خود کشي
بازديد : iconدسته: شعر و داستان

نویسنده: کلیس، جی؛ مترجم: سهیلی، ایلیناز؛

فصل آزما ۵ (ویژه بهار)

فصل آزما 5

در قرن ۲۳، در مورد سه چيز هيچ نگراني وجود نخواهد داشت اين سه مورد عبارتند از: هولوکاست هسته اي، آلوده گي آب ها و سلطه ربات ها.

اول هولوکاست هسته اي: هيچ کس نگران هولوکاست هسته اي نيست. چرا که ديگر سلاح هاي هسته اي وجود نخواهند داشت. آن ها سال پيش به همراه ارتش ها، تفنگ ها و بسياري از مرزبندي هاي ملي ناپديد شده اند از آن جا که ديگر هيچ درگيري بين المللي وجود ندارد بنابراين، هيچ هولوکاست هسته اي وجود نخواهد داشت.

دوم آلوده گي آب ها: هيچ کس نگران سرب موجود در آب نيست. همه سم ها يادگاري از دوران کمتر متمدن تاريخ هستند با پيشرفت علم و بهداشت ديگر کسي به واسطه آلودگي آب ها مسموم نمي شود. آب هاي بدون سرب.

سوم سلطه ي ربات ها: هيچ کس نگران سلطه ربات ها نيست چرا که آن ها از ۱۷سال پيش حاکميت خود را برقرار ساخته اند.

شب بود. کريس روي تخت دراز کشيده بود و به ديوارهاي خالي و سقف اتاقش خيره شده بود، به آرامي  نفس مي کشيد و فکر مي کرد. به اين که چه طور به اين نتيجه رسيده که پايان دادن به زندگي برايش بهترين راه است.

شايد اشتباه از مادرش بود که هميشه بيش از حد مراقب او بود. شايد هم تقصير دوستانش بود که به او توجهي نداشتند و هميشه او را نديده مي گرفتند. کريس مطمئن بود کسي مقصر است، اما ديگر برايش  اهميتي نداشت. خودکشي کاري غير قانوني بود، و تمام قوانين جامعه توسط روبات ها اجرا مي شد. کريس مي دانست که آن ها خيلي خوب از عهده کارشان بر مي آيند.

کريس، نگاهي به روباتي که در اطراف اتاق او مي پلکيد، انداخت. بدن صاف و کروي اش در زير نور سرش سو سو  مي زد. دست هاي دوکي شکل و تازيانه مانندش ظريف و حتي شکننده به نظر مي رسيدند. کريس آهي کشيد و رويش را برگرداند.

« زندگي بدون شماها خيلي بهتر بود » نور قرمز روي پيشاني ربات نشان مي داد که سيستم اعصابش در حال شارژ شدن است. کريس بلندتر گفت: « فهميدي چي گفتم يا نه؟ مي گم زندگي بدون شما… »

ربات در يک حرکت سريع دستش را روي دهان کريس گذاشت و با آن صداي يک نواخت گفت: «آقا لطفاً ساکت باشيد. صداهاي بلند پس از ساعت ۱۹ شب ممنوع هستند. » خشم در چشمان کريس زبانه مي کشيد اما مقاومتي نکرد.

«ممنون از همکاريتون آقا».

کريس يک سال پيش زماني که ۱۶ ساله بود خودش را حلق آويز کرد. چرا که به اين نتيجه رسيده بود که اوضاع زندگي اش بهتر نمي شود. او خودش را از سقف آويزان کرده بود. اما ربات وظيفه شناس درست سر بزنگاه متوجه کار او شد و با قيچي دستانش طناب را پاره کرد. دو ماه بعد کريس تصميم گرفت خود را در وان حمام خفه کند. قصد داشت با سرعت هر چه تمام تر آب را به درون ريه هايش بکشد اما نيمه هاي کار از وان بيرون کشيده شد. ربات او را به بيمارستان انتقال داد. پنج ماه بعد کم کم به اين نتيجه رسيد که زندگي ارزش زيستن دارد. اما دو روز بعد در حالي که خون از شانه اش مي چکيد، کف آشپزخانه بيهوش شد. در واقع او رگ گردنش را نشانه گرفته بود، اما با مداخله ربات چاقو به شانه اش اصابت کرد. او مي خاست که بميرد و حاضر بود همه سختي ها را تحمل کند.

