پلوین نویسنده دوران گذار است
بازديد : iconدسته: ادبیات

زینب یونسی گفت: پلوین به جهت جهان‌بینی جزو اندیشمندان باطن‌گرا محسوب می‌شود که راه سعادت بشر را پیش از همه از درون خود انسان می‌انگارند. به گمان من این رویکرد پلوین سخت تحت تاثیر دانش عمیقی است که در باب اساطیر و کهن الگوهای شرق دور دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) رمان «زندگی حشره‌ای» نوشته نویسنده سرشناس روس ویکتور پلوین با ترجمه زینب یونسی توسط نشر نیلوفر منتشر شده است. این رمان یکی از آثار شاخص این نویسنده روسی است که با فضایی پست مدرن، به نقد زندگی روسی می‌پردازد. «زندگی حشره‌ای» روایتی لایه‌لایه از زندگی حشره-انسان‌ها است. پلوین با استفاده از نمادها و ارجاعات برون‌متنی، رمانی خاص در ادبیات روسیه نوشته که مخاطب ایرانی نمونه آن را کمتر خوانده است. خواندن این رمان تجربه متفاوتی از ادبیات روسیه به مخاطب می‌دهد و او را درگیر دنیایی سراسر میانه با امیدهای واهی می‌کند. شخصیت‌های این رمان به دنبال یافتن نور حقیقت هستند؛ بی آنکه آن را بیابند. در ادامه گفت‌وگوی ایبنا را با زینب یونسی مترجم اثر را می‌خوانید.

از دلیل انتخاب «زندگی حشره‌ای» برای ترجمه، در میان آثار ویکتور پلوین بگویید.
نخست باید یادآور شوم که برای من ذوق و سلیقه و علاقه شخصی، در درجه اول اهمیت جهت گزینش اثری برای ترجمه است؛ یعنی باید یک داستان، کششی در من ایجاد کند تا بتوانم دست به کار ترجمه­‌اش بشوم. اما در خصوص «زندگی حشره‌­ای»، علل و دلایل دیگری نیز در کار بوده ‌­است. نخست آن­که باوجود شهرت و مقبولیت فراوانی که نویسنده آن، ویکتور پِلِوین، در روسیه و دنیای غرب داشته و دارد، در ایران چندان شناخته شده نبود و احساس کردم در میان آثاری که از ادبیات داستانی روسیه در ایران ترجمه و منتشر می­‌شود جای آثار این نویسنده که به ویژه در میان نسل جوان طرفداران فراوانی دارد، خالی است. آن موقع فقط رمان «اومون» از پلوین توسط پیمان خاکسار ترجمه و منتشر شده بود. جالب این‌که این کتاب نخستین رمان پلوین بود که در سال ۱۹۹۲ منتشر شد و ترجمه­‌اش در ایران نیز در سال ۱۳۹۲ انتشار یافت! البته اخیرا رمان کوتاه «پیکان زرد» نیز با ترجمه محمدرضا قاسمی وارد بازار نشر شده­ است؛ اما هردوی این ترجمه­‌ها نه از روسی بلکه از زبان واسط، یعنی انگلیسی است. لازم می‌دانم این را نیز بگویم که ترجمه دقیق نام این کتاب، «زندگی حشرات» است که من بنابر ملاحظاتی به «زندگی حشره­‌ای» تغییرش داده­‌ام و برای انتشار آن در ایران توسط انتشارات نیلوفر از وکیل نویسنده، اجازه­ رسمی گرفته شده است.

ویکتور پلوین، یک شمایل جدید و تازه در ادبیات روس برای خواننده ایرانی است و جزو مهم‌ترین نویسندگان حال حاضر روسیه. کمی درباره او و جایگاهش در ادبیات روسیه توضیح دهید.
واقع امر همین­‌گونه است که گفتید؛ این نویسنده را پدیده‌­ای خاص در ادبیات معاصر روس باید در نظر گرفت که اصولا در جوانی به شهرت و اعتبار رسید. پلوین در سال ۱۹۶۲ در مسکو به دنیا آمد. در رشته‌ مهندسی الکترومکانیک تحصیل و سپس در انستیتو ادبیات روسیه در کلاس‌های نویسندگی خلاق شرکت کرد. بعد از سپری کردن دوره‌ آموزش نویسندگی در مجله‌ «علم و دین» استخدام شد و دبیر بخش عرفان شرقی این مجله شد که همین امر بعدها به لحاظ محتوایی، تاثیر شگرفی بر روی خلاقیت هنری او گذاشت.

ویکتور پلوین از سال ۱۹۸۹ به مدت سه سال داستان­‌های کوتاهی در نشریه‌­های روسی منتشر کرد. تا این­که همان­طور که عرض کردم در سال ۱۹۹۲ میلادی با انتشار «اومون» را برنده‌ جایزه‌ بوکر کوچک روسی شد. یعنی در سی سالگی جایگاه خود را به عنوان داستان­‌نویسی جدی در زبان و ادبیات روسی تثبیت کرد. آن­ موقع مضمون این رمان که برگرفته از مضامین ادیان شرقی، کهن­‌الگوها و باورهای کلیشه­‌ای کمونیستی بود، که با طنزی پنهان آمیخته شده بود، تصویر خاصی از پلوین معرفی کرد. بعدها می‌بینیم که مطالعات وسیع پلوین در حوزه عرفان­‌های شرقی، به ویژه بودیسم، در آثار و اصولا فلسفه و جهان‌­بینی او تبدیل به گفتمانی غالب و مسلط می‌­شود. در کل او نویسنده­ پرکار و جسور و تجربه­‌گرایی است که از به کار­گیری مضامین و فرم‌­های نو نمی­‌هراسد. گوناگونی کارهایش گواهی بر این امر است.

به یک معنا می­‌توان گفت که پلوین نویسنده دوران گذار است؛ هم دوران شوروی را تجربه کرده و در آن مقطع نوشته و اندیشیده­ است و هم عصر جدید روسیه را زیسته است. به هرحال امروزه دیگر با جوایز متعددی که در روسیه و کشورهای دیگر به پلوین داده­‌اند و ترجمه‌­های پرشماری که از آثارش به زبان­‌های مختلف شده­‌است و پایان­‌نامه­‌های فراوانی که بر پایه کارهای او در دپارتمان­‌های ادبیات دانشگاه­‌های مختلف دنیا نوشته شده و همینطور تیراژ بالای کتاب­‌هایش وی را یکی از نویسنده‌­های مطرح، معتبر و مهم ادبیات امروز روسیه باید تلقی کرد. محبوبیت شدید او در میان جوانان امروز روسیه را نیز نباید از نظر دور داشت.

درباره سبکی که ویکتور پلوین در «زندگی حشره‌ای» به کار گرفته است، توضیح دهید. پست مدرنیسم در کار او چگونه تجلی می‌یابد؟
از منظر موازین نقد ادبی درباره آثار پلوین سخن بسیار می­‌توان گفت که در این فرصت کوتاه، مجال طرح آن نیست. دیگر این‌که شاید بهتر باشد این کار را به عهده منتقدان ادبی و نه مترجم اثر بگذارید؛ به ­ویژه اینکه در میان صاحب نظران، در باب ارزش‌­های هنری و اختصاصات سبکی و زبانی آثار پلوین اختلاف نظر وجود دارد. اما اگر به طور مشخص درباره سویه‌­های پست‌‌مدرنیستی آثار او بپرسید باید بگویم که اساسا حوزه‌ تخصصی ویکتور پلوین در داستان­‌پردازی، پست‌مدرنیسم است. او اغلب کتاب‌ها و داستان‌هایش را با این رویکرد نوشته ­است. نوشتن در ژانر پست‌مدرنیسم مستلزم قوت و استحکام نوشتاری بالایی است که پلوین از آن برخوردار است. تقریبا اکثر عناصر پسامدرنیسم به یک معنا می­‌توان گفت که پلوین نویسنده دوران گذار است؛ هم دوران شوروی را تجربه کرده و در آن مقطع نوشته و اندیشیده­ است و هم عصر جدید روسیه را زیسته است.هنری و ادبی را می­توان در کارهای وی تشخیص داد؛ ارجاعات برون‌­متنی فراوان، استفاده از کلیشه­‌ها و تعابیر رایج در زبان عامه، لایه‌­لایه بودن روایت، تعلیق، بازی ذهنی با خواننده، بهره­‌گیری از جملات قصار بزرگان اندیشه و علم و به شوخی گرفتن آنها، اقتباس و تغییر متون دیگر نویسندگان، ارجاع به ترانه­‌ها و آثار ادبی مشهور، خیال‌پردازی­‌های فلسفی، استخدام فکت­‌ها و پرسناژهای واقعی تاریخی و ایجاد تغییر در نقش آنها و… البته باید اذعان کرد که استفاده از این قواعد و اِلِمان­ها هرگز خوانش آثار او را صعب و دشوار نکرده است. جای تعجب است که با همه پیچیدگی­‌های مفهومی، زبان ویکتور پلوین در این کتاب همچنان ساده و روان است.

«زندگی حشره‌ای» از یک زندگی منحصربه‌فرد، و زیستی میانه و ناشناخته و از موجوداتی به نام حشره-انسان می‌گوید. فضایی که این زندگی در آن جریان دارد همان فضای تخیلی و فانتزی است؟
در سنت ادبی روسیه و به تبع آن در کارهای داستایفسکی، زندگی حشر‌ه‌­ای به معنای زندگی حقیر و خف‌ت­بار است که به رفع و رجوع نیازهای کوتاه مدت و طبیعی حیات آدمی محدود می‌شود. مثلا در «نوشته‌­های زیر زمینی» و دیالوگ­‌های «برادران کارامازوف» این تعبیر را می­‌توان دید. از سوی دیگر حرکت بر لبه­ تیز دو دنیا- کمونیستی و غیرکمونیستی، انسانی و حیوانی، آسمانی و زمینی، اخلاقی و غیراخلاقی و…- همیشه برای نویسندگان بستر چالشی مناسبی برای خلق اثر و بازی­‌های خیال بوده. پلوین نیز در این کتاب در سایه ژانری که اختیار کرده، هم خود و هم خواننده را از محدودیت‌­های معمول روایت انسانی رهانیده ­است. مثلا حجم و زمان در «زندگی حشره­‌ای» شکسته­ است و دیگر از پارادایم­‌های زیست انسانی پیروی نمی­‌کند. در مورد پرسناژها و کاراکترها نیز همین­گونه است؛ تشخیص این که فلان شخصیت در این رمان، انسان است یا حشره، دشوار است. گویی در زندگی واقعی هم انسان مدام بین این‌­ها در رفت­‌و­آمد است و هویت سیالی دارد. به روایت پلوین، آدمی بین فلسفه­‌های ذهنی و رویا و نقشی که طبیعت و اجتماع به او می­‌دهد در نوسان است. اینجاست که نویسنده سعادت بشر را در این می­‌داند که بتواند در این میان راه درست را پیدا کند. بنابراین بر اساس همان گرایش معنویت محوری که دارد، طریق سعادت را از درون خود انسان بازنمایی می­‌کند، نه نظام­‌های سیاسی و ایدئولوژیک یا حتی مذهب و دین. پلوین با وجود علقه‌­ای که به عرفان دارد، کلیشه­‌ها و نمادهای عرفانی را نیز گاه به سخره می­‌گیرد. چنانچه در این کتاب در برداشت آغازش می­‌بینیم. از سوی دیگر وقتی شخصیت­‌های یک داستان، محدود به نوع انسان نباشند، دست نویسنده برای تصویرسازی­‌های بکر و بازی­‌های ذهنی باز خواهد بود که همین امر یکی از نقاط قوت کارهای پلوین است از جمله «زندگی حشره‌­ای».

ویکتور پلوین یکی از منتقدان سرسخت سیاست‌های روسیه است. درباره نسبت «زندگی حشره‌ای» با سیاست بیشتر توضیح دهید.
پلوین در دهه نود میلادی به شهرت رسید و به عنوان یک نویسنده توانا تثبیت شد. دوره‌­ای که نظام اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشیده بود و در بین روشنفکران این امید جوانه زده بود که روسیه از آن سیستم توتالیتر و تمامیت­‌خواه و مرکز­محور فاصله بگیرد. نویسندگان نوگرا خود در رویش این امید در دل‌های مردم نقش داشتند. ولی بعد از یکی دو دهه و اتفاقاتی که افتاد، جامعه روسیه دچار سرخوردگی شد؛ مخصوصا پس از بازگشت دوباره پوتین به راس هرم حکومت و نیز قدرت گرفتن نهادهای امنیتی و معضلاتی که برای روسیه در اثر عدم سازگاری با جامعه جهانی ایجاد شد، متفکران و نواندیشان روس بیش از پیش سرخورده شدند. پلوین نیز به عنوان یک نویسنده آزاداندیش که ظاهرا هیچ تعهدی به هیچ سیستم سیاسی نداشت و ندارد با این مساله مشکل پیدا کرد و از کشور خارج شد. با این اوصاف به قول منتقد بنام روس دیمیتری بیکوف، در کارهای پلوین قوی­‌ترین‌­ها آنهایی هستند که همچنان پس از سال­‌ها زندگی در امریکا به مسایل روسیه می­‌پردازند و از آنجا الهام می­‌گیرند. جالب این‌که با وجود دیدگاه­‌های مخالف و سوگیری­‌های سیاسی، آثار پلوین آزادانه در روسیه چاپ می‌­شود و تا آنجا که من خبر دارم فعلا با محدودیتی از جانب حکومت مواجه نیست.
اما نسبت زندگی حشره‌­ای با سیاست بسیار عمیق‌­تر از این حرف­‌هاست؛ با توجه به دوره‌­ای که این کتاب نوشته شده و با عنایت به این­که پلوین نویسنده­‌ای است جسور که همه الگوهای جهان بشری را به نقد می­‌کشد، در این رمان، ما شاهد زندگی انسان­‌هایی هستیم که در سیستم شوروی در شرایط رقت­‌باری همانند حشرات، زندگی می­‌کنند. در این رمان جامعه­‌ای به تصویر کشیده­ شده است که فروپاشیده و اعضای آن به دنبال ایده‌­آل­‌های غربی هستند. مثلا شخصیتی به نام سریوژا را می­‌بینیم، حشره­‌ای که نمی­‌خواهد سوسک باشد و تلاش می­‌کند به امریکا برود اما بعد از این­که به آنجا می­‌رسد بازهم می­‌بیند که همان سوسک باقی­ مانده ­است و امریکایی شدن او را از سوسک بودن نجات نداده­ است. در مجموع همه پرسناژهای این رمان در پی شکلی از رهایی هستند، از قید­و­بندهای سنتی و روانی گرفته تا یک نظام اجتماعی. سویه سیاسی دیگری که در این اثر مشاهده می‌­شود، به تمسخر گرفتن عبارات، اِلِمان‌­ها و کلیشه‌­های نظام­‌های ایدئولوژیک، به ویژه نظام شوروی است(مثل روح روسی، جنگل روسی، رم سوم و…)

نمادپردازی‌های پلوین و انتخاب اسامی هم در «زندگی حشره‌ای» بسیار قابل توجه است. استفاده از نام‌های خارجی و دسته‌بندی حشرات و به تبع آن انسان‌ها از طریق این نماد‌ها. نظر شما درباره این نماد‌ها و ارجاعات برون‌متنی چیست؟
پلوین با قدرت نویسندگی و تخیلی که دارد، هم در انتخاب اسامی و هم در ساختن و پروردن آنها در آثارش بسیار با اسامی بازی می­‌کند و از تشابه آوایی و معنایی به روایت پلوین، آدمی بین فلسفه­‌های ذهنی و رویا و نقشی که طبیعت و اجتماع به او می­‌دهد در نوسان است. اینجاست که نویسنده سعادت بشر را در این می­‌داند که بتواند در این میان راه درست را پیدا کند.آنها بهره می­‌برد ؛ مثلا در نام کتاب “چاپایف و پوستاتا”  که به فارسی می­‌شود ” چاپایف و هیچ” ، این هیچ نام یک شخصیت است. به نظرم در بسیاری از آثار او، و اینجا اختصاصا در «زندگی حشره­ای»، نویسنده به این امر التفات دارد که اسم‌­هایی انتخاب ­کند یا بسازد که مانوس باشند؛ از این روست که اسامی در آثار وی لزوما روسی نیست که نشانگر آن است که نویسنده دغدغه آن را داشته که به خواننده خود القا کند که این مسائل الزاما مخصوص جامعه روسیه نیست. همین خصوصیت باعث می­‌شود که یک فرد غیر روس با این اثر بتواند ارتباط برقرار کند. البته ذهن خلاق و هنرمند او همواره مراقب است که این اسامی را کجا و چگونه و با چه هدفی به کار برد؛ برای نمونه اسم «نیکالای» را در جایی به خدمت می‌­گیرد که ارجاعی نامحسوس به آخرین تزار روس داشته باشد.) اشاره به نیکالای که در سالن تئاتر پایش سر می­‌خورد و می­‌میرد و توسط نظامی­‌های هم­‌قطارش تکه­‌تکه­ و خورده می­‌شود). پلوین در اعطای نقش به حشرات هم این ملاحظه را داشته ­است؛ مثلا «مورچه» نمادی است از پرکاری و کارگری، یا «مگس» تمثیلی است از نجاست و ناپاکی، شب­‌تاب برای ارواح مردگان و… به هر روی نمی­‌توان منکر نبوغ پلوین در بازی با نام­‌ها شد به ویژه آنجا که با استفاده از اسامی کلیشه‌­ای، مفهوم یا طبقه خاصی از جامعه را نشانه می­‌گیرد مثل نام­‌های مارینا، ناتاشا و نیکالای. در اینجا تمام پشه­‌های روسی اسامی غیر عادی شبه­‌ انگلیسی دارند: آرتور، آرنولد، آرچی­بالد و پشه امریکایی به نام «سام» یادآور عمو­سام است.
همچنین با اینکه این اتفاقات در کریمه اکراین می‌­افتد، از این‌که خواننده را به چارچوب جغرافیایی کریمه محدود کند خودداری می­‌نماید. مثلا در جایی از داستان شخصیتی به اسم مارینا از این­‌سوی خیابان به آن­‌سو می­‌خزد، اما از «ماگادان» سردرمی­‌آورد که استعاره­‌ای است از این که چقدر سرنوشت تلخ گرفتاری در اردوگاه­‌های کار اجباری، می­‌تواند سرنوشت نزدیک همه باشد؛ حتی اگر در کریمه خوش آب و هوا زندگی بکنی، دور نیست که از ماگادان سردربیاوری!

در فصل «اشتیاق شب‌پره به نور» جایی دیما می‌گوید:«در واقع تو، همون لحظه‌ای شب‌پره می‌شی که تاریکی اطرافت رو درک می‌کنی.» دیما در لحظه‌ای نشان می‌دهد که همه به سمت نور حرکت نمی‌کنند، بلکه آن‌ها تنها خیال می‌کنند که به سمت نور می‌روند در حالی که در تاریکی گم می‌شوند. این اشتیاق به تاریکی و ظلمت اگرچه یک تضاد کلاسیک و ساده است اما در این فصل آگاهی مهمی از فرهنگ و سبک زندگی می‌دهد. نظر شما چیست؟
اول باید به این نکته اشاره کنم که پلوین به جهت جهان­‌بینی جزو اندیشمندان باطن­‌گرا محسوب می­‌شود که راه سعادت بشر را پیش از همه از درون خود انسان می‌­انگارند. به گمان من این رویکرد پلوین سخت تحت تاثیر دانش عمیقی است که در باب اساطیر و کهن‌الگوهای شرق دور دارد.

