با حکم بهزاد صدیقی (دبیر دومین جشنواره تئاتر اکبر رادی)، اعضای گروه داوری بخش مسابقه نمایشنامهنویسی متشکل از محمد چرمشیر، علی عابدی و مهدی کوشکی انتخاب و معرفی شدند.
با حکم بهزاد صدیقی (دبیر دومین جشنواره تئاتر اکبر رادی)، اعضای گروه داوری بخش مسابقه نمایشنامهنویسی متشکل از محمد چرمشیر، علی عابدی و مهدی کوشکی انتخاب و معرفی شدند.
گزارشی از نقد و بررسی بهار الماسی
نشست نقد و بررسی «منظومهی بیقطر و قد» و «یک سر و هزار صدا»، دفترهای شعر بهار الماسی برگزار شد. رزا جمالی درباره این اثارگفت: ادبیات زنانه در ایران متکی بر سنت شفاهی بوده و پیشینه مکتوبشدن این آثار بسیار کم است و متاسفانه باور غلطی در دوران مدرن رایج شده که اگر قرار است زنی بنویسد باید از هر نقش سنتی که بر عهده او گذاشته شده فاصله بگیرد، ااما بهار الماسی درشعرش به این باور غلط توجه نکرده و به عنوان مثال در«یک سر و هزار صدا» سرگذشت خود من و وجوه گوناگون زن بودنش از جمله نقش مادری را به تصویر کشیده است.
گفتواره هایی درباره داستان
چهارمین شماره فصل ازما منتشر شد
چهارمین شماره ویژه نامه فصل ازما با گفتواره هایی درباه داستان منتشر شد
در این شماره فصل ازما دکتر حورا یاوری در گفتگویی عنوان داستان نویسی مدرن نیازی به پدر ندارد نظراتش را پیرامون داستان امروز ایران مطرح کرده است
قصه از یاد رفته ایم گفتگویی است با دکتر حسن ذوالفقاری رمان امروز نخبه گرا و مردم پسند گفتگویی با یونس تراکمه
” فردیت در رمان های مستندوار” گفتگو با جمال میر صادقی
” مکان استعاره ای از امر ناپیدا ” گفتگو با گیتا گرکانی
” ریموند کارور کار ما را خراب کرده است ” گفتگو با ابوتراب خسروی
“انسان خاطراتش را می سازد ” گفتگو با دکتر امیرعلی نجومیان
” من چیزی را مینویسم که دوست دارم ” گفتگوبا آلیس مونرو
و همچنین ” بار هستی و ماهیت انسانی ” که بازتاب اندیشه های نیچه و هایدگر در آثار میلان کوندرا است
نگاهی به نقش خانه در شکل گیری هویت انسان
میزگرد: نامور مطلق، بهمن؛ اصلانی، محمدرضا؛ شاکری، احمد؛ کیوانی، نیما؛ اعلم، هوشنگ؛
مرداد ۱۳۹۷ – شماره ۱۳۱ (۷ صفحه _ از ۳۴ تا ۴۰)
«خانه» محل زيست انسان و حتي حيوان(لانه) است. تاثير انسان بر جايي که به عنوان محل سکونت انتخاب ميکند. و تاثير اين فضا بر روح و روان آدمي غير قابل انکار است و اين امري است که متفکران قرون گذشته و امروز هر يک از ديدگاه خود بر آن تاکيد کرده اند . اهميت خانه و تاثيرات آن بر زيست انسان و کليت جوامع انساني آنقدر هست که موضوع تفکر و بحث فلاسفه، زبانشناسان، ادبا و قطعا معماران قرار بگيرد و هر يک از زاويه ديد خود «خانه» و مقولات مربوط به آن را بررسي کنند. در نشستي که هماهنگي و حتي پيشنهاد اوليهاش را مديون دوست خوب آزما زهره نيلي هستيم. دکتر بهمن نامور مطلق (استاد فلسفه) ، محمدرضا اصلاني(فيلمساز و نظريهپرداز هنري)، احمد شاکري (نويسنده و فعال هنري)، نيما کيواني(معمار و برنده جايزه بينالمللي آقاخان و مبدع نظريه خانه ايراني) گرد هم آمدند تا هر يک از زاويه ديد خود و براساس تخصص شخصي به بررسي نقش خانه در زيست فکري و اجتماعي انسان امروز بپردازند.
میزگرد:حدادیان، مینا؛ اقبال زاده، شهرام؛ نیلی، زهره؛ اعلم، هوشنگ؛
اردیبهشت ۱۳۹۷ – شماره ۱۲۸ (۶ صفحه_ از ۳۶ تا ۴۱)
مينا حداديان نويسنده کتاب کودک و کارشناس کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان است و شهرام اقبالزاده از نويسندگان و منتقدان باسابقه و پيشکسوت عرصه ادبيات کودک و نوجوان و زهره نيلي هم خبرنگار حوزه ادبيات کودک و نوجوان است حضور اين سه نفر در يک ميزگرد فرصتي مغتنم بود براي بررسي وضعيت ادبيات کودک و نوجوان در سالهاي اخير.
واقعیت این است که نظریات فوکو و دریدا و دیگران درواقع امر توضیحی و توصیفی بود و نه تجویزی، اما در ایران این نظریات زبانشناختی چهگونه باید شعر گفت یا قصه نوشت و به همین دلیل نوعی مخاطب گریزی در ادبیات و به ویژه شعر دههی هفتاد و هشتاد به وجود آمد آیا شما این را قبول دارید ؟
معلوم است که تقلید صرف نمیتواند ما را به جایی برساند. در کشوری که هنوز شناخت درستی از مدرنیته نداریم و آقایان زیر عَلَم پسا مدرن سینه میزنند، و متأسفم که بگویم بعضی از نویسندگان صاحب نام گاه خود را نویسندهی پسامدرن میدانند، این موضوع با خودش آموزههای غلطی را باب میکند. ادبیات ما در دههی هفتاد و هشتاد داشت خودش را میشناخت و پیدا میکرد، که متأسفانه موج فوکویی و دریدایی دامن آن را گرفت. حالا شما وقتی که به آن آثار در زمینهی داستان و شعر نگاه میکنید در مییابید که همه فاقد اصالت ایرانی هستند، و این نگرش در تآتر ما هم اتفاق افتاده است. ما یا شدیداً مدرن میشویم و یا شدیداً بازاری. حد وسطی اگر باشد حال بهم زن است. در حال حاظر به سینمای ایران نگاه کنید، به سینمای گیشه، ببینید چه فجایعی به اسم فیلم سینمایی به خورد مردم میدهند. در ادبیات نیز همین اتفاق دارد میافتد و بعضی نویسندگان با انتخاب موضوعات آبکی تبدیل به بیزینس من شدهاند. با هر حیلهای کتابهایشان را به تیراژ بالا میرسانند به این گمان که میتوانند با شهرت کاذب ماندگار شوند. خرابی از خود ماست نه فوکو یا دریدا. این که میگویید امر توصیفی و توضیحی را با تجویزی اشتباه گرفتهاند دلیلش همین است.
به نقل از سیانبیسی – بیل گیتس، موسس و رئیس شرکت مایکروسافت در گفتوگو با رسانهها کتابی را معرفی کرده است که اعتقاد دارد همه مردم جهان باید این کتاب را بخوانند.
کتاب «حقیقت: ده دلیلی که درباره جهان اشتباه فکر میکنیم» توسط هنس روسلینگ نوشته شده است که در اصل دوست قدیمی بیل گیتس است. روسلینگ، کارشناس آمار و بهداشت جهانی اهل سوئد بود که در سال ۲۰۱۷ میلادی از دنیا رفت و این کتاب توسط پسر و عروس او به اتمام رسید.
گیتس که به تازگی خواندن این کتاب را تمام کرده، در وبلاگ رسمی خود نوشته است: «یکی از بهترین کتابهایی که در تمام عمرم خواندم، همین کتاب است. این کتاب چارچوب متفاوتی از نگاه به دنیا را در اختیار مخاطب قرار میدهد. کل کتاب شامل ۱۰ غریزه انسانی است که باعث میشود به دنیا با چشم واقع بینانهتری نگاه کنیم.»
