پروفسور ژیلبر لازار ایرانشناس مطرح فرانسوی از دانشمندانی بود که عمر خود را صرف تحقیق درباره زبان فارسی و فرهنگ ایرانی کرد. وی همچنین در دی ماه ۱۳۹۵ به دلیل سالها فعالیت در حوزه زبان فارسی به عضویت افتخاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد. لازار در طول عمر خود خدمات بسیار ارزندهای را برای زبان فارسی انجام داد و فارسیآموزان بسیاری را در فرانسه تربیت کرد. این ایرانشناس فرانسوی سرانجام بعد از سالها فعالیت در حوزه ایرانشناسی و زبان فارسی در ۹۸سالگی در پاریس درگذشت؛ در همین راستا گفتوگویی را با علیاشرف صادقی، زبانشناس مطرح کشورمان، پیرامون فعالیتها و آثار ژیلبر لازار انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
ژیلبر لازار فرد شناخته شدهای برای علاقهمندان به حوزه زبانشناسی است. او در طول عمر خود فعالیتهای بسیار ارزشمندی را پیرامون زبان فارسی انجام داد. در ابتدا کمی از او و فعالیتهایش بگویید.
ژیلبر لازار استاد زبان فارسی در مدرسه زبانهای شرقی پاریس بود و دستور زبانی نوشت که تا به امروز یکی از بهترین دستورزبانهایی است که نوشته شده است. او تز دکتریاش درباره زبان قدیمیترین نثرهای فارسی بود و در آن متون فارسی قرن چهارم و پنجم را از نظر زبانشناسی تحلیل کرده و کتابی ارائه داده است که تا به امروز، کتابی بهتر از آن نوشته نشده است. این کتاب «زبان قدیمترین آثار نثر فارسی» نام دارد.
اگر به بررسی آثار لازار بپردازیم بدون شک مهمترین اثر او کتاب «دستور زبان فارسی معاصر» است. کمی درباره این کتاب برای ما صحبت کنید. این کتاب چه ویژگی داشت که توانست تا این میزان مطرح شود و به یکی از کتابهای مهم زبانشناسی تبدیل شود؟
لازار یک زبانشناس با دید زبانشناختی بود؛ او به زبان فارسی نگاه کرده و سعی داشته تا زبان فارسی را آن گونه که هست، شناسایی و توصیف کند. ما تمام دستورزبانهایی که در ایران داشتیم، تجویزی بود؛ یعنی میگفت که اینطور بنویسید و آن طور ننویسید اما لازار به دلیل آنکه این دستور را برای آموزش زبان فارسی به فرانسوی زبانها نوشته بود به صورت عینی زبان فارسی را توصیف کرده و نکاتی را دیده بود که تا آن روز کمتر ایرانیها آن را دیده بودهاند. این کتاب بینظیر است اما بعد از این هم لازار مقالات بسیار زیادی درباره این موضوع نوشته است که همگی ارزشمند هستند.
ارتباط شما با لازار به چه شکلی بود؟
در دورانی که در پاریس دانشجو بودم، با لازار در ارتباط بودم؛ البته او استاد من نبود؛ چراکه در مدرسه زبانهای شرقی به فرانسویهایی که به فارسی علاقه داشتند، فارسی یاد میداد؛ اما من از راه مقالات و کتابهای او خیلی مطلب آموختهام. در حقیقت میتوانم بگویم که او استاد باواسطه من بوده و این واسطه آثار او بوده است.
اگر از کتاب دستور زبان فارسی چشمپوشی کنیم؛ کتاب دیگری هم وجود دارد که در مجامع بینالمللی مطرح شده باشد و درباره آن سخن گفته باشند؟
وی اشعار پراکنده قدیمترین شاعران پارسی، یعنی اشعار شاعرانی که دیوانهایشان به سختی در دسترس بود را گرد هم جمع کرد. وی نخستین نفر بود و بعدها افراد دیگری از کشورمان آمدند و کاملتر و مفصلتر در این حوزه کار کردند. به هر حال او این اثر را در سال ۱۹۶۳ در یک جلد نسخه فرانسه و یک جلد ترجمه به همراه تحقیقاتش چاپ کرد که کتاب بسیار جالب و ارزشمندی بود. مرحوم ذبیحالله صفا بعدها سه جلد کتاب به اسم «گنج سخن» نوشت که اشعار منتخب شعر فارسی بود؛ بعدها یونسکو بانی شد تا لازار آن اثر را در یک نسخه خلاصه کند که او این کار را کرد و کتاب با ترجمه او به فرانسه منتشر شد که مورد استقبال نیز قرار گرفت.
لازار کتابی را نیز پیرامون وزنهای شعر فارسی منتشر کرده بود که در مجامع داخلی خیلی مورد استفاده قرار گرفت و حتی در حال حاضر نیز به عنوان یک کتاب مرجع به آن نگاه میکنند. شما این کتاب را نیز مطالعه کردهاید؟
بله بدون شک. لازار انسان بسیار تیزهوش و برجستهای بود؛ بهخصوص در زمینه شعر در زبانها و گویشهای ایرانی تحقیقات بسیار زیادی انجام داده بود. فکر میکنم ۱۲ مقاله یا ۱۳ مقاله او را انتشارات هرمس در کتابی با ترجمه لیلا ضیامجیدی منتشر کرد و آن اثر همین کتابی است که شما از آن صحبت کردید. در این کتاب نکات بسیاری ظریفی بیان شده است که میتواند برای بسیاری از علاقهمندان به شعر فارسی ارزشمند باشد. وی زبانشناس بسیار بزرگی بود، به خصوص در ردهشناسی زبان که تحقیقات، مقالات و کتابهای بسیار ارزشمندی در این راستا دارد و در بین زبانشناسان شهره است.
این ایرانشناس فرانسوی علاقه بسیار زیادی به شعر خیام داشت و در کتابهایی که در حوزه شعر فارسی منتشر کرد، بیشتر به خیام پرداخته است؛ نگاه او به شعر فارسی به چه شکل بود؟
لازار یک مقاله بسیار خوبی درباره حافظ نوشت؛ درست در زمانی که همه میگفتند حافظ خیلی از نماد و سمبل استفاده میکند اما وی در این مقاله بیان کرد که حافظ سمبل در سمبل استفاده کرده است؛ یعنی حافظ نمادهایی که در شعر فارسی وجود دارد را گرفته و یک نماد و سمبل دیگری روی آن گذاشته و این هنر حافظ بوده است. همچنین او درباره شعر فروغ مقالهای نوشته و گفته بود که او بااستعدادترین شاعر معاصر فارسی است. او دیدگاههای بسیار خوب و دقیقی درباره شعر فارسی داشت که در این فرصت کم من تنها به دو نمونه اشاره کردم.
به عنوان آخرین سوال، خاطرهای از سالها آشنایی با او دارید؟
من خاطره خوشی از وی ندارم، چراکه او نظر خوبی روی ایرانیها نداشت و همیشه به ایرانیها توهین میکرد. ذاتا شرقشناسان چنین دیدگاهی نسبت به شرقیها دارند و او نیز از این قاعده مستثنا نبود. من لازار را در حد یک دانشمند برجسته قبول داشتم و دارم اما در سایر حوزهها باید دقت کرد. او نوشتههایش را برای من میفرستاد و من نوشتههایم را برای او میفرستادم؛ حتی او نقد بسیار خوبی روی یکی از کتابهای من نوشت و از آن خیلی تعریف کرد اما به هر حال ارتباط ما تنها به شکل علمی بود و آن جنبههایی که به سیاست گره میخورد مورد قبول من نیست