قربانی شدن هنر به‌خاطر جایزه!
بازديد : iconدسته: ادبیات

رؤیا دستغیب با اشاره به تأثیرگذاری جوایز ادبی بر معرفی آثار می‌گوید: گاهی این مراسم و جایزه‌ها به‌خاطر چارچوب‌هایی که برای‌شان تعریف شده و نداشتن پویایی کافی و فضاهای فکری باز، نمی‌توانند این امر خطیر را خوب به انجام برسانند و حتی ممکن است هنر قربانی این‌گونه مراسم بشود.

 این نویسنده که کتاب «تراتوم» او  برگزیده شانزدهمین دوره جایزه ادبی «واو» (بهترین رمان متفاوت سال) شده، در گفت‌وگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات داستانی‌مان اظهار کرد: ادبیات داستانی ما در مرحله گذار به سر می‌برد و ما در میانه بحران‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که قادر به درکش نیستیم سرگردانیم. هنر در رویارویی با این لرزه‌ها به سمت نوع تازه‌ای از بیان رانده می‌شود. چتر امنی که از سر انسان امروز کنار رفته ما را به جهانی تکه‌تکه و فهم‌ناشدنی پرتاب کرده است. در این وضعیت و موقعیت، همان‌طور که تحولات بنیادینی در علم و  سیاست و حوزه‌های علوم انسانی رُخ داده ادبیات داستانی هم از این شرایط مستثنی نیست و دیگر نمی‌تواند تنها به صورت شکل‌های از پیش تعریف‌شده باقی بماند.

او افزود: اتفاقات پیش‌بینی‌ناپذیری که امروزه ما بیش از هر زمان دیگر شاهدش هستیم در هزارتوی افکار هنرمند می‌چرخد و لزوماً جهانی را خلق نمی‌کند که برای ما آشناست یا توقعش را داریم. تقلیل هنر به فرم‌هایی که قبلاً به آن‌ها مُهر تایید خورده، باعث می‌شود هنرمند واقعی نتواند فضای کافی برای نوعی دیگر اندیشیدن و خلق اثر هنری و تولید مفاهیم نو داشته باشد. هنر مانند زبان حول محوری ایستا نمی‌چرخد بلکه فضایی سیال در میان دارد و به این سبب است که ما در طول تاریخ با فرم‌های تازه‌ای در انواع هنر روبه‌رو شده‌ایم. هنرمند مدام با خلق جهانی ممکن و طرح پرسش‌های نو افق دید ما را گسترش می‌دهد. البته تجربه نشان داده که این صورت‌های نو در آغاز طرد و نفی شده‌اند، اما همیشه هنر واقعی از تمام این سدها گذر کرده و درخشیده و توانسته سطح لذت را در مخاطبانش ارتقا بدهد.

دستغیب درباره جوایز ادبی هم گفت: جوایز هنری می‌توانند آثار خلاقه را به مردم معرفی کنند و راهی باشند برای ارتباط موثر بین مخاطب و اثر؛ اما گاهی این مراسم و جایزه‌ها به‌خاطر چارچوب‌هایی که برای‌شان تعریف شده و نداشتن پویایی کافی و فضاهای فکری باز، نمی‌توانند این امر خطیر را خوب به انجام برسانند و حتی ممکن است هنر قربانی این‌گونه مراسم و جایزه‌ها بشود. به نظرم برای برگزاری جوایز ادبیات داستانی، ما بیشتر از هر زمانی نیاز به پژوهشگران و منتقدان راستین در این زمینه داریم و کمبودشان بزرگترین لطمه را به ادبیات داستانی ما می‌زند. البته هیچ‌گاه نمی‌توان با جایگزین کردن آن‌ها با داستان‌نویس‌ها و مترجم‌ها، این فقدان را جبران کرد.

 او درباره رمان «تراتوم» نیز  اظهار کرد: رمان «تراتوم» به جهانی ممکن و غریب شکل می‌دهد که شاید در خوانش نخست فکر کنیم بسیار از وضعیت و موقعیت ما دور است، اما به نوعی بسیار به زندگی انسان امروز که در مواجهه با بحران‌های پی در پی در وضعیتی متزلزل قرار دارد و هر واقعیتی را که ساخته و پرداخته، از دستش می‌گریزد، نزدیک است. واژه «تراتوم» ریشه‌ای یونانی دارد به معنای «هیولا» و همچنین اسم بیماری عجیبی است. منشأ تراتوم از سلول‌های زایایی است که شروع به تکثیر بی‌رویه و متنوع می‌کنند و گاهی بی‌مورد نمونه‌هایی از اعضای مختلف بدن را می‌سازند. من با کمک گرفتن از این بیماری توانستم روایتم را که بسیار شبیه به وضعیت انسان امروز است بازگو کنم. این رمان شاید برای مخاطبی که خواهان روایتی خطی و زمان و مکان تعریف‌شده است خواندنی نباشد، زیرا این نوع رمان مشارکت خواننده را برای بازیابی پرسشی که در تار و پودش بافته شده می‌طلبد. ما در «تراتوم» باید زمان، خطوط، تصاویر، وضعیت و موقعیت‌هایی را پی بگیریم که تکه‌تکه و جدا از هم هستند؛ در انتها خواننده، خود می‌تواند به خلق و درک تازه‌ای از اثر دست بیابد.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY