گزارش روز سوم جشنوار کن ۲۰۱۷
بازديد : iconدسته: گزارش

لرد (محمد رسولف)
سئوال بسياري از حضار ايراني در سالن و بيرون از آن اينست كه چطور ممكنست فيلم تندي در نمايش رشوه خواري، فساد اداري و پليس و زندانبان تلكه كن بسازي و بتواني راحت از مرز بيرون بيايي و آن را نمايش بدهي؟ من براي اين سئوال جوابي ندارم اما ساخته شدن چنين فيلمهايي حتي اگر در ايران نمايش داده نشوند را براي نمايش به آيندگان ضروري ميدانم گرچه اينهمه بدبختي براي يك خانواده زيادي بنظر ميرسد. لرد دربارهء زندگي يك خانوادهء تهراني مهاجر به اطراف فومن و رشت است كه با فشار محليها و شركتي كه قصد خريد زمين و خانهء آنها را دارد با آنها درگير ميشوند و در اين مبارزه به تدريج شبيه مخاصمين خود ميشوند و ياد ميگيرند رشوه بدهند و با گاوبندي و حذف، شرايط پذيرفته شدن در ميان اهالي قدرت را براي خود فراهم كنند. فيلم نسبت به فيلمهاي قبلي رسولف فيلم بهتريست و بازيهاي خوب بازيگرانش خصوصاً سودابه بيضايي از نكات تعريفي آنست اما از نظر ريتم، فيلم در نيمهء دوم زيادي كش مي آيد و بيهوده صورت مساله به مسائلش اضافه مي كند: سفر به تهران براي نمايش بن بست زندگي روشنفكري و زنداني بودن دوست معترض قهرمان فيلم و زنش كه مجبورست كنار اتوبان غذابفروشد خارج از موضوع فيلم و بيانيه اي پناهي وار براي مسدود بودن راه آرامش در همه جاي جغرافياي داستان است. از نظر سبكي هم فيلم ملغمه اي از فرهادي، بيضايي و پناهيست.

زيبايي و سگها (كوثر بن هانيه- تونس)
فيلم به شيوهء پلان سكانسهايي شماره گذاري شده به جامعه اي ميپردازد كه حاضر نيست دختري كه مورد تجاوز قرارگرفته را درمان كند چون اوراق شناسايي همراه ندارد. ماندن در همان شرايط در طول فيلم و پيش نرفتن قصه و حضور بيمنطق يك پسرجوان كه معلوم نيست وقت تجاوز كجا بوده و حالا قصد كمك دارد خامدستي يك فيلم اولي را در پرداخت موضوع خود دارد.

چهره ها_ روستاها (آني يس واردا)
در آستانهء نود سالگي آني يس واردا هنوز فيلم ميسازد. او در اين فيلم سراغ عكاس جواني ميرود كه قبلاً كف معبد پانتئون را با عكسهاي پرتره اي كه از آدمها گرفته پر كرده بوده و به او پيشنهاد مي كند كه سراغ اقشار مختلف شهرستانهاي فرانسه بروند، از آنها عكس بگيرند و با پرينت بزرگي از ژستهاي آنها ديوار بيروني خانه يا محل كار يا نقاطي از شهر كه ديوار دارند را بپوشانند. آندو از معدنچيان، پيشخدمتهاي رستورانها و كشاورزان و غيره اين عكسها را ميگيرند و از مردم عادي قهرمان ميسازند. واكنشهاي اين سوژه هاي عكاسي شده نسبت به اين تحويل گرفته شدن ديدنيست؛ همه دوست ندارند مورد توجه باشند.

ميدان ( روبن اوستلاند- سوئد)
يك فيلم دو ساعت و بيست دقيقه اي پر از طنزهاي ظريف به شيوهء اسكانديناوي، روحيه اي كه با ابرازنكردن، خود را بيان مي كند قصهء مرد جوان موزه داري را روايت مي كند كه در موزهء خود آثار چيدماني و ويديوآرت نمايش ميدهد. هر يك از اين آثار محتوياتي دارند كه با حضور سازندگانش در لحظات مختلف فيلم ميان شوخي و جدي تماشاگر را به ترديد مي اندازند. فيلم با شوخيهاي جداجدا و مستقل از هم تلاش همگان براي جذب مخاطب و جلب توجه( كه هنرمندان اينروزها با جنگي بي سابقه آن را ميطلبند) به طنز ميكشد و در لحظاتي روحيهء خشني كه پشت اين ظاهر متمدن اطوكشيده هست را برملا مي كند. صرفنظز از طولاني بودن بخشهايي از فيلم، تا اين لحظه بهترين فيلم بخش مسابقه بنظر ميرسد.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY