محمدحسین محمدی، عضو هیاتمدیره انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان، معتقد است بسیاری از ناشران قدرتمند کودک و نوجوان از کاهش توان ناشران ضعیف و متوسط بهدنبال شیوع کرونا بهخوبی بهره بردند و با تولید افزون، بازار آنها را نیز اشغال کردند.
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، بیش از ۱۶ ماه است که درباره تاثیر شیوع ویروس کرونا بر کسب و کارهای مختلف ازجمله بازار کتاب و یا دوره پساکرونا بحث میشود. بازار کتاب کودک که براساس آمارها با افت ۲۰ درصدی تولید و کاهش شمارگان ۲۵ درصدی، افت معناداری را در سال ۱۳۹۹ در مقایسه با سال ۱۳۹۸ تجربه میکند، نمونه بارز تاثیرگذاری منفی کرونا بر بازار کتاب است. همهگیری کووید ۱۹ با وجود همه دشواریها ازجمله توقف فعالیت حلقههای مختلف نشر بهویژه کتابفروشیها آثار مثبتی نیز برای برخی از فعالان نشر که محمدحسین محمدی، عضوهیات مدیره انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان و مدیر نشر مهاجر از آنها به قدرتمندان نشر کودک یاد میکند، داشته است.
آمارها از کاهش ۲۰ درصدی تولید کتاب کودک و نوجوان در سال ۱۳۹۹ در مقایسه با سال ۱۳۹۸ حکایت دارد که با توجه به کاهش ۱۰٫۲ درصدی تولید کل در این سال، بیشترین افت را در میان سایر گروههای مضمونی نشان میدهد. مطابق با آمار، شمارگان کل کتابهای این حوزه، ۲۵ درصد کاهش داشته است. وضعیت نامطلوب بازار کتاب کودک با تعطیلیهای ناشی از شیوع کرونا، نبود کاغذ و وابستگی فروش کتاب به حضور کودک در کتابفروشیهای فیزیکی و کمتوجهی ناشران این حوزه به ظرفیتهای فضای مجازی برای معرفی و تبلیغ کتاب تشدید شده است. چه تحلیلی از ۱۶ ماه درگیری ناشران کتاب کودک با کرونا دارید؟
بهنظرم درباره آمارهای نشر باید کمی دقیقتر صحبت کنیم؛ بهویژه اینکه در دو سال اخیر، کاغذ تعاونی بین ناشران توزیع شده است. یکی از دلایل ضرورت توجه بیشتر در ارائه تحلیل براساس آمارهای نشر، اقدام برخی ناشران ـ دریافتکنندگان کاغذ دولتی ـ در درج شمارگان غیرواقعی است. حدود دو دهه قبل نیز که کاغذ دولتی بین ناشران توزیع میشد، این مشکل وجود داشت و برخی ناشران ۲۰۰۰ نسخه را ۵۰۰۰ نسخه اعلام و بر همین اساس، سهمیه کاغذ دریافت میکردند؛ بنابراین باید درصدی خطا ناشی از ارائه آمارهای اشتباه از سوی ناشران را در بررسی آمارهای نشر در نظر بگیریم و بهنظرم افت تولید و شمارگان کل و همچنین در حوزه کودک و نوجوان بیش از این آمارها است.
مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، تحلیل مسائل را دشوار کرده و نمیتوان بر یک عامل، بهعنوان عامل اصلی در بروز مشکلات فرهنگی بهاصطلاح انگشت گذاشت؛ مثل اینکه بگوییم همه مشکلات نشر ناشی از کتاب نخواندن مردم است.
با تضعیف بنیانهای اقتصادی، مردم بیتردید برخی مایحتاج خود را حذف میکنند؛ بهعنوان مثال با کاهش ۵۰ درصدی مصرف گوشت در تهران، بهدنبال افزایش قیمت شدید آن برخی تحلیلها میگوید خانوادهها پیش از حذف گوشت، قطعا کالاهای فرهنگی ـ کتاب ـ را از سبد خانوار حذف کردهاند. تعطیلیهای مکرر کتابفروشیها و دفاتر نشر، لغو دو نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال گذشته و از بین رفتن سود ۲۰ تا ۳۰ درصدی برخی از ناشران کودک و نوجوان، لغو همه نمایشگاههای استانی، تاثیر دلایل فرهنگی کتاب نخواندن مردم ایران را تشدید کرده است. برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران تا حدودی، بر بهبود اوضاع ناشران کتاب کودک تاثیر گذاشت.
بعد از شیوع ویروس کرونا، برخی ناشران کودک و نوجوان به ظرفیتهای فضای مجازی برای معرفی، تبلیغ و فروش توجه کردند و تا حدودی موفق شدند، فروش خود را در سطح سالهای قبل حفظ کنند. البته باید توجه داشته باشیم که قیمت کتاب کودک و نوجوان، سه تا چهاربرابر افزایش پیدا کرده و کتاب ۵۰۰۰ تومانی، به ۲۰ هزار تومان رسیده؛ بنابراین فروش از نظر تعداد نسخه، کاهش اما رقم فروش بهدلیل افزایش قیمت کتاب حفظ شده است؛ بهعنوان مثال اگر ارزش ریالی کتابهای فروشرفته ناشری در دو سال گذشته ـ ۱۳۹۹ و ۱۳۹۸ ـ سه میلیارد باشد، از نظر تعداد به یکسوم کاهش پیدا کرده است.
وضعیت ترسیم شده، برنامهریزی و تعریف راهبرد برای برونرفت از وضع نامطلوب را ضروری کرده است. چهراهبردهایی را موثر میدانید؟
خیلی از راهحلها در اختیار ناشران نیست و بهنظر میرسد تکتک گرهها و مسائل مبتلابه جامعه باید باز شود تا نوبت به مسائل حوزه فرهنگ و کتاب برسد. کاغذ دولتی، نصف قیمت بازار آزاد توزیع شد اما فقط ۱۰ تا ۱۵ درصد بر کاهش قیمت تمام شده کتاب تاثیرگذار بود. برخی ناشران قدرتمند نیز حتی کاغذ دولتی دریافت نکردهاند و براساس کاغذ آزاد به چاپ و قیمتگذاری کتاب اقدام کردهاند.
بسیاری از ناشران کودک، در این شرایط به ارتباط مستقیم با مخاطب در قالب فضای مجازی توجه کردهاند؛ بنابراین نقدی میفروشند و بهجای تخفیفِ ۳۰ یا ۴۰ درصدی به مراکز پخش و دریافت چکهای ۸ماهه، تخفیف ۲۰ درصدی را مستقیم به خریدار میدهند. بسیاری از ناشران به فضای مجازی رو آورند که البته فعالیت در این فضا، چندان ساده نیست و به استفاده از ادمینهای متخصص و پرداخت حقوقهای قابل توجه نیاز دارد.
همانطور که گفتم تکتک گرهها و مسائل جامعه باید ازسوی متولیان باز شود. دهه ۷۰ و یا ۸۰ شمارگان کتاب کودک کمتر از ۵۰۰۰ نسخه نبود و یک نوبت چاپ، طی یکسال فروخته میشد. اواخر دهه ۶۰ نیز شمارگان کتاب کودک، ۱۵ یا ۲۰ هزار نسخه بود که ۶ یا هشت ماهه فروش میرفت.
وضعیت بازار نشر قابلپیشبینی نیست، در این وضعیت ناشران قدرتمند با تولید رضایتبخش به فعالیت خود ادامه میدهند و از امکانات تبلیغ در صدا وسیما نیز استفاده میکنند اما مگر چند ناشر در حوزه کودک و نوجوان این گونهاند؟ شاید به تعداد انگشتان یکدست، ناشر قدرتمند در این حوزه فعالیت میکند که سالانه ۵۰۰ و یا ۱۰۰۰ عنوان تولید دارند و ۸۵ تا ۹۰ درصد ناشران کودک و نوجوان، متوسط و ضعیفاند که نتوانستند خودشان را حفظ کنند.
سالهاست درباره ناشران حرفهای و غیرحرفهای و ضرورت غربال صنعت نشر از ناشران غیرحرفهای بحث میشود. چقدر بحران کرونا و دشواریهای موثر بر کاهش فعالیت ناشران کودک را در شکلگیری این غربال بهعنوان یک فرصت موثر قلمداد میکنید؟
بهنظر میرسد کرونا مانند بسیاری از بحرانها، هم فرصت بود و هم تهدید. سهام شرکت آمازون، با گذشت چند ماه از همهگیری، سه-چهاربرابر رشد کرد. مشابه این وضعیت در حوزه نشر کشور و ناشران کودک اتفاق افتاد. آن دسته از ناشران که با شرایط منطبق شدند، توانستند در یکسال و نیم گذشته به فعالیت خود ادامه دهند. من بهعنوان مدیر انتشارات مهاجر در گام نخست، کاهش هزینهها را در دستور کار قرار دادم؛ بهعنوان مثال پیش از کرونا با ۱۰ نیروی انسانی و با شروع کرونا با سه نیروی انسانی نشر را اداره میکنم؛ همچنین تلاش کردم راههای جدید فروش را پیدا کنم. بسیاری از ناشران قدرتمند کودک و نوجوان از فرصتی که کرونا ایجاد کرد، بهخوبی استفاده کردند؛ چراکه توان تولید بسیاری از ناشران بهدنبال تاثیر کرونا بر بازار از بین رفت و ناشران قدرتمند با تولید افزون، بازار ناشران ضعیف و متوسط را نیز اشغال کردند؛ یعنی تحقق قانون طبیعت. ناشران قدرتمند خصوصی حوزه کودک به تاسیس فروشگاههای بزرگ کتاب فکر کردند که در آینده خبرها بیشتری از آنها خواهیم شنید.
بنابراین قطعا کرونا و دیگر شرایط دشوار، زمینهساز غربال ناشران غیرحرفهای از بدنه صنعت نشر خواهد شد. البته بعد از گذشت ۱۶ماه از شیوع کرونا، این غربال صورت گرفته است؛ بهعبارت دیگر ناشران قدرتمند، ماندگار شدند و ناشران ضعیف از بین رفتهاند؛ اما در کشورهای غربی که میدانیم در آنها چرخ بازارها بر اصل رقابت آزاد میچرخد نیز دولتها با توجه به اهمیت فرهنگ، از فعالان این عرصه حمایت میکند. فکر میکنم طی دو سال گذشته پشتیبانی جدی از ناشران را شاهد نبودیم درحالیکه اوایل دهه ۷۰ براساس گفتوگویی که با معاون وقت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتم، دولت حدود ۷۰ میلیون دلار فقط برای تامین کاغذ هزینه میکرد، همچنین حداقل ۱۰۰۰ عنوان کتاب از ناشران کتاب میخریدند تسهیلات بانکی ۱۴ درصد با پرداخت هفت درصدی بازپرداخت از سوی دولت، توزیع فیلم و زینک رایگان ازجمله حمایتهای دیگر دولت از صنعت نشر بود.
مبالغ ۷۰ و یا ۱۰۰ میلیون دلار در بسیاری از صنایع رقم قابل اعتنایی محسوب نمیشود، اما در حوزه فرهنگ، رقم قابلتوجهی است که فعالان این عرصه را حفظ میکند و در بسیاری از کشورهای دنیا حمایتهای مشابه وجود دارد؛ بهعنوان مثال درحالیکه نظام سلامت ایران برای کنترل موجهای مختلف کرونا، کتابفروشی را جزو مشاغل گروه دو قرار داد، کتابفروشی در بسیاری از کشورهای دنیا ازجمله در اروپا جزو مشاغل گروه یک و ضروری تعریف شد و مردم توانستند با وجود قرنطینه گسترده، به کتاب دسترسی داشته باشند و بازار کتاب جریان داشت.
چشمانداز بازار کتاب کودک را چطور میبینید؟
هرچند بسیاری از امور کشور چندان قابل پیشبینی نیست و بهنظر میرسد با توجه به اینکه جامعه تاب و تحمل وضعیت نامطلوبتری را ندارد، مسئولان و متولیان امر براساس ضرورت، باید به فکر راه برونرفت باشند. امیدواریم بازشدن گرهها در امور سیاسی و اقتصادی بر عرصه فرهنگ و نشر در حوزههای مختلف آن ازجمله کودک تاثیر بگذارد. قطعا در حوزه نشر، ازجمله کودک و نوجوان افراد خلاق و صاحب ایده بر آینده بازار تاثیر خواهند گذاشت.