سنتور و قانون نباید کنار یکدیگر قرار گیرند/ جشنواره موسیقی فجر مورد تایید من نیست
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده

ملیحه سعیدی درباره نحوه داوری‌ دو ساز سنتور و قانون در جشنواره موسیقی جوان می‌گوید: سنتور و قانون دو ساز مستقل هستند و باهم قابل مقایسه نیستند و نمی‌توانیم آنها را کنار یکدیگر قرار دهیم. در حال حاضر نیز قانون‌نوازان کاربلدی داریم که موسیقی ایرانی را می‌شناسند و می‌توانند داوری کنند و به قضاوت آثار حاضر در جشنواره بپردازند.

ایلنا: ملیحه سعیدی (موسیقی‌دان، آهنگساز، نوازنده و مدرس قانون) که یکی از معدود استادان حال حاضر ساز قانون به شمار می‌رود و در نحوه نواختن این ساز اتفاقات مثبتی را رقم زده و  در زمینه آموزش آثار متعددی را به رشته تحریر درآورده، یکی از داوران جشنواره موسیقی جوان امسال است و قرار است در بخش موسیقی دستگاهی، اجرای نوازندگان ساز قانون را داوری کند. این هنرمند طی گفت‌و‌گویی درباره ویژگی‌های جشنواره موسیقی جوان توضیح داد و به تشریح کاستی‌های آن پرداخت.

به نظرتان جشنواره موسیقی جوان چه کاستی‌هایی دارد؟

ببیند در رابطه با ساز خودم یعنی قانون مشکلی وجود دارد و بارها آن را مطرح کرده‌ام. آن مشکل قرار دادن ساز سنتور و قانون در کنار یکدیگر است. به نظرم این دو ساز نباید کنار یکدیگر قرار گیرند و دیگران داوری آن را به عهده بگیرند. این دو ساز نباید به طور مشترک داوری شوند.

مگر این دو ساز به طور مشترک یا توسط داوران مشترک مورد قضاوت قرار می‌گیرند؟

بله متاسفانه همینطور است.

آیا نوازندگان فعلی قانون که به نسل‌های پس از شما تعلق دارند و برخی از آنها شاگردان شما هستند، صلاحیت داوری ندارند؟

خیر اینگونه نیست. در حال حاضر هستند قانون نوازانی که می‌توانند ساز قانون را داوری کنند. از طرفی متاسفانه داوری مقوله‌ای سلیقه‌ای است. من نمی‌توانم بگویم به این دلیل که فلان شخص ترکی هم می‌نوازد، پس رد است و نمی‌تواند در جایگاه داوری قرار گیرد. این غلط است. من می‌گویم همین که آن شخص موسیقی ایرانی را می‌داند و می‌شناسد و ردیف بلد است کافی است، حال آن شخص ترکی هم بنوازد به من ربطی ندارد، زیرا سلیقه اوست. یا به طور مثال اگر افراد دیگر ارمنی یا عربی می‌نوازند، این مسائل را نباید به داوری آنها ربط دهیم. به نظرم مهم این است که داور بتواند موسیقی ایرانی را به درستی ارائه دهد و بر موسیقی دستگاهی و ردیف‌های موجود اشراف داشته باشد تا بتواند داوری کند و جانب انصاف را رعایت کند. من به این منصف بودن اهمیت بسیاری می‌دهم.

 در اینباره با متولیان جشنواره موسیقی جوان صحبت نکرده‌اید؟

راستش الان دو سال است که می‌خواهم در جشنواره شرکت نکنم و این موضوع را خدمت آقای هومان اسعدی هم گفته‌ام. به ایشان گفتم اینکه سنتور و قانون در کنار یکدیگر و در یک بخش قراردارند اتفاقی منصفانه نیست و به همین دلیل ترجیحم این است به عنوان داور در جشنواره حضور نداشته باشم، زیرا معتقدم داوری با رویه فعلی منصفانه نخواهد بود.

درباره دلایل تفکیک این دو بخش کمی توضیح دهید.

ببینید، به هرحال سنتور و قانون دو ساز مستقل هستند و باهم قابل مقایسه نیستند و نمی‌توانیم آنها را کنار یکدیگر قرار دهیم. بله در مقطعی قانون، تار، سنتور و دیگر سازها در کنار یکدیگر قرار می‌گرفتند و ایرادی هم نداشت، اما در حال حاضر قانون‌نوازان کاربلدی داریم که موسیقی ایرانی را می‌شناسند و می‌توانند داوری کنند و به قضاوت آثار حاضر در جشنواره بپردازند. این رویه و داوری مستقل قانون نیز مانند آن زمان که نحوه نوازندگی این ساز را  با سبک ایرانی ترویج کردم به ندرت جا می‌افتد. اما موضوع این است که متاسفانه هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم و سر این مسئله با یکدیگر چانه می‌زنیم. با همه این‌ها در کل جشنواره جوان را می‌پسندم و وجود آن را برای جوانان اهل موسیقی مفید و موثر می‌دانم.

اگر قرار بر مقایسه باشد، جشنواره موسیقی جوان را نسبت به مهم‌ترین رویداد موسیقی‌محور کشور،  یعنی جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر چگونه می‌بینید؟

جشنواره موسیقی فجر را نه می‌پسندم و نه تایید می‌کنم. این جشنواره زمانی از کیفیت بالایی برخوردار بود و رویدادی قابل قبول به حساب می‌آمد، اما متاسفانه در حال حاضر اینگونه نیست و سطح آن بسیار پایین است. جشنواره موسیقی جوان نسبت به فجر کیفیت بالایی دارد و رویدادی مهم و موثر به حساب می‌آید. همین که طی برگزاری این رویداد تعداد از استعدادهای جوان کشف می‌شوند اتفاق خوبی است.

حال که صحبت از توجه به نسل جوان است، باید مقوله آموزش را نیز مد نظر قرار دهیم؛ بخصوص اینکه بسیاری از داوران جشنواره امسال، نظرشان این است که شرکت‌کنندگان زیر نظر اساتید برجسته آموزش ندیده‌اند و این کاستی کیفیت اجرای آنها را تحت تاثیر قرار داده است. نظر شما درباره کم و کیف این بخش چیست؟

بی‌شک در بخش آموزش نیز وضعیت مناسب و معقولی نداریم. به طور مثال اگر به کیفیت تدریس در هنرستا‌ن‌های مهم موسیقی بنگریم، خواهیم دید که حضور استادان خوب مانند گذشته پررنگ نیست و بسیاری از آنها رفته‌اند و آنهایی که مانده‌اند نیز یک به یک در حال رفتن هستند. حتی من نیز به هیچ عنوان نمی‌خواهم امسال در هنرستان تدریس کنم و این در حالی است که آنجا را خانه خودم می‌دانم، زیرا از سن ده، یازده سالگی به هنرستان موسیقی رفته‌ام و پس از این همه سال هنوز با آنجا و عوامل آن در ارتباط هستم. من در مقطعی مدیر هنرستان موسیقی بوده‌ام و سال‌ها در آنجا تدریس کرده‌ام و در اصل همان مقوله تدریس بود که باعث شد قانون جایگاه خودش را در موسیقی ایرانی پیدا کند.

جدا از جشنواره و جزییات آن به طور کلی وضعیت موسیقی و گونه‌های مختلف آن را چگونه می‌بینید؟

ضرب‌المثلی وجود دارد که مناسب حال امروز ماست. می‌گویند زمانی که شرایط نامناسب می‌شود قارچ‌ها سبز می‌شوند. حال حکایت ماست. به نظرم موسیقی در حال حاضر وضعیت مناسبی ندارد و بسیار آسیب‌پذیر است و اصطلاحأ زیر ضربه است. در حال حاضر موسیقی در اختناق کامل است و مقوله‌ای صرفا نمایشی است و این خیلی بد است. لذا، آنهایی که می‌توانند، باید دست به دست هم بدهند نه اینکه بنشینند و صرفا تصمیمات الکی و غیر موثر بگیرند و شیرینی و چا‌ی‌شان را میل کنند. این ما هستیم که باید موسیقی را نگه داریم و از آن مراقبت کنیم. این ما هستیم که می‌توانیم این مشعل را برای جوان‌ها و نسل‌های بعد روشن نگاه داریم. جشنواره جوان نیز باید حفظ شود و ادامه پیدا کند تا تاثیرات مثبتی داشته باشد.

در بخش سیاست‌گذاری‌ها و مدیریت‌ها و برنامه‌ریزی‌ها و نحوه حمایت از هنرمندان عرصه موسیقی چه وضعیتی داریم؟

در این بخش نیز شرایط را مناسب و مساعد نمی‌بینم، زیرا به افراد ناکارآمد مسئولیت می‌دهند و آنها را در راس کار قرار می‌دهند و آنها نیز کار را خراب می‌کنند و از همه بدتر اینکه مثلا فرق مرا با یک جوان نمی‌دانند، زیرا به مقوله موسیقی اشراف ندارند. شما حساب کنید من با هفتاد و یک سال سن همچنان فعال هستم و به نگارش و تالیف کتاب می‌پردازم و به استودیو می‌روم به ضبط آثارم می‌پردازم. در این میان با توجه به سن و سالم گاه به دلیل مشغله‌های بسیار خسته می‌شوم و مثلا می‌گویم اجازه دهید شاگردانم برای آموزش به منزل بیایند، اما مسئولان مربوطه قبول نمی‌کنند و دلیل و توضیح می‌آورند و در نهایت از حقوقم کم می‌کنند. از طرفی آن حقوق آنقدر ناچیز است که گفتن ندارد و آدم دلش نمی‌خواهد درباره آن حرف بزند.

در دانشگاه وضعیت به چه شکل است؟

در دانشگاه نیز رویه به همین شکل است. کلا چنین رفتارهایی وجود دارد و این رفتارها با افرادی چون من بسیار توهین آمیز است. مثلا یکی از امتیازاتی که به عنوان پیشکسوت برای ما در نظر گرفته‌اند طرح «تکریم» است. مسئولان مربوطه بابت این لطف ماهانه ۱۸۰ هزارتومان به ما می‌دهند که با توجه به وضعیت بغرنج اقتصادی، چنین مبالغی برای هنرمندان و پیشکسوتان فاجعه است و همان مبلغ ناچیز را ندهند بهتر است. برای هنرمند بسیار زشت است که تا این حد دست پایین دیده شود. شخصا همواره آنچه برایم اهمیت داشته فرهنگ و هنر بوده و هیچگاه مانند برخی به اجرای آثار نازل نپرداخته‌ام و شاید به این دلیل اینگونه رفتارها برایم آزاردهنده است. در نهایت وجدانم راحت است که هنرم را نفروخته‌ام و از این بابت خوشحالم.

در انتها برای خروج از شرایط بد فعلی چه تمهیدی را پیشنهاد می‌کنید؟

به نظرم با توجه به شرایط بد نشر و با توجه به وضعیت ارکسترها و شرایط سالن‌های کنسرت و قیمت بالای بلیت‌ها، نمی‌توان به آینده امیدوار بود. اگر شرایط خوبی هم وجود دارد، اهالی موسیقی نمی‌توانند از آنها استفاده کنند زیرا آن امکانات مانند بخش‌های دیگر متعلق به قشری خاص است.

 


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY