نمایشگاه مطبوعات و اهل قلم
بازديد : iconدسته: گزارش

بیست‌وسومین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها با حضور بیش از ۹۴۰ رسانه در ۱۰ گروه اصلی و پنج گروه فرعی و در مساحتی بالغ بر ۱۳ هزار متر مربع در محل مصلی تهران آغاز به کار کرد. درباره عملکرد نمایشگاه با تعدادی از صاحب نظران گفت و گو کردیم

خلیلی (خبرنگار ایسنا)
نمایشگاه مطبوعات امسال نسبت به سال‌های گذشته رونق کمتری دارد و علت اصلی هم این است که جو رقابتی کم شده است و تعدادی از رسانه‌ها نیامده‌اند از طرف دیگر حضور مسئولان سیاسی زیاده شده است و فضا کاملا سیاست‌زده است چهره‌های ادبی و هنری و حتی ورزشی نسبت به سال‌های قبلی کمتر شده است و بیشتر چهره‌های سیاسی و اقتصادی در نمایشگاه حضور دارند به گمانم مسئول این سیاست‌زدگی خود رسانه‌ها هستند که این فرصت را برای افراد سیاسی فراهم کرده‌اند.
فاطمه حافظیان ( هفته نامه دانش و کامپیوتر )
متأسفانه فضای نمایشگاه در طی این چند سال اخیر بسیار بد شده است سیاست‌ها به گونه‌ای است که مردم از نمایشگاه مطبوعات استقبال نمی‌کنند مسئولان فقط و فقط به روزنامه‌های سیاسی بها می‌دهند و مجله و هفته‌نامه ها اصلا مهم نیستند جالب این است روز گذشته جلسه ای برای مسئولین مجله‌ها برگزار کرده بودند اما تمامی مدیران روزنامه‌ها حضور داشتند. متأسفانه نگاه درست و مسئولانه نسبت به نمایشگاه وجود ندارد.
زهره نیلی (خبرنگار مهر)
نمایشگاه امسال هم خیلی تفاوت آنچنانی با نمایشگاه سالهای قبل نداشت بیشتر یک دور همی است برای اینکه اهالی مطبوعات همدیگر را ببینند. البته عدم حضور برخی از رسانه های برجسته مانند شرق و اعتماد در عرصه روزنامه و تسنیم و فارس در عرصه خبرگزاری احساس میشد. عملا نمایشگاه مطبوعات تریبون مدیران و مسئولان فرهنگی و سیاسی بود. از طرف دیگر رسانه های دیجیتال یک نمایشگاه مستقل شدند که هزینه زیادی به همراه داشت در صورتی که میتوانست کنار بقیه رسانه ها و خبرگزاری ها فعالیت کند و یک هزینه بیهوده در این زمینه هم انجام شد. در آخر اینکه هیچ اتفاق خاص مثبتی در نمایشگاه امسال هم نیفتاد.


iconادامه مطلب

غصبِ خانه پروین اعتصامی/ کلنگ‌ها آماده‌ی تخریب
بازديد : iconدسته: گزارش

«داستان از تماسِ بانویی که خود را یکی از وارثان خانه‌ مادری پروین اعتصامی معرفی می‌کند، آغاز شد؛ خبر می‌دهد چند نفر داخل یکی از خانه‌های منتسب به مادر پروین اعتصامی در حال حفاری هستند و نیروی انتظامی منطقه نیز صورت‌جلسه این شکایت را تنظیم کرده است.»

به گزارش ایسنا، نه تنها وارثانِ خانه مادری پروین اعتصامی، که همسایه‌های خانه در خیابان ابوسعید هم دل‌نگران شده‌اند، می‌گویند گونی‌های خاک از بن‌بست پروین که این روزها دیگر نشانی هم از نامِ بن‌بست روی دیوار نیست، بیرون می‌آید.

اما همه ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود… «ثریا طغرایی»، از وارثان همراه با مالک خانه که برای سرکشی به آنجا رفته‌اند، شب گذشته متوجه حضور چندین نفر در خانه می‌شوند که در حال ‌حفاری در زیرزمین خانه هستند و حتی تکه‌ سنگ‌هایی نیز روی یک میز قرار گرفته‌ که برای مالک آشناست.

سیروس طغرایی، اولین مالک خانه، طبق رسم هر ساله از خارج برگشته و می‌خواهد به خانه‌اش سرکشی کند، ولی چیزی که چشمش می‌بیند را نمی‌تواند باور کند؛ می‌گوید ده نفر مرد قوی هیکل همراه با وسایل کند و کاو در حال حفاری در زیرزمین خانه‌اند و جالب است که گونی‌های پر خاک را به راحتی تا سر بن‌بست می‌آورند و بار کامیون می‌کنند.

«ثریا طغرایی» حتی به کلانتری منطقه ۱۱ تهران نیز اطلاع می‌دهد، اما به گفته‌ی خودش یکی از مسئولان کلانتری با ابراز ناراحتی از تماس‌های مکرر برای حل مشکل این خانه کلافه شده‌اند و گویا تمایلی برای سرکشی دوباره به خانه را ندارند. آن‌ها با این وجود صورتجلسه‌ی ماوقع را با حاضر شدن در محل، تنظیم می‌کنند.»

سمت شمالِ خیابان ابوسعید، تنها خانه‌ی باقیمانده از مصالح سنتی قدیم و درختانی که عمرشان بیش از ۸۰ سال است، تنها خانه‌ای است که وقتی از همسایگان درباره‌ی نشانی خانه‌ی «مادری پروین اعتصامی» می‌پرسم، آن را نشانم می‌دهند و می‌گویند «همان است».

همه‌ی محلی‌ها به جز یک نفر بر سر مالکیت این خانه هم‌نظر هستند. خیابان ابوسعید، بن‌بست «پروین» با بیش از ۲۰ قواره خانه کنار یکدیگر، آدرس سرراستی است که فقط قدیمی‌ها می‌توانند آن را پیدا کنند. همه درهای قرار گرفته در بن‌بست با قفل بسته‌ شده‌اند، به جز خانه‌ای که علی‌آقا (یکی از محلی‌ها) آن را نشان می‌دهد و می‌گوید: از بچگی تا ۱۰ سال پیش در مراسم‌هایِ عزاداری این خانه شرکت کرده است، اما با رفتن اهالی خانه از محله، دیگر کسی نماند.

او درباره تزئینات و معماری خانه نیز توضیحاتی می‌دهد و قدم به قدم تا آخرین پلاک می‌آید، انتهای بن‌بست گونی‌هایی از خاک قرار داده‌اند، که به گفته‌ی طغرایی همان در، قدیمی‌ترین و با ارزش‌ترین بخش خانه است که اکنون متعرضان به خانه نیز در حال حفاری در این بخش هستند.

وی ادامه می‌دهد: این خانه قدیمی است، اما فکر نکنم برای ۲۰۰ سال پیش باشد، زمانی تا ۱۰ سال پیش هیات داشت، یک خانوار بودند که آن‌جا زندگی می‌کردند، نمی‌دانم وارث بودند یا فرد دیگری، به هر صورت با بلند شدن آن خانواده از این مکان، درهای این خانه نیز بسته شد.

قدمت خانه بیش از یک قرن است

یکی از مغازه‌داران خیابان ابوسعید که حدود ۸۰ سال است در این منطقه به کسب و کار مشغول‌ است نیز در پاسخ به پرسش خبرنگار ایسنا درباره‌ی خانه مادری پروین اعتصامی می‌گوید: قدمت خانه بیش از ۱۰۰ سال است، سال ۱۳۴۸ وقتی بازارچه «آشیخ هادی» خراب شد و خیابان ابوسعید را احداث کردند، حیاط خانه‌ی مادریِ پروین تا وسط خیابان امروزی ابوسعید ادامه داشت، اما برای احداث خیابان تا مساحت امروزی حیاط را تخریب کردند.

با این وجود وی‌ تاکید می‌کند: پروین در خانه زندگی نکرده، او در تبریز و خانه‌ای در خیابان چهارراه سرچمشه بوده است، شاید ترددهایی داشته است، اما صرفا در این مکان نبوده است.

او می‌گوید: مدت‌هاست بیشتر قواره‌های خانه خالی هستند، به جز یکی دو خانه که یا انبارند یا کسی آن‌جا زندگی می‌کند.

یکی دیگر از همسایگان خانه هرچند معتقد است این خانه متعلق به خاندان اعتصامی نیست، اما می‌گوید: هفت وارث در این خانه سهم دارند، که به تازگی زیاد در خانه رفت و آمد می‌کنند.

دعوا بر سر ارثیه نیست

«نادر منصور»، وکیل دادگستری و وکیل خانواده‌ی طغرایی اتفاقات رخ داده برای این خانه را که بخشی از آن از نظر میراث‌فرهنگی ارزشمند است، به خبرنگار ایسنا توضیح می‌دهد.

او نخست این احتمال را از ذهن دور می‌کند که “دعوا سر ارثیه است” و می‌گوید: دو وارث برای این چند قواره خانه بود، خانه‌ای که میان سودابه اعتصامی و روح‌انگیز اعتصامی تقسیم شد، هر دو خواهر فوت کردند، اما زمین بین دو خواهر تقسیم شد، من وکیل خانواده‌ی سودابه هستم و با فرزندان روح‌انگیز نیز در تماس هستم. در حال گرفتن مجوزهای لازم از شهرداری برای فروش و تخریب خانه‌ها به جز بخش ارزشمند بنا براساس دستور میراث فرهنگی بودیم که متوجه شدیم افرادی خانه را تصرف کرده‌اند، هیج دعوایی برای ارثیه در میان نیست.

وی با بیان این‌که میراث فرهنگی چند سال قبل به مالکان خانه اعلام کرده که بخشی از خانه به دلیل داشتن تزئینات ارزشمند است و باید نگه‌داری شود، ادامه می‌دهد: از سوی دیگر از حدود ۲۰ سال قبل تا ۱۰ سال گذشته چند نفر به همراه خانواده‌هایشان در بخش‌هایی از خانه ساکن بودند که یک نفر را نماینده کردم تا کارهای اداریِ بیرون کردن تصرف‌کنندگانِ خانه را در آن زمان انجام دهد و موفق به این کار نیز شد. حالا بعد از حدود ۱۰ سال؛ آن نماینده با چند نفر بخش تاریخی خانه را تصرف کرده‌اند.

میراث فرهنگی روی بخشی از خانه دست گذاشته است

او با اشاره به این‌که در زمان به فروش گذاشتن خانه‌ به همه متقاضیان اعلام می‌شد که بخشی از این خانه تاریخی است و به دستور میراث‌فرهنگی باید حفظ شود، بیان می‌کند: افرادی که وارد خانه شده‌اند غاصب‌اند. شخصی که سردسته‌ی این کار است، توسط من نمایندگی گرفت، این را به اجرای احکام و کلانتری نیز گفته‌ام؛ باید در نخستین قدم خلع ید دهیم تا این افراد بیرون شوند.

این وکیل دادگستری با تاکید بر این‌که میراث فرهنگی باید وارد ماجرا شود، ادامه می‌دهد: غاصبانّ خانه حتی در را قفل کرده‌ و اجازه ندادند کلانتری داخل خانه برود، از نظر قانونی میراث‌فرهنگی باید سریع‌تر به کلانتری اعلام و قضیه را پیگیری کند، چون بخشی از خانه حقوق دولت و مشمول مقررات عمومی است و میراث‌فرهنگی به ما گفته است به آن دست نزنیم، این بخش در اختیار میراث‌فرهنگی است.

«منصور» تاکید می‌کند: باید وارثان به میراث‌فرهنگی وضعیت را اعلام کنند. خلع‌ید آن فرد را می‌توان انجام داد، اما یک نکته وجود دارد، «تا طی کردن پروسه‌ی دادگاه مشخص نیست آن بخش‌های تاریخی به چه وضعیتی دربیایند و این‌که در این فاصله چه خرابکاری‌هایی در منطقه می‌شود، باید ببینیم چه کار می‌توان کرد.»

نیروی یگان حفاظت تهران، پیگیر خانه اعتصامی است

به دنبال پیگیری‌های خبرنگار ایسنا و به گفته‌ی روابط عمومی اداره‌کل میراث فرهنگی استان تهران، نیروی یگان حفاظت این اداره کل منطقه را بررسی کرده و پیگیری‌های مورد نیاز را انجام داده است، اما هنوز نتیجه‌ی نهایی درباره‌ای این خانه اعلام نشده است.

براساس این گفته‌ها، هر چند این خانه در فهرست آثار ملی به ثبت نرسیده، اما به نظر می رسد در لکه‌گذاری بناهای واجد ارزش تهران مشخص شده است.


iconادامه مطلب

صد و بیست و چهارمین شماره ماهنامه آزما منتشر شد
بازديد : iconدسته: گزارش

صد و بیست و چهارمین شماره آزما با میز گردی درباره شعر زنان با عنوان “نگاه به درون یا روزنه ای به سوی جهان” منتشر شد.
در این شماره آزما گفتگویی میخوانید با دکتر مهری بهفر نویسنده و پژوهشگر ادبی که سالهاست کار سترگ شرح ابیات شاهنامه را وجه ی همت خود قرار داده است. یادداشت نخست این شماره آزما مطلبی است باعنوان “حال مطبوعات خوش نیست!…” و در بخش آزما اندیشه مطلبی با عنوان مفهوم نشانه از نگاه چارلز سندرز پرس چاپ شده است.


iconادامه مطلب

جایزه‌ی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۷ به کازوئو_ایشیگورو اعطا شد
بازديد : iconدسته: گزارش


کازو ایشی‌گورو

نویسندهٔ انگلیسی ژاپنی‌تبار

کازو ایشی‌گورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنی‌تبار است که  خانواده‌اش وقتی پنج‌ساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشی‌گورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸۸ و مدرک  کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کرده است.

کازو ایشی‌گورو
ایشی‌گورو در کراکوف لهستان، ۲۹ اکتبر ۲۰۰۵زادروز۸ نوامبر ۱۹۵۴ (۶۲ سال)
ناگازاکی، ژاپنملیت انگلیسی ژاپنی‌تبارپیشهرمان‌نویسسال‌های نویسندگی-۱۹۸۱جوایزجایزهٔ وایت‌برِد(۱۹۸۶)

جایزه ادبی من بوکر (۱۹۸۹)

او یکی از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناوربرندهٔ جایزهٔ وایت‌برِد و در سال ۱۹۸۹ برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتاب‌های وقتی یتیم بودیم و هرگز رهایم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده  ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار داده است.[۲] ایشی‌گورو در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.

رمانهای بازمانده روز و هرگز رهایم مکن او به صورت فیلم سینمایی درآمده‌اند.


iconادامه مطلب

دختران خلف
بازديد : iconدسته: گزارش

صقحه ۲۴ و ۲۵، شماره مهر ۹۶ آزما

بررسی نقش پدر در شکل‌گیری علاقه دخترانشان به حوزه‌ی فرهنگ و هنر و ادبیات


iconادامه مطلب

معرفی نامزدهای نهایی مهم‌ترین جایزه ادبی کانادا
بازديد : iconدسته: گزارش

پنج نویسنده به مرحله نهایی جایزه ۱۰۰ هزار دلاری «گیلر» کانادا که از گران‌ترین جایزه‌های ادبی دنیا محسوب می‌شود، راه پیدا کردند.