 اما چیزی را که پلوین اینجا نشانه گرفته­، این است که ما خیلی وقت­‌ها به دلیل این­که در یک برهه خاصی قرار گرفته­‌ایم و به علت عقاید خاصی که داریم، این توهم در ما ایجاد می­‌شود که به سوی سعادت در حرکتیم. این کاری است که گاه رسانه­‌ها و حکومت­‌ها با شهروندان خود انجام می‌­دهند و چنین القا می­‌کنند که گویی تنها راه رسیدن به نور و نیکبختی همین است که آنها نشان می­‌دهند. مثلا در «زندگی حشره‌­ای» وقتی سریوژا زمین را می­‌کند تا به امریکا برسد باورش این است که راهی به نور یافته­ است و وقتی مارینا تلاش می­‌کند که الگوی آن دختر فرانسوی را دنبال کند ، باز باورش این است که به سمت نور می­‌رود و حشراتی که توده­‌ای به طرف کنده­ گندید­ه­‌ای می‌­شتابند که نوری سبز از دل گندیدگی آن بیرون می‌­تابد… درجاهای دیگر هم می­‌بینیم که شخصیت­‌های دیگر هم یک لامپ معمولی را با یک نور همیشه­ درخشان اشتباه می­‌گیرند و به سمتش پرواز می‌­کنند. درکل می­‌توان گفت این کتاب عمیقا تراژیک است و شخصیت­‌های داستان با این باور که به سمت نور و روشنایی پرواز می­‌کنند، در واقع از آن فاصله می­‌گیرند و حقیقت جای دیگری است. پلوین به زبان حال می­‌گوید که تو پیش از آن‌که حرکت کنی باید بفهمی که اطرافت تاریک است و وقتی شب­‌پره می­‌شوی که به سیاهی و ظلمت پیرامونت وقوف پیدا کنی. تا وقتی که تاریکی و نور را با هم اشتباه می­‌گیری نمی­‌توانی نور واقعی را بشناسی. اشاره پلوین به سرگشتگی فکری و فلسفی مبتلابه بشر است. به گمان او انسان حتی شرایط واقعی خود را درست درک نمی­‌کند تا بتواند از آن خارج شود. بنابراین شناخت جهان پیرامونی را مهم‌­ترین قدم می­‌داند.

و در آخر از کارهایی که در دست ترجمه یا انتشار دارید، به ما بگویید.
راستش کارهای نیمه تمامی دارم که باید بتدریج جمع و جورشان کرده و به سرانجام برسانم؛ از جمله کتاب «ایده روسی» اثر نیکالای بردیایف است که وقتی مسکو بودم با همکاری یکی از دوستان روسم به فارسی برگردانده­‌ام و اینک به دست یکی از استادان فلسفه سپرده­‌ام تا به مقابله و ویرایش نهایی آن بپردازد. در حال حاضر مشغول مراحل نهایی یک کار طنز سیاسی، اجتماعی هستم به نام “مسکو ۲۰۴۲” از نویسنده شناخته شده روس، ولادیمیر واینوویچ که قبلا توسط جناب آبتین گلکار به جامعه فارسی زبان معرفی شده­ است. نشر برج حق قانونی ترجمه و انتشار کتاب “مسکو ۲۰۴۲” را در ایران دریافت کرده است.
نکته­‌ای که در پایان مایلم به آن اشاره کنم این است که من به نوبه خود از اقبال به آثار نویسندگان معاصر روس در کشورمان بسیار خرسند هستم، چراکه علاوه بر برکات و فواید ادبی، باعث آشنایی عمیق و شناخت درست همسایه بزرگ‌مان روسیه می­‌شود که از تجربیات تاریخی اجتماعی تاثیرگذار و ویژه­‌ای برخوردار است.
رمان «زندگی حشره‌ای» نوشته ویکتور پلوین با ترجمه زینب یونسی در ۲۳۷ صفحه و با قیمت ۴۲ هزارتومان توسط نشر نیلوفر منتشر شده است.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY