فرشته احمدی با اشاره به علاقه دیرینه مردم ایران به خواندن زندگینامهها و سفرنامهها از مورد توجه قرار گرفتن کتابهای مربوط به شخصیتهای سیاسی در سالهای اخیر و علت آن میگوید.
این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره ظرفیتهای موجود برای خلق داستان و رمان از زندگی افراد و ضرورتهای پرداختن به ژانر زندگینامه (بیوگرافی) در ادبیات اظهار کرد: از زمانی که ادبیات به شکل مدرن و امروزی کارش را شروع کرد و نویسندهها از آن حیطه معینی که تا پیش از آن قلم میزدند، اشراف و طبقه خاص اجتماعی، خارج شدند، اصولا همیشه مردم عادی اهمیت داشته و مد نظر سوژههای ادبیات بودهاند.
او سپس گفت: آدمهای عادی توانستهاند در داستانها حضور پیدا کنند، قصههای زندگیشان تعریف شود و اهمیت داشته باشد. به نظر من، این ماجرا دو سر دارد؛ هم اینکه هنوز برای آدمها جذاب است تا بدانند دیگرانی که مثل آنها هستند، چطور روزگارشان را میگذرانند و در زندگیشان چه ماجراهایی دارند، آدمهای طبقه معمولی با زندگیهای معمولی زندگیشان را چطور میگذرانند؛ این همیشه توانسته دستمایهای برای نوشتار، فیلم و هر نوع روایتی باشد و سالهاست که دستمایه کار خیلی از هنرمندان است و همیشه این ظرفیت را داشته که در بین مردم دیده یا خوانده و مورد علاقه واقع شود.
احمدی در ادامه به بحث خلق اثر از زندگی خواص پرداخت و بیان کرد: اما خیلی وقتها داستانها و قصهها به زندگی آدمهای خاص و مشهور میپردازد، آدمهایی که کار خاصی در زندگیشان انجام دادند و برای آن مشهور شدند؛ این نوع هم همیشه یک سر ماجراست.
این نویسنده در توضیح علاقهمندی مردم برای خواندن کتابهایی از زندگی افراد مشهور اظهار کرد: آدمها خیلی وقتها از زندگیهای خودشان خسته میشوند و حرفشان این است که میدانیم در زندگیهای معمولی خودمان چه میگذرد و ترجیح میدهیم دوباره با آن مواجه نشویم، بلکه با یک داستان شگفتانگیز و جذابتر یا چیزی که به ما ربطی ندارد، مواجه شویم و از دور نظارهگر آن باشیم و نیاز نباشد از غم و غصه آن یاد ماجرا و مشکلات زندگی خودمان بیفتیم. این دو ژانر یا شیوه نگاه همیشه بوده است.
فرشته احمدی افزود: اتفاقا در سالهای اخیر در کشور ما ادبیات مستندنگار، بیوگرافی یا کتابهایی که مستندند و به زندگیها یا ماجراهای واقعی میپردازند، مورد توجه قرار گرفتهاند و پدیدهای مثل ناداستان توانسته صاحب تیتر شود. مردم هم اینها را دوست داشتهاند. خیلی وقتها آدمها دوست دارند آنچه میخوانند واقعی و مستند باشد. البته خوشبختانه نیازها و سلیقههای مختلف برای هر دو ژانر همیشه در جامعه بوده است.
او که معتقد است مستندنگاری، واقعگرایی و دیدن بیوگرافیها و زندگیهای واقعی دیگران در سالهای اخیر برای مردم ما جذابتر است، درباره نحوه پرداختن به این ژانر در داستان به نحوی که صرفا تاریخ شفاهی نباشد، گفت: این به سبک، سیاق و جهانبینی نویسنده بستگی دارد که به چه چیز در کارش اعتقاد دارد. تاریخ شفاهی هم جایگاه خود را دارد و باید تولید شود، هر یک از این نگاهها بستگی به زاویه دید نویسنده یا راوی دارد، نمیتوان کسی را منع کرد یا برنامه ریخت یا تصویب کرد که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد و به کدام سمت باید حرکت کرد. و به طور کلی، بستگی به علایق نویسنده دارد که قصد او تا چه اندازه ثبت بخشی از تاریخ باشد. اما هر دو این نوع نوشتار مورد نیاز است. و اینکه چقدر از واقعیت یا تخیل، شیوههای قصهپردازی یا بیوگرافی یا واقعبینی استفاده کنیم، همه به نویسنده بستگی دارد.
احمدی همچنین از علاقه مردم ما در سالهای اخیر به خواندن کتابهایی که به زندگی افراد سیاسی پرداخته گفت و در خصوص کیفیت آثار منتشرشده در ژانر زندگینامه بیان کرد: بعضی آثار به دلیل کاری که ژورنالیست بر آن انجام میدهد یا به دلیل وضعیت سیاسی -اجتماعی جامعه خیلی دیده میشود اما این دلیل بر آن نیست که حتما کیفیتشان از بیوگرافیهای قبلی خیلی بهتر بوده است. برای مثال کتاب «شدن» در این سالها خیلی دیده شد و دلیل این بیشتر حواشی یا شناخته شدن میشل اوباما بود یا به این دلیل که این کتاب در دورهای بود که ایرانیان سرنوشتشان را تا حد زیادی در گرو اتفاقات سیاسی میدیدند.
او سپس با اشاره به کتاب خاطرات جان بولتون گفت: کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» نیز مورد توجه قرار گرفت چون ملت ما خواندن سیاست امروز و آنچه را به شرایط مملکت ما ربط دارد، یا درباره افرادی که فکر میکنند در این شرایط دخیلاند، دوست دارند. البته از گذشتههای دور هم خواندن زندگینامه افراد مشهور و سفرنامهها همیشه مورد توجه بوده است. در حال حاضر عمده هدف آدمها از خواندن اینگونه کتابها سرگرم شدن، باخبر شدن، جذابیت و … است.