عظمی عدل اولین مترجم زن کشور است. عدل علاوه بر زبان فرانسه به انگلیسی هم تسلط دارد. در سال ۱۲۹۸ متولد شده و در ۱۰۰ سال گذشته بخشهای مهمی از تاریخ معاصرمان را به چشم دیده است.
ایران: بخشهایی از صحبتهای نخستین زن مترجم ایران را که در آن درباره ملاقات با فروغ فرخزاد سخن گفته است، مرور میکنیم.
به قبل از انقلاب بازگردیم. سالهایی که قدم به عرصه ترجمه گذاشته بودید که همزمان با زندگی بسیاری از چهرههای ادبیات فارسی بوده، از نویسندگان و شاعران شاخص آن روزگار با کدام یک رفت و آمد داشتید؟
راستش شرایط کاری حبیب به گونهای بود که وقت عمدهای از هفتهام به رفت و آمد با خانوادههای همکاران او از جمله وزرا و… میهمانیهای رسمی میگذشت. بنابراین وقت چندانی برای ارتباط با چهرههای شاخص آن سالها برایم باقی نمیماند. با این حال چند مرتبه «فروغ فرخزاد» را قبل از آنکه مشهور شود دیده بودم. اولین باری که او را دیدم بسیار جوان بود و البته هنوز ناشناخته. به دورهمی دوستانهای در منزل یکی از همکلاسیهای دوران مدرسهام رفته بودم؛ دیدار عجیبی بود، دیدم دختری کمسن با موهای مشکی گوشه میهمانی نشسته است. از نیر فخرایی، صاحبخانه که خودش هم شاعر و مترجم بود درباره فروغ پرسیدم که گفت: «شاعر است.» از او خواهش کردیم برایمان شعری بخواند. با صدایی بسیار گیرا شعر «گناه» را برایمان خواند. شعر فروغ آنچنان به عمق جان و روح همه ما نفوذ کرد که وقتی به همراه یکی دیگر از دوستانم به منزل بازمیگشتیم به لیلی فیروز (نوه دختری مظفرالدینشاه) که او هم نویسنده بود گفتم این دختر نابغه است و روزی شاعری مطرح میشود. جالب اینجاست که پیشبینیام اتفاق افتاد و فروغ یکی از چهرههای شاخص ادبیات معاصر کشورمان شد؛ البته بعد از آن دیگر هرگز فروغ را ندیدم.
خودتان هم علاقهای به ارتباط با دیگر اهالی کتاب که اغلب از نویسندگان و شاعران مطرح معاصر فارسی بودند نداشتید؟
همان طور که گفتم زندگی اجتماعیام به شکل عجیبی با شغل همسرم و مهمانیهای اجتماعی گره خورده بود و دیگر فرصتی برایم باقی نمیماند. غیر از کار ترجمه که علاقهمندی شخصیام به شمار میرفت فرصتی برای حضور در محفلهای ادبی اینچنینی و دیدار با بزرگان ادبی آن روزگار نداشتم.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟ فعالیتهای ادبی و نوشتاریتان را ادامه میدهید؟
ضعف بینایی و ابتلا به بیماریهایی که نتیجه سن و سالم هستند امکان مطالعه و ترجمه را از من گرفته. با این حال آرزو دارم دختران و البته پسران سرزمینم برای دستیابی به آرزوهایشان بجنگند. به هیچ وجه موافق تفکرات جنسیتزده و حتی فمینیستی نیستم و معتقدم زن و مرد همچون دو بال هستند که برای پرواز باید کنار یکدیگر قرار بگیرند.