به نوشته گیتس در این کتاب چهار سطح از ثروت در جهان تعریف شده، که در کشورهای مختلف بر اساس درآمد انسانها طبقهندی شده است.اما روسلینگ پیشنهاد میکند که به جای تعریفهایی چون پیشرفته یا عقبمانده برای کشورها از واژههای دیگری استفاده شود، زیرا پول نمیتواند موقعیت مردمان جهان را تعیین کند. گیتس در وبلاگ خود نوشته است: اگر همه مردم جهان این کتاب را بخوانند در آن صورت جهان بهتری خواهیم داشت.
ایبنا
به نقل از روزنامه گاردین- بازار کتاب فرانسه در سال گذشته میلادی نتوانست رکود قابلتوجهی را در فروش کتاب به ثبت برساند اما طبق آماری که در مراسم افتتاحیه نمایشگاه کتاب پاریس منتشر شد، فروش کتاب در فرانسه در سال ۲۰۱۷ کاهش داشته است.
بر اساس آمار اعلام شد فرانسویها در سال ۲۰۱۷ میلادی ۳۵۶ میلیون نسخه کتاب خریدهاند که نسبت به سال گذشته کاهشی یک درصدی داشته که ارزش مادی این یک درصد، چیزی حدود چهار میلیارد یورو برآورد شده است.
فروش کتاب در کشور فرانسه در ماههای ژوئیه و دسامبر به اوج خود میرسد؛ یک بار در تعطیلات تابستانی و دیگر جشنهای پایان سال. اما کاهش فروش کتاب در باقی سال در این کشور با انتقاد مواجه شده است. به عنوان مثال در سه ماه نخست سال ۲۰۱۷ میلادی، فروش کتاب کاهش ۸ درصدی داشته است. با اینهمه، کاهش یک درصدی فروش در طی سال گذشته مانع از آن نشده که کتابها، همچنان هدیهای محبوب نزد فرانسویها به شمار نیاید.
کتابهای الکترونیکی در فرانسه موجب مرگ کتابهای کاغذی نشده است
چند سال است که آینده نامعلوم کتابهای کاغذی به بحث داغ اهالی نشر تبدیل شده است. در سال ۲۰۱۷ میلادی کتابهای الکترونیک در فرانسه با ۱۳ میلیون نسخه فروش، رشد ۹ درصدی را ثبت کرد. با این وجود، افزایش چشمگیر کتابهای الکترونیک در سالهای اخیر به این معنا نیست که این کتابها جای کتابهای کاغذی را گرفتهاند که ۹۵ درصد از فروش کتاب را به خود اختصاص دادهاند.
آماری که به تازگی درباره بازار نشر فرانسه در سال ۲۰۱۷ میلادی منتشر شده، نشان میدهد که ادبیات عمومی و کتابهای کودک ۴۵ درصد از فروش کل کتاب را به خود اختصاص دادهاند.
در کنار رمانها، کمیک استریپها نیز از فروش خوبی برخوردار بودهاند؛ به طوری که پرفروشترین کتاب در سال گذشته میلادی در فرانسه، سیو هفتمین جلد از مجموعه کمیکهای استریپ با عنوان «Astérix et la Transitalique» بوده که یک و نیم میلیون نسخه از آن به فروش رفته است. دیگر کتابهای پرفروش فرانسه در سال گذشته به ترتیب کتابهای «زندگی دوم تو زمانی شروع میشود که بدانی فقط یکی زندگی داشتهای» نوشته رافائل ژیوردانو و «کودک گمشده» نوشته النا فرانت بوده است.
به نقل از منتالفلاس – در رمانی که فیودور داستایفسکی در سال ۱۸۶۶ میلادی نوشت، یک دانشجو به نام راسکولنیکف مرتکب قتل میشود تا تئوریاش را مبنی بر اینکه او یک انسان خارقالعاده است، آزمایش کند. تباهی و عذاب وجدان او پس از این کار و آشفتگیهای روانیاش باعث شده بسیاری «جنایت و مکافات» را یک اثر داستانی عمیقا روانشناختی به حساب بیاورند.
«جنایت و مکافات» یکی از کلاسیکهای ادبیات جهان به حساب میآید و کمتر کتابدوستی است که آن را نخوانده یا در مورد آن نشنیده باشد. در ادامه ۱۲ واقعیت جالب در مورد این کتاب و نویسنده آن را میخوانید:
۱- داستایفسکی یک شغل نظامی را رها کرد
پدر این نویسنده، یک جراح بازنشسته با خصوصیات اخلاقی سفت و سخت، ترتیبی داده بود که پسرش به عنوان یک مهندس نظامی آموزش ببیند. با این حال داستایفسکی همواره به سمت ادبیات گوتیک و رمانتیک کشیده میشد و دوست داشت بنویسد. با وجود فارغ التحصیلی از آکادمی مهندسی نظامی در سن پترزبورگ در سال ۱۸۳۴ و دستیابی به درجه ناوبان دوم، داستایفسکی استعفا داد تا خودش را کاملا وقف مهارتی که داشت کند.
۲- کارهای اولیه او به خاطر بینش روانشناسانه مورد تحسین قرار گرفتند
در سال ۱۸۴۶ داستایفسکی اولین رمان کوتاهش «بیچارگان» را منتشر کرد. روایت عشق میان دختر جوان و مرد مسنی که هر دو فقیرند، با نامهنگاری با هم در ارتباطند و دختر به ازدواج با خواستگار بیارزش اما پولدارش تن میدهد. این داستان فشار روحی طاقتفرسای ناشی از فقر را توصیف میکند. داستایفسکی یک نسخه از آن را به دوست شاعرش، نیکلای نکراسوف، نشان داد. او به شدت تحت تاثیر عمق و کشش عاطفی کتاب قرار گرفت و فورا آن را نزد ویساریون بلینسکی، منتقد بزرگ ادبیات روسیه برد. بلینسکی داستایفسکی را استعداد بزرگ آینده روسیه خواند.
۳- داستایفسکی مدتی را در زندان سپری کرد
در دورهای که داستایفسکی «بیچارگان» را مینوشت، در بحثهایی با دیگر روشنفکران جوان شرکت میکرد؛ عمده مباحث مربوط به سوسیالیسم، سیاست و سیستم ارباب-رعیتی روسیه بود که رعایای روستایی را تحت کنترل صاحب زمین نگه میداشت. در سال ۱۹۸۴ داستایفسکی و سایر اعضای گروه مباحثه را به ظن فعالیت انقلابی بازداشت کردند. او چندین ماه را در زندان فلاکتباری گذراند و نهایتا به میدان اصلی شهر برده شد تا اعدام شود. در آخرین لحظات عفونامه آنها از طرف تزار رسید و کاشف به عمل آمد که کل سناریو ،از زندان تا نمایش اعدام، بخشی از مجازاتشان بوده است. این تجربه تاثیر عمیقی بر داستایفسکی داشت؛ اعتقادات عمیق مذهبی در او جانی دوباره گرفت و الهامبخش مباحث اخلاقی مطرح شده در «جنایت و مکافات» شد.
۴- «جنایت و مکافات» در ابتدا راوی اول شخص داشت
داستایفسکی میخواست «جنایت و مکافات» را از زبان اول شخص روایت (و اعتراف) کند. ولی نهایتا راوی را به دانای کل –سوم شخص− تغییر داد که به خواننده اجازه میدهد در روح آسیبدیده و زجرکشیده شخصیت اصلی کتاب غرق شود.
۵- راسکولنیکف،شخصیت اصلی کتاب تنها شخص گرفتار در بیپولی نبود
داستایفسکی، خالق راسکولنیکف اعتراف کرده که گرفتار اعتیاد به قماربازی بوده، که او را عمدتا مجبور به نوشتن مدام و شتابزده میکرده تا بتواند قروضش را ادا کند. مدت کوتاهی بعد از اینکه «جنایت و مکافات» منتشر شد، داستایفسکی داستان کوتاه شبه زندگینامهای با عنوان «قمارباز» روانه بازار کرد.
۶- راسکولنیکف از تبر استفاده کرد، سلاح سنتی دهقانان روس
بیش از صدسال پیش از اینکه پاتریک بیتمن در «روانی آمریکایی» پدیدار شود، راسکولنیکف برای کشتن آلیونا ایوانونای نزولخوار، زن مسن شریر ولی بیدفاع و خواهر جوان نگونبختش از تبر استفاده کرد. جیمز بیلینگتون، نویسنده و استاد دانشگاه هاروارد در کتابش، «تمثال و تبر» میگوید: «تاریخ تفسیری فرهنگ روسیه متضمن این امر است که تبر نماینده اساسیترین ابزار در تمدن روسیه است −همان وسیلهای که روسیه با آن بر جنگل فائق آمد و نشان کارگری است. انتخاب سلاح راسکولنیکف نهایتا موجب تمسخرش توسط دهقانان مجرمی شد که با او در سیبری دوران محکومیتشان را میگذراندند، چون راسکولنیکف متفکری تحصیلکرده بود، آنها به راسکولنیکوف میگفتند: «تو یک جنتلمنی، نباید با تبر کار کنی؛ تبر به هیچوجه ابزار کار یک جنتلمن نیست.»
۷- نام راسکولنیکف وجه تمایز او بود
«راسکول» به معنی «انشعاب» و «شقاق» است که اشاره به اختلاف و نهایتا انشعاب کلیسای ارتدکس روسیه در قرن هفدهم دارد. داستایفسکی که یک مسیحی دوآتشه بود نمادهای ارتدکس را به دقت در کتابهایش به کار برد؛ اسم «راسکولنیکف» در همین راستا اسمی درخور بود برای شخصیتی دوگانه که خود را به شکل متفکری حساس و یا دیوانهای تبر به دست آشکار میکند.
۸- راسکولنیکف مجموعهای متضاد از انگیزههای اخلاقی و غیراخلاقی است
راسکولنیکف سخاوتمند و قهرمان است، اما در دام ایدئولوژی خود گرفتار میشود. او گرفتار این ایده میشود که میتواند قتل بهخصوصی را مرتکب شود و از مجازات اخلاقی مصون بماند؛ چون شرایط مالیای که حاصل این قتل خواهد بود، به او امکان خواهد داد تا به نوع بشر از طریق استعدادهای برترش منفعت برساند. اینگونه جرم خشونتبارش را توجیه میکند. در عین حال، در دادگاه همین قتل، جزئیات ماجرای کمکش به همدانشگاهی مبتلا به سل را میشنویم. وقتی که دانشآموز مسلول مرد، راسکولنیکف به پدر فقیر او کمک کرد و وقتی خود پدر مرد، هزینه کفن و دفن او را نیز تقبل کرد.
۹- راسکولنیکف محکومیت سنگینی نداشت
در اوایل قرن نوزدهم، مجازاتهای بدنی (مانند شلاق زدن با شاخههای درخت) برای جنایات جدی معمول بود، اما زمانی که داستایفسکی «جنایت و مکافات» را نوشت جنبشی برای اصلاحات در مجازات در حال جان گرفتن بود. تبعید در سیبری برای چند سال، گاهی اوقات همراه با محکومیت کار سخت، مجازاتی معمول برای قتل عمد شد. محکومیت هشتساله نهچندان سنگین راسکولنیکف احتمالا تحتتاثیر شخصیت نیکوکاری که از او در دادگاه به نمایش در آمد هم بود. عامل دیگر اعتراف خود او در دادگاه بود که «از آنچه دزدیده بود استفادهای نکرده» و همچنین این واقعیت که او هنگام جرم از «شرایط روانی غیرمعمولی» رنج میبرده.
۱۰- بازخورد کتاب توسط منتقدین فقط مثبت نبوده
«جنایت و مکافات» که ابتدا در مجلات منتشر شد، بلافاصله توجهات زیادی را به خود جلب کرد. هرچند که تمام توجهات مثبت نبود، از جمله کسانی که کمتر برای این کار احترام قائل بودند، دانش آموزان سیاسی رادیکال بودند که ظاهرا احساس میکردند رمان تمایلات قهرآمیزی به آنها نسبت داده است. یک منتقد پرسید: «آیا تا به حال حتا یک مورد قتل با انگیزه مالی توسط دانشجویی رخ داده؟»
۱۱- داستان ۲۵ فیلم از «جنایت و مکافات» اقتباس شده
فیلم صامت راسکولنیکف ساخته شده در سال ۱۹۲۳ توسط کارگردان آلمانی رابرت وین (همچنین کارگردان شاهکار اکسپرسیونیستی «کابینه دکتر کالیاری») به عنوان یکی از اولین اقتباسها از کتاب عرضه شد. فیلمها و نسخههای تلویزیونی بسیار دیگری نیز از جمله تولیدات آمریکایی، ژاپنی، فنلاندی، هندی، شوروی و بریتانیایی بعد از آن از «جنایت و مکافات» اقتباس کردهاند.
۱۲- … اما نه توسط آلفرد هیچکاک
نه به این دلیل که هیچکاک «جنایت و مکافات» را پایینتر از سطح استعداد و توانایی خویش میدید. جاناتان کو در گاردین از فرانسوا تروفو نقل میکند که یکبار او از هیچکاک پرسید، چرا نسخهای سینمایی از «جنایت و مکافات» نمیسازید؟ پاسخ هیچکاک این بود: «در کتاب داستایفسکی تعداد بسیار، بسیار زیادی کلمه هست که هر کدام آنها نقش بهخصوصی دارند، برای تبدیل بهینه آنها به المانهای سینمایی که جایگزین لغات باشند، باید فیلمی شش تا ده ساعته ساخته شود، در غیراینصورت نتیجه کار رضایتبخش نخواهد بود»
سالی دیگر گذشت. بد، خیلی بد، اما گذشت. و این شده است بن مایه امید ما ایرانیان. هر بدی و تلخی و رنجی را تاب میآوریم به این امید که، این نیز بگذرد و این یعنی تسلیم محض بودن. چارهای هم نیست جز تسلیم. اما در پی این تسلیم دایمی و دل و
جان و تن به قضا و قدر سپردن است که مدام به حسرتی تلخ میگوییم، سال به سال دریغ از پارسال. با این همه باور داریم که انسان به امید زنده است و اگر نبود این امید. تاب تحمل این همه تلخی نبود. باری سال ۹۶ هم گذشت. سالی تلخ، بد و پر از رنج. اما به حکم امید آرزو میکنیم سال نو. سال بهروزی باشد. سالی پر از روشنایی و مهربانی. سالی که در آن هیچ سفرهای خالی نماند. هیچ انسانی گرفتار چه کنم نشود و هیچ تنی بیمار.
دلمان میخواهد و آرزو میکنیم سال ۹۷ سال صلح و دوستی باشد. نه سال کشتار و خون و ستم. دلمان میخواهد مردم ما و مردم در همهی دنیا. عشق را و مهربانی را بفهمند و این حقیقت را دریابند که فرصت زیستن کوتاه است، کوتاهتر از حد تصور اما در این فرصت کوتاه میتوان شادمان زیست و به شادمانی نفس کشید اگر عشق را و مهربانی را بشناسیم و کینه و نفرت و حرص را در اعماق سالی که رفت دفن کنیم. و رو به سوی آفتاب آگاهی نماز بگذاریم. و به درستی دریابیم که جهان از آن آگاهان است و بی دانشان را در جهانی که بر بنیان دانستن شکل گرفته است جایی نیست.
… و امید که چنین باشد و آمدن چنین سالی را جشن بگیریم و بگوییم سال نو و نوروز نیاکانی که جشن آگاهی و آگاه شدن است بر شما مبارک باد.
هوشنگ اعلم