به گزارش ایسنا، «سی.بی.سی» نوشت: جایزه ادبی «گیلر» که هرساله با حمایت «اسکاتیا بانک» برگزار می‌شود، اسامی پنج نامزد نهایی این دوره‌اش را اعلام کرد.

«گیلر» که مهم‌ترین جایزه ادبیات داستانی کانادا محسوب می‌شود، پنج اثر برگزیده را از میان ۱۲ نامزد اولیه و ۱۱۲ کتاب ارسالی انتخاب کرده و روز ۲۰ نوامبر نام برنده نهایی را اعلام خواهد کرد.

«ایدن رابینسون» که سال ۲۰۰۰ نامزد نهایی این جایزه شده بود، این‌بار با کتاب «پسر یک شعبده‌باز» وارد مرحله نهایی این رقابت ادبی شده است. «مایکل ردهیل» سال ۲۰۰۱ به فهرست فینالیست‌ها راه یافته بود و در این دوره برای نگارش «میدان بولو» نامزد نهایی شده است. «راشل کاسک» هم از نامزدهای نهایی سال ۲۰۱۵ بوده و این‌بار برای «ترانزیت» برگزیده شده است.

«میشل وینترز» و «اد اولوگلین» به ترتیب با رمان‌های «من یک کامیونم» ‌و «خیالات زمستان»، دو نویسنده‌ای هستند که برای اولین‌بار وارد گردونه این رقابت‌ها شده‌ و به فهرست نامزدهای نهایی راه پیدا کرده‌اند.

جایزه «گیلر» که هرساله با حمایت «اسکاتیا بانک» برگزار می‌شود، طی دو دهه اخیر به یکی از مهم‌ترین جوایز آمریکای شمالی تبدیل شده است. امسال اولین دوره‌ای است که این جایزه بدون حضور «جک رابینوویچ» ـ بنیان‌گذار فقید این رویداد فرهنگی ـ برپا می‌شود. «رابینوویچ» اوایل سال جاری میلادی در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

نام برنده نهایی روز ۲۰ نوامبر ۲۰۱۷ طی مراسمی در تورنتو با مجری‌گری «مری والش» کمدین اعلام می‌شود. برنده جایزه «گیلر» جایزه‌ای ۱۰۰ هزار دلاری دریافت می‌کند و به هر یک از نامزدهای نهایی مبلغی ۱۰ هزار دلاری اعطا خواهد شد.

این جایزه‌ کانادایی در سال ۱۹۹۴ توسط «جک رابینودیچ»، تاجر اهل تورنتو، برای بزرگداشت نام همسرش «دوریس گیلر»، ویراستار و روزنامه‌نگار، راه‌اندازی شد و هرساله به بهترین رمان و یا مجموعه داستان‌ کوتاه کانادایی تعلق می‌گیرد که به زبان انگلیسی در سرتاسر این کشور منتشر شده باشد.

هدف از راه‌اندازی این جایزه‌ ادبی، توجه بیش‌تر به ادبیات کانادا بود. این جایزه در سال ۲۰۰۵ از سوی «اسکاتیا بانک» مورد حمایت توأمان قرار گرفت. از چهره‌های سرشناسی که پیش‌تر جایزه «گیلر» را از آن خود کرده‌اند، می‌توان به «مارگارت اتوود»، «اسی ادوگیان»، «آلیس مونرو» و «مایکل اونداجی» اشاره کرد.


iconادامه مطلب

وضعیت مزار حسین منزوی یکی از ستون های شعر معاصر ایران
بازديد : iconدسته: گزارش

«می‌خواستم این عکس را نگذارم. دلم نیامد. مزارِ یکی از ستون‌های شعر معاصر ایران… مزارِ آبروی شعر معاصرِ ایران…این وضعیتِ مزارِ #حسین-منزوی ست. چقدر خاک و غبار و جای کفش روی سنگ نشسته بود… روی شعر…
.
نام من عشق است آیا می‌شناسیدم؟
خیر جناب منزوی…»
.
عکس: زنجان، معین دهاز

توجه به مفهوم و معنای عشق در ترانه‌های منزوی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و آن‌گونه که خودش می‌گوید عشق هویت اصلی آثارش را تشکیل می‌دهد. پس از انقلاب منزوی در سال ابتدایی انتشار مجله‌ی سروش با آن هم‌کاری داشت. آن‌چه منزوی را بر سر زبان‌ها انداخت و او را به عنوان شاعری توانا تثبیت کرد «غزل‌»سرایی منحصر به فرد او است. او معتقد بود «دهه‌ای که متعلق به هم‌نسلان من است، دهه‌ی رستاخیز و به پا خاستن مجدد غزل است» و در این تجدید حیات غزل به جرات می‌توان گفت که منزوی یکی از احیاگران جدی است. منوچهر آتشی، شاعر در مورد حسین منزوی چنین می‌گوید: «حسین منزوی به نوعی بنیان‌گذار شیوه دیگری از تغزل بود. او تغزلی بدیع و چشمگیر در غزل داشت و به همین دلیل نام او در ردیف غزل‌سرایان خوب ما باقی می‌ماند.


iconادامه مطلب

ادبیات، کشف جز تازه ای از هستی / آتوسا احمد پناهی
بازديد : iconدسته: گزارش

سارتر، کوندرا، بارت…
ادبيات نحوهاي از انديشيدن است؛ در آشوبِ محض متولد ميشود و درون آشوب نظمي خلق ميکند (کائوسموس). رمان شاخهي (مهم) آن، اگر به قول فرانسويان در تداول عام «ادبيات»۱ نباشد، عرصهاي خواهد بود که در آن عمل انديشيدن اتفاق ميافتد. نويسنده کسي است که شئ ميآفريند، همانگونه که سارتر ميگويد؛ (اگرچه سارتر نويسنده را از شاعر متمايز ميکند، او را متعهد ميداند و موکدا تعهدش را به او گوشزد ميکند که بداند چرا، براي چه و براي که مينويسد…) مبناي نوشتن نفي است. نويسنده براي تبديل شدن به آنچه نيست آنچه را که هست نفي ميکند؛ ماده ي اوليه به چيزي غير از خود تبديل ميشود: آفرينش به وجود ميآيد. نفيِ خود و نفيِ شئ توامان اتفاق ميافتد. بدين ترتيب (به تعبير موريس بلانشو) نوشتن عبارت از قتل و کشتن شئ و تبديل کردن آن به کلمه خواهد بود. اما بنيادِ اين نفي چيست؟ آفرينش در آگاهيِ بيمن و خودانگيختگيِ محض پديد ميآيد. سوژهي گمشده در متن خود را مضمحل ميکند، همچون عنکبوتي که خود به همراه ترشحات سازندهي تارهايش از بين ميرود.۲ جايي که کلمات به تعبير سارتر اهلي بودنِ خود را از دست ميدهند و ديگر به «کار» نميآيند، همه امکانها ناممکن ميشود. زبان ديگر نه دلالت ميکند، نه کار؛ بلکه بيکار ميشود.

دلالت نشانه ها
همانطور که پيشتر گفته شد، سارتر تکليف ادبيات (نثر) را از شعر جدا ميداند: «غرض از نثر سودمندي است، وسيلهاي که براي نيل به غايتي که بيرون از آن است به کار ميرود.» کلمات نزد کسي که آن را به «کار» ميبرد ادامه اعضاي بدن و امتداد حواس اوست. در حالي که غايت مطلوب شعر «حرکت» است نه «نيل به مقصد». و زبان براي آن هدف است، نه وسيله. سارتر از فريادِ برخاسته به «نشانه»ي درد سخن ميگويد و آوازي که از روي درد خوانده مي شود؛ در آوازِ دردمندانه هم درد (نشانه) هست و هم چيز ديگري سواي درد (شئ). عواطف انسان اگر هم مايه آفرينش اثر ادبي باشند، در اثر مستحيل ميشوند، هويت خود را از دست ميدهند و تبديل به شئ ميشوند: عواطفِ شئشده. «در حالي که نويسنده با دلالتها و نشانهها سروکار دارد.»
شاعران نام نميبرند. زيرا هربار که ما از اشيا نام ميبريم، نام را فداي شئ ميکنيم. شاعران نه سخن ميگويند و نه سکوت ميکنند. شايد بهتر است بگوييم شعر عرصهي بيعملي است و شاعر کسي که بيعملي را برميگزيند و انجام ميدهد! جذبهي شاعرانه در جايي است که عمل متوقف و رابطه علت و معلولي منتفي ميشود. شاعر بيرونِ عليت قرار دارد.
اعمال روزمرهي ما وسيلهاي براي رسيدن به هدف هستند. من راه ميروم تا به محل کارم برسم. دستم را دراز ميکنم تا ليوان را بردارم. طي طريق من و حرکت دستم وسيلههايي براي رسيدن به هدف (رسيدن/ برداشتن) هستند. شعر اما از نظر سارتر اين نسبت را معکوس ميکند. «جهان و اشيا اهميت خود را از دست ميدهند و فقط بهانهي عمل قرار ميگيرند. در نتيجه عمل، خود، غايتِ خود ميشود. عمل از هدف دور و هدف محو ميشود. عمل به صورت رقص درميآيد. شعر رقصيدن است و نثر راه رفتن. راه رفتن به سوي مقصدي؛ حال آنکه رقص مقصدي ندارد. هدفِ رقص خودِ رقص است.» زبان در شعر، هدفِ در خود است.
«شرط لازم انديشه گسست است؛» گسست از پناهگاههاي بيآزار. پناه بردن به «هويت هاي ازپيشموجود» و فرورفتن در «هويتهاي مولار»، انديشيدن و به تبع آن آفريدن را ناممکن ميکند. هستند کساني که بر خلاف سارتر حائلي ميان شعر و ادبيات (رمان،…) نميکشند. و از جمله آنها نويسنده و متفکر چک، ميلان کوندرا. کوندرا از شعري سخن ميگويد که رمان ناميده ميشود! او بر «استقلال اساسي» ادبيات تاکيد ميکند. و منظور از استقلال اساسي عدم هرگونه پايبندي و تعهد شاعراست. حقيقتِ ازپيشانگاشتهشدهاي وجود ندارد و «شاعر اگر به حقيقتي غير از آنچه کشف کردني (شعر) است بپردازد، شاعري دروغين خواهد بود.» نبايد در حين نوشتن به صدايي غير از «خرد رمان» گوش داد؛ آگاهيِ فرارفته از اژلاست۳هاو هويتهاي پيشساخته و آگاهيِ بدون من و خودانگيخته شايد خاستگاه آفرينش آثار بزرگي باشد که به قول کوندرا کمي هوشمندتر از نويسندگان خويشاند.
ادبيات جاي يقينهاي ايدئولوژيک نيست. به تعبير کوندرا براي «کيچ»نشدن بايد عليه خوشايند بودن همگاني و به خدمت زيباييشناسيهاي رسانهاي درآمدن، کليشهاي و باب روز بودن و در برابر همگي اژلاستها مقاومت کرد. «سپاهيان اژلاستها در کمين نشستهاند.» و «درست درهمين دوران جنگِ اعلامنشده و مستمر است» که کوندرا بر آن ميشود تا جز درباره ي رمان سخن نگويد.
ادبيات يعني کشف جزء تازهاي از هستي، نه گفتن آن چه قبلا گفته شده و يا بدتر: تاييد آن. و آنگونه که کوندرا به نقل از هرمان بروخ ميگويد: شناخت يگانه رسالتِ اخلاقيِ رمان است.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY