شهرام اقبالزاده میگوید: بیشتر کتابهای دینی موجود در بازار کتاب کودک و نوجوان هم به معنویت و اخلاق صدمه میزنند هم به ادبیات.
این مترجم و منتقد ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات دینی کودکان و نوجوانان و کیفیت کتابهای منتشرشده در این زمینه، اظهار کرد: پس از انقلاب ۵۷ که گفتمان دینی بر آن حاکم بود، یکی از برداشتهای نادرست، این بود که کل ادبیات پیش از انقلاب، ادبیاتی طاغوتی و غربزده است و ادبیات غرب هم که تکلیفش مشخص است. در خود غرب هم بیشتر نویسندهها عمله اکره کفر و ظلم هستند که میخواهند کفر سرمایهداری جهانی یا به زبان رسمی «استکبار جهانی» را توجیه و فرهنگ و ادبیات اصیل ما را نابود کنند. این برداشت غالب آن زمان بود.
او افزود: بعد از انقلاب یکسری از نویسندگان به شعر و داستانهای مذهبی در دفاع از انقلاب رو آوردند و زمانی که هنوز شور انقلاب فروکش نکرده بود، ادبیات شعارزده انقلابی به ادبیات شورانگیز در دفاع از وطن و دفع تجاوز دشمن تبدیل شد. البته از دل اینها گاهی داستانها و شعرهای خوبی بیرون میآمدند که در آن فضای احساسی و شعارزده، استثنا بودند. بعد هم نهادهای رسمی یکسری مشوق مادی و معنوی برای نوشتن ادبیات دینی گذاشتند. گذشته از نویسندگانی که واقعا اعتقاد، ایمان و باور درونی دینی داشتند، شماری هم نان به نرخ روز خور بودند؛ یکی از نویسندهها که نمیخواهم نامش را هم ببرم خودش میگفت ۴۰ داستان نوشتم و فلان قدر هم پول گرفتم. البته نویسنده مطرحی هم نیست، زمانی عضو انجمن نویسندگان هم شده بود. اما نویسندههای باورمند صادق کمکم به این نتیجه رسیدند ضمن اینکه باید از اهداف انسانی و آرمانی دفاع کنند، باید ساختار و قواعد ادبیات را نیز رعایت کنند، بنابراین خود به فراگیری قواعد ادبیات و آموزش آن قواعد به دیگران پرداختند.
اقبالزاد با اشاره به این که داور چندین جشنواره ادبی برای کودکان و نوجوانان بوده است، گفت: آنچه به عنوان ادبیات دینی، چه شعر و چه داستان، در این سالها نوشته شده، از استثناها که بگذریم، بیش از ۹۰ درصدشان، هم به معنویت و اخلاق صدمه زده هم به ادبیات. این کتابها بچهها را نه فقط نسبت به دین، بلکه از اخلاقیات هم بیزار میکند.
او در ادامه گفت: اگر به کتابخانههای عمومی مراجعه کنید، خواهید دید کتابهایی که به اسم شعر و یا داستان دینی نوشته شدهاند، چقدر خواننده دارند و داستانهای ترجمه چقدر. مرتضی تمدن، استاندار استان تهران در دوره احمدینژاد گفته بود، طبق نظرسنجیای که داشتیم، ۸۰ درصد نسل جدید یا دینگریز هستند، یا دینستیز. باید بپرسیم چرا؟ نقش داستانهای دینی چه بوده؟ نقش تبلیغات دینی صدا و سیما و تریبونهای رسمی چه بوده؟ آنها از زیبایی، معنویت و روایت روابط انسانی واقعی عاجز بودهاند. سعدی شیرازی حکایتی دارد که میگوید: «ناخوشآوازی به بانگ بلند قرآن همیخواند. صاحبدلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره چند است؟ گفت: هیچ. گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همیدهی؟ گفت: از بهر خدا میخوانم. گفت: از بهر خدا مخوان. گر تو قرآن بر این نمط خوانی/ببری رونق مسلمانی». حالا هم همین حکایت است.