بخشی از یادداشت هوشنگ اعلم با عنوان «کاش آزادی را بلد بودیم»
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده

بخشی از یادداشت نخست سردبیر آزما با عنوان «کاش آزادی را بلد بودیم» به مناسبت امضای فرمان مشروطیت در شمار ۱۱۸ آزما، مرداد و شهریور ۱۳۹۵

نه! برنیاشوبید! گفتن حقیقت. هر قدر هم تلخ، شاید فضیلت باشد. اما تحمل شنیدن آن حتماً فضیلت است، ما آزادی را بلد نیستیم و با وجود این خواستار آزادی هستیم. البته که داشتن ازادی حق ماست و حق هر انسان دیگری! آزادی بزرگترین حقی است که هر موجود زنده ای باید از آن برخوردار باشد. حقی که طبیعت آن را به رسمیت می شناسد حقی که به خاطر به دست آوردنش در طول تاریخ، بی شمار انسان ها جان خود را از دست داده اند و این خود معیاری می تواند برای درک ارزش آزادی در برابر زندگی باشد.

اما آزادی چیست و گستره اش چه گونه معنا و تبیین می شود؟ این پرسشی است که در طول تاریخ بیشمار تکرار شده و پرشمار پاسهای گوناگون به آن داداند. انسان آزاد است به تمامی. اما تا آنجا که آزادیاش آزادی دیگران را محدود نکند! و شاید این بهترین و درستترین تعریفی باشد که می توان از مرزهای آزادی انسان به دست داد. من آزادم. و تا آنجا که آزادی تو را خدشه دار نکنم و تو آزادی به داشتن هر عقیده ای و هر نوع نگاهی به زندگی و هر کنش و رفتاری اما تا آنجا که حریم آزادی مرا خدشه دار نکنی و به باورهای من به آنچه من برای آن ارزش و اهمیت و احترام قائلم لطمه نزنی و این قانونی است که می تواند آزادی و حد و مرز آن را تعریف کند. ولتر گفته است گویا، که؛ «من حاضرم جانم را بدهم تا تو عقیده ات را بگویی هرچند که با آن مخالفم.» پس برای آزادی داشتن باید که تحمل آزادی دیگران را داشته باشیم باید بتوانیم بشنویم و بتوانیم بگوئیم اما چه گفتن و چه گونه گفتن خود مسئله ای است. مسئله ای که مرزهای آزادی ما را روشنتر تعریف می کند و مهمتر از گفتن داشتن تاب شنیدن است.

برای خواندن این مطلب به شماره ۱۱۸ مجله آزما مراجعه کنید.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY