گفتگو با دکتر محمد غلامرضایی
آزادی، اختناق و ادبیات
نادره کاردان
عصر مشروطه يک عصر طلايي براي ادبيات معاصر ما است. کارنامهي اين عصر را در حوزهي مطبوعات به ويژه مطبوعات ادبي، هنري و تاريخي چهگونه ارزيابي ميکنيد؟
از زماني كه روزنامه در ايران پديد آمده است تا عصر مشروطه، نشريهي تخصصي در حوزهي ادبيات تقريباً نميتوان يافت زيرا پيش از دوران مشروطه نشريات بيشتر جنبهي خبري داشتند تا تحقيقي و عملي و در دورهي مشروطه نيز به سبب شور انقلابي حاكم بر جامعه، نشريات بيشتر به مطالب اجتماعي و سياسي ميپرداختهاند و اگر بعضي از آنها وجهي ادبي نيز داشتهاند بيشتر ادبيات در ارتباط با اجتماع و سياست بوده است. با وجود اين بايد توجه داشت كه تحولات اجتماعي و سياسي از نيمهي دوم عصر ناصرالدين شاه و آشنايي ايرانيان با فرهنگ و تمدن اروپايي و ترجمهي برخي آثار ادبي فرنگ به زبان فارسي به تدريج زمينههاي تحولات ادبي را نيز فراهم ميكرده و به ناچار تجدد در حوزههاي ادبيات ناگزير ميشده است به همين سبب در مجلاتي مانند دانشكده به مديريت ملكالشعراي بهار و تجدد به مديريت تقي رفعت، جدالهاي ادبي كهنه و نو را ميتوان ملاحظه كرد و مجلهي بهار به مديريت اعتصامالملك كه عرضهگاه بعضي ترجمههاي ادبي بوده است نيز از مجلههاي تأثيرگذار در عصر خود به شمار ميآمده است. به هر تقدير در سالهاي حوالي دورهي مشروطه مجلاتي پاي گرفته است كه آنها و جريانهاي مطرح در آنها در وهلههاي بعدي به نوعي ادامه يافته و سير تكاملي يافته است.
البته در دورهي دوم مشروطه – يعني پس از فتح تهران به دست مجاهدان و خلع محمدعلي شاه مجلات ادبي ديگري نيز در داخل و خارج از ايران نشر يافت كه بحث در باب آنها مجالي ديگر ميخواهد.
مطبوعات به طورکلي تا چه اندازه بر رونق فضاي ادبي آن زمان موثر بودند؟
مطبوعات از زمان پيدايش خود – يكي از عوامل تأثيرگذار در پرورش اديبان بوده شايد بتوان تأثير مطبوعات را در چند زمينه دانست. يكي عرضهي تحقيقو ترجمهوطرح ديدگاههاي ادبي ديگران. دوم نشان دادن روش كار، سوم شيوهي نگارش مقالات علمي و ادبي، بيشك مجلاتي كه در دورهي مشروطه و سالهاي نزديك به آن و پس از آن در ايران و خارج از ايران چاپ ميشده و به دست دوستداران آنها ميرسيده ميتوانسته دست كم در زمينههايي كه مذكور افتاد يا در زمينههايي مشابه اينها، در پرورش ذهن و ذوق ديگران مؤثر باشد و نيروي درك و نقد را در آنان تقويت كند. از باب مثال مقالاتي كه سيد حسن تقيزاده با امضاي محصل در مجلهي كاوه نوشته از نظر دقت و مراجعه به منابع متعدد در عصر خود قابل توجه بوده و ميتوانستند در شيوهي مطالعه و كار علاقهمندان جوان مؤثر باشد.
مجلههايي مثل يادگار، آينده، مهر، يغما، سخن و امثال اينها كه چاپ كنندهي مقالات برجستهترين محققان ادبي و تاريخي روزگار خود بودهاند در پرورش اديبان و پژوهشگران جوان عصر تأثير داشتهاند هم از جهت انتقال اطلاعات علمي به نسل جوان و هم از نظر معرفي پژوهشگران جوان و چاپ نوشتههاي آنان.
در يک نگاه تطبيقي، در عصر مشروطه مطبوعات آزادي اندکي نسبت به دورههاي قبل، براي تغيير وضعيت موجود يافتند. پس از سقوط مشروطه آيا ميتوان فضاي فکري تاريخي را در مطبوعات يافت؟
قبل از روي كار آمدن رضا شاه به دليل آزادي نسبي كه در جامعه حاكم بوده مجلات نيز در عرضهي ديدگاههاي نويسندگان آزادتر بودند. با قدرت گرفتن رضاشاه اين آزادي در عرصهي سياسي و اجتماعي محدود شد و پژوهشگران – حتي آنان كه در جريان انقلاب مشروطه در حوزهي مسائل سياسي و اجتماعي فعاليت ميكردند و مينوشتند در دوران رضاشاه بيشتر به تحقيقات ادبي و تاريخي روي آوردند.
رضاشاه به گذشتهي ايران و از جمله ايران باستان علاقهمند بود و مليگرايي يكي از شاخههاي مهم روشنفكري بود كه بنا بر مقتضيات اجتماعي و سياسي در اواخر عصر قاجار شكل گرفته بود و برخلاف ديدگاه بعضي، تنها محصول سياست رضاشاه نبود به همين علت تحقيق در زمينهي مسائل تاريخي و ادبي گذشته در اين عصر رونق گرفت و گروهي از مطبوعات ايران تا چند دهه بعد متاثر از اين سياست بودند.
اصولاً در دورانهايي كه آزاديهاي سياسي بيشتر ميشده – مانند سالهاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ بسياري از مطبوعات نيز رنگ سياسي ميگرفتند و در دورانهايي كه اين آزاديها محدود ميشد مانند سالهاي پس از كودتاي ۱۳۳۲ تحقيقات ادبي و تاريخي بيشتر ميشده و طبيعتاً مجلات ادبي نيز به پيروي از سياست زمان ملزوم بودهاند. اظهارنظر در باب اينگونه مسائل البته نيازمند تحقيق است.