صد و بیست و هشتمین شماره نشریه آزما منتشر شد
صد و بیست و هشتمین شماره نشریه آزما با طرح جلدی متفاوت با همیشه منتشر شد.
شماره ۱۲۸ ماهنامه «آزما» با نگاه به افراطگرایی در استفاده از نظریات متفکران غربی در زمینه ادبیات گفت و گوهایی دارد با احمد آرام، محمود حسینی زاد، ناصر فکوهی و…
نگاهی به ادبیات کودکان و سرانه مطالعه کتاب در آینده از دیگر مسائلی است که در این شماره آزما به آنها پرداخته شده .
باید صبوری پیشه کرد
اينترنت و در دسترس قرار گرفتن انبوهي از اطلاعات از جمله امکان آموزش زباني غير از زبان مادري در عين حال که خيرهکننده و قابل تحسين است، نوعي سهلانگاري را در آنهايي که در پي کسب اطلاعات هستند نهادينه ميکند. با تکيه به معجزهي اينترنت بسياري جرأت ترجمهي متني را که اصلاً به آن تسلط ندارند، پيداميکنند به اميد اين که اگر مشکلي بود غول علاءالدين اينترنت به ياري خواهد شتافت.
احمد پوری در این شماره از نشریه آزما نوشته است:
ترجمهي آثار ادبي جهان به ويژه رمان، در چند سال اخير در ايران سرعت گرفته و کميت بالايي پيدا کرده است. انواع رمانها به ويژه رمانهاي غربي، يکي پس از ديگري به فارسي برگردانده شده و در ويترين کتابفروشيها جا ميگيرند. اين در نگاه اول خبر خوبي است. چرا که آشنايي با ادبيات جهان و گشودن دريچهاي به دنياي فرهنگهاي ديگر را بايد به فال نيک گرفت. برخلاف نظر بعضي که ادبيات را مانند کالاي خارجي و داخلي ميبينند و ترس از اين دارند که با ورود جنس خارجي مخاطبان سراغ اجناس ايراني نخواهند رفت، صرف روبهرو شدن با تجربههاي جهاني در نوشتن رمان حتما غناي بيشتري به رمان وطني خواهد بخشيد و نويسندهي ايراني را در معرض تجربههاي رنگارنگ جهاني قرار خواهد داد. اما گاه از گوشه و کنار، اعتراضات و نگرانيهايي هم به گوش ميرسد که در بيشتر آنها سخن از ترجمههاي شتابزده ، پر از غلط، با فارسي نارسا ميرود. چنين نگرانيهايي البته بيراه نيست و نياز به بررسي و طرح دارد.
اما اگر پيش از همه چيز بپذيريم که اثر خوب و ترجمهي شستهرفته در اين هايوهوي راه خود را پيدا ميکند و سرانجام تثبيت ميشود. بخشي از اين نگرانيها برطرف خواهد شد. من بيشتر ميخواهم به آن بخش از جنبههاي منفي ترجمههاي پريشان اشاره ميکنم که ميتواند زيانبار باشد هرچند که اميدي ندارم حتي با طرح آنها و بالفرض تأييد آن از سوي بسياري ديگر هم کاري عملي براي کاستن از آنها امکانپذير شود. احتمالاً مثل هميشه چارهاي نخواهد بود جز صبر و حوصله تا اين گرد و غبار بنشيند و شور و سوداي ترجمه به سبب عدم فروش اثرشان از سر خيليها بيافتد و حرکت ترجمه نظم و سياقي متعارف بگيرد. اينترنت و در دسترس قرار گرفتن انبوهي از اطلاعات از جمله امکان آموزش زباني غير از زبان مادري در عين حال که خيرهکننده و قابل تحسين است، نوعي سهلانگاري را در آنهايي که در پي کسب اطلاعات هستند نهادينه ميکند.
احمد پوری در دامه این مطلب در نشریه آزما نوشته میگوید:
با تکيه به معجزهي اينترنت بسياري جرأت ترجمهي متني را که اصلاً به آن تسلط ندارند، پيداميکنند به اميد اين که اگر مشکلي بود غول علاءالدين اينترنت به ياري خواهد شتافت. البته پشت چنين شوق و ذوقي دو نيروي قوي هم سنگر گرفته است. تلاش ناشران، اغلب تازه کار، و کوشش براي تثبيت موقعيت خود با کتابهاي پرفروش و جذبهي نام و آوازه براي مترجمي که تازه در اين راه گام برميدارد. هر دو اين انگيزهها طبيعي و موجه است. اما به شرطي که برخي اصول زير پا گذاشته نشود. مثلاً ناشر صرفاً براي اينکه در سريعترين وقت ممکن کتابي را منتشر کند چشم بر ناتواناييهاي مترجم نبندد. حداقل با صرف هزينهايي نه چندان بالا از مشاوراني که به راحتي با ديدن نمونهي کار مترجم ميتوانند صلاحيت اورا تأييد کنند، برخوردار شود. مترجم هم در زورآزمايي براي بلند کردن سنگي که هدف گرفته، تواناييهاي خود را بسنجد و با خود صادق باشد. شکي ندارم بيش از هرکس ديگري خود مترجم حوزه و ميزان تواناييهاي خود را ميشناسد.
نکتهي بسيار مهم ديگر، سهل گرفتن زبان مقصد از طرف مترجم است. با اين پيش فرض که اعتماد دارد زبان مادرياش را خوب ميداند و نيازي به نشان دادن وسواس در آن ندارد. اما اين نظر، غير دقيق و تا حدي اشتباه است. در اين که فارسي زبان پيچ و خمهاي زبان خود را در حد بالا و ايدهآلي ميداند و ناخودآگاه بهترين داور براي درست و غلط بودن آن هست شکي نيست. اما زبان جلوه و عرصههاي گوناگوني دارد. توانايي صاحب يک زبان در کاربرد روزمرهي آن است که بهطور ناخودآگاه در روندي مستمر و پيچيده آن را ياد گرفته است. اما وقتي کاربرد زبان در عرصهاي مانند ادبيات و يا عرصههاي ديگر باشد، ادعاي داوري نهايي از او پذيرفته نيست و او ورزيدگي ديگري در آن عرصه لازم دارد تا زباني شسته رفته و موجه ارائه کند.
ادامه مطلب (در شماره صد و بیست و هشتم نشریه آزما)
با نگاهي گذرا به اغلب ترجمههايي که اين روزها پشت سر هم به پيشخوانهاي کتابفروشي راه پيدا ميکنند ميتوان مواردي را ديد که گاه از نظر اصول ترجمه نزديک به فاجعه هستند. اخيراً مترجمي از سر لطف يکي از کتابهايش را به من هديه داد. من در تلگرام از او به زبان انگليسي تشکر کردم. جواب چند خطي او به همان زباني که زبان مبدأ ترجمهاش بود مرا به وحشت انداخت. آگاهي بسيار ابتدايي او از اين زبان هولناک بود. با خواندن بخشي از ترجمه نارساييهاي فارسي آن برايم دليل کافي يافت تا کنجکاويام جلب شود و سراغ متن اصلي کتاب بروم. اينجا بود که با مواردي روبرو شدم که ميتوان گفت دردناک بود. کاري نميشد کرد، کتاب چاپ شده بود و در دسترس همگان. بسيار با احتياط به مترجم گفتم کاش پيش از چاپ آن را به ويراستاري سپرده بود و او جوابي دردناکتر داد، “ناشر آن را به ويراستار داده!”
تکرار چنين ترجمههايي و آزمايش و خطاي مخاطب مدتي طول خواهد کشيد، تا ترجمهاي خوب جاي خود را بيابد. اکنون من و شما نام عبدالله کوثري را چون مهر تأييدي بر کتاب ميدانيم و در خواندن ترجمهي او درنگ نميکنيم. اين مثال نشان ميدهد که او از ميان اين گردوغبار عرصهي پر ناسره جايگاه خود را يافته است. اما ميشود اين را هم پرسيد چهقدر بايد نيرو و انرژي صرف شود و چند صد درخت بريده شود تا سرانجام کتابي موجه به دست مخاطب برسد؟ ظاهراً جواب روشني وجود ندارد. بايد صبوري پيشه کرد.
دیگر مطالب ۱۲۸ نشریه آزما
در این شماره از نشریه آزما از کوچی نابهنگام، تا بُعد هنری یک فاجعه از سیفالله صمدیان، عکاس و مستندساز و عبور از خط قرمز تعهد و اخلاق از پژمان موسوی نیز منتشر شده است.