حسن میرعابدینی مشاور بخش ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به جامعه ایران در آستانه ۱۹۰۰میلادی که در حال دگرگونی و عرصه جدال آشکار و پنهان بین سنت و مدرنیته بود، گفت: تحول ادبی ایران در قرن بیستم همچون دیگر کشورهای شرقی ارتباط نزدیکی با بیداری اجتماعی دوره مشروطه دارد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): وبینار بینالمللی دو روزه «داستان کوتاه و رماننویسی در ایران بین سالهای ۱۹۴۰-۱۹۷۹ میلادی» با حضور استادان زبان فارسی و پژوهشگران ادبیات داستانی به همت بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دهلی برگزار شد. در این وبینار محققان و رماننویسانی از ایران نیز حضور داشتند که به ارائه مقالات خود پرداختند.
پروفسور راجندر کمار رئیس بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دهلی در رابطه با برگزاری این وبینار و اهداف آن در گفتوگو با خبرنگار ایبنا گفت: ادبیات داستانی و رماننویسی معاصر ایران در هند و دانشگاههای آن خیلی شناخته شده نبود و آشنایی چندانی با آن نداشتند. هدف ما از برگزاری این نشست معرفی ادبیات داستانی معاصر ایران به جامعه فرهنگی و دانشگاهی هند بود که به سبب شیوع بیماری کرونا به صورت مجازی برگزار شد.
رئیس بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دهلی ادامه داد: این وبینار در دو روز متوالی برگزار شد و از چهار نشست ادبی، یک جلسه گزارش و در پایان یک جلسه تودیعی تشکیل شد. در هر نشست استادانی از کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان، هند و بنگلادش به ارائه مقاله در رابطه با داستان کوتاه و رماننویسی در ایران بین سالهای ۱۹۴۰-۱۹۷۹ میلادی پرداختند.
بر پایه این گزارش جلسه گشایش این برنامه با خوشآمدگویی پروفسور راجندر کُمار، ارائه مقاله حسن میرعابدینی مشاور بخش ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسی تهران، ارائه مقاله پرفسور چندر شیکهر رئیس موسسه فرهنگ هندی لعل بهادر شاستری تاجیکستان، سخنرانی احسان شکراللهی مدیر مرکز تحقیقات فارسی خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران دهلی نو و اظهار تشکر پروفسور علیم اشرفخان دبیر بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دهلی انجام شد.
حسن میرعابدینی مشاور بخش ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسی تهران در این برنامه گفت: پیدایش رمان ایرانی در قیاس با ادبیات شکوهمند کلاسیک ایران را میتوان راه و روشی تازه قلمداد کرد که پیشینه آن کمی بیش از یک قرن است. ادبیات کلاسیک متکی به شعر بود بهطوریکه داستانسرایان بزرگی مثل فردوسی و نظامی و مولوی، شاهنامه و خمسه و مثنوی را به زبان شاعران سرودند اما روند ادبیات معاصر نشاندهنده اهمیت یافتن نثر و تنوع یافتن سبکهای زبانی است.
وی ادامه داد: در آستانه دهه ۱۹۲۰م نثر گسترش و تنوع یافت و روایتهای داستانی و روزنامهنگاری را نیز دربرگرفت. با وجود نقش شعر در ایجاد هیجانات انقلابی دوره مشروطه توان نثر در توصیف رویدادها و تجزیه و تحلیل مسائل اجتماعی آن را کاراتر از شعر و جوابگوی تحولات پرشتاب جامعه میساخت. تغییر مخاطب از روحانیون و اهل فضل به قاطبه خوانندگان نوظهور در تغییر کاربرد نثر و ساده شدن آن مؤثر افتاد.
میرعابدینی تصریح کرد: جامعه ایران به ویژه از هنگام ورود به روزگار نو در آستانه ۱۹۰۰میلادی جامعهای بوده است در حال دگرگونی و عرصه جدال آشکار و پنهان بین سنت و مدرنیته. تحول ادبی ایران در قرن بیستم همچون دیگر کشورهای شرقی ارتباط نزدیکی با بیداری اجتماعی دوره مشروطه دارد. بیداری اجتماعی واکنشی بود به برخورد جامعهای سنتی با مدرنیته جهانی که بحران همهجانبه در نظام اجتماعی و فرهنگی ایران پدید آورد. روشنفکرانی که از دل این بحران برآمدند انواع ادبی تازه مثل مقاله ژورنالیستی، رمان و نمایشنامه را برای بیان آراء خود برگزیدند و ادبیات معاصر ایران را پدید آوردند.
مشاور بخش ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسی تهران اضافه کرد: مهمترین عواملی که زمینه مادی پیدایش رمان فارسی را فراهم کرد ورود صنعت چاپ و شکلگیری مطبوعات بود. محصلانی به فرنگ اعزام شدند در بازگشت به میهن ماشین چاپ را به ارمغان آوردند و زمینهساز انتشارات، انتشار مطبوعات و کتابها شدند. همچنین با ترجمه متون علمی تاریخی و ادبی دریچهای رو به جهان گشودند و دسترسی به آثار تازه و شناخت فرهنگ غرب را آسان کردند.
حسین پاینده استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبایی نیز که با ارائه مقاله «صادق هدایت منادی سوررئالیسم در ادبیات داستانی مدرن ایران، بوف کور و چالشهای خوانش نقادانه» در این وبینار حضور داشت در اینباره گفت: اولین چاپ بوف کور در سال ۱۳۱۵ (۱۹۳۷م) و خارج از ایران در بمبئی هند صورت گرفت و چندین سال طول کشید تا با کنارهگیری اجباری رضاشاه از سلطنت این اثر منحصربهفرد بتواند در ایران منتشر شود. اکثر تاریخنگاران ادبیات فارسی هم عقیدهاند که انتشار بوف کور نقطه عطفی در ادبیات داستانی عصر جدید ایران است. پیش از بوف کور انتشار مجموعه داستان «یکی بود و یکی نبود» از جمالزاده را باید رخدادی مهم و دگرگونکننده در ادبیات ایران محسوب کرد که زمینهساز پیدایش ژانر نو داستان کوتاه در ادبیات فارسی شد.
وی تاکید کرد: به طریق اولی بوف کور شالودهای را به وجود آورد که کمک شایانی به شکلگیری ژانر رمان در آثار نویسندگان بعدی کرد. نویسندگانی از قبیل صادق چوبک، جلال آلاحمد، بزرگ علوی، غلامحسین ساعدی و دیگران. گرچه بیتردید سبک آثار این نویسندگان در رمانهایی مانند تنگسیرِ چوبک، مدیر مدرسه آلاحمد، چشمهایش علوی، و توپ ساعدی آشکارا با سبک هدایت در بوف کور تفاوت دارد اما انتشار بوف کور در آن مقطع از تاریخ ادبیات ما مشوق و نویددهنده امکانات بالقوه ادبیات داستانی برای سایر نویسندگان شد.
از دیگر سخنرانان این برنامه حمید بابایی بود. این داستاننویس ایرانی درمورد هوشنگ گلشیری صحبت کرد و گفت: هوشنگ گلشیری بهعنوان یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر ادبیات سالها در شهر اصفهان زیست. ادبیات و نوع نوشتار او بهعنوان نویسندهای که از پیشگامان ادبیات مدرن در ایران است باعث شد سرمشق بسیاری از نویسندگان مختلف شود. در این میان گلشیری سالها در اصفهان زیست و یکی از مهمترین آثار خود بنام «شازده احتجاب» را در این شهر نگاشت. زندگی او در این شهر و روایت رمان «شازده احتجاب» گویی بخشی از این شهر است که در رمان نگاشته شده است. دراینمیان وجوه و لایههای آثار داستانی او و زبان فاخرش گویی چیزی بود که از دل تاریخ ادبیات کهن ایران بیرون جوشیده بود.
بابایی یادآور شد: گلشیری این زبان کهن را صیقل داد و با واژگان امروزی درهم آمیخت و به زبان منحصربهفرد از قوم خود رسید. توجه او به نثر و زبان ایجاد ساختمانی کرد که در برخورد اول داستانهایش به چشم میخورد. از سوی دیگر زندگی در شهری کهن با تاریخی غنی باعث شد داستانهای این نویسنده دارای ابعاد و لایههای مختلف باشد. از سوی دیگر شکلگیری داستانهای او با اندیشه ساختن ایران نوین توسط حکومت پهلوی کلید خورد. این همزمانی ادبیات نوین و ایران جدید به صورت مختلف در داستانهای او نمود مییابد. اگرچه گلشیری نویسنده خود همواره با ایده حکومت پهلوی و سیاستهای این حکومت مشکل داشت اما در ادبیات وجوه دیگری از مدرنیزاسیون را دنبال کرد. رویکرد مدرنی که از دل بستری تاریخی و سنتی برآمده باشد به نظر میرسد این مسئله پیوندی بود میان آثار ادبی گلشیری و معماری جدید که درحال شکلگیری در ایران و مخصوصا شهر اصفهان بود.
در بخش دیگری از وبینار بینالمللی دو روزه «داستان کوتاه و رماننویسی در ایران بین سالهای ۱۹۴۰-۱۹۷۹ میلادی» معصومه میر ابوطالبی نویسنده کودک و نوجوان و کارشناس ارشد ادبیات کودک از دانشگاه پیام نور تفت به ادبیات فانتزی کودک و نوجوان و آثار منتشر شده در این گونه ادبی در دوره پهلوی دوم پرداخت و گفت: فانتزی گونهای ادبی است که در دگردیسی، واقعیت را از منظر زیباییشناسی در ابعاد غیرواقعی و تخیل بیان میکند. جهان فانتزی جهانی متفاوت از جهان واقعی است ولی اجزای سازنده آن در بستر روایی خودِ داستان موجود و واقعی میشود.
وی بیان کرد: نخستین فانتزیهای مدرن در دو سده اخیر شکل گرفتهاند و بعد به واسطه ترجمه وارد ادبیات فارسی شدند. گرچه در بررسی تاریخ و ریشه فانتزی نمیتوان تأثیر ادبیات عامه و اساطیر را نادیده گرفت که فانتزی خود از ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی ما تغذیه میکند. ادبیات فارسی از تخیل که گوهر اصلی فانتزی است بیبهره نبوده و این گونه ادبی را جذب خود کرد و به آفرینش آثاری در این حیطه پرداخت.
میر ابوطالبی تصریح کرد: بستر اجتماعی در هر دهه در میزان تأثیرپذیری ادبیات فانتزی و خلق داستانهایی در این جهان خیالی بیتاثیر نبوده است. گامهای فانتزی نویسی در ایران بهصورت محدود و با آزمون و خطا در حیطه کودک و نوجوان آغاز شد و بهمرور زمان به شکل ویژهتر و شبیهتر به فانتزی اصیل رسید. به مرور دغدغههای حیطه کودک و نوجوان چنان اهمیت پیدا کرد که نوشتن و تحلیل کردن برای این گروه از مخاطبین ادبیات شکل ویژه گرفت. این گونه ادبی در ایران هنوز نوپا به حساب میآید و نویسندگان جوان علاقه زیادی به آزمون این گونه دارند.