کريس به آرامي زمزمه کرد: «هيچ کس منو نمي فهمه… حتي خودمم نمي تونم خودمو درک کنم.» درست از زمان تولد او ربات ها به وجود آمدند. او در تمام زندگي اش شانس خودکشي نداشته و نخواهد داشت

… هرگز

مگر اين که …

فکري به ذهنش رسيد.

« هي ربات! تسمه زمان رو بيار اين جا »

ربات براي آوردن تسمه زمان به خارج از اتاق کريس پرواز کرد. طبق قانون تمام شهروندان ملزم به داشتن اين مصنوع ساخت بشر بودند. تسمه زمان در واقع نوعي ماشين زمان بود که به شخص اجازه مسافرت به گذشته را مي داد. اين وسيله مابين تمام افراد جهان توزيع شده بود. چرا که دانشمندان عقيده داشتند گذشته غير قابل تغيير است. کريس هرگز حرف دانشمندان را باور نداشت.

« بفرماييد » ربات از پنجره اتاق کريس وارد شد. « به نظرم مسافرت به گذشته ايده بسيار جالبي است که مي تونه روحيه شما رو عوض کنه ».

کريس در جواب ربات بيچاره فقط گفت: « ساکت! »

ربات بي اعتنا ادامه داد: « من بايد مقصد نهايي شما رو بدونم. بايد توي گزارشم ثبت کنم. »

کريس در حالي که تسمه را دور مچ دستش مي بست و با مهارت زمان آن را تنظيم مي کرد جواب داد « مادرم زماني که منو باردار بود به يه مسافرت تفريحي با پدرم رفته بودند. دقيقاً قبل از زماني که شما به وجود بياين.»

ربات پرسيد: « پس مي ريد پيش اونا؟ » کريس جواب داد: « نه مي رم تا جلوي تولد خودمو بگيرم » ! و قبل از اين که ربات بتواند حرکتي کند ناپديد شد.

جزيره سنت سباستين گرمسيري ولي معتدل و خوش آب و هوا بود. کريس احساس مطبوعي داشت و از اين آرامش تعجب مي کرد. دستش را داخل جيبش برد و با احتياط چاقوي ضامن دار کوچکش را لمس کرد. زن و شوهر جواني در خيابان در حال قدم زدن بودند. زوجي خوشحال که گرم گفت وگو بودند. کريس مستقيم به سمت آن ها رفت و گفت: « ببخشيد من راهمو گم کردم ميشه راهنماييم کنيد؟ »…

قبل از اين که آنها بتوانند واکنشي نشان بدهند کريس چاقوي ضامن دارش را از جيب در آورد و ضربه اي محکم به شکم زن وارد ساخت. زن جيغ کشيد و غش کرد. کريس مجدداً ساعت تسمه زمان را تنظيم کرد و ناپديد شد و مرد را تنها گذاشت. «لطفاً يه آمبولانس خبر کنيد همسرم… »

زن روي تخت بيمارستان دراز کشيده بود و بي رمق به دستان لرزانش خيره شده بود. شوهرش نيز کنار او نشسته بود و دستان همسرش را در دست گرفته بود. دکتر در حالي که عکس هاي راديولوژي را به همراه داشت وارد شد.

مرد با صدايي لرزان پرسيد: « دکتر … فرزندمون … »

دکتر با نگاهي آرام جواب داد: «اون زنده است اما چاقو به قسمتي از غشاء مغزيش آسيب رسونده و باعث ميشه بقيه عمر از فکر خودکشي رنج ببره. »


iconادامه مطلب

فیروز گوران به جاودانگی پیوست
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

فیروز گوران
فیروز گوران

آخرین بار در در مراسم بدرقه زنده یاد دالوند دیدمش به ظاهر قبراق وسرحال مثل همیشه شیک پوشیده بود، مثل آن سالهای دور اما نزدیک که به سندیکا می آمد و بیشتر باکت وشلوار آبی .

ده دقیقه ای پیش از آن با عباس بعدی حرف میزدم ، اورا که دیدم حرفهایم با عبدی را درز گرفتم گوران معلم همیشه ام بود گفتم قرار بگذاریم برای فرصتی فراخ تر وگفتگوی بیشتر خوشحال شد درباره موضوع گفتگو حرف زدیم و این پیش از سفری بود که در پیش داشت وگفت به محض برگشتن و…


iconادامه مطلب

پوسترهای علی باقری مخاطب را به فکر وا می دارد
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده

علی باقری

به گزارش آزما به نقل از روابط عمومی نمایشگاه فیوویژن، نمایشگاه پوسترهای سینمایی علی باقری با عنوان «فیوویژن» از ۲۴ خردادماه تا ۴ تیرماه در گالری پاییز خانه هنرمندان ایران میزبان علاقه مندان است.


