نویسنده‌هایی که ادا درمی‌آورند
بازديد : iconدسته: ادبیات

کیوان ارزاقی با بیان این‌که ادبیات ما ادبیات فقیری است می‌گوید: چیزی که در این چند سال‌ها دیده‌ام، اگر مُد و جریانی اتفاق افتاده به این سمت رفته که ادا اصولی دربیاورند.

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا، درباره تبعیت ادبیات از مُد اظهار کرد: ابتدا باید تعریفی از مُد داشته باشیم؛ زمانی که تبِ چیزی بین مردم رایج می‌شود به نوعی مد است، از لباس و پوشاک  گرفته تا مو، موسیقی و فیلم و ادبیات. به‌نظرم «مُد» فی‌نفسه نمی‌تواند چیز بدی باشد. اما وقتی در فرهنگ ایرانی درباره مد صحبت می‌کنیم بار منفی‌اش بیشتر از بار مثبتش است.

 او سپس با بیان این‌که مد می‌تواند جریان‌ساز باشد، گفت: بعد از جنگ جهانی اول و دوم در اروپا، بحث پوچ‌گرایی مانند یک موج راه افتاد و چیزی شبیه مد شد که آدم‌ها در رابطه با پوچ‌گرایی بنویسند  و از دل آن کتاب‌های خوبی بیرون آمد. دلیل این موضوع، این بود که با مقتضیات آن روز اروپا متناسب بود؛ اما شاید امروز چنین چیزی جواب ندهد. در واقع می‌توان گفت مد  می‌تواند هم مثبت باشد هم منفی.

ارزاقی در ادامه بیان کرد: به‌نظرم در ادبیات فقیر و بی‌جان ایران، مُد نمی‌تواند نه خیلی مثبت باشد و نه خیلی منفی. ادبیات ما ادبیات فقیری است. چیزی که در این چند سال‌ها دیده‌ام، اگر مد و جریانی اتفاق افتاده به این سمت رفته که ادا اصولی دربیاورند. این‌طور نبوده که منِ نویسنده داستانی بنویسم و به این فکر کنم که داستانم در فلان قالب ادبی قرار بگیرد. اگر حس کنم داستانم می‌تواند در قالب رئالیسم جادویی باشد، مقتضیات زمان و مکان این اجازه را به من می‌دهد که در این قالب بنویسم. اگر همه بخواهند از رئالیسم جادویی که در آمریکای جنوبی شکل گرفته و باب شده تبعیت کنند، قاعدتا نمی‌تواند چیز خوبی باشد زیرا  فرهنگ، موسیقی و نگاه آن‌ها با شرق آسیا و ما متفاوت است. اگر رئالیسم جادویی در آن‌جا شکل می‌گیرد در واقع بخشی از زندگی آن‌ها را تشکیل می‌دهد و اگر ما بخواهیم عینا آن را جلو ببریم، به جواب درستی نمی‌رسیم. البته امکان دارد یکی از دوستان نویسنده داستانی را در قالب رئالیسم جادویی بنویسد و موفق هم شود.

 نویسنده «سرزمین نوچ» و «زندگی منفی یک» خاطرنشان کرد: فکر می‌کنم مد در هر قالبی که باشد باید بتواند نیازهای روز جامعه را پاسخ دهد. اگر من به عنوان نویسنده بخواهم در قالب مد بنویسم، ایرادی ندارد، اما باید بتوانم به دغدغه‌های خودم و جامعه در قالب داستانی که می‌نویسم، پاسخ‌گو باشم.

او در پایان گفت: دغدغه نویسنده و مخاطب ایرانی همان دغدغه‌ مردم اروپایی نیست؛ میلان کوندرا چیزی می‌نویسد و مد می‌شود، اگر من هم بخواهم با همان روند جلو بروم، جواب نخواهم گرفت. اگر در آمریکا جریانی شکل گرفته و استقبال بسیار زیادی از آن شده و کتاب در آن‌جا توانسته جواب بدهد، امکان دارد اگر آن را به ایران بیاوریم جواب بدهد یا ندهد. اما قاعدتاً نگاه ما، مسائل اقتصادی و اجتماعی‌مان با آن‌ها خیلی متفاوت است. در  بحث اجتماعی، عمده مردم ما دچار غم نان هستند و رشد توسعه فردی به آن شکلی که در جوامع اروپایی می‌بینیم، شکل نگرفته است. بنابراین شما باید با شکل و شمایلی بنویسید که مخاطب هم ارتباط برقرار کند. در خیلی از مواقع عینا پیاده کردن جواب نمی‌دهد و نیاز دارد که ما آن را بومی‌سازی و ایرانیزه کنیم، یعنی نیاز جامعه را بشناسیم و با آن شکل و شمایل ببینیم.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY