فاطمه معتمدآریا از خاطرات سالهای طولانی فعالیتش در سینما گفت و درباره همکاری نکردن با داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی توضیح داد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، موزه سینمای ایران در ادامه انتشار سلسله نشستهای تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز فاطمه معتمدآریا بازیگر سینما، تئاتر، تلویزیون بخشهایی از گفتگو با این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر میخوانید.
فاطمه معتمد آریا با بیان اینکه دوران کودکی درخشانی داشته و در شمیران به دنیا آمده است، گفت: «کودکی درخشانی با پدر و مادری استثنایی داشتم پدرم به آقای ارحام صدر علاقمند بود و بیشتر از زمینه تئاتر به سینما علاقه پیدا کرد و کمدیهای سعید افشار را خیلی تماشا میکرد . عمویم هم نمایشهای خیمه شب بازی اجرا میکرد به همین دلیل من هم از کودکی با این فضا آشنا بودم.»
او با بیان اینکه منعی برای فعالیت ما در عرصه فرهنگ و هنر وجود نداشت و تشویق خاصی هم نبود، افزود: «پدرم به دلیل اینکه خودش در سینما فعالیت داشت خیلی دوست نداشت تا بچههایش به سمت سینما بروند.»
معتمدآریا گفت: «از هشت سالگی به درخواست مادرم از صبح تا ظهر در کانون به کلاسهای موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی، مقاله خوانی و … میرفتیم و تا ۱۳ سالگی، تابستانها هر روز و در پائیز هفتهای یکبار به کتابخانه میرفتیم و کتاب میخواندیم.»
او با بیان اینکه در کودکی برای دیدن فیلم زیاد به سینما میرفته گفت: «پدر و مادرم به سینما علاقمند بودند و یکی از تفریحات ما رفتن به سینما بود درواقع علاقه من به هنر از همان دوران کودکی شروع شد. البته به تئاتر هم علاقمند بودم و به تماشای تئاترهای مخصوص کودکان و نوجوانان میرفتم اما تئاترهای حرفهای را از سال ۵۴ به بعد دیدم.»
معتمدآریا درباره علاقه به حرفه بازیگری نیز گفت: «یادم میآید تیر سال ۵۴ تصمیم گرفتم بازیگر شوم؛ همان اندازه برایم مهم و جدی بود که امروز درباره آن صحبت میکنم. از همان روز اول میدانستم که در حرفه بازیگری جدی هستم و از سال ۵۴ تا به امروز یک لحظه هم برای انتخابم تردید نکردم.»
او درباره حضورش در عرصه سینما گفت: «از «شهر موشها» با سینما آشنا شدم که جای نارنجی و خواهر عینکی صحبت میکردم اما اولین بازیام در فیلم «جدال» ساخته مهدی فخیمزاده بود.»
معتمدآریا با اشاره به حضورش در دو فیلم «ریحانه» و «همسر» گفت: «در تاریخ سینمای آن دهه فیلم «ریحانه» شروع کننده فیلمهای عاشقانه با محوریت زن بود و فیلم «همسر» مربوط به دوره تاریخی است که زن در سینمای ما در فعالیتهای اجتماعی زیاد دیده نمیشد و در حد منشی دفتر یا رفت و آمدهای جزئی بود. موضوع فیلم «همسر» مربوط به زنی بود که در شرکتی کار میکند و بعد از مدتی رئیس همسر خود میشود. یادم میآید زمانی که با مخاطبان فیلم را در سینما میدیدیم، مردم برای دیالوگهایی که نقش زن به همسرش میگفت، دست میزدند و از اینکه یک زن در کارش قدرت داشت احساس غرور میکردند.»
او با بیان اینکه کار با فیلم اولیها برایش اهمیت دارد، گفت: «تصور میکنم کارگردانهایی که میخواهند همه عمر کار کنند بیشتر انرژیشان را برای اولین فیلمشان گذاشتهاند و معمولا با این کارگردانها کار کردهام.»
معتمدآریا درباره همکاری خود با علیرضا رئیسیان نیز گفت: «سفر» فیلمنامه خوبی داشت و طرح اصلی آن برای زنده یاد عباس کیارستمی بود که یکی دوبار با خود او درباره این طرح صحبت کرده بودیم و موضوع آن را دوست داشتم اما فیلم در زمان اکران به خوبی دیده نشد. بعد از مدتی در جشنواره های زیادی شرکت کرد و به دلیل اینکه در فیلم یک آرامش و شاعرانگی وجود داشت مورد استقبال قرار گرفت.»
او درباره همکاری خود با محمدرضا هنرمند در فیلم «مرد عوضی» نیز توضیح داد: «آقای هنرمند از نظر شناخت بازیگر یک کارگردان خاص است و به دلیل اینکه خودش هم به بازیگری علاقمند است این حرفه را خوب میشناسد. تجربه کار در فیلم «مرد عوضی» را با او داشتم و در این فیلم با خصوصیات اخلاقی هم آشنا شدیم. من فقط سر صحنه زمان فیلمبرداری جدی هستم و قبل و بعد از آن با همکاران به گفتگو مینشینم و شوخی میکنم. در ابتدا آقای هنرمند با اینکار من موافق نبود اما بعد متوجه شد که اینکار به من انرژی میدهد و هر روز درمورد صحنههای کمدی فیلم باهم گفتوگو و تمرین میکردیم.»
معتمدآریا ادامه داد: «آقای کیمیایی بعد از فیلم «سرب» هر فیلمی را که میخواست بسازد درباره حضور من در فیلمشان با خودم مشورت میکرد که یا سرکار بودم و یا فیلمنامه را دوست نداشتم و خود ایشان هم همیشه میگوید «آخر نشد باهم کار کنیم». با داریوش مهرجویی هم دو، سه بار درباره حضور در فیلمهایش صحبت کردیم و همیشه به من میگفتند «زمانی که میخواهم فیلم بسازم برای فیلمم خیلی جوان و یا خیلی پیر هستی».
او درباره افرادی که علاقمند به بازیگری هستند نیز گفت: «اولین چیزی که به علاقمندان این عرصه میگویم این است که درس بخوانند زیرا هرچقدر دانش خود را بیشتر کنند متوجه انتخابشان برای پذیرفتن این حرفه میشوند و پیشنهاد میکنم حتما کلاسهای بازیگری را بگذرانند.»
این گفتوگو بیش از سه ساعت به طول انجامید که بخش اصلی آن جهت ثبت در تاریخ در موزه سینمای ایران آرشیو میشود.