iconادامه مطلب

شماره ۱۳۸ ماهنامه آزما منتشر شد
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده

فرزانه طاهری
فرزانه طاهری

در این شماره از ماهنامه آزما گفتگوی اسد الله امرایی با فرزانه طاهری چاپ شده پرونده ی اصلی این شماره با موضوع خشم و فراگیری رفتارهای خشن در جامعه در بر گیرنده مطالبی از دکتر ناصر فکوهی ،محمدرضا اصلانی و تعدادی دیگر از صاحب نظران است .گفتگوی بهرام دبیری با قطب الدین صادقی بخش دیگری از مجله است.


iconادامه مطلب

سوزانا هانول ناشر ۵۲ ساله‌ پاریس ریویو درگذشت
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده

سوزانا هانول

به نقل از نیویورک‌ تایمز، سوزانا هانول، ناشري که سه دهه در حلقه‌های مختلف ادبی از جمله پاریس ریویو فعالیت کرد از دنیا رفت و علاقه‌مندان به دنیای ادبیات و کتاب را شوکه کرد.


iconادامه مطلب

عبدالملکیان : کار شاعر یافتن و پنهان کردن است
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده

به گزارش آزما به نقل از ایبنا جلسه رونمایی و نقد و بررسی کتاب «زیبایی»، اثر هدی احمدی با اجرای محمدرضا حبیبی در فرهنگسرای ابن‌سینا برگزار شد.


iconادامه مطلب

اصحاب رسانه از تسهیلات بیمه تکمیلی چگونه استفاده کنند؟
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی معاونت مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، متقاضیان استفاده از تسهیلات بیمه تکمیلی تا ۲۷ خرداد ماه ۱۳۹۸ فرصت دارند با ثبت‌نام در سامانه جامع رسانه‌های کشور، از تسهیلات بیمه‌ای صندوق اعتباری هنر بهره‌مند شوند. شرط اصلی معرفی متقاضیان برای استفاده از این تسهیلات، ثبت نام در سامانه جامع رسانه‌های کشور و تکمیل اطلاعات خود در این سامانه است.


iconادامه مطلب

خطر تعطیلی کرسی‌های زبان وادبیات فارسی
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده

زبان فارسی


معاون زبان و ادبیات فارسی و ایران شناسی در خارج از کشور وزارت علوم گفت: سازمان برنامه و بودجه به دلیل مشکلات ارزی، اعتبار بخش کرسی های زبان فارسی را اختصاص نداده و این کرسی ها در خطر تعطیلی هستند.

بهادر باقری با بیان اینکه حدود ۲۰۰ کرسی ادبیات فارسی در دانشگاه‌های جهان فعالند که بسیاری از آنها مستقل اند و ارتباط کاری با وزارت علوم ندارند؛ اما ما از ایجاد ارتباط متقابل و سازنده با آنها استقبال می‌کنیم؛ افزود: هم اکنون از ۶۳ کرسی یادشده، توانسته ایم تنها به حدود ۱۶ کرسی استاد اعزام کنیم و اگر بودجه این بخش اختصاص نیابد، همین تعداد هم ممکن است تعطیل شود و شوربختانه باید شاهد خاموش شدن چراغ زبان فارسی در بسیاری از کشورها باشیم.


زبان فارسی در خطر است

زبان مادری زبان روح و فرهنگ انسان است.



iconادامه مطلب

دوستان شلمانی! کجا دعوتیم؟
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده


گالری شلمان

دعوت کرده ­اند برای بازدید از نمایشگاه گروهی، نقاشی و پرفورمنس با عنوان زن دیروز، زن امروز، در گالری شلمان بسیار عالی! ممنون که می­خواهند در این سکوت دل­مرده یا بگو هیاهوی بسیار برای هیچ، صدایی باشند و شنیده شوند. پس باز هم ممنون. اما نشانی نمایشگاه کجاست؟

جزئیات در ادامه مطلب :


iconادامه مطلب

جایزه بزرگ ترجمه را چه کسی برد؟
بازديد : iconدسته: اخبار

ترجمه


آن کولین دو تریال، مترجم اصالتاً فنلاندی که از زبان‌های انگلیسی و فنلاندی به فرانسه ترجمه می‌کند، جایزه بزرگ ترجمه سال ۲۰۱۹ در فرانسه را به خود اختصاص داد.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY