سيمين بهبهاني زاده تهران و از پدر و مادري اهل انديشه و شعر و کتاب بود (۱۳۹۳-۱۳۰۶) شعر را از دههي ۳۰ شروع کرد و در حوزه غزل از نامداران اين ژانر ادبي بوده است. بسياري وي را «نيماي غزل» ناميدهاند وي در اين قلمرو بيش از ۴۲ وزن تازه شعري پيشنهاد و در آثارش به کار برد.
در اين سالها، شاعر قلمرو تغزل را به مضمون پردازيهاي اجتماعي کشاند و در سرودههايش به مطالبات اجتماعي و فرهنگي ميپرداخت و از اهالي اينجا و اکنون پيوسته دفاع ميکرد و شعرهايش را در حوزه ي هويت طلبي و ايران دوستي، همواره عرضه ميداشت. گفتني است که در زمينه ي شعر زنان، در چشم انداز معاصران نام پروين اعتصامي و فروغ فرخزاد و سپس سيمين بهبهاني پيوسته بر سر زبانها بوده و هست. ژانر شعري سيمين در قلمرو کلاسيک است و توجه چنداني به دگرديسيهاي شعري نيمايي، شاملويي و آزاد نداشت و همواره از عشق و دوستي و مهرورزي و عدالتطلبي سخن ميگفت. شايد بتوان گفت که وي شاعري مضمونگرا و طالب طرح واقعيتهاي اجتماعي و فرهنگي بوده است و به همين خاطر شعرهايش در اين سالها، مخاطبان زيادي را به همراه داشت.
شعرهاي سيمين بخشي از حافظهي تاريخي چند نسل در اين روزگار بوده است که روح زمانه را همواره به تصوير ميکشيد و با جسارت فراواني پليديها و قدرتطلبي را مورد انتقاد قرار ميداد. دوستداران شعر سيمين از همه ي قشرها و لايههاي فرهنگي و اجتماعي بودهاند و هستند. چرا که فضاهاي معناگرايي در حوزه تغزل، همواره در سرودههايش از پتانسيلهاي اجتماعي بهره ميگرفت و دردهاي مردمي را دستمايه ي کارش قرار ميداد. لذا آن رمانتيسم اوليهاي که در دهههاي پيشين ]در شعرش[ وجود داشته، در آثار اخيرش کمتر ديده ميشد. چرا که عشق و مرگ و شادي و رنج را در کنار هم ميديد و غناي شعرياش از اين بابت در اين روزگار حرفي يگانه بود. به جهت اخلاقي و کمک به انسانها، روح لطيفي داشت و به جوانان اميد فراواني براي خدمت به جامعه داشت .از اعضاي جدي کانون نويسندگان ايران بود و در اين راه از هيچ کوششي دريغ نميورزيد. طنز و شوخ ]طبعي[ فراواني داشت و حديث عشق و آزادگي در سرودهايش برجسته بودهاند. وي در ميان سالي از اعضاي شوراي شعر و موسيقي در کنار سايه، مشيري، جلالي، نادرپور و … بوده است. سيمين علاوه بر مهارتش در کار غزل، در اين سالها به ترانهسرايي و توجه به موسيقي سنتي، همت گماشت و در اغلب محافل ادبي حضوري برجسته و جدي داشت زندگي حرفهاياش در کار معلمي و شاعري ميگذشت با اين که در زمينه ي حقوق درس خوانده بود. وي همچنين از سازمان هاي داخلي و خارجي در جهت حمايت از آزادي و قلم، جوايز زيادي دريافت کرده بود از جمله در سال ۱۳۷۸ جايزه «کارل فون اوسي بيسکي» را از سوي سازمان جهاني حقوق بشر در آلمان دريافت کرده است.
سيمين بهبهاني در حوزه ي شعر، نقد و طنز، چهرهاي فعال و روزآمد بود. از اين شاعر نزديک به ۲۲ عنوان کتاب شعر و خاطرات از سال ۱۳۳۰ تا کنون به چاپ رسيده است. از آثار مهماو ميتوان از کتابهاي زير نام برد:
۱- دشت ارژن
۲- گزينه اشعار
۳- خطي ز سرعت و از آتش
۴- درباره ي هنر و ادبيات
۵- کولي و نامه و عشق
۶- با قلب خود چه خريدهايم؟
۷- يک دريچه به آزادي
۸- هرگز نخواب کوروش
۹- چلچراغ
۱۰- کاغذين جامه
با بخشي از شعري از اين شاعر برجسته به جهانش سفر ميکنيم.
«باور نداشتم که چنين واگذاريم
در موج خيز حادثه تنها گذاريام
آمد بهار و عيد گذشت و نخواستي
يک دم قدم به چشم گهر زا گذاريم
چون سبزه دميده به صحراي دوردست
بختم نداد ره که به سر پا گذاريم
خونم خورند با همه گردنکشي کسان
گر در بساط غير، خامش گذاريم…»
سيمين بهبهاني، چهرهاي آگاه به مسائل و از حافظه ي بسيار قوياي برخوردار بوده است که متأسفانه در آخرين سالهاي عمرش با از دست دادن [ضعف] بينايياش، براي خواندن سرودهايش از حافظه مدد ميگرفته بود. ترانهي معروف «دوباره ميسازمت وطن» از سرودههاي اين شاعر برجسته است. وي دو هفته قبل از خاموشياش در جشن تولدي که برايش برپا شده بود با انرژي شادماني ميکرد.
يادش بخير.