تمام مندرجات شاهنامه راست و درست است
محمد رسولی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نظریات و ساختارهای محتوایی کتاب خود را با نام «مبانی حقوق عمومی در ایران کهن» تبیین کرد و توضیح داد: حقوق عمومی که در واقع حقوق سیاسی مردم است و به روابط حقوقی شهروندان و حاکمان میپردازد در ایران عهد کهن وجود داشته است. این نظریه مهمی است که البته پذیرش آن در وهله نخست، سخت و دشوار است.
این شاهنامهپژوه ادامه داد: حقوق عمومی رشتهای از علوم انسانی است که به روابط بین شهروندان و حاکمان میپردازد و از حقوقی که ملت در رابطه با حکومت و حاکمیت دارد، بحث میکند؛ از این رو مفاهیم اصلی این رشته را میتوان، حکومت، حق انتخاب، قانون اساسی، تابعیت، حقوق شهروندی، قدرت سیاسی، نهاد سیاسی، ملت، کشور، جامعه سیاسی، و مانند آنها نام برد. بر اساس آنچه در دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی گفته میشود، خاستگاه حقوق عمومی اروپا و به خصوص انگلستان و فرانسه است. زمان پیدایش و شکلگیری آن را هم بعد از انقلاب کبیر فرانسه ۱۷۸۹ میدانند و میگویند.
رسولی در راستای گفتههایش به یکی از نشانههای ناشناخته از عهد کهن اشاره و تصریح کرد: در زمان پیش از باستان یعنی زمانی که در دانشکدههای تاریخ از آن به عنوان پیش از تاریخ نام برده میشود -دوران کهن- در ایران کهن تمدن بسیار پیشرفتهای وجود داشته که همه مفاهیم امروزی حقوق عمومی هم در آن جاری و ساری بوده است: ایران عهد کهن، ایران باستان، ایران نو، ایران نو شامل زمان پس از ورود اسلام به ایران تاکنون است، ایران باستان شامل قبل از اسلام تا دوران حکومت مادها میشود؛ اما ما قبل از مادها هم تاریخ و تمدن باشکوه چند هزار ساله داشتهایم که میتوان آن دوران را «عهد کهن» نامید.
نویسنده کتاب «نگاهی نو به شاهنامه» گفت: در شاهنامه تاریخ دوران عهد کهن و باستان آمده؛ بنابراین شاهنامه تماماً تاریخ محض است! اگر تخصص لازم را داشته باشیم و شاهنامه را روایت درست تاریخ بدانیم، میتوان به وجود حقوق عمومی در آن دوردستهای تاریخ در شاهنامه پی برد.
رسولی که در کتاب مهم دیگری به نام «نگاهی نو به شاهنامه» ثابت کرده که مندرجات شاهنامه همهاش بیان رویدادهای راستین و واقعی تاریخ است، توضیح داد: بسیاری از شاهنامهپژوهان این سخن را نپذیرفتند. حتی در آغاز عموم افراد جامعه نیز که این را از رسانههای جمعی شنیدند یا در نشریات خواندند معترض شدند. زیرا برای آنها سوال میشد که چطور امکان دارد کتابی که سرشار از بیان حکایات اسطورهای و افسانهای است، حاوی راویِ تاریخ محض باشد؟ معترضین میگفتند در حالی که در شاهنامه سخن از وقایع غیرممکن و تخیلی رفته است برای مثال حکایت سیمرغ به عنوان یک پرنده ی افسانهای که با انسانها گفتوگو هم میکند و مانند این چطور امکان دارد همه مندرجات شاهنامه را تاریخ دانست؟ کتاب «نگاهی نو به شاهنامه» به همه این ایرادها و ابهامها پاسخهای قانعکننده داده و کسی که کتاب مذکور را مطالعه کند، قانع میشود که در شاهنامه افسانه و قصههای بیاساس وجود ندارد و هر چه در شاهنامه است راست و درست است.