیگرا بودنش با دینداریاش تضاد نداشت و تاریخ و فرهنگ ایران و قلمرو زبان فارسی برای او مهم بود.
میلاد عظیمی در پایان خاطرنشان کرد: مظاهر مصفا جرمستیز بود و دشمن ظالم. او دغدغه مردم را داشت و نگران زندگی مردم بود. مظاهر مصفا شاعری آگاه بود و آزادگی داشت.
همچنین امیراسماعیل مصفا – فرزند مظاهر مصفا – در سخنانی گفت: در اینجا درباره ویژگیهای پدرم صحبت شد، و من درباره ویژگیهایی صحبت میکنم که در خارج از خانه دیده نمیشد. من متوجه شدم با دو آدم روبهرو بودهام؛ یکی پدرم و دیگری توفان سخت و سهمگین و مهیب که دومی بر اولی غلبه داشت. او مجنونی آشفته بود. او نیمههای شب راه میرفت و بر دیوار شعر مینوشت. او حال غریبی داشت. ایامی که از دانشگاه تهران اخراجش کرده بودند، شاعرترین شاعر روزگارش بود و صبح تا شب و شب تا صبح شعر میگفت. من دیدم که شعر در وجود او میجوشید. او مرد غریب و دیوانهای بود. زمانی که او را میدیدم، دلم نمیخواست کسی را ببینم و در واقع حسرت دیدار کسی را نداشتم.
او افزود: من هرگز نتوانستم دست او را ببوسم و هرگز نتوانستم شیفته او شوم. حتی گاهی نسبت به شعرهایش نقد داشتم و گستاخی میکردم. این ویژگیها را از او دارم. او هرگز دست کسی را نبوسید و شیفته کسی نبود. او تنها کسانی را که دستشان را بوسید امیری فیروزکوهی و غلامحسین صدیقی بود. غیر این دو دست کسی را نبوسید. سرمایهای که او برایم گذاشت تمامنشدنی است.
مصفا در ادامه گفت: این مرد غریب دیوانه چند سال پیش مرد. او شاعر مرد. چیزی که تسلیبخش من بود این بود که او نمیدید چه بلایی بر سر آنچه که عاشقش بود؛ شعر، دانشگاه و دانشجو آمده است. من برای پدرم عزاداری نمیکنم، چون او تمام زندگی کرد و ناکام نبود. او درد زیادی کشید اما هرگز قربانی نبود. او جوانمرد و آزاده بود. یادش به شادی.
امیربانو کریمی – همسر مظاهر مصفا – نیز با تشکر از کسانی که در مراسم مظاهر مصفا شرکت کردند و با بیان اینکه ۵۵ سال با او زندگی کرده است، درباره آشناییاش با او گفت: من و مصفا با هم وارد دانشگاه شدیم. من از تهران و او از قم. دو سال همشاگردی بودیم. من سال سوم جای یکی از دوستان رفتم و امتحان دادم. مصفا خیلی خوشقیافه بود و بین خانمها خواهان زیادی داشت. شاید هم گوشه چشمی به من داشت. یک از این خانمها رفته بود و گفته بود من جای کس دیگری امتحان دادهام و من از دانشگاه اخراج شدم. این باعث شد که من از او عقب بیفتم. مظاهر مصفا به خاطر قصیدهای که علیه فروزانفر سروده بود، به قم رفت. او ازدواج کرد و من هم در تهران ازدواج کردم. او جدا شده بود و من هم جدا شده بودم. بعد از ۱۵ سال آقای مصفا سراغ من آمد و با هم ازدواج کردیم.
این استاد ادبیات افزود: من او را دوست داشتم، اما در زندگی اخلاقهایی داشت که باعث اختلاف و تضاد ما بود. من آدمی نبودم که بخواهم زیر تسلط شوهر باشم، اما او آدم سنتیای بود و همیشه میخواست بر من تسلط داشته باشد. او عمل میکرد و من زبان داشتم.
امیربانو کریمی گفت: افت و خیز زیادی داشتیم و قهر و آشتی میکردیم. اما سلیقه شعرمان همخوان بود. دو سال دانشگاه اراک میرفتیم. مصفا رانندگی میکرد و من شعر میخواندم، اما مثلا میگفت لباس آستینکوتاه نبوش و اینها. اختلافهای این شکلی داشتیم.
او در ادامه خاطرنشان کرد: مظاهر مصفا مسئولیت زیادی نسبت به خانوادهاش داشت. اشخاصی که هنرمند هستند معمولا از این ماجرا منفک هستند و وقت خودشان را برای هنر صرف میکنند. او جوشان و خروشان بود. زندگیاش شعر بود و شاعر بود و زمان زیادی برای شعر میگذاشت، اما به همان نسبت به زندگی فکر میکرد و به نظرم بهترین پدر دنیا بود. نسبت به بچهها بسیار مهربان بود. او آدمی آرام و خوشمنش بود. نمیدانم چرا پسرم به وجه بیقراری او توجه داشته است. من او را تحسین میکردم و یکی از دلایلی که پای مرا در این زندگی سفت میکرد، علاقه مضاعف او به بچهها بود. او بسیار مسئول بود.
امیربانو کریمی سپس به خاطرهای از مراسم بزرگداشت خود اشاره کرد و گفت: قرار بود در دانشگاه تهران مراسم بزرگداشتی برای من بگیرند و مصفا هم در آن مراسم صحبت کند. شب قبل از سخنرانی به من گفت من اگر بروم میگویم که این استاد شما همیشه صبحها خواب است و ۴۰ سال است که به من صبحانه نداده است و من گفتم اشکالی ندارد همه اینها را بگو. من از مرحوم پدرم (امیری فیروزکوهی) شنیدم که او با شوهر پروین اعتصامی دوست بود و به او گفته بود که پروین اعتصامی آدمی بسیار معروفی است چرا با او کژتابی میکنی و او گفته بود من اگر میخواستم شاعر بگیرم، شیخ سعدی را میگرفتم. در مراسم بزرگداشت من مصفا گفت با همکارتان ازدواج نکنید زیرا سرش در کتاب است. در این ۴۰ سال خانم کریمی به من یک چای هم نداده است. او اینها را شوخی میکرد اما برخی این را جدی میگرفتند. یادم میآید دکتر رهنورد هم در این جلسه بود و از این گفتههای مصفا بدش آمده بود.
این استاد ادبیات در ادامه اظهار کرد: من خوشحالم که نامی به اسم مصفا در کنار من است و نام او با من میآید. او زمانی که در بستر بیماری بود اصلا ناله نمیکرد و دل ما را خون نمیکرد. همهاش میگفت مرا ببوسید. او آلزایمر نداشت و شعرهایش را به خاطر داشت. فرد بسیار باهوشی بود.
امیربانو کریمی سپس بیان کرد: مصفا با شعر نو میانهای نداشت. او شعر را برای افراد خاص میدانست و میگفت قرار نیست شعر همهفهم باشد. اینها (شاعرهای شعر نو) میگفتند شعر کلاسیک کت و کول شاعر را میبندد، اما مصفا معتقد بود مفاهیم روز را میتوان در شعر آورد. همانطور که مصفا هم این کار را کرد. یادم میآید پدرم امیری فیروزکوهی گفته بود این کسانی که این چرت و پرتها را میگویند باید تحویل پلیس بدهیم. آن زمان این موضوع صدای زیادی کرد و چند سال پیش یکی از شاعران گفته بود که مصفا آن زمان از من حمایت کرد؛ در حالی که مصفا با شعر نو میانهای نداشت.
او در پایان به لغو جلسهای از مظاهر مصفا در دانشگاه تهران اشاره کرد و دلیل آن را این موضوع عنوان کرد که زرینکوب به دفتر رئیس دانشگاه تهران رفته و گفته بود اگر مصفا بخواهد سخنرانی کند من دیگر دانشگاه نمیآیم. آن زمان روزنامه اطلاعات در صفحه اول خود زده بود جلسه فردای مصفا به دلیل کسالت او لغو شده است. ببینید تاریخ اینگونه تحریف میشود.
***
مظاهر مصفا، زاده سال ۱۳۱۱ در تفرش بود که روز چهارشنبه (هشتم آبانماه) در ۸۷ ساگی از دنیا رفت. پیکر او دهم آبانماه در زادگاهش، تفرش به خاک سپرده شد.
او سالهای متمادی بهعنوان استادتمام رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه فعالیت میکرد و یکی از قصیدهسرایان زبان فارسی در دوره معاصر بود.
اسامی آثار منتشرشده مظاهر مصفا که به تایید خانوادهاش رسیده، به این شرح است:
شعر:
«توفان خشم»، ۱۳۳۶، چاپ کتاب خانه زوار
«شبهای شیراز»، ۱۳۳۷، چاپخانه حکمت
«سیپاره»، ۱۳۴۰
«سپیدنامه»، ۱۳۴۰
«جمعه سرخ»، ۱۳۵۷
«گزینه اشعار مظاهر مصفا»، ۱۳۸۷، انتشارات مروارید
«نسخه اقدم؛ منظومههای مظاهر مصفا»، ۱۳۹۶، نشر نو
متن:
«پاسداران سخن»، چکامهسرایان، ۱۳۳۵
«دیوان حکیم سنایی»، ۱۳۳۶، انتشارات امیرکبیر
«کلیات سعدی»، انتشارات زوار، ۱۳۴۰
«جمع الفصحا» (مجموعه شش جلدی)، ۱۳۴۰، انتشارات امیرکبیر
«دیوان نظیری نیشابوری»، ۱۳۴۰، انتشارات امیرکبیر
«برگی از اشعار صفای سپاهانی»
«با اوست حدیث من» (متن ده گفتار در عرفان و تصوف اسلامی)، ۱۳۴۷، چاپ میهن
«قند پارسی» (نمونههای شعر دری)، ۱۳۴۸، بنگاه مطبوعاتی صفی علیشاه
«دیوان لامع»، ۱۳۶۵
«دیوان حکیم نزاری قهستانی»، ۱۳۷۱، انتشارات علمی
«متن کامل دیوان سعدی »،۱۳۸۳، انتشارات روزنه
«جوامعالحکایات»، ۱۳۸۶، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی
انتهای پیام
پینوشت: این گزارش به روز رسانی شده است.