آسیاب به نوبت/ نیم نگاهی به مسایل، مشکلات و سوژه‌های عرصه ادبیات و هنر
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده

بخش نشریات کتابخانه‌ی مرکزی دانشگاه تهران سال ۱۳۷۹، مشغول ورق زدن نشریات ادبی سال‌های ۵۰ هستم. فردوسی، نگین، صبح امروز، دفترهای زمان و … در مجله‌ی فردوسی به سبب حال و هوای جنجالی‌اش، کم تر اما در سایر نشریات که سبک و سیاق تحلیلی‌تر  دارند. یک نگاه به تیترها کافی است تا بدون نگاه کردن به تاریخ مجله یقین کنی که یکی از مجلات امروز را ورق می‌نی با تیترهایی چون: فروغ فرخزاد چه می‌گوید؟ / آیا شعر فروغ زنانه است؟ / ترجمه‌ی شعر آری یا نه؟ / چرا مردم  کتاب نمی‌خوانند؟ / ارتباط فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان / شرح و تفسیر فیلم خانه سیاه است / بررسی شعرهای هوشنگ ابتهاج / دولت آبادی و / خاطره‌های شرکت‌کنندگان در شب‌های شعر گوته و …

به جز کتاب جمعه و کتاب کوچه که به سبب آمیختگی‌شان با سیاست برخی مباحث متفاوت را در آن‌ها می‌بینی، این‌ها تیترها و سوژه‌هایی هست که هرچند سال یک بار در نشریات ادبی تکرار می‌شوند. و این یعنی طی پنج دهه کم‌تر دغدغه‌ی جدیدی به این مباحث اضافه نشده. به جز نقد یک تئاتر یا کتاب یا فیلم روز، کمی دقت در این تیترها نشان می‌دهد که توجه جامعه‌ی ادبی و فرهنگی ما طی پنجاه سال، بر سوژه‌هایی ثابت بوده و هست که انگار قرار نیست هیچ‌وقت عمرشان تمام شود عکس و تفصیلات صاحبنظرانی که تنهاه چند چهره‌ی ثابت بوده و هستند. حتی آن‌ها که رخت از جهان بربسته‌اند هم با ارجاع به نظریاتشان در زمان حیات در این مباحث اکثرا ثابت مورد استناد نویسندگان و خبرنگاران نشریات ادبی قرار می‌گیرند.

نمای دوم

نهم دی ماه گذشته نوزدهمین سالگرد انتشار آزما بود و در همین ماه هم بحث غالب فضای ادبی کشور بی توجهی به خانه‌ی نیما یوشیج در تهران و ویرانی خانه‌ی پدر شعر نو بود. و به دلیل همین تقارن به یاد شماره‌ی اول آزما افتادم و مطلب مفصلی که در مورد ویرانی خانه‌ی نیما یوشیج در یوش با عنوان «دست‌ها می‌سایم تا دری بگشایم» نوشته‌ی مریم صدرالادبایی چاپ شد. برخی از سوتیترهای مطلب این‌ها بود: سازمان میراث فرهنگی برای حفظ حرمت پدر شعر معاصر ایران تنها چند دیوار را تا نیمه گچ کاری کرده است / می‌گویند: پنجره‌های قدیمی خانه نیما را دزدیده‌اند، میراث می‌گوید: خبر نداریم‌! و …

نمای سوم

دو شماره قبل پرونده‌ای در آزما چاپ شد با محوریت انتشار کتاب «صد سال دگر» مجموعه‌ی اشعار چاپ نشده‌ی نیما که همراه با تصویر دستخط شاعر به همت فرهنگستان چاپ و منتشر شده است. خبرنگار مجله برای تکمیل بخشی از گزارش خود با بیش از ده نفر از شاعران معروف نیمایی تماس گرفت، تنها دو نفر از آن‌ها پس از گذشت دو ماه از انتشار کتاب و چاپ چندین مطلب در نشریات فقط اسم کتاب را شنیده بودند و حتی کتاب را تا آن زمان ندیده بودند.

نمای چهارم

سه سال پیش وقتی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی شاخص‌ترین محقق و مدرس عرصه‌ی ادبیات کشور، نظریه‌ای را در مورد احتمال تقلیدی بودن وزن یک شعر نیما از مرحوم خانلری مطرح کرد. متولیان و صاحبان صدها سایت به نام نیما پیدا شدند و اَه و واویلاشان به آسمان رفت که وا اسفا بر میراث پدر شعر نو و حتی کار به فحاشی رسید و …

نمای آخر

امروز پس از نوزده سال هنوز بحث روز و غالب در فضای فرهنگی و ادبی ما سرنوشت خانه / پدر شعر نو در تهران است و باز هم نگرانی اهل اندیشه از تخریب خانه‌ی نیما یوشیج، آن هم در شرایطی که همه‌مان ارزش و اهمیت خانه‌های بزرگانی چون کافکا در پراگ، هانریش بل در آلمان و هر پنج خانه‌ی همینگوی در کشورهای مختلف جهان و چهره‌های دیگری را در سراسر جهان می‌شناسیم و البته اهل دولت و فرهنگ آن کشورها هم می‌شناسند. و به مدد همین حرمت‌گذاری و شناخت نه تنها ارزش و احترام کشور و میراث ادبی و فرهنگی و مردمشان را در دنیا حفظ می‌کنند، بلکه سالیانه صدها میلیون یورو و دلار از محل دیدار توریست‌ها از این اماکن عایدی دارند. اماکنی که با نام صاحبانشان ماندگار می‌شوند در ذهن هزارها و میلیون‌ها توریست در سراسر جهان. و مگر صدور فرهنگ یک کشور غیر از این است؟

امروز در شرایطی که ایرانی‌ها میلیون میلیون به ترکیه سفر می‌کنند یکی از اولین جاهایی که دوست دارند ببینند قبر فلان پادشاه سفاک و سلطان عثمانی و همسر اوست که نظاره‌گر زندگی‌شان در فلان سریال جعلی چند صد قسمتی ماهواره‌‌ای بودند و ما بعد از نوزده سال همچنان چانه می‌زنیم که بالاخره این خانه منزل پدر شعر نو بوده یا نه. این نوزده سال هم قطعا بیرون از روندی که در این پنج، شش دهه جریان داشته نیست. انگار که نه خانی آمده و نه خانی رفته. آب از آب تکان نمی‌خورد در عرصه‌ی ادبیات ما، و باز هم چرخش به دور خود است آسیاب هم‌چنان در حال چرخیدن… 


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY