انتشار نرخنامه رسمی دستمزد فیلمنامهنویسان از سوی کانون فیلمنامهنویسان سینمای ایران این پرسش را پیش کشیده است که اعداد اعلامشده در این نرخنامه چقدر منطقی است و چقدر ضمانت اجرایی دارد؟
مهر: فیلمنامهنویسی از آن دسته از حرفههایی است که فعالان این حوزه و بسیاری از سینماگران، آن را در جرگه «مشاغل» قرار نمیدهند و همواره عنوان میکنند در سینمای ایران چیزی به عنوان «شغل فیلمنامهنویسی» تعریف نشده و شاید همین امر است که باعث شده آثار سینمایی و تلویزیونی از فقر فیلمنامه رنج ببرند؛ چراکه فعالان این عرصه امنیت شغلی ندارند و به گفته خودشان در میان دیگر حرفههای سینما از کمترین حمایت برخوردار هستند.
این قصه پر غصه سالهای دور و دراز سینمای ایران است که با برگزاری جشنها، میتینگها، ورک شاپها و حتی با اهدای جوایز مختلف سامان نیافته است چراکه هنوز فیلمنامهنویسان معتقدند تمام حمایت از این صنف به برگزاری همین رویدادها و دورهمیهای چند ساعته خلاصه میشود و دیگر سراغی از آنها گرفته نمیشود.
در این سالها هرچند تلاشهای فردی برای بهبود اوضاع فیلمنامهنویسی صورت گرفته اما هنوز فیلمنامه پاشنه آشیل آثار سینمایی و تلویزیونی است و همین میشود که در رویدادی مانند جشنواره فیلم فجر عمده انتقادات به فیلمنامهها معطوف میشود و مخاطبان رضایتی از عمده آثار پیدا نمیکنند.
افشای یک راز مگو!
در کنار این مباحث رقم انعقاد قراردادهای هر صنف از سینما همواره جزو اسرار مگو بوده و اغلب اعضای صنوف، همیشه سعی دارند رقم قراردادها را از دیگران پنهان نگه دارند، گاهی حتی به این موضوع بُعد جهانی میدهند و مدعی میشوند که در سینمای دنیا هم کسی از قرارداد آن دیگری خبر ندارند. در حالی که قطعاً در سینمای جهان اعداد و ارقام مرتبط با اقتصاد سینما، شفاف تر از سینمای ماست.
جمعه هفته گذشته شورای مرکزی کانون فیلمنامهنویسانسینمای ایران در اقدامی کمسابقه نرخ پایه دستمزد قرارداد نگارش فیلمنامه در سال ۹۸ را بهصورت رسمی اعلام و عنوان کرد نرخ نگارش یک فیلمنامه سینمایی حداقل ۸۰ میلیون تومان است و مناسبات و ملاحظههای حرفهای مانند سابقه و تجربه فیلمنامهنویس، ژانر فیلمنامه، زمان موردنیاز برای تحقیق و پژوهش، حضور سفارشدهنده بینالمللی و… دلایلی هستند که میتوانند به افزایش نرخ پایه کمک کنند.
همچنین در این آییننامه نرخ نگارش فیلمنامه سریالهای تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی برای هر قسمت به ترتیب ۱۵ و ۳۰ میلیون تومان است.
اما واقعاً این قراردادها ضمانت اجرایی دارند یا مانند دیگر امور به دست فراموشی سپرده میشوند و در حد یک ویترین و وعده باقی میمانند؟
برای یافتن پاسخ این سوالات سراغ بابک کایدان و شادمهر راستین بهعنوان دو فیملنامهنویس باسابقه رفتیم و سپس اهم ابهامات در این زمینه را با سخنگوی شورای مرکزی کانون فیلمنامهنویسانسینمای ایران مطرح کردیم تا در مجموع تصویری روشنتر از آنچه قرار است بهواسطه انتشار این آییننامه در فرآیند تولید سینمای ایران رقم بخورد بهدست آوریم.
به استانداردهای جهانی نزدیک شدهایم
بابک کایدان فیلمنامهنویس سینما و تلویزیون در گفتگو با خبرنگار مهر با مثبت خواندن اعلام این نرخها گفت: تصور من این است که این اعداد و ارقام در برابر هزینههای تولید یک اثر، منطقی و معقول هستند. در عین حال اگر بخواهیم همین اعداد را با فرمولهایی که به شکل استاندارد در دنیا وجود دارد، مقایسه کنیم متوجه میشویم که آنها یک برآورد کلی دارند یعنی آنها بر این اعتقاد هستند که ۷ تا ۱۰ درصد از هزینه ساخت یک اثر متعلق به فیلمنامهنویس است از همین رو من فکر میکنم اگر ما به این صورت به موضوع نگاه کنیم تقریبا به همین اعدادی که از سوی شورای مرکزی کانون فیلمنامهنویسانسینمای ایران اعلام شده است، میرسیم از همین رو به نظرم مقداری به استانداردهای جهانی نزدیک شدهایم.
وی افزود: من فکر میکنم ما با این اعداد و ارقام به همان فرمولهای استاندارد جهانی نزدیک میشویم. با توجه به جایگاه فیلمنامه و توانی که یک فیلمنامهنویس باید به شکل منطقی برای یک اثر بگذارد، اعداد و ارقام اعلام شده منطقی هستند. با این کار نویسندگان امنیت شغلی پیدا میکنند و متوجه میشوند که برای مثال وقتی فیلمنامه یک سریال را مینویسند دیگر لازم نیست چند کار دیگر را هم انجام دهند چراکه میتوانند با دریافتی همان یک سریال امور جاری خود را سپری کنند در نتیجه کیفیت کار هم کاهش پیدا نمیکند از همین رو من موافق اعلام نرخها هستم.
نویسنده فیلمنامه «رحمان ۱۴۰۰» توضیح داد: من فکر میکنم این اعلام نرخها کار درستی است چون بارها اتفاق افتاده است که دوستانم به من زنگ زده و درباره نرخها از من سوال کردهاند بنابراین هروقت دوستان شورای مرکزی را میدیدم از آنها این درخواست را داشتم که نرخها را اعلام کنند. به نظرم هرچه بیشتر به سمت شفافسازی برویم اتفاق بهتری میافتد. این در حالی است که بعضی اوقات دوستان دستمزدها را از هم مخفی نگه میدارند، نرخها را به همدیگر نمیگویند و … که این امر باعث میشود در حق عدهای اجحاف شود. من فکر میکنم در روند شفافسازی یک اثر سینمایی و سریال اعلام دستمزد نویسندگان یک قدم رو به جلو بود و صنفهای دیگر هم میتوانند این کار را انجام بدهند و از آن دفاع نیز کنند.
کایدان با اشاره به حساسیتهای شفافسازی دستمزها در سایر صنفها به ویژه صنف بازیگران عنوان کرد: بازیگری فضای متفاوتی دارد ولی به نظرم دستمزد بازیگران هم میتواند به شکل قاعدهمند دربیاید. البته این حیطه در تخصص من نیست و باید تهیهکنندگان و حتی خود بازیگران پاسخ بدهند اما صنف بازیگری هم امکان انجام این کار را دارد.
وی افزود: البته باید توجه داشت که سینما یک صنعت وارداتی است که ما سعی کردهایم آن را بومی کنیم در این میان بخشهایی از همین صنعت وارداتی را نتوانستهایم وارد کنیم که اتاقفکرها و نرخ پایه دستمزدها جزو همانهاست.
وی درباره تفاوت نرخ پایه اعلام شده برای آثار تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی در این آییننامه هم تصریح کرد: به نظرم تلویزیون چند سالی است که به دلیل بحرانهای مالی سعی در تعریف پروژهها به صورت محدودتری دارد، از سوی دیگر به همین دلایل خیلی از بازیگران و عواملی که دستمزدهای بالایی دارند با تلویزیون همکاری نمیکنند. برای مثال وقتی هزینه ساخت یک اثر در تلویزیون ۷ میلیارد تومان در نظر گرفته میشود اما همان سریال در شبکه نمایش خانگی هزینهای دو برابری دارد، چون عوامل سینمایی بیشتری در آن آثار حضور پیدا میکنند و هزینههای ساخت بالا میرود. به همین ترتیب سهم فیلمنامهنویسان هم افزایش پیدا میکند.
کایدان تصریح کرد: این را هم در نظر بگیرید که به همان میزان یک فضای رقابتی ایجاد میشود در حالی که متاسفانه در تلویزیون فضای رقابتی وجود ندارد. من در تلویزیون هم فعالیت داشتم و یادم است که ما تلاش میکردیم فضا رقابتی شود، برای مثال در حیطه دستمزدها تلاش میکردیم دستمزدها یک چیز تعیین شده مشخص نباشد و براساس درجه کیفی کاری که بیرون میآید، دستمزد نویسنده و بقیه عوامل ارتقا پیدا و هرکسی برای بهتر شدن تلاش کند ولی این اتاق نیفتاد.. در حال حاضر هم در تلویزیون تفاوتی بین کسانی که کار خوب و بد انجام میدهند، نیست اما در شبکه نمایش خانگی اینطور نیست. در این شبکه به دلیل حضور بازیگران حرفه ای تر و عوامل سینمایی تر، دستمزد نویسنده هم بیشتر میشود.
ضمانت اجرایی چنین نرخنامهای تقریباً صفر است
شادمهر راستین منتقد و فیلمنامهنویس آثار سینمایی و تلویزیونی در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن انتقاد نسبت به وضعیت فیلمنامهنویسان در ایران درباره این موضوع گفت: ما عملا چیزی به اسم فیلمنامهنویسی به عنوان یک صنف که بتواند فعالیت کند و تاثیرگذار باشد، نداریم بنابراین میدانم دوستان کانون فیلمنامهنویسان تلاش کردند حداقل حقوق فیلمنامهنویسان را رعایت کنند ولی حقوق فیلمنامهنویسان برای هیچ نهادی در ایران اهمیتی ندارد این نگرانی وقتی بیشتر میشود که ضمانت اجرایی چنین نرخنامهای تقریبا نزدیک به صفر است. اعضای کانون فیلمنامهنویسان با حساسیت و درایت تصمیم گرفتند نرخ نگارش فیلمنامه را در جهت حمایت از فیلمنامهنویسان قیمت گذاری کنند اما اصلا صنفی به نام فیلمنامهنویسان و شغلی به نام فیلمنامهنویسی مورد توجه هیچ نهادی نیست نه وزارت ارشاد، نه فارابی و نه نهادهایی که ماموریت به انجام امور فرهنگی و فیلمنامه ای سینما رسیدگی کنند، توجهی به این حوزه ندارند.
وی افزود: وقتی این حوزه هیچ اهمیتی برایشان ندارد و عملا ماموریت خودشان را انجام نمیدهند طبیعی است که اگر صنفی حامیای نداشته باشد هر کسی میتواند حقوق آن صنف را زایل کند. این در حالی است که دولت بودجه و پرسنل برای جلوگیری از این امر دارد و حمایت از صنوف جزو دستورالعملهای همه نهادهای دولتی است اما کاملا به دلایل تاریخی و فرهنگی این نهادها هیچ علاقه ای به حمایت از فیلمنامهنویسان ندارند.
راستین توضیح داد: وضعیت فیلمنامه ایران برای هیچکسی اهمیتی ندارد چون این حوزه اصلا در سینما جزو مناسبات فرهنگی و سینمایی قرار نمیگیرد بنابراین به امان خدا سپرده شده و با جایزهای که به فیلمنامهنویسی داده میشود، فکر میکنند به اوضاع این حوزه رسیدگی کردهاند. دلیلش شاید درست باشد؛ ما با کسی در سینما مواجه هستیم که فکر و اندیشه دارد، میخواهد آن را انتقال بدهد و همین جا چالش اصلی شکل میگیرد، در چنین حالتی برخی میگویند اگر کسی فکر و اندیشه دارد خودش پول جور و آن را تبدیل به فیلم کند بنابراین در این مناسبات کارگردان به عنوان کسی که فکر دارد و فیلم میسازد و تهیهکننده به عنوان کسی که فکر دارد و پولش را میتواند از نهادهای دولتی میگیرد، اقدام به کار میکند و کسی پول نمیدهد تا اندیشه کس دیگری را فیلم کند.
نویسنده فیلمنامه «به همین سادگی» درباره تسری این قبیل نرخنامهها به دیگر صنفها به ویژه صنف بازیگران اظهار کرد: تمام کسانی که دستمزدهای بالایی در زمینه بازیگری دارند، شاید سالها باشد که به صنف بازیگران اصلا مراجعه هم نکرده باشند چراکه ما با گروه بازیگران مواجه هستیم نه صنف بازیگران. این صنف متعلق به کسانی است که یا تازه کار هستند یا دوران بازنشستگی را سپری میکنند. ما نسبت به مسایل سینما واقعبین نیستیم و فکر میکنیم، صنوف، افراد، اندیشهها و حتی سرمایهها در تصمیمگیری سینما نقش دارند در صورتی که صنوف کمترین نقش را در سینما دارند.
قانونی روتینی که دیگر رعایت نشد
خسرو نقیبی سخنگو و عضور شورای مرکزی کانون فیلمنامهنویسان سینمای ایران در تشریح این فرآیند استخراج و الزام انتشار نرخنامه فیلمنامهنویسی به خبرنگار مهر گفت: عدد تولید در سینمای ایران در چند سال اخیر یک جهش سه برابری داشت و تقریبا عوامل تمام صنفهایی که در جریان تولید قدرت داشتند، دستمزدهایشان را بالا بردند یکی از صنفهایی که این کار را به صورت جدی نتوانست انجام بدهد فیلمنامهنویسان بود، چون قبل از اینکه کار به تولید برسد درگیر پروسه تولید میشدند. ضمن اینکه برخی فیلمنامهها را پیش از افزایش قیمتها فروخته بودند، برخیها هم با دفاتری کار میکردند که قراردادشان برای پیش از این افزایش قیمتها بود. ما یک قانون روتین داریم مبنیبر اینکه ۵ درصد از هزینه تولید باید به فیلمنامهنویس تعلق بگیرد، اما با توجه به افزایش قیمتها، ما به یکباره از یک عدد تولیدی یک میلیارد و نیمی به عدد حداقل سه میلیاردی رسیدیم که با همین فرمول ۵ درصد سهم فیلمنامهنویس باید چیزی حدود ۱۵۰ میلیون تومان در نظر گرفته میشد، اما در همین بازه زمانی که دستمزد بازیگران و بقیه عوامل چند برابر شد، نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه فشارها روی فیلمنامهنویسان وارد شد و همچنان سهم فیلمنامهنویسان همان ۲۰ میلیون تومان بود زیرا برخی از فیلمنامهنویسان از سهم واقعی خود مطلع نبودند.
نقیبی تصریح کرد: ما میدیدیم برخی به شورای مرکزی مراجعه و درباره قیمتهای واقعی سوال میکردند از سوی دیگر ما به تهیهکنندگان درباره رقم قرارداد فیلمنامهنویسان اعتراض میکردیم و آنها همواره میگفتند رقم قراردادها را مشخص کنید/ این موضوعات شواری مرکزی را بر آن داشت تا یک نرخ حداقلی برای نگارش فیلمنامه اعلام کند.
وی افزود: ما این نرخ حداقلی را برای این در نظر گرفتیم که بشود موارد دیگر مانند سابقه فیلمنامهنویسی، ژانر فیلم و … را نیز به آن افزود و نرخ پایه افزایش پیدا کند ولی از نظر ما عدد درست برای یک فیلمنامه همان ۵ درصد است یعنی از یک پروژه ۳ میلیاردی باید ۱۵۰ میلیون تومان به فیلمنامهنویس برسد با این وجود ما نصف این عدد را به عنوان نرخ پایه در نظر گرفتیم تا حداقل فیلمنامهنویسانی که در این مدت با رقمهای ۲۰ و ۳۰ میلیون تومانی کار میکردند، بدانند کف رقمی که باید دریافت کنند ۸۰ میلیون تومان است یعنی دو و نیم درصد از بودجه یک فیلم.
وی درباره تفاوت لحاظ شده در قیمتگذاری آثار تولیدی در شبکه نمایش خانگی و تلویزیون هم توضیح داد: ساز و کار تجاری شبکه نمایش خانگی با تلویزیون تفاوت دارد. برای مثال تعداد قسمتها در سریال تلویزیونی خیلی وقتها بیشتر است. از سوی دیگر ساز و کار تولید در شبکه نمایش خانگی خیلی وقتها به ساز و کار تولید سینمایی نزدیکتر و تایم آثار شبکه نمایش خانگی هم بلندتر میشود. برای مثال آثار تلویزیونی در ۴۵ دقیقه اما آثار شبکه نمایش خانگی در ۶۰ دقیقه تولید میشود. در صنفهای دیگر هم همینطور است یعنی رقمی که در تلویزیون میگیرند با رقم شبکه نمایش خانگی تفاوت دارد.
نقیبی درباره ضمانت اجرایی این نرخها در قراردادهای سال جاری سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی هم گفت: این قراردادها قطعاً ضمانت اجرایی ندارد. ولی ما در شورای مرکزی قطعاً تلاش میکنیم با صنف تهیهکنندگان و دست اندرکاران بخش اجرایی سینما صحبت کنیم و جلساتی بگذاریم تا این قراردادها را به شکل قانونمندی اجرا کنیم. ولی به هر حال رعایت این موضوع منوط به فیلمنامهنویسان است. یعنی آنها هستند که میتوانند شأن و عدد خود را تعیین کنند ما صرفا میتوانیم یک راهنما و بازوی اجرایی باشیم چراکه یک صنف، قانونگذار نیست.
وی در پایان گفت: تقریبا در همه جای دنیا هر صنفی کف قرارداد دارد و پروسه تولید شفاف است. این موضوع تنها در سینمای ایران پنهان مانده و جزو اسرار مگو است به نظرم این شفاف سازی که در راستای اهداف وزارت ارشاد است، کمک میکند تا مردم بدانند چه عددی به هرکدام از صنفها و عوامل تولیدی اختصاص پیدا میکند.